به گزارش ایسنا، مراسم رونمایی و جشن امضای نشر دوم آلبوم صوتی «یاد تو» عاشقانههای علیرضا بهرامی با صدای مهرداد اسکویی با جشن شب یلدا با حضور جمعی از اهل فرهنگ و هنر شهر همدان در محل شهر کتاب این شهر برگزار شد.
در این مراسم که با سعدیخوانی، شاهنامهخوانی و حافظخوانی انجمنهای ادبی همدان همراه بود، حسن گوهرپور - شاعر و روزنامهنگار - با موضوع اصالت شاعر سخنرانی کرد و با بیان اینکه امروز دیگر چندان به اهمیت اصالت شاعر بها داده نمیشود، گفت: وقتی کتابی میخرم، خودم را مکلف میدانم حتما به اصالت مولف دقت کنم، چون اصالت شاعر برایم بسیار مهم است. اصالت شاعر چند جنبه دارد و علیرضا بهرامی واجد این چند جنبه هست.
این شاعر ادامه داد: بهرامی سالهاست درگیر نشست و برخاست با آفرینندگان شعر و داستان است. نشست و برخاست با بزرگان حتما برای هر آدمی بزرگی نمیآورد، اما اگر کسی اسباب بزرگی را داشته باشد، میتواند متوجه این شود که بزرگان چه ویژگیهایی دارند. همچنین او از زمان کلنگزنی خبرگزاری ایسنا در آنجا حضور داشته است و در دورههای مختلف با شخصیتهای بزرگی نشست و برخاست داشته است. اگر او از هر کدام از این بزرگان تنها یک چیز آموخته باشد، الان کولهباری از دانش و تجربه دارد.
او با بیان اینکه شما در مواجهه با علیرضا بهرامی با یک شاعر تقلبی مواجه نیستید، گفت: موضوع اصلی دیگر درباره بهرامی پایمردی او در حوزه شعر است. در این سالها مجموعه شعرهای زیادی منتشر کرده است. هیچگاه درگیر لابیهای مرسوم و حاشیهها نشده است، در صورتی که میتوانست در حوزه رسانه بده بستان داشته باشد، اما این معرفت به پیرامون و حاشیه را نداشت.
گوهرپور افزود: نکته دیگر نجابت بهرامی در نوشتار است و در کلمات شعرهای آلبوم «یاد تو» این نجابت قابل مشاهده است. استمرار در برگزاری جایزههای ادبی مثل جایزه شعر خبرنگاران به عنوان دبیر این جایزه از دیگر ویژگیهای اوست که باعث شده این جایزه به لحاظ استمرار یکی از قدیمیترین جایزههای ادبی ایران باشد. میتوان این سوال را مطرح کرد در این روزگار چه کسی میتواند چنین کاری را انجام دهد؟
او همچنین گفت: کار بعدی که به اصالت شاعر کمک کرده، ترجمه آثار او به دیگر زبانهاست. این استمرار اثبات میکند که به عنوان شاعر ثابتقدم بوده است. مجموع این ویژگیها را که کنار هم بگذاریم، میتوانیم بگوییم اگر شعری از او خواندید، بدانید که او این شعرها را در اندیشه و با شهود خود خلق کرده است.
در ادامه مراسم علیرضا بهرامی ابتدا درباره احساسش نسبت به شهر همدان و سفرهایی که در کودکی به این شهر داشته سخن گفت و سپس ادامه داد: اگر قدرتش را داشتم، به جای شعر گفتن زمان را به عقب برمیگرداندم یا در زمان حال متوقفش میکردم. با این حال، البته که شعر قدرت دارد. شعر برای سفر کردن به ساحتهایی است، در همین لحظههایی که هستیم. و البته که سفر مایه تسکین است؛ برای اینکه حواسمان را از بعضی چیزها پرت کنیم.
او سپس به شعرهای آلبوم «یاد تو» اشاره کرد و گفت: بسیاری از شعرهای این مجموعه تحت تاثیر سفر نوشته شده و اساسا مایه ارتباط یک فیلمساز فوقالعاده و خارقالعاده به اسم مهرداد اسکویی با یک شاعر همین عنصر سفر بوده است.
بهرامی با اشاره به موفقیتهای جهانی فیلمهای مهرداد اسکویی از جمله فیلم «رؤیاهای دم صبح» و بیان دردها و زخمهایی که در این فیلمها و بعضا شعرهای خودش به آنها پرداخته شده است، گفت: وقتی این دردها به راوی دردها چیره میشود، با شعر تسکین پیدا میکند که نهایتا به خلق این مجموعه منتهی شد. شعر، سفر، درد، فراق و عشق محورهای مشترک من و اسکویی است. گاهی از ما پرسیدهاند که چطور یک فیلمساز راوی دردهای اجتماعی عاشقانههای یک شاعر را خوانده است که گاه در شعر و گاهی در رسانه، خود راوی دردهاست. آنها شاید غافل از این هستند که در آن فیلمها و خبرهای تلخ چه عشقی جاری است.
در ادامه این مراسم مهرداد اسکویی هم در سخنانی گفت: باید عاشق شد تا فهمید عشق یعنی چه. عشق آنقدر انتزاعی و پیچیده است که منِ مسافر که سالها در جایجای کشورم و بیرون از ایران شعر میخوانم، اندیشه میکنم و سفر درونی و بیرونی دارم، با خودم میگویم چقدر آنرا میشناسم؟ دلتنگی و فراق دارم و هر شب قبل از خواب شعر میخوانم. هر صبح عکس میبینم و این به نوعی اعتیاد من است.
او با طرح این سوال که چرا شعرهای علیرضا بهرامی را برای خواندن انتخاب کرده است، گفت: برای اینکه او آرام است برای من بیقرار. وقتی شعرهای او را خواندم فکر کردم که یعنی چه که آدم دیگری آنقدر درون تو را خوب روایت میکند؟ مگر ما تجربه یکسان یا گذشته یکسان داشتهایم؟ اما چگونه میشود که احساس من را عمیقا درک میکند؟ من در آنجا میفهمم که اصالت و تقلب از کجا میآید. میفهمم که اگر جهان و جانی را زیسته باشیم، چگونه میتوانیم آن را انتقال دهیم.
اسکویی با اشاره به سخنان گوهرپور درباره اصالت شاعر بیان کرد: قطعا از بر داشتن شعر شاعران دیگر به شاعر کمک میکند، اما برای شاعر شدن باید درد کشید، عاشق شد، سفر کرد و به مرگ نزدیک شد. من وقتی شعرهای بهرامی را میخوانم، خسته نمیشوم.
این فیلمساز سپس درباره علاقهاش به شعر گفت: هر بار شعری را میخوانم، عجیب نو میشوم. اگر دوست داشتهام این شعرها را بخوانم، برای دل خودم بوده است، چون احساس کردم میتوانم برای خودم شعر بخوانم و بعد بارها آن را گوش کنم. من گوینده حرفهای نیستم. به من گفته شده که رمان بخوانم. گفتهاند مجری تلویزیون شوم، اما نپذیرفتهام ولی اگر الان شعر میخوانم به دلیل آن است که به آنچه میخوانم اعتقاد دارم. برای همین هم خسرو سینایی را تشویق کردم تا شعرهای او را هم بخوانم.
این مستندساز همچنین گفت: فکر میکنم هنرمند مقدار کمی خودخواه است. او یک هیولاست که سیر نمیشود. من هر صبح خودم را متولد میکنم و شب خودم را میکُشم، چون معتقدم آدم یک بار متولد نمیشود و الان فکر میکنم یکی از تجربههای یگانه زیست من همین سیدی کوچک «یاد تو» است. خوشحالم که پیوند من با بهرامی در سفر و عشق گره خورده است. برای خواندن شعرهای او کوتاه نمیآیم و فکر میکنم او تنها آدمی است که برای خواندن شعرهایش کوتاه نمیآیم.