زن و مردی که بعد از ربودن زنی جوان او را به قتل رساندهاند، دستگیر شدند و تحقیقات ویژه از آنها آغاز شد. قربانی این حادثه زنی ٢٥ساله به نام فاطمه است که دختری ششساله دارد اما به دلیل اختلافاتی که با شوهرش داشت از او جدا شد و از آن پس در آپارتمانی در شهرستان رشت زندگی میکرد. او همچنین یک بوتیک در بندر کیاشهر داشت و هر روز مسیر خانه تا مغازه را سوار بر پرادویش طی میکرد. این زن همچنین در دانشگاه آزاد رشت درس میخواند. او زندگی آرامی داشت تا اینکه روز حادثه با مادرش تماس گرفت و گفت میخواهد به ملاقات یکی از دوستانش در ویلایی در بندر کیاشهر برود. این دوست فاطمه زنی بود که بهتازگی با او آشنا شده بود.
مادر فاطمه بعد از گذشت چند ساعت با تلفن همراه دخترش تماس گرفت، اما خاموشبودن گوشی او را نگران کرد. بعد از آن مکالمه با فاطمه ممکن نشد تا اینکه مردی ناشناس در تماس با پدر او خبری شوکهکننده داد و گفت این زن را ربوده است. مرد ناشناس برای آزادی فاطمه مبلغ گزافی پول خواست و تهدید کرد پلیس نباید در جریان این واقعه قرار بگیرد.
پدر فاطمه که جان دخترش را در خطر میدید ریسک نکرد و سریع نزد مأموران رفت تا ماجرا را به آنها اطلاع دهد. بهاینترتیب تیمی ویژه تشکیل شد تا ردی از آدمربایان بیابد و زن جوان را از چنگ آنها آزاد کند. کارآگاهان در گام اول به دوست تازه فاطمه شک کردند اما اطلاعات چندانی از این زن در اختیار نداشتند بههمیندلیل نتوانستند او را در بدو امر بازداشت کنند تا اینکه با بررسی برخی تصاویر دوربینهای مداربسته متوجه شدند فاطمه روز حادثه آخرینبار با زن و مردی که دو خودروی پژو و پراید دارند، ملاقات کرده است. این زن و مرد بهعنوان مظنونان اصلی تحت تعقیب قرار گرفتند و معلوم شد آنها در همان روز ویلایی را در یک روستا بهمدت چند ساعت کرایه کرده بودند.
این رفتارهای دو مظنون شک پلیس را نسبت به اینکه آنها در ربودن فاطمه دست دارند، بیشتر کرد تا اینکه مأموران توانستند مخفیگاه این افراد را شناسایی و آن دو را در عملیاتی غافلگیرکننده دستگیر کنند. در بازرسی از مخفیگاه متهمان سوئیچ خودروی فاطمه، سلاح کمری و ماسک پیدا شد. دو متهم وقتی تحت بازجویی قرار گرفتند، اعتراف کردند دختر بوتیکدار را به قتل رساندهاند.
زن ٣٤ساله که متأهل است و دو فرزند دارد، در بازجوییها گفت: «چندی قبل بهطور اتفاقی با فاطمه آشنا شدم. ظاهر زندگی او نشان میداد بسیار پولدار است از طرفی من از نظر مالی بهشدت در مضیقه بودم و دنبال راهی میگشتم تا مشکلاتم را حل کنم. بههمیندلیل موضوع را با یکی از دوستانم به نام ناصر در میان گذاشتم و او وقتی از وضع زندگی فاطمه باخبر شد، پیشنهاد داد این زن را بدزدیم و از خانوادهاش اخاذی کنیم».
متهم ادامه داد: «برای این کار فاطمه را به ویلایی که برای چند ساعت کرایه کرده بودیم، دعوت کردم و نقشهمان ابتدا خوب پیش رفت، اما بعد از اینکه ناصر با پدر فاطمه تماس گرفت، ما شک کردیم که پلیس از ماجرا باخبر شده باشد. برای همین خودمان را در خطر دیدیم اینطور بود که تصمیم گرفتیم فاطمه را به قتل برسانیم تا تمام سرنخها را از بین ببریم. بعد از اینکه تصمیممان قطعی شد، ناصر زن جوان را با شلیک گلوله کشت و بعد جسدش را در چاهی در همان روستا انداختیم و با برداشتن کارتهای عابربانک فاطمه فرار کردیم».
ناصر نیز در بازجوییها به جرمش اعتراف کرد و گفت: «وقتی جسد را در چاه انداختیم تصور نمیکردیم ردی از ما به جا مانده باشد و فکر میکردیم هرگز دستگیر نخواهیم شد. پس از آنکه در حالیکه ماسک زده بودیم به چند طلافروشی رفتیم و با کارتهای عابربانک فاطمه مقدار زیادی طلا خریدیم».
مأموران بعد از ثبت اعترافات دو متهم به چاه موردنظر رفتند و با کمک مأموران آتشنشانی جنازه را از چاه خارج و به پزشکی قانونی منتقل کردند. متخصصان این سازمان در همان بررسیهای اولیه تأیید کردند این زن بر اثر اصابت گلوله کشته شده است. همچنین خانواده فاطمه با رؤیت جسد هویت او را تأیید کردند. بهاینترتیب قطعات این پازل جنایی کنار هم قرار گرفتند و دو متهم با دستور قضائی روانه زندان شدند.