به نظر حضرتعالی برترین و مهمترین ویژگیهای رسول خدا(ص) به عنوان انسانی کامل چیست؟
از ویژگیهای بسیار بزرگ آن حضرت ـ که در قرآن به آن اشاره شده است ـ مسأله «رحمه للعالمین» بودن ایشان است. خداوند متعال می فرماید، ما شما را به عنوان پیک به سوی مردم فرستادیم و در سوره آل عمران می فرماید «تو مظهر رحمت الهی هستی و اثرش در وجودت عبارتست از اینکه با مردم با زبان خوش صحبت می کنی، قلبت با مردم صاف است؛ اگر تو انسان درشت خو بودی و صفات تاریکی داشتی قطعاً مردم از اطرافت پراکنده می شدند، ولو به علم غیب هم متصل بودی! اما آن چیزی که مردم از وجود تو استفاده خواهند کرد، همین مظهریت رحمت الهی ـ با مردم کنار آمدن، رابطه برقرار کردن و. ... ـ است.
به واسطه این سخن الهی پی می بریم که خداوند متعال، رحیم است و انسان را نیافریده است که بسوزاند، بلکه انسان را خلق نموده تا از رحمتش به ما سهمی عنایت کند؛ بنابراین مهم است که انسان به این نکته توجه داشته باشد که چون خدا «فیاض علی الاطلاق» است از خلقت انسان هدفش این بوده است که از فیضش به آدمیان نصیبی برساند.
از این رو ملاحظه می کنیم قرآن هم سفارش می کند مظهر رحمت الهی، پیامبر(ص) است، پیامبری که با سیمای متبسم با مردم روبه رو می شد و مردم را احترام می کرد؛ از این جهت آن چیزی که از قرآن فهمیده می شود، همین مظهریت رحمت الهی است.
از برترین صفات پیامبر (ص)، مهربانی بوده است، ایشان در رویارویی با دشمنان چگونه برخورد می کردند؟
با توجه به آیه «رحماء بینهم و اشداء علی الکفار» که خدای متعال اصحاب حضرت را این گونه توصیف می کند، ایشان در مسایل اصولی قاطعیت داشتند و اهل معامله نبودند، اما در غیر مسایل اصولی این گونه نبود و با مردم کنار می آمدند؛ به عنوان مثال مشرکان به ایشان پیشنهاد کردند یک روز در مراسم ما در بتخانه ها شرکت کن و یک روز هم ما می آییم نماز می خوانیم. حضرت فرمودند دین خدا(توحید) سهم بندی نشده است که بخشی را به شما دهیم و بخشی را به اسلام.
خداوند متعال می فرماید «قولوا لااله الاا...» توحید شریک بردار نیست! اگر کسی خدا را قبول کرد، تمام باطل را نفی می کند! لذا ایشان در مسایل اصولی بسیار جدی و قاطعیت داشتند و در مسایلی که قابل گذشت بوده ـ تا جای ممکن ـ می گذشتند و مظهریت رحمت الهی را نشان می دادند.
آیه های «انک لعلی خلق عظیم» و «لقد کان لکم فی رسول ا... اسوة حسنه» بیانگر چه شاخصه هایی از رسول خدا(ص) است؟
اخلاق پیغمبر اکرم (ص) بسیار در سطح عالی بود و خداوند این مسأله را بیان می کند که پیغمبر در مرتبه عالی از اخلاق قرار داشت. اینجا این نکته فهمیده می شود که اسلام دین اخلاق است، بنابراین روایاتی که در رابطه با اخلاق آمده، گسترده است. اخلاق از ریشه خلق است و خلق هم سیرت باطنی است و تا زمانی که اصلاح نشود، انسان عوض
نمی شود. بنابراین رسول ا...(ص) می گویند هدف از بعثت من ترویج مکارم ـ یعنی اخلاقهایی که برای دنیا و آخرت انسان مفید است ـ می باشد
«انک لعی خلق العظیم» اشاره به شخصیت اخلاقی این مرد بزرگ جهان خلقت دارد، لذا اگر می گوییم دین اسلام، دین اخلاق است، حرف نا بجا نزده ایم. بنابراین اگر خلق انسان اصلاح شود، هم دنیایش اصلاح شده و هم آخرتش.
در خصوص آیه «لقد کان لکم فی رسول ا... اسوه حسنه» نیز باید بیان کرد مردم آنچه در 23 سال از رسول خدا مشاهده کردند رفتار و کردار ایشان بود. رفتار روزانه پیامبر (ص) با خانواده، دوستان و دشمنان، درسی عملی برای یادگیری انسان کامل شدن بوده است، لذا در این آیه که خداوند می فرماید پیامبر اسوه است»، یعنی ای مردم برنامه زندگی خود را با کردار و رفتار پیامبر تنظیم کنید. البته اگر بخواهیم در مسائل تربیتی مؤثر واقع شویم باید اسوه، مقتدا و الگو داشته باشیم.
یکی از نشانه های بزرگواری ایشان تربیت علی بن ابی طالب است. امام علی(ع) می فرمایند
«ادّبی رسول ا... (ص)؛ من را پیغمبر بزرگوار تربیت کرد» یعنی پیامبر اسلام (ص) ادب الهی را به من آموخت و خود حضرت می فرماید «ادَّبَنیَ ا...؛ خدا مرا تربیت کرد». باید توجه داشته باشیم حلقه ای که بین انسان و خداست همین ادب است؛ اگر انسان بتواند این ویژگی را از پیغمبر فراگیرد، به شخصیتی تبدیل می شود که بنا به گفته قرآن به حیات طیبه دست پیدا می کند؛ این حیات «زندگی گوارا» است.
زندگی گوارا بدین معنا نیست که در آن سختی نباشد؛ اگر انسان از نظر فکری توجیه باشد، همه مشکلات در وجودش هضم شده و دیگر خسته نمی شود. اگر برنامه دین را در وجود خود پیاده کنیم حتماً زندگی و حیات طیبه را با الگو قرار دادن پیامبر (ص) برای خود هموار می کنیم.
بنابراین اسوه گسترده تر از اخلاق است، زیرا اخلاق به یک جنبه زندگی اشاره می کند.
با توجه به اینکه جنگهای بسیاری در زمان پیغمبر اکرم(ص) شکل گرفت، آیا فشار جنگ بر اخلاق ایشان تأثیری گذاشت؟
در زندگی پیغمبر (ص) پس از بعثت 14 جنگ منظم اتفاق افتاده است، یا در زندگی حضرت علی(ع) در چهارسال حکومت آن حضرت سه جنگ صورت گرفت، اما همیشه بشاش، با نشاط، خستگی ناپذیر و نستوه بودند.
یکی از مظاهر اخلاق قرآنی و اسلامی که امام علی(ع) در جنگ صفین رعایت می کنند این است که اجازه نمی دادند به معاویه فحاشی کنند. ایشان می فرمایند «ما با فحش کاری نداریم؛ راه ما بد زبانی نیست ولو معاویه باشد». دینی که منطق و دلیل و برهان دارد چه نیازی دارد که با فحاشی کار را پیش ببرد. اینها ادب الهی است.
چگونه می توان ویژگیهای اخلاقی آن حضرت را در جامعه نهادینه کرد؟
انسان موجود متفکر است، معنای حیوان ناطق نیز همین است؛ یعنی انسان از راه فکر کردارش دگرگون می شود، لذا باید فکرش بسازد، ولی متأسفانه انسانها سهم بسیار کمی در زندگی خود برای این مسأله می گذارند. قرآن چگونه به انسان و دنیا می نگرد؟ تعریف انسان چیست؟ ما چه هدفی داریم؟ چرا آمدیم و چرا می رویم؟ اگر انسان نتواند به پاسخ اینها برسد نمی تواند معارف اهل بیت (ع) را در وجودش محقق کند.در تعبیر دینی به این مسایل اصول دین گفته می شود، ولی در تعبیر روز به جهان بینی شهرت دارد. یعنی یافتن علت قدم نهادن انسان به دنیا! اگر پاسخ اینها را پیدا کنیم، مسیر اصلی خود را پیدا خواهیم کرد. مأموریت اصلی انبیا این است که انسان مسیر اصلی خودش را پیدا کند. اینکه در ابتدا انسان با خدا آشتی کند.