نارسایی نهادهای اجتماعی مثل خانواده و مدرسه، فقر اقتصادی خانوادههای کودکان خیابانی و ناتوانی آنها در انطباق با شیوههای زندگی شهرهای بزرگ، آلودگی و آسیبزا بودن محلات حاشیه شهری، فقدان نظارت کافی از سوی سازمانهای مسئول و الگوهای نادرست کنش متقابل بین شهروندان و کودکان خیابانی، همه دست به دست هم دادهاند تا پدیده کودکان خیابانی (که عمدتا کودکان کار در خیابان هستند)، کماکان به عنوان مشکلی لاینحل در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور خودنمایی کند و در این میان نوع برخورد با این کودکان حائز اهمیت است؛ بخصوص که این کودکان بدلیل شرایط نامناسب اقتصادی بار سنگینی را بر دوش میکشند، اما هر از چند گاهی به جای حل مشکلات آنان به صورت ریشهای اقدام به جمعآوری آنها میکنند که نه تنها مشکلی از آنها حل نمیکند، بلکه بار روانی بیشتری را به آنان تحمیل میکند.
به گزارش به نقل از ایلنا، یازده دستگاه در کشور در کنار هم جمع شدند و میلیاردها تومان بودجه هزینه شد تا کودکان کار و خیابان را از جلوی چشمها دور کنند، کودکانی که به خاطر فقر و دیگر شرایط آسیبدیده خانواده، مجبور به کار در خیابان شدهاند، NGOهای فعال حوزه کودک و برخی مسئولان دولتی در رابطه با وضعیت نامشخص طرح جمعآوری کودکان نگرانند و بارها از تریبونهای مختلف اعلام کردهاند که این طرح از نظر اجرایی مشکل دارد و اصلا شامل کودکان کار نمیشود؛ آنها اظهار نگرانی کردهاند و نسبت به این طرح نقدهایی دارند و اعلام کردهاند که جمعآوری کودکان باید مطابق با آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی مصوب 1384 هیات دولت انجام گیرد، نه اینکه جمعآوری کودکان همراه با طرح جمعآوری متکدیان و معتادان اجرایی شود.
طبق مصوبات فرمانداری در خصوص طرح جمع آوری متکدیان، دعوت کننده این طرح فرمانداری تهران بوده است و موضوع طرح نیز معتادان و متکدیان است، اما هر از چندگاهی کودکان کار دستگیر شده و به مراکز منتقل میشوند، در حالی که سرنوشت آنان همچنان مشخص نیست.
نارسایی نهادهای اجتماعی مثل خانواده و مدرسه، فقر اقتصادی خانوادههای کودکان خیابانی و ناتوانی آنها در انطباق با شیوههای زندگی شهرهای بزرگ، آلودگی و آسیبزا بودن محلات حاشیه شهری، فقدان نظارت کافی از سوی سازمانهای مسئول و الگوهای نادرست کنش متقابل بین شهروندان و کودکان خیابانی، همه دست به دست هم دادهاند تا پدیده کودکان خیابانی (که عمدتا کودکان کار در خیابان هستند)، کماکان به عنوان مشکلی لاینحل در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور خودنمایی کند، اما در این میان نوع برخورد با این کودکان حائز اهمیت است؛ بخصوص که این کودکان بدلیل شرایط نامناسب اقتصادی بار سنگینی را بر دوش میکشند؛ اما هر از چند گاهی به جای حل مشکلات آنان به صورت ریشهای اقدام به جمعآوری آنها میکنند که نه تنها مشکلی از آنها حل نمیکند، بلکه بار روانی بیشتری را به آنان تحمیل میکند، کودکانی که به شکل نامناسبی جمعآوری شده و در مدت زمان کوتاهی در مراکز نگهداری میشوند و در نهایت یا دوباره به خیابانها بازمیگردند و یا برای در امان ماندن از طرحهای جمعآوری که بارها و بارها از طرف نهادهای مختلف زیر سوال رفته است، به کارگاههایی زیرزمینی پناه میبرند که مشخص نیست در این مکانهای دربسته چه مشکلاتی برای روح و جسم آنها ایجاد خواهد شد.
از طرفی در بحث جمعآوری بسیاری از نهادهای ذیربط این مساله را مطرح میکنند که درصد بالایی از این کودکان مهاجر و غیرایرانی هستند؛ این در حالی است که نه تنهاجمعآوری کودکان نقصحقوق کودک است؛ بلکه سازمانهای مردم نهاد و فعالان اجتماعی بارها و بارها کنوانسیون حقوق کودک را متذکر شدهاند که طبق این کنوانسیون تمامی کودکان فارغ از مرز و جنسیت باید از حقوق برابر در داخل کشور برخوردار باشند و مطرح کردن این مساله که اغلب این کودکان مهاجر هستند و باید جمعآوری شوند به تنهایی نقض حقوق کودک است.
در ادامه مشروح نشست با مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری، دو عضو شورای شهر تهران، فعالان حقوق کودک و سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی را در این رابطه میخوانید؛ البته در این نشست از نماینده بهزیستی (به عنوان سازمانی که باید شناسایی، جذب، پذیرش و توانمندسازی کودکان کار و خیابان توسط آن انجام شود) دعوت شد که علیرغم قول مساعد، در این جلسه "غایب" بود.
رضا قدیمی (مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری) بر این باور است که مجموعه شهرداری و سازمان خدمات اجتماعی در زمینه جمع آوری کودکان خیابانی تنها مجری است و در سیاستگذاری ها دخیل نیست و نمی تواند بر اساس سیاستگذاری های درون سازمانی فعالیت کند، اما نکته اصلی در صحبت های قدیمی اعلام آمار آزارهای جنسی این کودکان است که آن را توجیهی برای ادامه طرح جمع آوری عنوان میکند.
رضا قدیمی (مدیر عامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری):«مجموعه شهرداری و سازمان خدمات اجتماعی تنها مجری است و سیاستگذار نیست؛ یعنی آن چیزی که تعیین میشود، باید توسط سازمان خدمات اجرایی بدون کم و کاست اجرا شود. نمیتوانیم براساس تصمیمات یا نظرات درون سازمانی فعالیت داشته باشیم، چرا که اگر قرار باشد؛ خلاف هرگونه مسئولیتهای ابلاغ شده فعالیت صورت گیرد، هرج و مرج به وجود میآید.
در بحث ساماندهی متکدیان، شهرداری تهران مکلف است که این کار را در شهر انجام دهد. در همین زمینه دو سامانسرا ایجاد شده است که این سامان سراها در لویزان برای خانمها و در اسلامشهر برای آقایان است. نمیدانم که عدد 30 بار برای اجرای ساماندهی برای متکدیان را بر چه اساسی مطرح میکنند؛ چرا که این کار هر روز توسط سازمان خدمات اجتماعی انجام میشود. اگر در معابر عمومی کسی کار خلاف قانون انجام دهد باید توسط مددکار اجتماعی جذب و علت و دلایل کار آن مشخص شود. نمیتوان تمام مشکلات و معضلات اجتماعی را با یک نسخه درمان کرد. بسیاری از متکدیان از خانواده طرد شدهاند و کسی تمایلی به نگهداری این افراد ندارد. مثلاً در سامانسرای لویزان 400 نفر وجود دارند که هیچکدام آنها توسط خانواده خود مورد پذیرش قرار نمیگیرند و ما از آنها نگهداری میکنیم و این افراد در حوزههای دیگر توان انجام کاری را ندارند. بسیاری از این افراد کهولت سن، بیماریهای واگیردار، معلولیت و بیماریهای حاد ویروسی دارند. این ساماندهی در حال انجام شدن است. اعضای شورای شهر از نزدیک این سامانسراها را مورد بررسی قرار دادهاند.
بسیاری از این افراد به ما پناه میآورند، چرا که تهران پایتخت است؛ حاشیهنشینی، بیکاری، مهاجرت و رکود باعث مشکلات اقتصادی فراوانی برای این افراد شده است و به همین خاطر نیاز به ریشهیابی دارد. این موضوع انسانی است، در مورد یک پروژه عمرانی صحبت نمیکنیم که اگر مشکلی داشت؛ متوقف شود، این افراد انسانهایی هستند که به ما پناه آوردند. تهران پایتخت است و حاشیهنشینی در آن به معضل تبدیل شده است. ما نمیتوانیم به این علت بپردازیم، چرا که ما مجری هستیم و کار ما اجرا است، اما میتوانیم سعی کنیم مجریان دقیق و خوبی باشیم و از زیر کار در نرویم، پاسکاری نکنیم و به نهادهای دیگر بگوییم که مثلاً این کار برعهده ما نیست. در راستای انجام وظیفه به مسائلی برخورد میکنیم که یکی از این مسائل این است که در سر چهارراهها بچههایی فعالیت میکنند که سن آنها روز به روز در حال کمتر شدن است و لباسهای آنها نیز مندرستر میشود. این به عنوان یک موضوع به شورای عالی استانها ارجاع داده شد، چرا که آنها بالادست ما هستند. به آنها اعلام شد که با پدیده جدیدی مواجه هستیم به نام متکدیان با سن پایین که وضعیت نامفهومی دارند. آنها مورد ظلم واقع میشوند و به جای تحصیل و تفریح و رسیدگی به موضوعات بهداشتی و درمانی در چهارراهها مشغول به کار هستند و اگر به این افراد رسیدگی نشود، تبدیل به کارتنخوابهایی میشوند که در حال حاضر در سطح شهر کم هم نیستند، همین افراد 15 یا 20 سال دیگر تبدیل به بیخانمانها میشوند. آنها حاضر به خودفروشی، فروش مواد مخدر و خلافهای دیگر میشوند تا گذران زندگی کنند. افرادی که آن بلا را سر بنیتا آوردند برای دزدی این کار را کردند و برای گذران مالی این کار را انجام دادند، بنابراین اگر در سر چهارراهها جلوی این افراد گرفته نشود، آنها تبدیل به مجرمهایی میشوند که ممکن است به دلیل دزدی جرمهای بزرگتری مرتکب شوند.
افرادی که در سر چهارراهها تکدیگری میکنند باید توسط خدمات اجتماعی شهرداری جمعآوری شوند. تاکید میکنم که در طرح جمع آوری به هیچ عنوان کودکانی که در کارگاهها فعالیت میکنند مورد نظر ما نیستند. مثلاً ممکن است یک کودک در خانه خود برای تامین مایحتاج خانواده صنایع دستی درست کند. ما به هیچ عنوان به این کودکان برای طرح جمعآوری کاری نداریم، این افراد کودکان کار محسوب میشوند.
وظیفه ما به هیچ عنوان جمعآوری کودکان کار نیست، این به عنوان یک موضوع در شورای اجتماعی استان مطرح شد و سپس به شورای اجتماعی کشور ارجاع داده شد که پایتخت جمهوری اسلامی با چنین معضلی مواجه است.
مساله این است که مردم از روی ترحم به این افراد کمک میکنند و تا وقتی که کمک میکنند یعنی هر هزار تومانی که در سر چهارراهها به این کودکان داده میشود، موجب افزایش تکدیگری در کودکان خواهد شد. این کودکان به اراده خود مجبور به این کار نمیشوند، آنها را به سر این چهارراهها میآورند و بعد به خوابگاهها برمیگردانند. برخی میگویند که این کار تشکیلاتی است و برخی هم بر خانوادگی بودن آن تاکید دارند.
مجتمع فوریتهای اجتماعی طبق یک دستور تشکیل شد که 11 ارگان و سازمان عضو آن هستند. شهرداری و سازمان خدمات اجتماعی شهرداری نیز عضو کوچکی از این مجتمع هستند، اما متولی اصلی بهزیستی است که زیرمجموعه وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی است. به ما اعلام کردند که امکانات در اختیار آنها قرار دهیم و موظف هستیم که بگوییم چشم. آنها مددکاری سیار میخواستند یعنی ماشینهای گشتی که در آن مددکار اجتماعی هم حضور داشته باشد. 33 کارشناس ارشد مددکار اجتماعی را به آنها معرفی کردیم، اعلام کردند که به خودروهایی نیاز داریم تا شان کودکان پایین نیاید و امکانات رفاهی اولیه را نیز داشته باشد. همه اینها را در اختیار آنها قرار دادیم. در ادامه آنها مکانی را برای استقرار میخواستند که مرکز یاسر را که جزو مراکز شهرداری است، در اختیار بهزیستی قرار دادیم.
این برنامه که شما اسم آن را طرح گذاشتهاید؛ حمایت از کودکان آسیبپذیر و بدسرپرست است یعنی افرادی که نمیتوانند از کودکان خود مراقبت کنند و آنها را در اختیار باندها قرار میدهند تا در سر چهارراهها تکدیگر کنند، اما در رابطه با کودکان کار در این زمینه اقدامی صورت نگرفته است. بهبود وضعیت آنها مستلزم یک مجموعه وسیعتری از نهادها و ارگانهای کشور است. کودکی که شاگرد یک مغازه است هم جزو کودکان کار محسوب میشوند، حتی کودکی که در مراکز فنی و حرفهای در حال یادگیری یک حرفه است، چون همچنان در سن تحصیل است باز هم کودک کار محسوب میشود. جمعآوری این کودکان توسط بهزیستی باید صورت گیرد. از 4 هزار و 400 مورد متاسفانه 400 نفر زیر 15 سال و از این 400 نفر 75 درصد غیر ایرانی بودند.
این یک زنگ خطر برای ما است که به کدام سمت پیش میرویم. یک روزی این افراد به کشور ما میآمدند و در موضوعات سازندگی فعالیت داشتند، اما رویکردها اکنون عوض شده است، در حال حاضر به جای اینکه کاشیکار و گچکار تبعه افغانی داشته باشیم، کودکانی را در چهارراه پارکوی و بسیاری از چهارراههای دیگر شهر شاهد هستیم که تکدیگری میکنند. براساس گزارشات بهزیستی 90 درصد این کودکان مورد آزار و اذیت جنسی، روحی و جسمی قرار میگیرند. اگر به ما بگویند این کار را انجام ندهید ما هم انجام نمیدهیم، چرا که ما تصمیمگیر نیستیم بلکه مجری هستیم. شورای اجتماعی کشور و یا استان باید به ما ابلاغ کند که به فعالیتهای خود ادامه بدهیم یا خیر.
اینکه جمعآوری کودکان کار و خیابان از شمول طرح جمعآوری خارج شده است، یک دروغی است که یک مسئولی در جایی مطرح کرده است و هیچ سندی نیز برای آن نیاورده است. در حال حاضر نیز این کار توسط بهزیستی انجام میشود، مگر توسط نهاد یا ارگان دیگری نیز انجام شده است که بگوییم از شمول طرح خارج شده است؟
5. 8میلیون نفر در شب و 12 میلیون نفر در روز شهروند تهران هستند. در دست اغلب این شهروندان نیز گوشیهای مجهز به دوربین وجود دارد. یک عکس و صحنه ای که ثابت کند نحوه جذب شبیه به دستگیری این کودکان باشد وجود ندارد. مددکار اجتماعی همراه با این ماشینها است، اما این کودکان از این ماشینها میترسند و فرار میکنند ما به آنها کاری نداریم، این کار تخصصی است وقتی واژه دستگیری را به کار میبریم در ذهن شنونده دستبند و خشونت تداعی میشود. این یک بار لغوی دارد و در ذهن مردم جایگاه درستی ندارد و این شائبه به وجود میآید که کودک را به زور سوار ماشینها میکنند؛ چرا فیلمی از چنین صحنهای وجود ندارد؟
قدیمی با اشاره به اعضای شورای شهر حاضر در نشست (حجت نظری و الهام فخاری) تاکید کرد که همین افراد سازمان خدمات اجتماعی شهرداری را مورد پرسش و نقد قرار میدهند در حالی که ما موظف هستیم این وظایف را انجام دهیم و اگر میخواهند این کار را انجام ندهیم باید بگویند که به صورت جایگزین چه فعالیتی در این خصوص صورت گیرد.
نباید با بیانصافی راجع به این کار حرف بزنیم، این ظلم به حق مددکاران اجتماعی است که زندگی خود را وقف این کار میکنند، اگر قرار بود با روش دستگیری این کار را انجام دهند؛ تنها 400 کودک جذب نمیشدند، چرا که تعداد بسیار بالاتر از این حرفها است و این 400 نفر به طور دقیق و درست جذب شدهاند و با صحبت سر از مراکز بهزیستی در آوردند. کودکی که در حال تکدیگری است جامعه هدف است نه کودکی که در کارگاهها مشغول به کار است.
در حوزه اجتماعی اختلاف نظر وجود دارد و نمیتوان در مسائل اجتماعی در یک خط صاف حرکت کرد. به سهم خود اعلام میکنم که هر جا صدایمان کردند، وقت گذاشتیم و در این رابطه صحبت کردیم افرادی هم بودند که در ابتدا اظهاراتی را مطرح کردند و در حال حاضر کلا در این رابطه سکوت میکنند. الزام به پاسخگویی وظیفه مدیران است در ارتباط با کارهایی که باید در حوزه ما صورت میگرفت خدشهای وارد نشده است، خون از دماغ یک بچه نیامده است کودکان را با عزت و احترام به سازمان بهزیستی منتقل کردهایم. بارها اعلام کردم که 16 ماشین داریم شما هم 30 مددکار معرفی کنید که به عنوان ناظر حضور داشته باشند که ببینند آیا در مرحله جذب دستگیری صورت میگیرد یا خیر؟ نظارت پذیری نیز وظیفه ما است. آیا در حوزه مسائل اجتماعی در کاهش آسیب به دنبال کار خلق الساعه هستیم؟ این کار بلندمدت است و باید با حوصله انجام شود برای این کار خون دلها خورده میشود، کدام کشور دنیا موفق شد، موضوع کارتنخوابی و کودکان کار و خیابان را حل کند؟"
الهام فخاری(عضو شورای شهر تهران) تاکید دارد؛ زمانی که احساس میکنیم روش یک کار نادرست است و موجب بروز مشکلاتی میشود باید آن را موقتا متوقف کرد تا دیگر نهادهای متولی پای میز مذاکره بیایند، وی از ابتدای طرح جمع آوری بارها تاکید کرد که باید در قدم اول شهرداری امکاناتی برای این کار در اختیار فرمانداری قرار ندهد تا مشخص شود دقیقا این طرح باید به چه شکلی اجرا شود.
الهام فخاری(عضو شورای شهر تهران، ری و تجریش):«بسیاری از فعالیتهای حساس شهرداری برعهده سازمان خدمات اجتماعی شهرداری است و این نهاد باید پاسخگو باشد.باید یک بسته جایگزین برای سیاستگذاری جمعآوری کودکان صورت گیرد تا طبق آن بسته جایگزین با این کودکان رفتار شود، اما آیا این دلیل میشود که همچنان به این روش نادرست ادامه دهیم؟ موضوعات انسانی، مهندسی نیست که آن را متوقف کنیم. موضوع انسانی را میتوان موقتاً تعطیل کرد، به طور مثال میتوان وسایل و لوازم موردنیاز برای جمعآوری را در اختیار فرمانداری نگذاریم و فرمانداری مجبور شود به پای میز مذاکره بیاید. وظیفه شهرداری تعریف شده است و تشخیص اینکه آیا این ابلاغیهها درست است یا خیر با شهرداری نیست، اما زمانی که فرآیند کار مشکلدار است، شهرداری میتواند امکانات خود را در اختیار نهادها نگذارد تا این نهادها پای میز مذاکره بیایند.
به هرحال کودکی این کودکان بر تکدیگری اولویت دارد؛ این کودک بسته کنار خیابان نیست که به خودمان اجازه بدهیم در آن را باز کنیم و کودک را جمعآوری کنیم. پیش از اینکه روی صحبت من با شهرداری باشد مخاطب شورایی است که این طرح را در ابتدا تایید و شورایی که اجرای آن را تکرار میکند. بحث دیگر شرایط و رویدادهایی است که طی دوران نگهداری این کودکان به وجود میآید. چه کسی میتواند تضمین کند که شرایط این کودکان در مراکز با توجه به اینکه دستکم 100 کودک با سنین مختلف در کنار هم در آنجا حضور دارند، بدتر از کنار خیابان بودن آنها نباشد؟ در کنار خیابان مردم این کودکان را نظاره میکنند البته این توجیهکننده نیست، اما بچه 5 تا 15 ساله در یک محیط کوچک و بسته چه امکاناتی خواهد داشت؟ چه کسی میداند که در این مراکز چه اتفاقاتی برای این کودکان رخ میدهد؟ آیا نشانهای از بهتر شدن شرایط این کودکان وجود دارد؟ چه نشانهای به ما میگوید که شرایط این کودکان از کنار خیابان بودن بهتر شده است. اگر در این مراکز اتفاقی برای این کودکان رخ دهد چه کسی مسئول است؟ من فکر میکنم این مسائل احتیاطهایی است که باید قبل از اجرا به آن فکر میشد. شهرداری مجری اصلی این قضیه نیست و به همین دلیل تاکید میکنم که ضرورت دارد، شهرداری امکانات خود را در این خصوص متوقف کند تا ارگانهای دخیل در این کار به پای میز مذاکره بیایند.
باید از همه کسانی که در این امر دخیل هستند دعوت کنیم؛ این مساله را پیگیری کنند که چرا در جلسات متعددی که در این رابطه تشکیل شد، بسیاری از نهادها غایب بودند و زمانی که باید پاسخگویی صورت گیرد، سکوت کردند.
متولیان این طرح در کجا هستند؟ وقتی دیگران وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند، وضعیت شهر در هم ریخته میشود. اگر تبریز در زمینه کودکان کار موفق بوده است الگوی خوبی نیز برای این کار به حساب میآید. این الگو در یک منطقه ایرانی تجربه شده است. جذب با اجبار جور درنمیآید. جذب یک فرآیند انگیزشی است آیا به عنوان شهروندان کیوسکی از بهزیستی در این مدت دیدهایم؟ همه این وظایف به گردن شهرداری نیست. کیوسکهای جذب بهزیستی کجا هستند چرا باید وضع به جایی برسد شهرداری تحت فشار فرمانداری اقداماتی انجام دهد که به نفع کودکان نیست. همه ما نگران این هستیم که در طی دوران نگهداری برای این کودکان مشکل حادتری به وجود نیاید. چند نهاد متولی یک موضوع اجتماعی میتواند مساله را سختتر کند میتوان در زمان سیاستگذاری نهادهای مردمی را دخیل کرد.»
دلارام علی یکی از فعالان حقوق کودک تاکید دارد که نبود همکاری با سازمانهای مردم نهاد در زمانی که این آیین نامه نوشته میشد و حتی در زمان اجرا یکی از مهمترین مشکلاتی است که در رابطه با ساماندهی کودکان کار و خیابان وجود دارد و اینکه بعد از سالها از سمنها و نهادهای غیردولتی دعوت میشود به یاری 11 ارگان دخیل در این طرح بیایند مشکلی را حل نخواهد کرد، چرا که بسیاری از این سمنها با این آیین نامه مشکل دارند؛ زیرا هرگز نمیتوانیم در یک فضای صادقانه و شفاف در رابطه با اجرای طرحی صحبت کنیم که اسناد آن منتشر نشده است و مشخص نیست تقسیم کار در آن به چه صورت است؟
دلارام علی(فعال حقوق کودک): «95 درصد از گفتوگوهای آقای قذیمی و همه کسانی که دست اندرکار این ماجرا بودند را دنبال کردهایم؛ مشکلی که با شهرداری، شورای شهر، بهزیستی و فرمانداری وجود دارد این است که هرکدام از آنها در جایگاهی که هستند این طرح را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهید. انگار نه انگار این طرح یک کلیت دارد که باید شفاف و روشن در رابطه با آن صحبت شود. آقای قدیمی در مصاحبه خود تندترین انتقادات را به نهادهای غیردولتی داشتهاند و اعلام کردهاند که نهادهای غیردولتی دو روی سکه را نمیبینند در رابطه با افرادی صحبت میکنیم که از 8 صبح تا نیمههای شب با کودکانی سروکار دارند که در معرض انواع و اقسام آسیبها هستند. چطور میشود کسانی که با کودکان کار سالهای طولانی کار کردهاند دو روی سکه را نبینند. اگر این طرح 11 نهاد متولی دارد؛ بنابراین یک فرد نمیتواند جزو طراح طرح باشد هنوز کسی به طور دقیق اعلام نکرده است که این طرح از جانب چه نهادی اعلام شده است یکی میگوید شورای اجتماعی، و در جای دیگر آقای کردونی مصاحبه میکند و میگوید قرار بود آییننامه ساماندهی باشد، اما شورای آسیبهای اجتماعی کشور زودتر وارد عمل شد و حالا تلاش میکنیم که به آییننامه ساماندهی بازگردیم. به این شکل هرگز نمیتوانیم در یک فضای صادقانه و شفاف در رابطه با اجرای این طرح صحبت کنیم. هنوز هیچ کس حاضر نشده است که اسناد این طرح را منتشر کند و بگوید این طرح مثلاً 50 یا 100 صفحه است و تقسیم کار در آن به چه صورت است. اگر مبنا آییننامه ساماندهی باشد میتوان از آقای قدیمی سوال پرسید که با توجه به اینکه در این طرح سه سطح پیشبینی شده است (جذب، برقراری ارتباط موثر مددکاران اجتماعی، معرفی منابع جامع کودکان) پس چرا با کلمات بازی میکنید؟
جذب یک فرایند داوطلبانه است، نمیتوان یک کودک را در خیابان سوار ماشین کرد، به مرکز منتقل کرد و ادعا کرد فرآیند داوطلبانه بوده است.دوستان بهزیستی که تنها به برچسبزنی مشغول هستند، زمانی که باید حضور پیدا کنند و پاسخگو باشند غایب هستند. نهادهای مختلف را زیر سوال میبرند این طرحها نباید ضربتی باشد، اگر سه بار هم این طرح در کشور اجرا شده باشد و یک خط نتیجه طرح مشخص نباشد به جایی نمیرسیم. باید در رابطه با طرحهای گذشته اعلام وضعیت شود.
هیچ داده منتشر شدهای در این خصوص وجود ندارد و راجع به هیچ حرف میزنیم آییننامه ساماندهی اسناد دولتی نیست چه کسی به اسناد دسترسی دارد آیا به عنوان نهادهای غیردولتی فعال در حوزه کودکان نباید به این دادهها دسترسی داشته باشیم. دو روز بعد از اجرای طرح به فرمانداری مراجعه کردیم و فرمانداری اعلام کرد که این کودکان را تحت تکلف ان جیاو ها قرار می دهیم. در همان جلسه حضوری از آنها پرسیدیم که در رابطه با چه طرحی صحبت میکنید آیا ما به عنوان نهادهای غیردولتی در این خصوص به شما مشورت دادهایم، آیا ما را پذیرفتهاید بعد از آن بارها و بارها مصاحبه شده که غیردولتیهای مسئولیت قبول نمیکنند باید مسئولیت چه چیزی را قبول کنیم ما غیردولتیها نمیدانیم که این طرح چیست و از کجا آمده است و با اجرا و شیوه آن مشکل داریم و با رویکرد آن مخالف هستیم و آنها مصاحبه میکنند و میگویند که از نهادهای غیردولتی دعوت کردهایم نمایندگان ان جی اوها را در این جلسات حاضر باشند یا به ما مددکار بدهند این یعنی آنها فقط سعی داشتند از سر خودشان این مساله را باز کنند.
در آیین نامه ساماندهی پیش بینی شده است که سطح اول پذیرش باید در خیابان صورت گیرد؛ بنابراین باید مراکز سیار در خیابان وجود داشته باشد و بچهها باید به مراکز سیار شما در خیابان مراجعه کنند اگر این جزء آیین نامه ساماندهی است باید از شما بپرسم که چرا شما از سطح دو وارد این کار شدهاید. سطح دو میگوید که شما میتوانید بچهها را به مراکز منتقل کنید و 21 روز آنها را در این مراکز نگهداری کنید بنابراین صحبت کردن بیاساس راجع به این طرح راه به جایی نمیبرد. کلیگویی در رابطه با آمار هیچ مشکلی را حل نمیکند، اگر 90 درصد کودکان مورد تجاوز جنسی واقع میشوند 80 درصد مشکلات دیگری برایشان به وجود میآید بر چه اساسی در رابطه با این آمار صحبت میکنید؟ یک نامه اعتراضی درست دو هفته بعد از اجرای این طرح نوشته شد، تمام نهادهای دستاندرکار اصرار بر تقلیل مخالفان به سمنها دارند ولی شما توجه کنید از این 350 نفر که نامه نوشتهاند و با این طرح مخالفت کردهاند چند نفر آنها مددکار اجتماعی و استاد دانشگاه هستند، این آدمها شب نخوابیدند صبح بیدار نشدند که با این طرح مخالفت کنند. حتما اتفاقی در حال رخ دادن است که ما نمیخواهیم ادامه پیدا کند؛ بنابراین کلی گویی میشود، آمارهای کلی ارائه میشود و بسته به موقعیتهایی که در آنها هستند اظهارنظر میکنند که مشکلی را حل نمیکند.
در جلسهای زهرا نژادبهرام به نمایندگی از شورای شهر و شهیندخت مولاوردی از طرف دفتر ریاست جمهوری حضور داشتند و جمعی از سازمانهای غیردولتی نیز در این جلسه بودند همه در آن جلسه اپوزیسیون بودند همه در آن جلسه مخالف این طرح بودند. اگر همه مخالف این طرح هستند پس چه کسی آن را اجرا میکند؟ بارها و بارها اعلام کردهاید که فقط مجری این طرح هستید آیا مجریان این طرح مطلقا مسئولیتی در این طرح ندارند؟ اگر مسئولیت نگهداری کودکان را دارید گزارشی ارائه کنید. روشن و شفاف درخواست میکنم نسبت به انتشار اسناد این طرح اقدام کنند تا در یک فضای برابر اطلاعاتی در این رابطه گفتوگو کنیم راجع به مسائلی که کاملا روشن باشد!»
زهرا ساعی(سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی) تاکید دارد که تناقضاتی در صحبتهای شورای شهر و شهرداری در رابطه با موضوع ساماندهی کودکان کار وجود دارد و بسیاری از این طرح راضی نیستند و این نشان میدهد که این طرح به درستی اجرا نشده و موفق نبوده است، وی تاکید میکند که در لایحه حمایت از کودکان در مجلس که در کمیسیون قضایی در حال بررسی است باید نکاتی را در رابطه با این کودکان لحاظ شود.
زهرا ساعی( سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی): «تعدد متولیان حوزه اجتماعی موجب شده است که مشکلاتی به وجود بیاید از جمله در حوزه زنان، کودکان کار و انواع آسیبهایی که متاسفانه در این سالها با آن مواجه هستیم. این تعدد سازمانها و نهادها موجب شده است که به طور دقیق پاسخگویی در این خصوص صورت نگیرد. هر کدام از نهادها بر اساس خط مشی خود کار میکنند و در این خصوص نیز به کسی پاسخگو نیستند حتی در جلسهای که در کمیسیون اجتماعی در این خصوص داشتهایم وظایف دستگاههای متولی به نمایندگان ابلاغ نشد. بحثی که وجود دارد این است که 11 دستگاه متولی هستند و برای هر کدام از آنها شرح وظایف نوشته شده است در حال حاضر تناقضاتی در صحبتهای شورای شهر و شهرداری وجود دارد. هر کدام از ما از این طرح راضی نیستیم و این نشان میدهد که این طرح به درستی اجرا نشده است و موفق نبوده است به جای اینکه این بحثها را ادامه دهیم باید تعداد متولیان امر این طرح را کاهش دهیم و در بحث لایحه حمایت از کودکان در مجلس که در کمیسیون قضایی در حال بررسی است نکاتی را در رابطه با این کودکان لحاظ کنیم تا حمایت از این کودکان صورت گیرد.
آنچه که مهم است، پاسخ به این سوال است که آیا پس از جمعآوری این کودکان آزار جنسی و دیگر آزارها که از مشکلات عدیده این کودکان است، برطرف شده است؟باید به این سوال پاسخ داده شود، چرا که به عنوان ناظر باید متوجه شویم که این طرح نیاز به تقویت و ادامهدار بودن دارد یا خیر؟ این کار باید بدون سوگیریهای سیاسی در مسائل اجتماعی انجام و در بستر مسائل اجتماعی تعریف شود.
باید حمایتها قویتر شود تا پاسخگویی نیز صورت گیرد. روند اجرای این طرح را بررسی کردهایم نتیجه به گونهای نبود که راضی شویم این طرح به درستی انجام نشده است متاسفانه دیوار این طرح به درستی چیده نشده و کج شده است.فکر میکنم که برای یک بار هم که شده باید روی این آییننامه تمرکز شود و از همه دستاندرکاران درخواست شود نظرات خود را در رابطه با این امر مطرح کنند تا به یک جمعبندی رسیده و اختلافات برطرف شود.»
عضو شورای شهر تهران تاکید دارد که نمیتوان تشخیص داد، کودکی که در خیابان است کودک کار است یا متکدی و در بسیاری از مواقع کودکانی وجود دارند که برای امرار معاش در خیابان هستند، الزاما این کودکان در حال تامین نیازهای اولیه خانواده خود هستند. نمیتوان به راحتی کودکان را در سطح خیابان از هم تفکیک کرد و در نهایت مساله ساماندهی به شکل جمع آوری مشکلی را حل نخواهد کرد.
حجت نظری (عضو شورای شهر تهران، ری و تجریش): «نباید به انسانها به چشم موش آزمایشگاهی نگاه کرد تا با آزمون و خطا فعالیتهایی را انجام داد. طرحی را راه بیندازیم و متولی هم بشویم بعد ببینیم که آیا این طرح جواب میدهد یا خیر؟ اینکه بگوییم عملیات جذب صورت میگیرد، اما در عمل جمعآوری صورت گرفته است. چطور میتوان تشخیص داد که کودکی که در خیابان است کودک کار است یا متکدی؟ در بسیاری از مواقع کودکانی وجود دارند که برای امرار معاش در خیابان هستند و الزاما این کودک در حال تامین نیازهای اولیه خانواده خود است. این مطلب را نمیتوان به راحتی در سطح خیابان دنبال کرد و این افراد را از هم تفکیک کرد.
این آیین نامه از اساس مشکل دارد. فرض را بر این میگیریم که عملیات تشخیص نیز به درستی صورت گرفت و این کودکان به مراکز منتقل شدند. اولین چیزی که پیش میآید این است که این کودک ممکن است چند شب دور از خانواده باشد در ناخودآگاه این کودک مینشیند که امکان حیات و زندگی بدون خانواده نیز وجود دارند. شما اولین گام را برای این کودک برداشتهاید تا مسیر خروج را از خانواده تسهیل کنید. این نکته مهمی است که معمولا کمتر بدان توجه میشود. نکته دیگر این است که به هر حال این کودکان تحویل خانواده داده میشود به غیر از اتباع غیرایرانی که مجوز و اسناد اقامتی لازم را ندارند و آنها بعضا بازگردانده میشوند. خانوادههایی که کودکان را تحویل میگیرند جزو اقشاری هستند که کودکان آنها برای امرار معاش و حیات خانواده تلاش میکنند و قطعا این کودکان مجددا به خیابان باز میگردند. ممکن است در کارگاهها هم کار کنند که به نظرم در کارگاهها فاجعهای بزرگتری به وقوع میپیوندد که هیچ کس از آن مطلع نخواهد شد.
وقتی کودکی را از خیابان جدا میکنیم و آن را به سمت کارگاهها سوق میدهیم، هیچ کس نمیتواند بگوید که چه رفتارهایی با این کودکان صورت میگیرد؟ به عنوان یکی از متولیان این طرح تقاضا دارم، این طرح به طور موقت تعطیل شود تا با مطالعه دقیقتری ادامه پیدا کند و نظر سازمانهای مردمنهاد نیز در این مساله گرفته شود. متاسفانه نهادهایی که در این موضوع همراستا بودند؛ هماهنگ عمل نکردند. وزارت کار نگاه انتقادی نسبت به این طرح داشته است، اما در تصمیمگیریها دخیل نبوده است. باید با بررسیهایی کارشناسی نسبت به ساماندهی کودکان اقداماتی صورت گیرد.»