مقدمه
«دکترین اخلاقی» به معنای آموزه و اندیشه ای هدفمند و منطقی درحوزه اخلاق، وبه مفهوم راه و رسم و روش معینی برای امر معلوم در جهت دستیابی به نتیجه مطلوب وایده آل است که در امور فردی واجتماعی هرکسی هویداست ونمایان کننده خط مشی وی در رفتار وعمل است.
یکی از جنبه هایی که مع الاسف در دنیای امروز، در پی نهادینه کردن آن در افکار عمومی جهانیان است، ترسیم چهره ای خشن از سیمای پیامبر اعظم(ص) می باشد که علت نهایی آن راباید در رشد روز افزون اسلام وگرویدن گروه های مختلف به این آیین، وناتوانی سران کفروالحاد در جلوگیری از گسترش آن جستجو کرد. کسانی که منافع خود را با گسترش اسلام در خطر می بینند، راه نجات خود را در تخریب نگرش مثبت اذهان به وجود
رئوفانه و سراسر رحمت پیامبر اعظم(ص) بامعرفی ایشان به عنوان منادی خشونت طلبان دنیا - العیاذ بالله - یافته اند و درصدد بهره گیری های بیهوده از مسلمانان نماهای کج فهم، تاریک اندیش وخشونت گرایان به دور از انسانیت ورفتارهای انسانی بوده اند. تا نشان دهند که «اسلام» دین خشونت ورفتارهای غیر انسانی است. لذا مقابله با چنین تفکرات وافشای چهره بانیان و مجریان این برنامه های سوء وغیر واقعی، بر هر مسلمان در حد توان خویش فرض و واجب است. از جمله راهکارهای غلبه بر چنین برنامه ریزی های غلط وشوم، تبیین صحیح «دکترین اخلاقی» پیامبر اعظم(ص)؛ یعنی مهربانی و مرحمت ایشان برای همه جهانیان و مشتاقان اسلام ناب محمدی (ص) می باشد.
نویسنده این مقاله نیز سعی در ترسیم سیمای رحمانی و رئوفانه آن حضرت در حق مسلمان و غیر مسلمان و حتی درحق دشمنان خطرناک ومعاندان قسم خورده او داشته است.
دراین عرصه می توان به مباحث ذیل پرداخت:
1. اصول وقواعدی که درهریک ازاندیشه های علمی ونظری اخلاق اسلامی باید مورد توجه و تصدیق قرار گیرد، که به نام «ایده های مطلوب» یا «آیین جهان شمول اخلاقی» خوانده می شود.
2. مجموعه ای از عقاید که نظام فلسفی با سیاسی را تشکیل می دهد وبه مجموعه نظریات راهنما به سوی اخلاق مطلوب اطلاق می گردد واز آن به عنوان «نظام نامه فکری» مکتب اخلاقی نام می برند.(1)
3. عمل به نظریات واندیشه های مطلوب و نظام نامه فکری اخلاق اسلامی، که الگوی آن «اخلاق حسنه نبوی» می باشد.
4. مهرورزی خالصانه همراه با برخورد رئوفانه و متواضعانه با دیگران، که با الگو گیری از پیامبراعظم (ص) ودرحقیقت اسوه دانستن آن حضرت دراین عرصه و پیروی از ایشان است ومعیار وکلید اصلی دکترین اخلاقی پیامبراعظم(ص) وخط مشی، هدف، نتیجه و مقصد نهایی عمل به قواعد تصدیقی ونظام مند اخلاق اسلامی به شمار می رود ومسلمان شدن واقعی وخدا گونه شدن انسان را نیز تداعی می نماید وگرایش به خوبی ها را به ارمغان می آورد وذهن را برای استقامت در این مسیر وپیروی از این الگوی تابناک پرورش می دهد.(2)
عرصه های دکترین اخلاقی پیامبر(ص)
فرایند مهربانی ومهرورزی پیامبر اعظم(ص) به عنوان دکترین اخلاقی ایشان دردو مقوله مورد بحث وبررسی قرار می گیرد.
الف) مهرورزی درحق مسلمانان
پیامبر اعظم(ص) با مسلمانان چنان با مهربانی و عطوفت رفتار می کرد که خداوند در شأن ایشان فرمود:
(لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین روف رحیم)؛(3)
«به یقین رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است واصرار به هدایت شما دارد ودر برابر مؤمنان رئوف ومهربان است.»
خود ایشان نیز دراین خصوص می فرمود: «من به هرمؤمنی از نفس خودش، اولی هستم. هر کس مالی به جا گذارد، برای کسان اوست و هر کس بدهی یا کمبودی به جا گذارد از آن من و ادای آن بر من است». (4)
مهربانی ومهرورزی پیامبر اعظم (ص) فراتر از مسئولیت وتکلیف الهی او بود؛ چنان که قلم از بیان مهربانی او عاجز است .خود بارها می فرمود: «پروردگارم چنان مرا به مدارا، مهربانی، مهرورزی ورفق با مردم فرمان داد که به ادای واجبات فراوان داد.»(5)
جبرئیل در سخنانی خطاب به آن حضرت گفت: «یا رسول الله! پروردگارت به توسلام می رساند می فرماید: با بندگانم وبا تمام آفریدگانم به مهربانی و مهرورزی رفتار کن وبا آنها مدارا نما».(6)
خود نیز در ارسال پیام عظیم اخلاقی به یارانش فرمود: «خداوند، رفق ومهربانی را دوست دارد وبه هر کس که مهربانی کند، یاری می رساند». (7)
به همین دلیل همه سکنات وحرکاتش برمبنای مهربانی ومهرورزی بود واجرای توصیه های الهی وجنبه های ذاتی مطلوب آن حضرت موجب گردید که «اسوه حسنه» معرفی شود.(8)
رأفت ومهربانی پیامبر اعظم (ص) با مسلمانان آثار مطلوب ونتایج ایده آل بسیار زیادی داشت که علاوه بر موارد یاد شده، می توان به نکات ذیل نیز اشاره کرد:
1. رأفت ومهربانی او موجب تبلیغ و گسترش اسلام در اقصی نقاط جهان گردید که خداوند نیز در قرآن کریم با تعبیر (فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک..) (9)
به آن اشاره دارد، وسیره نویسان غیر مسلمان نیز سیره اخلاقی و رأفت ومهربانی آن حضرت را یکی از مؤلفه های گسترش اسلام در جزیره العرب می دانند.(10)
2. طایفه خزرج که بعدها در مدینه به همراه طایفه اوس، گروه انصار را تشکیل دادند وپیامبر اعظم (ص) را به مدینه دعوت کردند واین دعوت سر آغاز اعتلای عملی اسلام بود واهمیت آن بر همگان مشهود است، به دنبال شیوه برخورد مهربانانه پیامبراعظم (ص) شیفته او گردیدند وبه اسلام گرویدند. پیامبر اعظم (ص) درموسم حج بااین قبیله دیدار می کند وبا مهربانی از ایشان می پرسد: شما چه کسانی هستید؟ جواب می دهند:
ازخزرج. می فرماید: از دوستان یهود؟ می گویند: آری. با رأفت به آنان می گوید: می نشینید تا با شما صحبت کنم؟ آنان می گویند: بلی. سپس آن حضرت با رأفت ومهربانی وبیانی رسا وجذاب، حقایق اسلام رابرای آنان نقل می کند. آنان را رفتار سرشار ازمحبت آن حضرت، حقایق دین مبین را درمی یابند وآن را با آموزه های دین یهود درباره اسلام تطبیق می دهند ودرهمان محل اسلام می آورند وخطاب به حضرت محمد (ص) عرض می کنند: ما اسلام آوردیم، می رویم و دیگران را نیز دعوت می کنیم.(11)
بدین ترتیب، باب هدایت انسان ها با لبخند محبت آمیز او گشوده می شود. پیامبر همچون پدری مهربان و دلسوز برای آینده امت نگران بود وآنان را مانند اعضای خانواده ی خود می دید؛ لذا درهر زمان که می خواست قربانی کند، دو گوسفند قربانی می کرد: یکی از طرف خود واهل بیتش ودیگری از طرف امت خود ومی فرمود:
«خداوندا! این از طرف همه امتم، هر کس که به یگانگی تو و رسالت من شهادت داده است».(12)
3. شب ها با«اصحاب صفه» ایستاده سخن می گفت و این گفت وگوها ساعت ها طول می کشید، با این که از شدت خستگی پا به پا می شد، هیچ گاه احساس خستگی خود را در چهره اش ظاهر نمی ساخت.(13)
4. عیینه، یکی از شتران پیامبر اعظم (ص) را دزدید وبه عنوان هدیه خدمت آن حضرت آورد. حضرت با اینکه شتر خودش را می شناخت، بدون اینکه به روی خود بیاورد، هدیه را قبول کرد وحتی برای عیینه مقداری نقره به عنوان قدردانی وسپاس فرستاد. عیینه با دیدن هدیه اظهار نارضایتی کرد. پیامبر اعظم (ص) از نارضایتی او توسط اصحاب با خبر شد. یکی از اصحاب که ماجرا را به خوبی می دانست واز آن خبر داشت، خطاب به آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! شترتان را می دزدند وبه عنوان هدیه به شما می آورند وشما آن را قبول می کنید و حتی به او هدیه نیز می دهید؟ پیامبر اعظم (ص) با تبسم ومهربانی فرمود: «بلی، با وجود این ناراضی است.»
چقدر آن نبی رحمت و رسول رأفت برای شخصیت افراد و حفظ آبروی آنها اهمیت قائل بودند وبسیار مراقب بودند که به حیثیت و روحیه فردی و اجتماعی افراد خدشه ای وارد نیاید!(14)
5. پیامبر اعظم (ص) درروزی که ام الحکم به پسر بچه خود عبدالله می گوید: «به دنبال آن حضرت برو وبه عنوان تبرک ردای او را درخواست کن»، درکمال بزرگواری تنها ردای خویش را به آن کودک می بخشد وخطاب به او می فرماید: «به مادرت بگو آن را چهار قسمت کند وبرای خودش وخواهرت روسری درست کند.»(15)
آری، پیامبر اعظم(ص) تنها ردای خویش را به خانواده ای نیازمند می بخشد تا از آن تبرک جویند ونیازهای زندگی خود را برآورند؛ زیرا طاقت دیدن رنجش وغم وغصه یاران و امت خویش را نداشت ودر برابر اندوه ومشکلات آنان خود را مسئول می دید ودر برابر رفع حاجات امورشان خویش را مکلف می دانست، تا آنجا که اگر مسلمانی گرسنه یا برهنه نزد حضرتش می آمد واو چیزی برای عطا نداشت، بلال را می فرستاد تا برای آن فرد قرض کند و خودش آن بدهی را به عهده می گرفت، تا مبادا آن فرد از نزد ایشان دست خالی برگردد.(16)
6. هرگز مایل به رنجش کوچکی برای امتش نبود وتا آنجا که امکان داشت وخداوند به او اجازه داده بود، مراعات مردم را می کرد تا مبادا آنان به سختی ومشقت بیفتند. به عنوان نمونه، در وقت گرما وقتی مؤذن می خواست اذان بگوید، به او می فرمود: « اندکی صبرکن تا هوا خنک شود.»(17)
همچنین درشب های سرد زمستان دستور می داد که مردم درخانه هایشان نماز بخوانند.
بارها به کارگزاران حکومتی وقاضیان دولتی می فرمود: تا می توانید حدود را از مسلمانان دفع
کنید اگر راهی یافتید، آنها را رها کنید.اگر امام درعفو خطا کند، بهتر است از آن که درعقوبت خطا کند.»(18) از این رو، وقتی مسلمانی نزد پیامبر اعظم (ص) می آمد واقرار به زنا می کرد، آن حضرت بی اعتنایی می کند، تا اینکه آن فرد چند بار دیگر به عمل قبیح اعتراف می کند. در آن هنگام رسول رحمت ورأفت خطاب به او می فرماید: « نماز را با ما خواندی؟» آن مرد جواب می دهد: بلی، یا رسول الله! پیامبر اعظم (ص) می فرماید: خداوند گناه تو را ببخشد.(19) درواقع رسول اعظم اسلام (ص) آن وضو ونماز مخلصانه فرد را و علاقه اش را به منزله توبه وی می شمارد واجرای حد را از اوساقط می کند.
7. از جمله نشانه های مهربانی و رأفت رسول اعظم اسلام (ص) مدارا در پرداخت زکات مسلمانان بود، با اینکه تنها درآمد بیت المال درسده های اولیه اسلام، زکات وخراج بود. به عنوان نمونه، زمانی که ضحاک بن قیس را جهت اخذ زکات می فرستد واو بهترین شتران را به عنوان زکات می گیرد وآنها را به نزد پیامبر اعظم (ص) می آورد و می گوید: «زمانی که فهمیدم از جهاد یاد می کنی وآماده جهاد می شوید، این شتران زبده را گرفتم که بر آنها سوار شده وبه وسیله آنها مسلمانان نیز به جهاد بروند». پیامبراعظم(ص) از این عمل وی ناراحت شد وفرمود: «اینها را پس دهید واز اموال نامرغوب ایشان بگیرید.» (20)
همچنین نقل گردید: وقتی پیامبر اعظم (ص) در میان شتران زکات گرفته شده، شتر قوی وخوش قواره ای را دید، زود ناراحت گردید وبا عصبانیت فرمود: «خداوند، عامل اخذ زکات را بکشد». عامل اخذ زکات در آنجا حاضر بود وسریع جواب داد: « یا رسول الله! آن را به جای دو شتر گرفته ام.»(21)
هنگامی که معاذ بن جبل را به یمن می فرستد، خطاب به او می فرماید: « تو به گروهی از اهل کتاب وارد می شوی، اول چیزی که ایشان را به آن دعوت می کنی، پرسش خداوند یگانه باشد. سپس وقتی آنان خدا را شناختند، ایشان را آگاه کن تاخداوند بر مال داران ایشان زکات را واجب نموده است که از اینان می گیرد وبه فقیران آنان داده می شود. اگر اطاعت کردند، زکات را از ایشان بگیر، اما از گرفتن مال مرغوب به عنوان زکات از ایشان بپرهیز».(22)
اگر چه روایات آمده که فرد باید از بهترین اموال خود برای خدا انفاق کند، اما پیامبر اعظم (ص) سعی داشت که مردم در پرداخت زکات دچار نقصان ومشکل مالی نگردند ورنج وفشاری را متحمل نشوند واین، حاکی از مهربانی ایشان بود.
پی نوشت ها :
1. ر. ک : دکترین مهدویت، مسعود پور سید آقایی، ص 2-4، فصلنامه انتظار، مؤسسهانتظار روشن، قم، 1384ش.
2. ر. ک : تعلیم وتربیت دراسلام، مرتضی مطهری، ص 136؛ دکترین نبوی، بهرام اخوان کاظمی، ص 89و88.
3. توبه /128.
4-ر. ک : تفسیر الوصول الی جامع الاصول، ابن ربیغ، ج2، ص 327.
5-الوافی، محسن فیض کاشانی، ج1، ص73، انتشارات اسلامیه، تهران، 1404ق.
6- همان، ص 83و84.
7-اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج4، ص396.
8-(لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه)، احزاب/21.
9-آل عمران /159.
10-ر. ک . دکترین نبوی، مرتضی اسماعیل زاده، ص 78.77.
11-سیره شامی، ج3، ص176.
12-مجمع الزواید و منبع الفوائد، ج4، ص22.
13-اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص142.
14-دکترین نبوی، مرتضی اسماعیل زاده، ص80.
15-اسدالغابه فی معرفه الصحابه،ج3، ص 154.
16-التراتیب الاداریه والعمالات والصناعات والمتاجره و...، عبدالحی کتانی، ج1، ص445.
17-سنن النبی، علامه طباطبایی، ص249.
18-تفسیر الوصول الی جامع الاصول ، ج2،ص43.
19-الادب النبوی، محمد عبدالعزیزخولی،ص327.
20-اسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج5، ص 136.
21-دکترین نبوی، مرتضی اسماعیل زاده، ص 82.
22-تفسیر الوصول الی جامع الاصول، ج2، ص145.
منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره83.
ادامه دارد ....
ae