ماهان شبکه ایرانیان

نقد و بررسی فیلم «تابستان داغ»

خلاصه داستان : نسرین که هنگام طلاق نمی‌تواند دختر شش ‌ساله‌اش را از شوهرش بگیرد زندگی‌اش را جمع می‌کند و بی‌اطلاع شوهر به گوشه‌ای از شهر پناه می‌برد.

0

کارگردان : ابراهیم ایرج‌زاد

نویسندگان : پیام کرمی

بازیگران : صابر ابر، علی مصفا، مینا ساداتی، پریناز ایزدیار

خلاصه داستان : نسرین که هنگام طلاق نمی‌تواند دختر شش ‌ساله‌اش را از شوهرش بگیرد زندگی‌اش را جمع می‌کند و بی‌اطلاع شوهر به گوشه‌ای از شهر پناه می‌برد.

Tabestan_dagh

Tabestan_dagh

ابراهیم ایرج‌زاد در اولین فیلم خود «تابستان داغ» شکلی از قصه‌گویی و فضاسازی را انتخاب کرده که تأثیرپذیریِ او از آثار مطرح سال‌های اخیر سینمای ایران را نشان می‌دهند. تأثیرپذیری‌ای که ممکن است توسط بخشی از مخاطبین، خالی از خلاقیت و سبکِ مشخص ارزیابی شود. چنین ارزیابی‌ای خودبه‌خود اثر را در جایگاه نازلی قرار می‌دهد و پس از بی‌هویت فرض کردن پایه‌های روایی فیلم، کار را تمام شده می‌داند. اما بخشی از مخاطبین می‌توانند با نگاهی متفاوت یا با انتظار پایین‌تر مسئلهٔ اصالت در ساختار داستانی را از اولویت خارج کرده و به فیلم فرصت بدهند تا توانایی‌هایش را در همین موقعیت به نمایش بگذارد. در این حالت می‌توان بخش‌هایی از فیلم را امیدوار کننده یافت و با آن‌ها همراه شد هرچند این همراهی در مورد کلیت فیلم مصداق پیدا نمی‌کند. چند دقیقهٔ ابتدایی فیلم صرف نمایش بخشی از گفت‌وگوهای یک خانواده در آشپزخانه شده است. نسرین (پریناز ایزدیار) که در مرکز گفت‌وگوها قرار دارد در حال کار است و در جریان صحبت‌ها متوجه می‌شویم به شکل موقت از شوهرش جدا شده و مشکلات متعدد مالی و خانوادگی پیرامونش را گرفته‌اند. در همین حین با روشن شدن کولر حجم زیادی از گردوغبار وارد آشپزخانه می‌شود که گرفتاری‌های زندگی او را با نگاهی طنز به تصویر درمی‌آورد.

Tabestan_daghاین شگرد که فضای فلاکت‌بار پیرامون شخصیت‌ها را با نوعی از اغراق در وضعیت طنزآمیز شدن قرار می‌دهد به‌وفور در فیلم تحسین‌شدهٔ سال گذشته، «ابد و یک روز» استفاده شده بود مانند سکانس تلاش‌های خانواده برای یافتن مواد که با وجود غم‌انگیز بودن باعث خندهٔ تماشاگر هم می‌شد. اما برای «تابستان داغ» داستان در سمت و سویی دیگر ادامه پیدا می‌کند و پس از آشنایی با نسرین و خانواده‌اش، خط داستانی دیگری که زندگی علی مصفا و همسرش مینا ساداتی را در بر دارد به شکل موازی آغاز می‌شود. مصفا که پزشک جراح است قصد دارد برای تکمیل تحصیلاتش به شهر خود، همدان بازگردد و مخالفت همسرش با او باعث شده در زندگی زناشویی و در مراقبت از فرزند خود با مشکل مواجه شوند. زمانی که نسرین قبول می‌کند درازای دریافت مبلغی از فرزند آن‌ها مراقبت کند این دو خط روایی با هم برخورد می‌کنند و مقدمه‌چینی برای مسیری آغاز می‌شود که به کلیدی‌ترین سکانس فیلم می‌انجامد.

Tabestan_daghبا همین توضیح می‌توان نقطه‌ضعف و نقطه قوت فیلم را موردبررسی قرار داد. بخش‌هایی که به زندگی زوج دوم با بازی مصفا و ساداتی اختصاص یافته برای مهم کردن این دو نفر و ترسیم خصوصیات شخصیتی‌شان کافی نیست. دیالوگ‌هایی که با هم برقرار می‌کنند صرفن برای رساندن آن‌ها به نقطه برخورد خطوط روایی نوشته شده‌اند. به عبارتی تنها ابعادی از زندگی آن‌ها نمایش داده می‌شود که این خط روایی را به عنصری در خدمت خط اصلی‌تر تبدیل کند. درنتیجه مصفا و ساداتی فقط به لحاظ تأثیری که بر زندگی نسرین دارند در فیلم حضور پیدا کرده‌اند. این تصمیم برای ساختار داستانی «تابستان داغ» تصمیم مناسبی نیست چون پایان‌بندی فیلم به شکل کامل بر اساس رابطهٔ این دو نفر نوشته شده است و این خط را به خط داستانی اصلی تبدیل می‌کند. اما شخصیت‌ها با این میزان توجه و پرداخت توان حمل بار دراماتیک پایانی فیلم را ندارند. دلیل تصمیماتشان را متوجه نمی‌شویم و مشکلاتشان را نمی‌فهمیم. چون از ابتدا توازن در پرداخت و توجه به خطوط داستانی وجود نداشته است. درنتیجه ناگهان عناصری که نقش فرعی داشته‌اند در لحظات پایانی نقشی تعیین‌کننده می‌یابند و وظیفهٔ بستن روایت و معناسازی به آن‌ها سپرده می‌شود. ضربهٔ اصلی از همین تصمیم اشتباه به فیلم وارد شده است.

Tabestan_daghاما در سمت دیگر، اطلاعاتی که راجع به نسرین و زندگی‌اش به مخاطب داده می‌شود به درستی انتخاب شده است. با تکیه بر این مشاهدات می‌توان به نسرین نزدیک شد و مشکلاتش را درک کرد. البته کاراکتر نسرین شباهت‌های زیادی به همان نقشی دارد که ایزدیار در «ابد و یک روز» ایفا کرده بود. شمایل او در نقش دخترهای رنج کشیده از طبقهٔ فرودست باورپذیر و همدلی برانگیز است. به همین دلیل این خط داستانی حتی مستقل از پرداخت سنگین‌ترش، با تکیه بر انتخاب‌های درست بازیگری راحت‌تر درک می‌شود. زمینه‌چینی‌های فیلم برای رسیدن به لحظهٔ بحران دقیق و به لحاظ منطقی قانع‌کننده کار شده‌اند. زمان زیادی در فیلم صرف مقدمه‌چینی برای رسیدن به لحظه بحران شده است و همین توجه به جزییات منطقی باعث شده فیلم مقداری دیرتر از زمان معمول به بحران مرکزی برسد. اما مشکل اینجا نیست چراکه نمی‌توان نقدی به تمرکز و دقت فیلم‌ساز وارد کرد. نقد اصلی به طرح کلی داستان وارد است که باعث شده بحران در اواخر فیلم قرار بگیرد. در واقع متن برای نحوهٔ برخورد شخصیت‌ها با حادثهٔ پیش آمده و اتفاقاتی که پس از آن برایشان رخ می‌دهد فکری نداشته است. درنتیجه کاملاً برعکس پرداخت سر حوصله از شروع تا بحران، اتفاقات پس از بحران بی شدت عجولانه و بدون پشتوانه منطقی نوشته شده‌اند.

بنابراین «تابستان داغ» با عدم توازن در پرداخت دو بخش از فیلم روبه‌رو است که باعث شده ارتباط مخاطب با داستان گسسته شود. یک‌نیمه دقیق و استاندارد و نیمهٔ دوم فاقد جزییات، سردرگم و تقریباً بدون ایدهٔ کاربردی نوشته شده است. اگر با اصیل نبودن ایده‌های محوری فیلم کنار بیاییم، باز هم مشکلات جدی‌ای وجود دارند که باعث می‌شوند فیلم در همین موقعیت هم برای تأثیرگذاری و درگیر کردن مخاطب با مشکل مواجه شود. ابراهیم ایرج‌زاد برای فیلم دوم باید قدم بسیار بزرگ‌تری بردارد.

منتقد: دانیال حسینی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان