همه ما میتوانیم به معنای حرکتهای بدنی- اندامی و یا ایما و اشارهای یکدیگر پی ببریم، توانایی برقراری ارتباطات غیر کلامی از جمله مؤثرترین شیوهها جهت نفوذ تأثیرگذاری بر دیگران است.
به گزارش به نقل از ماهنامه دنیای زنان، نتایج حاصله از تعدادی پژوهشهای به انجام رسیده در این زمینه، گویای آن است که انسانها، بهویژه آنهائی که از بار عاطفی- احساس قویتری برخوردارند، میتوانند در مدت زمانی بسیار کم، کسی را که برای اولین بار میبینند و با او هم صحبت میشوند، مورد تحلیل، ابراز نظر و تحت تأثیر خود قرار دهند، هر چند در بحث بسیار جالب شیوههای متأثر نمودن دیگران و نفوذ به درونِ آنکس که میخواهیم (مخاطب یا مخاطبین)، ارتباط و ارسال پیامهای غیر گفتاری از اهمیت بسزایی برخوردار است، اگر کسی از توانایی همزمان:
1- تأثیر گفتار (ارتباط کلامی)
2- نفوذ رفتار (ارتباط غیر کلامی)
3- انتقال احساس (ارتباط عاطفی) برخوردار باشد، جزو افراد فراموش نشدنی، کاریزماتیک و دوست داشتنی محسوب میشود، توجه به تواناییهای سهگانه ذکر شده گویای آنست که دو بُد از ویژگیهای مزبور به ارتباطات غیرکلامی مربوطاند، و به همین دلیل است که اساسیترین اعضای انتقال احساس و پیام عبارتند از: چشمها، سکوتها و چیزی نگفتنها، لبخندزدن، به حالت اندوه فرو شدن، حرکات دستها، بالا و پائین بردن صدا، سر تکان دادنها و تاییدها و.... (فراموش نشود که تأثیر تمامی موارد ذکر شد، مشروطِ به برخورداری فرد از یک بستر درونی انسانی- اخلاقی و صادقانه میباشد، چه در غیر این صورت به نوعی شارلاتانیسم دچار شدهاید که عاقبتی جز تحقیر و تمسخر و بیاهمیتی ندارد).
در این مقاله با مؤثرترین ابزارهای تأثیرگذاری و شیوههای بهکارگیری آنها، بیشتر آشنا میشویم.
تکنیکهای نفوذ
اگر بتوانیم از طریق ابزارهای ارتباط کلامی و غیرکلامی خود و تداخل و تعامل آنها با یکدیگر فضایی ایجاد کنیم که منجربه ایجاد کنش و واکنشهای عمدتاً ناملموس و بعضاً شفاف وقابل ملاحظه گردد، درنتیجه، حس عجیبی بین ما ودیگران برقرار میشود، اما چگونه؟! برای اینکه ازچنین نفوذ و تأثیرگذاریی برخوردار شوید:
الف: قبل ازهرچیزسعی کنید در ارتباطات و انتقال پیامهای خود، صرفاً یک ابزار تیا یک سوی پیام (گیرنده یا فرستنده) نباشید، بلکه عمیقاً و جداً خودّ «پیام» باشید، به بیان دیگر آنچنان گفتار را بیان کرده و انتقال دهید که مخاطب یا مخاطبین شما، بیش ازآنکه محتوای ارتباط و پیام را از طریق کلمات و گفتهها درک کند، به واسطه فضای ایجاد شده و احساس تأثیرپذیری که در او ایجاد شده، بفهمد.
توانایی ایجاد چنین فضا و احساس سبب میشود تا مخاطبین، شما را پذیرفته و ازهمگامی وهمفکری با شما نه فقط خوششان بیاید بلکه لذت نیز ببرند، (احتمالاً به رایتان اتفاق افتاده است که برای دیدار یا مصاحبت با کسی، با تمام وجودتان لحظه شماری کنید، در حالی که درهمان حال دیدن و یا گفتگو با بسیاری از افراد دیگرنه تنها به رایتان عادی و معمولی، بلکه کسلکننده نیز باشد).
ب: جهت اینکه انسانی مؤثر و متنفذ باشید، نه زیاد جدی و نه زیاد ایرادگیر باشید، زیرا در چنین صورتی مخاطبین خود را دچار نگرانی و اضطراب کرده و همین امر سبب میشود که به تدریج مورد بیتوجهی و حتی طرد قرار گیرید، بنابراین برای مؤثر بودن و پذیرش از جانب مخاطبین، بایستی از نشاط و راحتی عمیق درونی و ذهنی برخوردار باشید تا اینکه هم با خود و هم با دیگران به راحتی و سهولت برخورد کنید، البته در این سمت و سو نه اجازه دهید کسی خودش را به شما تحمیل کند و نه خودتان، نه دیدگاه خودتان نه خاستگاه اندیشمندی خودتان را به هیچ کس تحمیل کنید، مطمئن باشید اگر حرفتان، رفتارتان و احساستان درست و بدون حسابگریهای خودخواهانه و موذیانه باشد، به راحتی پذیرفته میشوید، زیرا برای نفوذ بر مخاطب چیزی بهتر و مؤثرتر از شاخصهای: روراستی، شفافیت، معقولیت و صداقت نیست.
ج: برای مؤثر بودن بایستی با خودخواهی خداحافظی کنید، خودخواهی و غرور بیجا دیوارهای مستحکمی را بین تبادل احساسات و عواطف ایجاد نموده و همچون خوره اندیشه و احساسِ دوست داشتن و صمیمت را میخورد و از بین میبرد، هیچ اشکالی ندارد که بعضی مواقع کوتاه بیائید، کوتاه آمدن به معنای با همدیگر راه رفتن و نهایتاً همزبانی و همدلی است، بههمین دلیل است که انسانهای مقتدر و مؤثر راحتتر، هم سکوت میکنند و هم با دیگران کنار میآیند.
د: برای مؤثر بودن، قبل از هر چیز مخاطبین خود را به وجد آورید، شور و حال لازم را ایجاد نموده تا اینک که آمادگی مورد نظر در جمع به وجود آید و نظرها جلب شود، و سپس با طمأنیه گفتار و احساس اصلی خود را (تبلیغ و ترویج و که در نظر دارید) مطرح نمائید. (مواظب باشید که در امتداد ایجاد شور و حال به لودگی، کم مایگی و یا ... فرومایگی کشیده نشوید).
هـ: برای مؤثر بودن، آنگاه که باید گوش فرا دهید، عمیق و مشتاقانه بشنوید، این حرکت تأثیر عجیبی بر مخاطبین و جذب آنها خواهد اشت.
و: برای مؤثر بودن، پر انرژی، قدرتمند و مهیج باشید (چه در احساس، رفتار و یا گفتار)، این امر سبب میشود تا مخاطبین با اطمینان و اعتماد بیشتری به شما توجه کرده و در ارتباط با درخور توجه بودن و با محتوا بودن احساس و گفتارتان، تردیدی به خود راه ندهند.
ز: برای مؤثر بودن، قاطع باشید زیرا انسانها، بهویژه آنهاییکه در ارتباط با مسائل زندگی برای خود تعریف و چارچوب دارند، از آدمهای مستحکم، با شخصیت و مسنجم بیشتر خوششان میآید تا از افراد دمدمی مزاج و کسانی که چون پرکاه، حتی کوچکترین باد از سویی به سوی دیگر پرتابشان میکند.
ح: برای مؤثر بودن، هرگز و هرگز و هرگز، فریبکاری نکنید، نفوذ و محبوبیت عوام فریبانه، به نفرت و طرد میانجامد.
ط: برای مؤثرتر بودن، چشمان مؤثر و سخنگو بسیار با اهمیتاند، چشمان با حیا و مواظت، چشمان باهوش و شفافت بسیار با اهمیتاند، کسی که میخواهد اثر گذار باشد باید با تحلیل شرایط و تشخیص موقعیت یا مستقیم و محکم و با به صورت گردشی و با توقفهای لحظهای به چشمان مخاطبین خود نگاه کند، مشکل است، میدانم، و حتی میتوان گفت که خیلی مشکل است.
ولی بیائید و تصمیم بگیرید که از صمیم قلب، چشمانتان، عشق و مهرورزی را در همه جا پخش کنید تا اینکه فضای کار و زندگیتان خوشبو و دلنواز باشد.
ی: برای مؤثر بودن، از نیشخند زدن بپرهیزید، کار جالبی نیست، نیشخند حالتی از بیاحترامی و بیادبی را به ذهن متبادر میکند، اگر با موضعی موافقید، بپذیرد و اگر مخالفید، نپذیرید، این طور بسیار بهتر است، زیرا از رفتارهای کنایهآمیز و طعنه زننده، هر کس میتواند برداشت متفاوتی داشته باشد.
اما مهمترین ویژگی که از تأثیرگذاری و نفوذ به دست میآید، دوست داشتن و خوش آمدن دیگران از شماست، بهطوریکه از کارکردن، صحبت کردن، قدم زدن و حتی بحث و مجادله کردن با شما، خشنود و خوشحالند.
و این از بزرگترین موفقیتهایی است که میتوان بهدست آورد، از هماکنون پیگیر حرکات، گفتار و احساس خود باشید و ببینید آنجائیکه با عدم پذیرش مواجه شدید، چه کردهاید و چگونه بودهاید؟
و این جا که مورد پذیرش و تأیید قرار گرفتید، چکار کردید، چه گفتید و چه نگفتید؟! و ....، از همین حالا دست بهکار شوید و «ده فرمان» ذکر شده را به خوبی بیاموزید و به کار گیرید، مطمئن باشید اگر با خود و دیگران روراست باشید و از بهدست آوردن قدرت نفوذ و تأثیر، مقاصد فریبکارانه نداشته باشید، خیلی زود، زودتر از آنکه حتی فکرش را بکنید، قرین «موفقیت و شادکامی» خواهید شد، البته این درست است که برای تأثیرگذاری بایستی چیزهایی را در درون خود داشته باشی که دیگران غیر مؤثر، نه، دارند و نه، میتوانند بهدست آورند، من این اطمینان را به شما میدهم که عمدهترین و بزرگترین درصد، جهت متأثر کردن، موضوعات و امور اخلاقی- اجتماعی و انسانی روزمرهای است که همهشان اکتسابیاند، و چون اکتسابیاند، پس هر کس میتواند به تناسب تلاش و کوششی که مینماید و مساعدت و همگامیایی که محیط و بستر اجتماعی با او بهعمل میآورد به انسانی با نفوذ و تأثیرگذار تبدیل شود.