ماهان شبکه ایرانیان

نقد شبهات مستشرقان درباره تناسب آیات قرآن

قرآن کریم نخستین و مهم ترین منبع آیین جهانی اسلام و معجزه پیامبر اعظم(ص) از دیرباز مورد توجه مستشرقان بوده است

مقدمه

قرآن کریم نخستین و مهم ترین منبع آیین جهانی اسلام و معجزه پیامبر اعظم(ص) از دیرباز مورد توجه مستشرقان بوده است. در این میان، برخی از مستشرقان که درک درستیِ تناسب و هماهنگی دقیق آیات و اعجاز آن را به دست آوردند و به الهی بودن و حقانیت قرآن و پیامبری حضرت محمد(ص) دست یافتند، اما گروهی دیگر با انگیزه های مختلف سیمای ناب قرآن کریم را در شکل های گوناگون آن ناموجه جلوه دادند.

در اینجا نخست به بیان شبهات مستشرقان در موضوع تناسب آیات اشاره نموده، آنگاه به بررسی و نقد آنها می پردازیم. در پایان علل پراکندگی ظاهری آیات را بیان می کنیم.

1.رژی بلاشر (1900م)

بلاشر در 30 ژوئن سال 1900م در ناحیه مونروژ (پاریس) به دنیا آمد. بلاشر در کتاب «درآستانه قرآن»، یکی از مشکلات مستشرقان را روبه رو شدن با سبک و روش درهم وحی [قرآنی] دانسته و می نویسد: «مستشرق بر اثر روش درهم وحی که در آن شورهای محرک اخلاقی و مقررات قضایی و داستان های دینی وجود دارد ولی در آنها فکر در تلاش یافتن رابطه ای است که اصلاً وجود ندارد، به کلی مسیر اصلی خود را از دست می دهد» (بلاشر، در آستانه قرآن، 301).

وی در جایی دیگر، ناهماهنگی در پاره ای از آیات را پذیرفته و می گوید: «آیات قرآن یک سلسله دستورالعمل هایی است که در مدت بیست سال بنا بر ضرورت و به مقتضای حوادثی که بر محمد(ص) گذشت، به حضرتش نازل گردید. این آیات همگی از وحدت و تناسب روانشناسانه تاریخی بهره مند است. به علاوه عدم تناسب و ناهماهنگی ظاهری پاره ای از آیات در سوره های مطول قرآن، نظیر سوره دوم (بقره) و شش یا هفت سوره دنبال آن با مراجعه به فهرست نولدکه بی آنکه کوشش زیادی به عمل آوریم، ما را به نوعی تناسب و هماهنگی واقف می سازد و به این نتیجه می رساند که این شیوه گفتگو از نظر تدوین قانون الهی از اهمیت فراوان برخوردار است و در مجموع کاری به سود اسلام صورت یافته و به ناتوانی مخالفان انجامیده است» (بلاشر، در آمدی بر قرآن، 52 و84 ـ 85).

این شبهه بلاشر بر قرآن، بارها از سوی دیگر مستشرقان مانند کارلایل بیان شده است و تقریباً شبهه عمومی مستشرقان در این بحث است که همه ناشی از عدم توجه به نظام خاص «متن کتاب آسمانی» و نحوه «جمع آوری و تدوین قرآن» است.

2.تئودور نولدکه (ت 1836م)

نولدکه، مستشرق آلمانی، در مقاله خود در دایرة المعارف بریتانیکا ذیل ماده «قرآن» می نویسد: «با اینکه این کتاب از جنبه زیبایی و هنری در مقام اول است، اما ربط ضروری، چه در تعبیر یا در تسلسل حوادث، بیشتر مواقع در آن مفقود است» (نولدکه، ماده قرآن در Ency, Brit. Edition, 11؛ علی الصغیر المستشرقون والدراسات القرآنیه، 24ـ25؛ همو، خاورشناسان و پژوهش های قرآنی، 37ـ39، مجله رسالة الاسلام، سال 9، ش1، ص64؛ بی آزار شیرازی، قرآن ناطق، 378). وی در ادامه، ساختار قرآن کریم را بدین اعتبار که ساختار قصصی و فاقد تسلسل در طریقه اخبار و سیر است، مورد انتقاد قرار داده، می گوید: «قصص قرآن از هم گسسته است تا آنجا که فهم آنها بر کسی که این قصه ها را از منابع دیگر اخذ نکرده باشد، دشوار می نماید (همان). هم چنین او تکرار برخی از الفاظ و عباراتی را که در نظرش ناموجه می نماید، مورد انتقاد قرار داده است. نولدکه به کثرت انتقال قرآن در خطاب هایش از صیغه ای به صیغه دیگر و از حالتی به حالت دیگر (مثلاً از غیبت به خطاب و از ظاهر به مضمون) اشاره کرده و این امر را برای خرده گرفتن از قرآن مغتنم شمرده است (همان).

3.ریچارد بل (Richard Bell, 1913–1982)

ریچارد بل، مستشرق اروپایی و کسی که ترجمه ای تفسیری را از قرآن به انگلیسی به عمل آورده، از ناپیوستگی قرآن سخن گفته و برای آن دلیل تاریخی ذکر کرده است. وی در مقدمه ترجمه خود بر قرآن می نویسد: «یکی از ویژگی های اصیل سبک قرآن این است که جسته جسته است. به ندرت می توان در طول بخش عمده ای از یک سوره، اتساق و انسجام معنایی مشاهده کرد» (خرمشاهی، ذهن و زبان حافظ، 45).

او با تفاوت قایل شدن بین داستان های انبیای سلف و آیات دیگر قرآنی می گوید: «در میان سوره هایی که به داستان های انبیای سلف مربوط است، این ارتباط و پیوند بالنسبه بیشتر است، هر چند در آنها نیز گسستگی کم نیست ولی یکپارچه ترین این گونه سوره ها ـ که به داستان انبیا مربوط است و اتساق بیشتری دارد ـ سوره یوسف است» (خرمشاهی، ذهن و زبان حافظ، 45).

وی در جایی دیگر با گفتاری انتقادآمیز نسبت به متن قرآن، ارتباط بین اجزای قرآن را بسیار کم و کلمات و عبارات آن را حیرت انگیز می داند. وی معتقد است روابط بین بیشتر فقرات و مطالب آن، مقطوع و دلایل منطقی نیز اکثراً غیر مذکور است و علت آن شاید این باشد که قرآن به طور متوالی و طبق پیش آمد و احتیاجات وقت بر پیغمبر نازل شده است. پاره ای آیات که در بعضی سوره ها نوشته شده است، کم و بیش به شکل اتفاقی در ذیل سوره های دیگر به وسیله جمع کنندگان ضمیمه گردیده است» (سلماسی زاده، تاریخ ترجمه قرآن در جهان، 44).

ریچارد بل در باب ویژگی سبک قرآن می گوید: «در بعضی عبارات، تلفیقی از همنوایی ها وجود دارد؛ همچنان که به عکس غالباً در همنوایی های مکرر و منظم، عدم تقارن و فقدان قراین مکرر هم دیده می شود. این واقعیت های زبانی و سبکی قرآنی را به نحو دیگر هم می توان تبیین کرد.

در سوره های بلند با تنوع موضوع مواجه ایم. در عین حال، عبارات متعدد به یک موضوع (فی المثل قواعد و احکام طلاق در آیات 228ـ232 سوره بقره)، اختصاص دارد. به نظر نمی رسد که هیچ موضوعی از این گونه موضوعات [فقهی] به نحو منسجم و در سوره واحد یا آیات و عبارات کافی در یکجا مطرح گردد. و بر عکس غالباً با این پدیده مواجه ایم که یک سوره دارای عبارات و آیاتی است که به موضوعات متعدد می پردازد و هر موضوعی از موضوعات آن در چند سوره مختلف مکرر بیان می شود. قرآن خود در آیات 106 نحل و 32 فرقان تصریح دارد که در قطعات جداگانه فرود آمده است.

آیات 178ـ179 بقره با قصاص ربط دارد، ولی در عین حال، خطابی هم با مؤمنان دارد و به مسائل دیگر هم می پردازد که ضرورتاً با آنها ربط ندارد. همچنین آیه 11 سوره مائده، اگر زمینه اشاره اش را بدانیم، فی نفسه مستقل و روشن است ولی اگر چنین آیه ای در این سوره نبود، ما متوجه نمی شدیم که در آن چیزی افتاده است» (بل ـ وات، درآمدی بر تاریخ قرآن، 115ـ119).

در نهایت، ریچارد بل به این مطلب اذعان دارد که البته حکم قاطع و افراطی نباید کرد که هیچ گونه ربط و پیوندی بین این قطعات مستقل وجود ندارد، چه بسا پیوندی از لحاظ موضوع یا اندیشه هست و اگر این پیوندها هم نباشد، پیوند و همسانی زمانی در کار است. از سوی دیگر، ممکن است بین قطعات پیوسته به هم، ربط محتوایی یا فکری نباشد یا ممکن است سوره متشکل از قطعاتی متعلق به زمان های نزول مختلف باشد که [به دستور حضرت رسول(ص)] در درون یک سوره، در کنار هم قرار گرفته اند.

همانند این اعتراف را بل در جایی دیگر دارد و می گویند: «...البته از این نکته نباید عجولانه استنباط کرد که بین بخش های جداگانه یک سوره، ربط و پیوندی نیست. گاهی ممکن است این ربط، ربط موضوعی و معنوی باشد و حتی در مواردی که چنین ربطی مشهود نباشد، به هر حال، نوعی هم زبانی و هم فضایی با یک دیگر دارند. از طرف دیگر، چه بسا بین بخش های مجاور هم ارتباط معنایی برقرار نیست یا گاهی ممکن است سوره از بخش هایی تشکیل یافته باشد که از نظر زمان و فضا با همدیگر فرق داشته باشند و همه چیز زیر چتر یک سوره واحد گرد آمده باشد» (خرمشاهی، ذهن و زبان حافظ، 46).

4.فریتیوف شوان

فریتیوف شوان در کتاب «فهم حقایق اسلام» درباره اسلوب قرآن می نویسد: «اگر از بیرون [به قرآن] نگریسته شود، این کتاب ـ به جز تقریباً ربع آخرش که شیوه اش به شدت شاعرانه است ـ مجموعه ای از اقوال یا قصص که کم یا بیش بی ارتباط و بی تناسب و در بادی امر در بعضی از موارد نامفهوم است، می نماید.

خواننده ای که از پیش آگاهی نداشته باشد اعم از اینکه ترجمه یا خود متن را بخواند با ابهام ها، تکرارها، همانگویی ها و در بسیاری از سوره های بلند با خشکی خاصی مواجه می شود، بی آنکه لااقل حتی از حظّ حسّی و تسلای استحسانی که از زیبایی اصوات و ترتیل و تغنی صحیح آن بر می خیزد، بهره مند باشد. ولی این گونه دشواری ها به میزانی در بسیاری از کتب مقدس وجود دارد. بی انسجامی ظاهری این سطح نامنسجم زبانی قرآن است... گویی زبان مفلوک و شکسته بسته بشر فانی، زیر سیطره و فشار هائل کلام آسمانی به هزاران تکه تقسیم شده است. یا گویی خداوند برای آنکه هزاران حقیقت را بیان کند جز مشتی کلمات در اختیار نداشته و ناگزیر بوده از اشارات و تلویحات استفاده کند که سرشار از معنا، التفات، تغییر لحن و خطاب، اختصار و ایجاز و تغایر کنایی است» (همان، 51 ـ 52).

5.آندره دوریر (Andre du Reyer)

دوریر از اهالی بورکن فرانسه بود و ترجمه ای عوامانه و سطحی از قرآن منتشر نمود. وی در مدت اقامت طولانی خود در شرق به انجام این کار پرداخت، ولی به علت نقص اطلاعات چنان که شاید و باید از عهده بر نیامد.

ترجمه قرآن او در سال 1647 در پاریس با عنوان «Alcoron de Mahometc» منتشر شد. این کتاب با وضع بی سابقه ای مورد توجه مردم قرار گرفت و در مدت کمی کمیاب شد؛ زیرا در این زمان مذهب اسلام حائز اهمیت بسیار بود. این کتاب در یک سال پنج بار چاپ گردید. دوریر در این کتاب با الفاظی زشت و مناسب با شأن خود و با خطاب قرار دادن خواننده مسیحی، آیات قرآنی را خشن، گفتارهای نامناسب و... می داند و می گوید:

«تو ای خواننده مسیحی! قرآن را بسیار خشن و مملو از تهدید و تنبیه و عذاب و عقاب خواهی یافت و نیز حاوی مطالب متباین، مملو از تناقضات و ناسزاها و گفتارهای نامناسب و افسانه های مسخره آمیز خواهی دید (سلماسی زاده، تاریخ ترجمه قرآن در جهان، 18؛ آربری، خدمت و خیانت مترجمان قرآن، نقدی بر عملکرد مترجمان اروپایی، 34).

6.توماس کارلایل (Thomas Carlayle)

توماس کارلایل بر پایه ترجمه جورج سیل از قرآن و با تأثیر پذیری از آن، چنین اظهار نظر کرده است: «من تا کنون کتابی چنین دشوار و پرزحمت در زندگی ام ندیده ام. انسان در حال خواندن آن هر قدر هم که دقیق باشد، مطالب را با یک دیگر اشتباه می کند. به طور خلاصه، کتابی است ملال آور، درهم برهم و گیج کننده، ناتمام، بی نظم و بی قید و خام و ناهنجار. اما هیچ چیز جز حس وظیفه شناسی نمی تواند یک اروپایی را به تفکر و اندیشه در قرآن جلب کند» (همان، 50 ـ 51).

7.مولر (D.H.Muller)

بنا به گزارش ریچارد بل، مولر (D.H.Muller,Die Propheten ihrer ursprunglichen from….,vienna. 1896,i. 20-60. 211f) در صدد اثبات این نکته بر آمده که انشای ترجیع دار، ویژه ادبیات و متون پیامبرانه است؛ یعنی هم عهد عتیق و هم قرآن و هم تراژدی های یونانی دارای انشای ترجیع دار است. او از قرآن شواهدی استخراج کرده که مؤید این نظر است؛ برای نمونه، در سوره واقعه اگر از ترجیع سخن می گوییم، طبق دیدگاه مولر باید انتظار انتظام در طول و آرایش ترجیع داشته باشیم. ولی وی در اثبات وجود این انتظام ها ناکام مانده است. شواهد او نشان می دهد که بسیاری از سوره های قرآن دارای بخش ها یا بندهای کوتاه هست. طول هر یک از آنها با ملاحظات صوری و لفظی، بلکه با نظر به معنا و مضمون هر یک تعیین شده است.

با این برداشت، مباحثه مولر به خصیصه واقعی سبک قرآن یعنی گسسته پیوندی آن اشاره دارد و اینکه به ندرت ترکیب منسجم متحدی را که طول بلند داشته باشد، در آن می یابیم. خطاب مربوط به غزوه احد به نظر گسسته می آید و اکنون دشوار است که بگوییم کدام قطعات از اواسط سوره آل عمران راجع به آن است. خطاب مربوط به جنگ احزاب و ریشه کن سازی قبیله بنی قریظه (آیات 9ـ27 احزاب) و اطمینان بخشی به مسلمانان پس از صلح حدیبیه (آیات 18ـ29 فتح) از جمله قطعات کاملاً بلندی است که به یک نوبت وحی و یک شأن نزول مربوط است (بل ـ وات، در آمدی بر تاریخ قرآن، 117).

8.ایگناس گلدزیهر (1850ـ1921)

ایگناس گلدزیهر، مستشرق مجارستانی صاحب کتاب «مذاهب التفسیر الاسلامی» در دهه دوم قرن بیستم این کتاب را به نگارش درآورد. این تألیف بازتاب های بسیاری داشته و جنجال های زیادی را ایجاد کرد. وی در این کتاب درباره ساختار متن قرآن می گوید: «در میان کتاب های دینی چنان که گروه های مختلف دینی به آن معترف هستند، هیچ کتابی همچون قرآن دچار پریشانی و عدم ثبات از لحاظ نص و متن وجود نداشته است»، (گلدزیهر، گرایش های تفسیری در میان مسلمانان، 29ـ 30). وی در ادامه با طرح ادعایی بی دلیل و بر خلاف روایات تاریخی می گوید: «روح یگانه ای که خواهان نص یکپارچه ای برای قرآن باشد، هیچ گاه به وجود نیامد و از طرف مردم نیز مورد حمایت کامل قرار نگرفت مگر در دوران متأخر که شاهد آن هستیم».

وی در کتاب «العقیدة والشریعة فی الاسلام» با نقادی هر چه تمام به مطالعه قرآن پرداخته است و با عنوان تفاوت در سیاق آیات آن می نویسد: «آیات و سور مکی از حیث اسلوب از سور مدنی انسجام و نظم بیشتر و بهتری دارد». او دلیل آن را فراغت و آسودگی خاطر پیامبر(ص) در مکه و گرفتاری های او در مدینه ذکر کرده است.

9.گوستاولوبون

گوستاولوبون در «تاریخ تمدن اسلام و عرب» می گوید: «قرآن که کتاب آسمانی مسلمین است منحصر به دستورات مذهبی تنها نیست، بلکه دستورات سیاسی و اجتماعی مسلمانان نیز در آن درج است. اگر چه قرآن از جانب خدا نازل شده، لیکن ارتباط بین اجزای آن با هم، خیلی کم است. کلمات و عبارات آن حیرت انگیز لیکن روابط بین غالب مطالب و فقرات آن مقطوع و نیز دلایل منطقی در آن اکثراً غیر مذکور است و یک علت آن هم این است که قرآن روز به روز طبق پیش آمد و احتیاجات وقت بر پیامبر نازل می شد. به عبارت دیگر، هر وقت حاجتی پیش می آمد و یا با اشکالی بر می خوردند، برای رفع آن جبرئیل نازل شده، آیه ای می آورد وآن فوراً جزء قرآن می گردید (گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، 117 و 127).

10.آرتور جان آربری

آربری از بزرگ ترین و پرکارترین اسلام شناسان و قرآن پژوهان معروف انگلیسی است که ترجمه ای کلاسیک از قرآن به دست داده است. وی در بخشی از مقدمه خود بر ترجمه قرآن، تحلیلی از ناپیوستگی های قرآن دارد؛ قرآن از هر انسجامی که مربوط به ترتیب نزول باشد و نیز از انسجام منطقی، بسی به دور است. خواننده قرآن به ویژه اگر ناچار باشد که به یک ترجمه اکتفا کند هر چند که آن ترجمه از نظر زبان شناختی دقیق باشد بی شک از نسج جسته جسته و نا پیوسته بسیاری از سوره های قرآن حیران و هراسان خواهد شد. این ناپیوستگی مشهود را غالبا به اشتباه کاری در نسخه برداری کاتبان اولیه نسبت داده اند (خرمشاهی، ذهن و زبان حافظ، 48). ولی در ادامه می گوید من برآنم که این بافت طبیعی خود قرآن است... نوسانات ناگهانی محتوا و فحوا اگر با دید و درکی فراگیر نگریسته شود، مشکلاتی که بعضی از منتقدان را سر گشته ساخته، به بار نمی آورد (همان).

11.جرج سیل (George sale)

سیل درباره ارتباط آیات قرآن می گوید: «یک فرد غیر مسلمان که ترجمه قرآن را با دقت بخواند، با کمال بی صبری، عدم ارتباط مطالب و رجزخوانی و داستان سرایی و حِکم و امثال و خطابه و نصایح آن را در ذهن خود می سپارد، ولی کم ترین انگیزه ای که احساساتش را تحریک نماید، در آن نمی یابد و فکرش در حال مطالعه، پیوسته در نوسان است. گاهی چنان اوج می گیرد که خود را در آسمان و در بین ابرها و نزدیک ستارگان پنهان می بیند و زمانی چنان تنزل می نماید که مانند حشرات خاکی در میان خاک ها می خزد... (سلماسی زاده، تاریخ ترجمه قرآن در جهان، 24).

بررسی

در اینجا به نقد شبهات مطرح شده در سخنان مستشرقان می پردازیم.

یک. عدم تفکیک نظام گفتاری از نوشتاری

موضوع مهمی که مستشرقان در ارزیابی آیات قرآن از آن غافل شده اند، عدم تفکیک نظام گفتاری از نظام نوشتاری است. سخنوری که با مردم سخن می گوید و در شرایط و زمان ها و مکان های متفاوت با مخاطبان گوناگون گفتگو دارد، اسلوب و نظم خاص را باید در گفتار خویش اعمال کند که دقیقاً غیر اسلوب و نظم خاص نوشتاری است که یک نویسنده باید در کتاب و مقاله خویش رعایت نماید. به کار بردن سبک نگارش در گویش و بالعکس اوج کج سلیقگی است؛ چرا که هر چیزی به جای خویش نیکوست.

قرآن کریم یک کتاب نوشته شده از جانب خدا نیست، بلکه مجموعه دسته های آیات نازل شده ای است که پیامبر(ص) به هر مناسبتی، دسته ای از آیات را که نازل می شد برای مردم قرائت می فرمود. پس قرآن نمونه ای از یک مجموعه گفتار الهی است و اوج فصاحت و بلاغت آن در این است که شاخصه های نظام گفتاری در آن رعایت شده است.

شاخصه های نظام گفتاری قرآن کریم

1ـ کوتاهی سخن

یک سخنور می بایست سخنانش را حتماً کوتاه بیان نماید. میزان کوتاهی سخن را شرایط و حال مخاطبان و خصوصیات زمان و مکان تعیین می کند. اما در نظام نوشتاری ضمن اینکه رعایت حال خواننده و شرایط زمان و مکان باید رعایت شود، کوتاهی نوشتار شرط قطعی و دایمی نیست، چرا که نویسنده می تواند پیرامون یک موضوع، ده ها و صدها و... صفحه مطلب بنگارد. همین ویژگی کوتاهی را می توان در آیات مکی قرآن مشاهده کرد؛ زیرا هر دسته از آیات، مرکب از چند آیه معدود می باشد که متناسب با شرایط مخاطبان آن آیات بوده است.

2ـ ترکیب صوری انواع و گونه های مختلف بیان

یک سخنور ماهر حق دارد در گفتار خویش از گونه های متعدد صوری برای تفهیم هدفش به مخاطب بهره گیرد؛ گاهی به تبیین عقلی اصل موضوع می پردازد، گاهی از مبانی فلسفی استمداد می طلبد، گاهی از هنر شعر یا سجع بهره می گیرد و گاهی شاهدی برای اثبات سخنانش از سرگذشت دیگران در تاریخ حکایت می کند لذا سخنران اگر اهداف تربیتی داشته باشد، علاوه بر این گونه ها گاهی از نصیحت و پند و اندرز استفاده می کند، گاهی تشویق می کند و به شمردن آثار و نتایج مثبت کار خیر می پردازد و گاهی از عواقب سوء اعمال زشت سخن به میان می آورد. اگر سخنور، یک حکیم یا پیامبر یا امام و مصلح جامعه باشد، رعایت این اصل و به کارگیری انواع این گونه ها به تناسب شرایط برای گفتارش الزامی است، حال اینکه نظام نوشتاری مقید به این خصوصیت ها نیست.

قرآن کریم به عنوان یک سمبل «گفتاری» بهترین نمونه ای است که می توان انواع این صور کلامی را در حد اعلی در آن یافت؛ به سخن دیگر، نمایشگاهی است از به کارگیری انواع فنون گفتاری.

3ـ در هم تنیدگی موضوعی

یک سخنور، به ویژه اگر نقش جامع فرهنگی و رسالت تربیتی جامعه ای را برعهده داشته باشد، می تواند در گفتار خویش موضوعات مختلف را عرضه کند؛ مثلاً اگر افقی از جهان بینی صحیح ارایه کند، برهان فلسفی برآن اقامه نماید، احکام فقهی و تکلیفی خاصی را متناسب با شرایط مخاطبان عرضه کند، وظیفه اخلاقی او را در این رابطه بیان نماید، سخنی از بهشت و جهنم را بر آرد، محبت و نعمت های الهی را بر او گوشزد کند و.... همه این موضوعات متفاوت که از نظر رشته های تقسیم بندی علوم جدای از یک دیگرند، اما به نحوی به هم مربوطند. این ویژگی در یک مجموعه گفتاری مانند آیات همجوار قرآن کریم از امتیازات و برتری های قابل تقدیر است. در حالی که معمولاً با نظام نوشتاری سازگار نیست؛ زیرا ماهیت سبک نوشتاری بیشتر موضوعات و شرایط خوانندگان کتب اقتضا می کند که نویسنده به هیچ وجه از موضوع رشته علمی مربوط خارج نشده و هزار صفحه کتابش را یکنواخت بنگارد.

4 ـ تکرارهای مشابه و متفاوت

از آنجا که مخاطبان یک گوینده غالباً متغیرند، مانعی ندارد که وی برخی مطالب مطرح شده در سخنرانی قبل را برای مخاطبان جدید در سخنرانی بعد مطرح کند. البته اگر شرایط هر دو گروه مخاطب را یکسان دید، تکرار مشابه قبل را انجام می دهد و اگر شرایط گروه جدید را مغایر دید، به تناسب عناصر جدید، تغییری در تکرار اعمال کرده، گاه آن مطلب را کوتاه تر، گاه بلندتر، گاه با افزوده های جدید و گاه با کاهش برخی قسمت ها ارایه می کند. نکته مهم این است که آن موضوع تکراری اگر از مهم ترین اهداف سخنران باشد، تکرار موضوع و مطالب گفتاری آن برای او الزامی است.

اهمیت برخی موضوعات باعث می شود که گاه سخنران به سبب تأکید بر موضوعی خاص و نشان دادن اهمیت آن حتی برای یک گروه مخاطب، آن را تکرار کند و این تکرار، یک روش پسندیده و راجح و احیاناً لازم است. اصل «رجحان تکرار مهم ترین سخن» باعث شده که برخی شعرای بزرگ نیز در برخی قصاید خویش، ترجیع بند ساخته و یک مصرع را از آغاز تا پایان آن تکرار کنند. این ویژگی زیبای ادبی را می توان در تکرارهای قرآن ملاحظه کرد؛ چه بسا نکات تربیتی و اخلاقی متنابهی در اثر این تکرارها عاید خواننده قرآن می شود و بهره بیشتری از آن می برد.

دو. تنوع مطالب از ویژگی های نظم قرآن

قرآن غالباً به مناسبتی از موضوعی به موضوع دیگر منتقل می شود. چه بسا گاهی یک رشته مطالب متنوع را به منظور پند و اندرز، بیدارکردن وجدان ها و فطرت ها و راهنمایی عقل و خردها در یک سوره متذکر می گردد و همه را در کنار هم قرار می دهد و چه بسا انسان در ابتدا تصور می کند که میان مطالب یک سوره پیوستگی کاملی وجود ندارد، اما پس از دقت روشن می شود که میان آنها یک نوع ارتباط و پیوستگی خاصی وجود دارد که سبب شده همگی در کنار یک دیگر قرار گیرند که از این مطلب با عنوان اهداف سوره ها یاد می شود (ر.ک: اهداف و مقاصد سوره های قرآن، دکتر شحاته؛ سیمای سوره های قرآن، دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی).

هدایت افکار و رهبری فطرت ها، بیدار ساختن افکار و وجدان های خفته و اهمیت موضوع ایجاب می کند که از یک موضوع در موارد مختلفی به طور مکرر سخن به میان آید؛ زیرا بدون یادآوری های مکرر مقاصد یاد شده به دست نمی آید. از این نظر، عواملی ایجاب می کند که قرآن بسیاری از نکات اجتماعی و اخلاقی را در موارد متعدد متذکر گردد؛ از این رو، چنین تکراری نه تنها عیب نیست، بلکه پایه بلاغت و اساس سخن گفتن طبق مقتضیات کلام است.

چه بسا قرآن از یک موضوع وسیع و گسترده فقط قسمتی را متذکر شده و باقی مانده یا همه را به طور جامع در مورد دیگر نیز می آورد. قرآن در نقل سرگذشت اقوام (مثل عاد و ثمود) از این روش پیروی نموده است. این روش برای قرآن به حکم اینکه کتاب هدایت و یادآوری است، ضروری می باشد.

قرآن در طرح مفاهیم عقلی و بلند خود، استعداد، شایستگی و تکامل فکری جامعه را در نظر گرفته و دلایل عقلی و استدلالات فلسفی مربوط به یک موضوع را یک جا متذکر نشده است، بلکه در هر موقع به مناسبتی، از یک موضوع عقلی سخن به میان می آورد و به بیان نکته ای یا دلیلی از دلایل متعدد آن می پردازد و بیان باقی مانده نکات و دلایل را به صورت تدریجی در سوره های دیگر متذکر می گردد (سبحانی، منشور جاوید، 1/ 22ـ23).

سه. تغییر ناگهانی سیاق؛ ظرافتی ادبی و هنری در بیانات قرآن

یکی از ظرافت های ادبی و هنری در بیانات قرآن، تغییر ناگهانی سیاق است؛ مثلاً در جمله ای که چندین کلمه با اعراب رفع آمده، در اثنای کلام، کلمه ای با اعراب نصب ذکر می شود تا خواننده را متوقف کرده، به تأمل وادارد؛ مانند آیه 162 سوره نساء که می فرماید: «لَکنْ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ یؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیک وَمَا أُنزِلَ مِنْ قَبْلِک وَالْمُقِیمِینَ الصَّلاَةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ أُوْلَئِک سَنُؤْتِیهِمْ أَجْرًا عَظِیمًا»؛ زیرا در این آیه کریمه، میان چهار وصف، که سیاق ادبی آنها مرفوع بودن است یعنی دو وصف مقدم (راسخون و مؤمنون) و دو وصف مؤخر (مؤتون و مؤمنون)، یک وصف منصوب یعنی وصف «مقیمین» دیده می شود تا توجه متدبران در قرآن و تالیان کتاب الهی را به اهمیت نماز که ستون دین است، جلب نماید؛ همان طور که در نوشتن تابلوها برخی از کلمات مانند واژه «شهید» با رنگ سرخ نوشته می شود تا توجه بیننده را به خود جلب کند. پس گاهی با تغییر اسلوب و تعویض سیاق، به ویژگی محتوایی لفظ توجه داده می شود (جوادی آملی، تسنیم، 1/ 52).

علل پراکندگی ظاهری موضوعات آیات قرآن

فصاحت و بلاغت بی نظیر قرآن در حدی است که دسترسی به ابعاد آن برای همه امکان پذیر نیست. قرآن علاوه بر انتشار در میان مسلمانان، بین مشرکان و معاندان اسلام نیز رواج داشت. در زمانی که شاعران و ادیبان زیادی پرورش یافته و فصاحت و بلاغت در اوج کمال قرار داشت، بزرگ ترین ادیبان اعتراف می کردند که قرآن از چنان نظم و ساختاری برخوردار است که دیگران از آوردن مانند آن عاجزند و ناچار شدند که آن را سحر و جادو معرفی نمایند. با این حال، چنان که گذشت دیده می شود که برخی مستشرقان قرآن را در مقایسه با کتاب های معمولی به صورت مجموعه ای جنگ مانند و محتوای آن را گسسته و فاقد تناسب بر شمرده اند. به هر تقدیر، باید دانست که پراکنده به نظر آمدن آیات قرآن، دلایلی داشته است که مغفول واقع شدن این علل، باعث اعتراف به گسسته نمایی آن شده است. در اینجا به برخی از آن علل اشاره می کنیم.

1ـ روش مزجی قرآن در بیان مطالب

یکنواخت بودن مطالب و حفاظت نویسنده یک متن بر ادامه یک موضوع همچون نگاشته های ریاضی، فیزیک، شیمی و... بالطبع برای خواننده عادی خسته کننده و ملال آور است. گرچه متخصصان هر یک از فنون به سبب عنایت خاص به موضوع علمی مورد نظر خویش، شیفته افزایش معلومات خویش اند و اگر متنی علمی را بارور ببینند، خسته نخواهند شد، ولی خوانندگان عادی از خواندن آنها خسته می شوند. اما کتابی که مطالب متنوع را اعم از علمی، عقیدتی، سیاسی، اخلاقی، اجتماعی، تاریخی با پیوند خاصی به هم آمیخته تا همه بخش های متنوع آن با آهنگ واحد، خواننده را به سوی هدف خاصی سوق دهد، دارای جذابیت و طراوت خاص خود است.

چنین ویژگی هایی که در متن قرآن، آشکارا قابل رؤیت است و یکی از موجبات امتیاز سبک قرآن از کتاب های نگاشته بشر می باشد، این توهم را در ذهن برخی افراد نشانده که قرآن در بیان خود دچار پراکنده گویی است. بدیهی است که چنین پنداری با وقعیت ناسازگار است؛ زیرا گرچه هر کدام از سوره ها از موضوعات به ظاهر متفاوتی سخن گفته اند، ولی در درون خود محوری مخصوص شکل داده اند که کلیه موضوعات مطرح در آن در خصوص محور اساسی بحث، معنایی ویژه افاده می کنند. بر همین اساس، موضوع تکرار در قرآن می تواند این گونه توجیه شود که آیات تکراری در هر موضوع، وظیفه خاصی غیر از رسالتی که در دیگر جاها دارند، بر عهده گرفته اند و در عین حال در بلندای بلاغت، معنای مشخصی به ذهن انتقال می دهند (سبحانی، منشور جاوید، 1/22ـ23؛ زمانی، مستشرقان و قرآن، 310).

امام خمینی(ره)، از عالمان و مفسران بزرگ اسلامی در قرن معاصر، در یکی از آثار قلمی خود، تعلیم، تربیت، انذار و تبشیر را یکی از علل بیانات متشتت و عبارات مختلف دانسته و فرموده اند: «کسی که بخواهد تربیت و تعلیم، انذار و تبشیر کند، باید مقاصد خود را با عبارات مختلفه و بیانات متشتته، گاهی در ضمن قصه و حکایت و گاهی در ضمن تاریخ و نقل و گاهی به صراحت لهجه، گاهی به کتابت و امثال و رموز تزریق کند تا نفوس مختلفه و قلوب متشتته، هر یک بتواند از آن استفاده کند... و چون این کتاب شریف (قرآن) برای سعادت جمیع طبقات و قاطبه سلسله بشر است و... نوع انسانی در حالات قلوب و عادات و اخلاق و ازمنه و امکنه مختلف هستند، همه را نتوان به یک طور دعوت کرد؛ ای بسا نفوسی که برای اخذ تعلیم، به صراحت لهجه و القای اصل مطلب به طور ساده حاضر نباشد و از آن متأثر نگردند، با اینها باید به طور ساختمان دماغ آنها دعوت کرد و مقصد را به آنها فهمانید و بسا نفوسی که با قصص و حکایت و تواریخ سروکار ندارند و علاقه مند به لبّ لباب مقاصدند، اینها را نتوان با دسته اول در یک ترازو گذاشت... از این جهت است که این کتاب شریف به اقسام مختلفه و فنون متعدده و طرق متشتته مردم را دعوت فرموده است» (امام خمینی، آداب الصلوة، 187؛ آریان، زبان قرآن، ساختار و ویژگی ها، مجله معرفت، 35/ 21).

آیت الله خویی در «البیان فی تفسیر القرآن» به تحلیل چرایی عدم دسته بندی موضوعی در قرآن پرداخته، می گویند: قرآن کتاب هدایت است و برای سوق دادن بشر به سوی سعادت دنیا و آخرت نازل گردیده و یک کتاب فقهی، تاریخی و اخلاقی و مانند آن نیست تا برای هر موضوعی باب مستقلی ترتیب بدهد. جای تردید نیست که اسلوب فعلی قرآن بهتر می تواند مقصود و هدف هدایتی و اثر گذاری آن را تأمین نماید و نتیجه بخش گردد؛ زیرا اگر کسی تنها بعضی از سوره های قرآن را بخواند، در مدت کم و بدون زحمت و مشقت به مقاصد زیاد قرآن پی می برد و با هدف های آن آشنا می گردد و در ضمن یک سوره می تواند به مبدأ و معاد متوجه گردد؛ و از تاریخ گذشتگان اطلاع حاصل نماید و از سرگذشت آنها عبرت بگیرد و از طرف دیگر، از اخلاق نیکو و تعالیم و برنامه های عالی بهره مند شود و باز در ضمن همان یک سوره می تواند قسمتی از احکام و دستورات قرآن را درباره عبادات و معاملات فرا بگیرد. آری، همه این مطالب مختلف را می توان از یک سوره به دست آورد، ولی در عین حال لطمه ای بر نظم کلام وارد نیامده و در تمام مراحل، تناسب در گفتار و اقتضای حال رعایت گردیده و حق بیان ادا شده است.

اما اگر قرآن به صورت ابواب منظم بود، این همه فایده به دست نمی آمد و این چنین نتیجه بخش نمی گردید و خواننده قرآن در صورتی می توانست با اهداف و مقاصد عالی آن آشنا گردد که تمام قرآن را بخواند. ممکن بود که در این بین مانعی پیش آید و به خواندن تمام قرآن موفق نگردد و به نتیجه کمتری دست یابد.

به راستی این روش یکی از مزایا و محسنات اسلوب قرآن است که به قرآن زیبایی و طراوت خاصی بخشیده است؛ زیرا قرآن در عین پراکنده گویی و بیان مطالب مختلف، باز از کمال ارتباط و تناسب برخوردار بوده و جملات آن به مانند دُرهای گران بهایی که با تناسب خاصی به رشته درآمده است، در کنار هم چیده شده و با نظم اعجاب انگیزی به هم متصل و مرتبط می باشد (خویی، البیان، 92ـ93). با این طرز تلقی، کسانی در میان دانشمندان اسلامی کوشیده اند سوره ها را به صورت مجموعی بررسی و تحقیق کنند. اینان با نگاه تازه ای که از این دریچه به حقایق قرآنی دوخته اند، توانسته اند به نتیجه ها و آثار گرانباری دست یابند.]

2ـ نزول تدریجی آیات قرآن

از مسلمات تاریخ و علوم حدیث، نزول تدریجی آیات قرآن کریم است که در طول 23 در مکه و مدینه و در شرایط مختلف بر پیامبر(ص) نازل شده است.

به طور کلی نزول آیات و سوره ها به دو صورت بوده است.

اول. بسیاری از آیات و سوره ها ابتدائاً و بدون اینکه مسبوق به علت و انگیزه خاصی باشد، نازل شده اند و به هیچ حادثه یا پرسشی که همزمان با نزول وحی روی داده باشد، مربوط نیستند، بلکه سبب و انگیزه عام، یعنی نیاز انسان ها به رهنمودهای الهی، سبب نزول بوده است تا انسان ها از این طریق، حق را از باطل تشخیص داده به سعادت برسند. این نوع از آیات که بخش زیادی از قرآن را فرا می گیرد، شامل تاریخ زندگانی و حوادث و رویدادهای مربوط به امت های گذشته، اخبار غیبی و ترسیم بهشت و جهنم، حالات روز قیامت، گزارش احوال بهشتیان و دوزخیان، بیان حال مشرکان، مؤمنان و منافقان و... می باشد.

دوم. آیات و سوره هایی که سبب نزول خاصی دارند. این سبب نزول مشخص گاه حادثه ای است جالب یا سخت و گاه پرسش هایی است که مردم با رسول خدا(ص) در میان می نهادند. زمانی هم اوضاع و شرایطی برای مسلمانان پدید می آمد که لازم بود چگونگی عمل و موضع گیری آنها در برابر این اوضاع و مسائل مشخص گردد. در این احوال، آیات و سوره هایی فرود می آمد و وضعیت مسلمانان را روشن می کرد (ر.ک: حجتی، اسباب النزول، 19ـ20).

در هر صورت، در کنار اعتقاد به نزول تدریجی آیات، این تصور ایجاد شده است که آیات قرآن بعد از وفات حضرت رسول(ص) توسط صحابیان تنظیم شده است و از آنجا که قرآن به سبب عوامل گوناگون و در وقایع مختلف فرود آمده، فاقد هر گونه ارتباط بوده است؛ بنابراین، هیچ وحدتی در سوره ها وجود ندارد (بقایی، نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور، 1/7؛ سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، 3 و 4/370؛ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، 1/63).

دکتر عبد الله دراز در بیان موضع خود نسبت به این رأی سست می نویسد: «این تفسیرهای سطحی و پندارگونه را نباید در خور اعتنا دانست؛ زیرا طبق حدیث صحیح، سوره های قرآن کریم همزمان با حیات رسول خدا(ص) تنظیم شده است و چنین هیأت و ترکیبی در زمان زندگانی حضرت وجود داشته است؛ بنابراین، بی هیچ تردیدی روشن است که یک طرح و نقشه پردازی واقعی جهت تعیین حد و مرز سوره موجود بوده و این طرح و برنامه برای هر یک از سوره ها به روشنی، دیباچه، موضوع و خاتمه ای شکل داده است» (دراز، مدخل الی القرآن الکریم، 118ـ119).

باید توجه داشت سخنانی که نسبت به تناسب آیات در قرآن از سوی مستشرقان بیان شده، از آنجا سرچشمه گرفته که آنان با معیار نظم و ترتیب مطالب در کتاب های نگاشته بشری به سراغ مفاهیم قرآنی رفته اند و آنها را مورد سنجش و ارزیابی قرار داده اند. بر همین اساس، به خود اجازه داده اند تا در زمینه تعیین جایگاه واقعی آیات به اظهار نظر بپردازند. به هر حال، بلاشر خود تصریح کرده که اعتماد مطلق به روش انتقادی و استنتاج اینکه تسلسل مطلب خوب رعایت شده یا نه، با منطق غربی سازگار نیست تا چه رسد با منطق انسانی (فقهی زاده، پژوهشی در نظم قرآن، 153).

3ـ غفلت از زمینه ها و اسباب نزول

دسته ای از آیات و سوره ها به دنبال حادثه ای که اتفاق افتاده، واقعه ای که رخ داده یا پرسشی که مطرح شده، برای رفع ابهام آن حادثه و واقعه یا پاسخ به آن پرسش و نیز بیان احکام مربوط به آن فرود آمده است. روشن است که برای فهم این دسته از آیات و سوره ها، آگاهی از اسباب نزول آن لازم است. این یک اصل عقلایی است. به همین دلیل، مفسران و دانشمندان علوم قرآنی بر نقش مهم آن در کمک به فهم آیات یادآور شده اند. طبعاً در این گونه موارد باید تنها اسباب نزولی مدّنظر قرار گیرد که اولاً صحت انتساب آنها به معصوم(ع) به اثبات رسیده باشد و ثانیاً با محتوای قرآن ناسازگار و ناهماهنگ نباشد؛ زیرا گاهی عدم توجه و نادیده گرفتن زمینه ها و اسباب نزول، موجب پدید آمدن مشکلاتی در فهم ارتباط و تناسب آیات قرآن می شود.

این مشکلات گاه نسبت به معنی دقیق یک آیه رخ می دهد؛ آنجا که برخی گمان رود که میان صدر و ذیل آیه تناسب معنایی وجود ندارد؛ برای نمونه، برخی افراد درباره آیه «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیتَامَی فَانکحُوا مَا طَابَ لَکمْ مِنَ النِّسَاءِ» (نساء/ 3) بنابر روایتی نوشته اند رعایت عدالت درباره یتیمان به ازدواج با زنان شباهت ندارد تا میان آنها تقارن ایجاد نمود و هر دو در یک آیه در کنار هم بیایند. با وجود این، دو موضوع کاملاً بی ربط، در آیه سوره نساء در کنار یک دیگر نهاده شده و با فاء نتیجه به هم اتصال یافته است. این وضعیت نشان می دهد که حتماً دست تحریفی دخالت داشته که آیه را این گونه ظاهر ساخته است. اما با توجه به آیه قبل «وَآتُوا الْیتَامَی أَمْوَالَهُمْ» باید دانست، مسأله مورد بحث در آیه «وَإِنْ خِفْتُمْ» موضوع ستم بر دختران یتیمی است که پس از کشته شدن پدرانشان در جنگ ها به نحوی تحت تکفل دیگران قرار گرفته اند. منظور این است که اگر نتوانستید نسبت به دختران یتیمی که تحت تکفل شما قرار دارند به عدالت رفتار کنید و در صورت زناشویی با آنها مهرشان را به خودشان بپردازید، زنان دیگری را به همسری اختیار کنید که دیگر ستمی بر آنها نرود و مردانی دیگر آنها را به همسری برگزینند که مهرشان را به آنها پرداخت نمایند (طبرسی، مجمع البیان، 3 و4/10ـ11؛ زمخشری، الکشاف،1/497؛ طباطبایی، المیزان، 4/ 166).

گاهی نادیده انگاشتن زمینه نزول آیات موجب شده است تا در دریافت معنی صحیح آیه که به تناسب صدر و ذیل آن مربوط است، اشتباه پیش آید؛ برای نمونه، تعدادی از مسلمانان صدر اسلام، شرب خمر را مباح دانستند و برای اثبات سخن خویش به آیه «لَیسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» (مائده/ 93) استشهاد کردند.

میبدی در این باره می نویسد: در روزگار عمر، قدامة بن مظعون می خورد. عمر خواست که وی را حد زند. قدامه گفت: شما را نیست که مرا حد زنید که الله می گوید: «لَیسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا» و من از جمله مؤمنانم و در بدر بوده ام. عمر گفت: راه غلط کردی و گمانت خطاست که رب العالمین گفت: «اذا ماتقوا و آمنوا» و تقوی آن است که آنچه خدا حرام کرد از آن بپرهیزی و گرد آن نگردی. علی بن ابیطالب گفت: یا عمر من از نزول این آیت خبر دارم، چون رب العالمین خمر حرام کرد، جماعتی از مهاجر وانصار بیامدند و گفتند: یا رسول الله! برادران ما و پدران ما که در بدر بودند و در احد کشته شدند ایشان در آن حال مِی همی خوردند، چه گویی در ایشان؟ و چه حکم کنی از بهر ایشان؟ رسول خدا توقف کرد تا جبرئیل آمد و آیت آورد: «لَیسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا». پس عمر بفرمود و قدامه را حد مفتری بزدند و گفتند: «ان شارب الخمر اذا شرب انتشی واذا انتشی هذی واذا هذی افتری فیقم علیه حد المفتری ثمانین جلده» (میبدی، کشف الاسرار وعدة الابرار، 3/ 227)؛ یعنی شرابخوار وقتی شراب بنوشد، مست می شود و وقتی مست شد، یاوه می گوید و وقتی یاوه گویی نمود، افترا و تهمت می زند و وقتی بدین کار دست زد، حد مفتری (هشتاد ضربه تازیانه) در مورد او جاری می شود. عوامل دیگری از دلیل پراکندگی ظاهری آیات برشمرده اند؛ عواملی از قبیل نادیده گرفتن حذف و ایصال ها در جمله بندی های قرآن، ترجمه های لفظ به لفظ، طولانی شدن مطالب تفسیری در متون تفسیر (فقهی زاده، پژوهشی در نظم قرآن، 158).

نتیجه

بر اساس آنچه ذکر شد، قرآن کریم از تناسب و پیوستگی در آیات برخوردار است و پراکندگی ظاهری برخی آیات که برخی از مستشرقان مطرح کرده اند نتیجه نادیده گرفتن سبک و اسلوب ویژه قرآن است.

فهرست منابع

1.آربری، آرتون جان، خدمت و خیانت مترجمان قرآن نقدی بر عملکرد مترجمان اروپایی، ترجمه محمد رسول دریایی، اندیشه اسلامی، 1383ش.

2.بدوی، عبدالرحمان، دایرة المعارف مستشرقان، ترجمه صالح طباطبایی، تهران، روزنه، 1377ش.

3.بقاعی، برهان الدین، نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415 ق.

4.بل ریچارد ـ وات مونتگمری، درآمدی بر تاریخ قرآن، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، قم، مرکز ترجمه قرآن مجید به زبان های خارجی، 1382ش.

5.بلاشر، رژی، در آستانه قرآن، ترجمه محمود رامیار، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1365ش.

6.ـــــــــ، درآمدی بر قرآن، ترجمه اسد الله مبشری، تهران، نشر ارغنون، 1372 ش.

7.بی آزارشیرازی، عبد الکریم، قرآن ناطق، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1376 ش.

8.جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، مرکز نشر اسراء، 1378ش.

9.حجتی، محمد باقر، اسباب النزول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1374ش.

10.خرمشاهی، بهاء الدین، ذهن و زبان حافظ، تهران، مهارت، چاپ پنجم، 1374ش.

11.خویی، ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، موسسة احیاء آثار الامام الخویی (ره)، بی تا.

12.دراز، عبدالله، مدخل الی القرآن الکریم، الکویت، دارالقلم، 1414ق.

13.زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، بیروت، دارالفکر، 1988م.

14.زمانی، محمد حسن، مستشرقان و قرآن، قم، بوستان کتاب، 1385ش.

15.زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تهران، آفتاب، بی تا.

16.سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، موسسة الامام الصادق7، 1375ش.

17.سلماسی زاده، جواد، تاریخ ترجمه قرآن در جهان، تهران، امیر کبیر، 1369ش.

18.سیوطی، جلال الدین، الإتقان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بی جا، منشورات الرضی، چاپ دوم، 1363ش.

19.طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، 1372ش.

20.طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان لعلوم القرآن، بیروت، دارالمعرفه، 1406ق.

21.علی الصغیر، محمد حسین، المستشرقون و الدراسات القرآنیه، بیروت، دار المورخ العربی، 1420ق.

22.ـــــــــــــــــــــ، خاورشناسان و پژوهش های قرآنی، ترجمه محمد جواد شریعت، تهران، مطلع الفجر، 1372ش.

23.فقهی زاده، عبد الهادی، پژوهشی در نظم قرآن، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران، 1374ش.

24.قانعی اردکانی، علی، تناسب آیات قرآن و شبهات مستشرقان، پایان نامه

25.گلدزیهر، ایگناس، گرایش های تفسیری در میان مسلمانان، ترجمه ناصر طباطبایی، تهران، ققنوس، 1383ش.

26.ـــــــــــــ، مذاهب التفسیر الاسلامی، عبدالحلیم النجار، بیروت، داراقرأ، 1405ق.

27.گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، تهران، کتابفروشی علمیه اسلامیه، [1347ش.]

28.مجله رسالة الاسلام، مقالات من زلات المستشرقین در دوره قاهره.

29.آریان، حمید، زبان قرآن ساختار و ویژگی ها، مجله معرفت، ش 35، مرداد و شهریور 1379.

30.معرفت، محمد هادی، شبهات و ردود، قم، مؤسسه التمهید، 1423ق.

31.میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، تهران، امیرکبیر، 1371ش.

وات، مونتگمری، برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان، تفاهمات و سوء تفاهمات، ترجمه محمد حسین آریا، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372 ش.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان