به گزارش ایسنا، «موزه معصومیت» نام اولین رمانی است که «اورهان پاموک» ـ نویسنده مشهور ترکیهای ـ بعد از کسب جایزه نوبل ادبیات 2006 به نگارش درآورد. او همچنین موزهای به همین نام را مرتبط با داستان کتاب راهاندازی کرد تا خوانندگانش هرچه بیشتر با فضای داستانش مانوس شوند.
ایده برپایی این موزه در دهه 1990، همزمان با دست به قلم شدن برای نگارش رمان «موزه معصومیت»، در ذهن «پاموک» شکل گرفت. با این حال، کتاب در سال 2008 منتشر و موزه در سال 2012 افتتاح شد.
در هوای ابری و بارانی شهر استانبول راهی ساختمان سرخرنگ «موزه معصومیت» در نزدیکی خیابان استقلال میشویم، جایی که دیدنش برای گردشگران ادبی و علاقهمندان به کتابهای «پاموک» از واجبات سفر به ترکیه است و برای دیگر بازدیدکنندهها هم مسلما خالی از لطف نیست.
بازدید از این مکان برای افرادی که کتاب «موزه معصومیت» را (البته نسخههای اصل و ملزم به رعایت حق کپی) به همراه داشته باشند، رایگان است و مُهر موزه در صفحه 520 کتابشان حک میشود. ورودی عادی حدود 32 هزار تومان است و با کارت تخفیف موزههای استانبول، تا 22 هزار تومان هم کاهش پیدا میکند.
متصدی بلیت با اغماض کتاب غیراوریجینال ما را که از یکی از انتشارات صاحبنام داخلی خریدهایم، میپذیرد و مهر «موزه معصومیت» را که به شکل گوشواره «فسون» است، در کتابمان میزند. وارد موزه میشویم و انگار در دنیای رمان «موزه معصومیت» قدم گذاشتهایم؛ اینجا همه چیز رنگ و بوی استانبولِ نیمه دوم قرن بیستم را دارد و برای ساعتی ما را از دنیای بیرون جدا میکند. «موزه معصومیت» در یک خانه پنجطبقه (با احتساب همکف و زیرزمینی که فروشگاه موزه است) دایر است و کنار در ورودی توضیحاتی از زبان «پاموک» درباره هدفش از راهاندازی این مکان به دو زبان ترکی استانبولی و انگلیسی نوشته شده است.
«پاموک» اعتقاد دارد موزههای بزرگی چون «لوور» و «آرمیتاژ»، تاریخ یک ملت را روایت میکنند اما آنچه در این مکانها مغفول میماند، داستان ملموس زندگی مردمانی است که این تاریخ را شکل دادهاند. این نویسنده ترک بر این عقیده است که آنچه به هویت انسانی و درونی ما مرتبط است، بیشتر در موزههای مردمی و کمتر در موزههای بزرگ ملی دیده میشود. کم هستند موزههایی که به زندگی روزمره و واقعی آنها در گذر زمان پرداخته باشند. او با محور قرار دادن شخصیت «کمال» به عنوان فردی واقعی در این موزه، به تفصیل، جزییات ریز اما جذاب زندگی در دهههای 70 و 80 میلادی شهر استانبول را به نمایش گذاشته است.
نگارش این رمان به ترتیب فصلها صورت نگرفته و «پاموک» در موقعیتها و مکانهای مختلف بخشهایی از کتاب را نوشته است. او نگارش کتابش را در اول می 2002 شروع کرد و آخرین جمله رمان را در روزهای پایانی آوریل سال 2008 روی کاغذ آورد. اولین نسخههای کتاب در 29 اوت 2008 روانه بازار شد و ترجمه انگلیسیزبان آن در سال 2009 به چاپ رسید. این اثر تاکنون به حدود 40 زبان دنیا ترجمه شده است.
اولین بخشی که در موزه توجهمان را به خود جلب میکند، قابی بزرگ است که با نزدیک شدن به آن میبینیم 4213 تهسیگار در آن نصب شده و زیر تکتک آنها به زبان ترکی استانبولی کلماتی نوشته شده است. اینها تمام سیگارهایی است که عاشق و معشوق داستان «پاموک» کشیدهاند و زیر هر یک مکان و موقعیت استعمال آنها آورده شده است. در واقع هر یک از این تهسیگارها، بخشی از داستان و حس شخصیت اصلی را برای خواننده کتاب یادآور میشود.
در این موزه به ازای هر فصل از کتاب، یک قاب چوبی روی دیوار نصب شده و در آن، اشیاء و لوازمی که کتاب از آنها یاد کرده، قرار داده شده است. اولین و خاطرهانگیزترین آنها، قابی است که وقتی به آن نزدیک میشویم صدای پرندهها، امواج دریا، باد و ماشینهای خیابانها در هم میپیچد و به گوشمان میرسد. در این قاب، لنگه گوشواره گمشده «فسون» دیده میشود و پشت آن، پردهای با نوازش ملایم نسیم عقب و جلو میرود... این درست تصویری است که فصل اول رمان در ذهن ما به یادگار گذاشته است.
استفاده از ابزارهای صوتی و تصویری و جلوههای بصری نو، جذابیت این موزه را دوچندان کرده است؛ در برخی از قابها صفحه نمایشی کوچک قرار دارد و فیلمی کوتاه نمایش داده میشود. برخی دیگر با صدای نوستالژیک و آشنای خود، دست تماشاگر را میگیرند و او را به درون داستان عاشقانه «فسون» و «کمال» میکشانند.
صداهایی که در کنار بعضی از این قابها شنیده میشود، در واقع صدای شهر استانبول است و به همین دلیل بازدیدکنندگان باید تلاش کنند در سکوت از موزه دیدن کنند تا همه بتوانند این صداها را به وضوح بشنوند و تصویرسازی کنند.
نسخههای استانبولی و انگلیسیزبان رمان «موزه معصومیت» در گوشهای از طبقه دوم قرار داده شده و در آخرین طبقه، دستنوشتههای آقای نویسنده و یادداشتهای تایپیست او به چشم میخورد. «حُسنو عباس» که از سال 1994 تایپ تمام کتابهای «پاموک» را بر عهده دارد، رتبه نخست سرعت تایپ در جهان را داشته است.
مغزیهای خالی رواننویسی که «اورهان پاموک» برای نوشتن این رمان از آن استفاده کرده هم زیر همین چرکنویسها ردیف شدهاند. طبقه زیرین این آپارتمان خاطرهانگیز هم فروشگاهی کوچک قرار دارد که اشیاء و یادگاریهای «موزه معصومیت» را در معرض فروش علاقهمندان گذاشته است.
مهری محمدی مقدم - ایسنا