به گزارش خبرنگار مهر، رمان «دوست کودکی مگره» نوشته ژرژ سیمنون به تازگی با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب، هفتاد و نهمین عنوان از مجموعه پلیسی «نقاب» است که این ناشر چاپ می کند.
«دلواپسیهای مگره»، «مگره از خود دفاع می کند»، «تردید مگره»، «شکیبایی مگره»، «مگره و سایه پشت پنجره»، «سفر مگره»، «دوست مادام مگره»، «مگره در کافه لیبرتی»، «ناکامی مگره»، «مگره دام می گسترد»، «مگره و جسد بی سر»، «مگره و زن بلند بالا»، «مگره و آقای شارل»، «بندرگاه مه آلود»، «پی یتر لتونی»، «مگره در اتاق اجارهای»، «مگره و مرد روی نیمکت»، «مگره و شبح»، «مگره نزد فلامندها»، «مگره سرگرم می شود» و «تعطیلات مگره» عناوین رمان های دیگری هستند که پیش از این کتاب در قالب مجموعه نقاب چاپ شده اند.
در کتاب پیش رو، داستان از جایی شروع میشود که سربازرس مشغول مطالعه یک گزارش اداری است و یکی از همکلاسیهای دوران تحصیلش، خواستار دیدارش میشود. این دو با هم در دبیرستان بانویل تحصیل میکرده اند. اسم همکلاسی، لئون فلورانتن است که پسر شیرینی فروش شهر مولن بوده و زمانی، با دروغ ها و حرکات مضحکش، همه کلاس را به خنده می انداخته است.
همکلاسی قدیم هنگام مواجهه با سربازرس، خود را یک عتیقه فروش معرفی و اعتراف می کند که گرفتار یک دردسر بزرگ شده است.
فلورانتن در آپارتمان زنی به نام ژوزفین پاپه اقامت داشته است؛ زنی که عاشقش بوده و بعد از ظهر همان روز به ضرب گلوله به قتل رسیده است. قتل زمانی واقع شده که همکلاسی قدیم سربازرس در گوشه ای از خانه زن مقتول مخفی شده بوده و ...
رمان «دوست کودکی مگره» در 8 فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این رمان می خوانیم:
لاپوانت جوان، در انتهای اتاق، آماده بود تا از هر موضوع جالب توجهی که مطرح شد، یادداشت بردارد.
مگره نشست، پیپش را روشن کرد و زمزمه کنان گفت:
«البته شما هم می تونید دود کنید...»
فقط مرد موحنایی سیگاری روشن کرد. اجتماع این افرادِ فوق العاده متفاوت، عجیب به نظر می رسید. در واقع، آن ها دو گروه تشکیل می دادند. یک طرف خاطرخواه های صمیمی، فلورانتن و بُدار، که به همدیگر نگاه می انداختند؛ یعنی در حقیقت مرد قدیمی و مرد جدید. مرد پیر و مرد جوان.
آیا فلورانتن می دانست که پسر موحنایی نزدیک بوده جای او را اشغال کند؟ به نظر نمی رسید از او دلخور باشد و بیشتر دوستانه به او نگاه می کرد.
سه نفر آن گروه دیگر خیلی جدی تر به نظر می رسیدند؛ آن هایی که با سماجت، در کوچه نتردام _ دو_ لورت دنبال فرار از واقعیات می گشتند.
آن ها هرگز با یکدیگر روبه رو نشده بودند و با این حال هیچ کدام رغبتی به نگاه کردن به شخص کناری اش نشان نمی داد.
«آقایون، حدس می زنم می دونید چرا شما رو این جا جمع کرده ام. قبلا پیش اومد که جداگانه سوالاتی از شما بکنم و شما رو در جریان وضعیت قرار بدم. شما پنج نفر می شید و ....
این کتاب با 180 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 12 هزار تومان منتشر شده است.