سرویس سیاست مشرق- در مناظره میان دکتر علیرضا زاکانی، نماینده پیشین مجلس و فعال سیاسی اصولگرا و سیدمصطفی تاجزاده، از دولتمردان دوره اصلاحات و از فعالان افراطی جریان اصلاحات (25 دی 97)، یکی از نکات کلیدی و بسیار مهمی که از زبان زاکانی مطرح شد، این بود که به باور او"هدف از فتنه احتمالی آینده (در سال 98) را واژگونی نظام یا امتیازگیری بیشتر است. "
زاکانی در همین مناظره گفت: "فردی مثل تاجزاده میگوید یا مذاکره یا جنگ؛ چرا این حرف غلط را مطرح میکنید؟ "
این عضو پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس، در بخشی دیگر از سخنانش یک جمله طلایی با این مضمون گفت که"همیشه در پس فتنههای سیاسی، یک غارت عظیم نهفته است. "
همانطور که چندباری در گزارشهای پیشین تاکید کردهایم، از بعد از اغتشاشات دی ماه سال 96 که از مشهد مقدس شروع شد و چند روزی چند شهر کشور، از جمله برخی خیابانهای پایتخت، را درگیر کرد، سیل میزگردها، کنفرانسها، گزارشها، مقالات و تحلیلها از سوی چهرههای شناخته شده «محفل امنیتی» اصلاحات (همان افراد همیشگی از قبیل تاجزاده، حجاریان، عباس عبدی، علیرضا علویتبار، رمضانزاده، جلاییپور، و در یک کلام هستهی اولیه دو تشکیلات منحله مشارکت و مجاهدین انقلاب) به راه افتاد که مخرج مشترک همهی آنها یک چیز بود: اگر نظام، تسلیم نشود و امتیازات بزرگ در سیاست خارجی و داخلی ندهد، اغتشاشات و آشوبها و شورشها در مقیاس بزرگتر، کشور را در بر خواهد گرفت.
منظور از امتیازات بزرگ اموری از این قبیل است: تسلیم در برابر زورگوییهای ترامپ و متحدان و پذیرفتن برجام موشکی و منطقهای، خودتحریمی با پذیرش مطلق شروط fatf، حذف نظارت استصوابی در انتخابات، کاهش نقش شورای نگهبان، محدود کردن نهادهای زیرمجموعه رهبری، رفع حصر از سران فتنه و در حوزه فرهنگی و اجتماعی اموری از قبیل «حجاب اختیاری» و… و.
این چهرههای اطلاعاتی سابق و لاحق جریان اصلاحات، که هسته اصلی تئوریپردازی این جریان در تقابل با نظام هم محسوب میشوند، آنقدر روی تکرار آشوبهای دیماه 96 در مقیاس بزرگتر (در حد فتنه 88 و فراتر از آن) در طول سال 97 حساب کرده بودند، که چهرههایی مانند علیرضا علویتبار (که به صراحت از پروژه سکولاریزاسیون قانون اساسی دم میزند) با اصطلاحاتی از قبیل «آزمون فیصله بخش» نظام را در یک سال اخیر تهدید کردهاند و عبارات و تعابیر مشابه هم از سوی چهرههایی چون حجاریان و تاجزاده هم به کرات در یک سال اخیر تکرار شده است.
اما پروژه سنگین ضدامنیتی طراحی شده برای تابستان 97 در سرویسهای جاسوسی دشمن که جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ، به صراحت با عنوان «تابستان داغ» از آن یاد کرده بود، برای ایجاد شورشهای بزرگ در گوشه و کنار کشور شکست خورد. صبوری و بصیرت ملت بزرگ و فهیم ایران که به خوبی از برنامههای شوم نظام سلطه برای آشوبهای خونین و در نهایت تجزیه ایران اسلامی آگاه هستند، با وجود همه گلایهها و انتقادات به سیاستگذاریهای اقتصادی و فشارهای معیشتی، جانیان آتش افروزی چون پمپئو و بولتون و نتانیاهو و بنسلمان را به مانند 40 سال گذشته ناامید کرد و داغ «تابستان داغ» آشوب و شورش بر دل آنها و حامیان و دنبالههای داخلی ایشان ماند.
البته این داغ بر دل «محافل» توطئهپرداز و فتنهساز داخل کشور هم ماند و آنها پروژهای را که از بهمن ماه گذشته با کمپین رسانهای-تبلیغاتی سنگین دنبال میکردند تا نظام را با تهدید و ترساندن از آن، وادار به تسلیم و سازش و دادن امتیازات بنیانفکن کنند، بر باد رفته دیدند. اما از آنجا که استواری این محافل در عناد و کینهورزی با نظام به طرز حیرتآوری تمام شدنی نیست، دوباره این جنگ روانی را با محور قرار دادن 13 آبان (موعد اعلام بازگشت تحریمهای «کمرشکن» توسط ترامپ) آغاز کردند و در این زمینه، کاملاً هماهنگ با رسانههای ضدانقلاب و ضدایرانی چون بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، من و تو، ایران اینترنشنال و حتی رویترز عمل نمودند.
آنها بسیار روی تکرار اغتشاش و آشوب در سالگرد آشوبهای دی ماه 96 حساب کرده بودند و با در نظر گرفتن اینکه سال گذشته هنوز قیمت ارز عنان خود را پاره نکرده و مشکلات اقتصادی کشور جدی نشده بود، با توجه به سیاستگذاریهای اشتباه دولت در حوزه اقتصاد و بیعملی و انفعال دستگاهها در برخی حوزههای اقتصادی و همچنین خرابکاری عامدانه شبکههای نفوذی دشمن در گلوگاههای اقتصادی و بازی با قیمت کالاهای اساسی و معیشتی مردم و بسیاری از فاکتورهای دیگری که در آستانه دیماه 97 فراهم بود و در 96 هنوز ظاهر نشده بود، اعضای این «محفل» ضدامنیتی داخلی کاملاً روی کلید خوردن اعتراضات زنجیرهای و اغتشاشات و آشوبها در دی ماه 97 حساب کرده بودند و باز، تحلیل پشت تحلیل بود که در رسانةهای وابسته به جریان خاص، منتشر میشد که نظام را تلویحاً به «فروپاشی» و از دست رفتن مهار امور تهدید میکردند. اما دیماه امسال هم با همان بصیرت و صبر انقلابی ملت کهن ایران بدون مشکل حاد امنیتی سپری شد.
اما اوج سرخوردگی و استیصال «محفل» در 22 بهمن ماه 97، رقم خورد (همان تاریخی که طبق وعدههای جان بولتون در گردهمایی منافقین در چند ماه قبلتر، قرار بود عمر جمهوری اسلامی به دیدن آن قد ندهد)، زمانی که بار دیگر، ملت انقلابی ایران بلوغ فکری و سیاسی خود را به رخ جهانیان کشید.
22 بهمن «تماشایی» (تعبیر رهبر انقلاب) سال 97، چنان پرجوش و خروش بود که حتی بسیاری از دلبستگان انقلاب و نظام را هم غافلگیر کرد. علیرغم همه معضلات و مشکلات اقتصادی که در بازه 13 آبان تا 22 بهمن 97( به دلایل مختلف داخلی و خارجی) بر مردم تحمیل شد، وقتی پای تجدید میثاق با ارزشهای انقلاب به میان آمد، سیل جمعیت بود که در خیابانهای پایتخت و سایر شهرهای کشور جوشید و رود وحدت و مقاومت را در سراسر ایران جاری کرد.
بیشتر بخوانید:
22 بهمن تماشایی هم اصلاحطلبان را بیدار نکرد / ریشهی ارزانفروشی «انقلاب» توسط اصلاحطلبان چیست؟
ریشهشناسی «محفل امنیتی» اصلاحات / چرا رادیکالهای اصلاحات به سیم آخر زدهاند؟
برنامههای محفل امنیتی اصلاح طلبان / چرا اصلاحطلبان از بیعملی و ناکارآمدی مجلس و دولت راضی هستند؟
بعد از این حضور غرورآفرین، اردوگاه اصلاحات و به طور خاص «محفل» فوقالذکر تا چند روز دچار سرگیجه و بهت بود و تازه بعد از آن هم چهرههای شناخته شده این جریان که همواره به هر مناسبت خرد و کلانی موضع میگیرند و مواضعشان هم تیتر رسانةهای این جریان میشود، ترجیح دادند در سکوت از کنار این ماجرا بگذرند و اصطلاحاً به روی خود نیاورند.
اما بنا بر گزارشهایی که از جلسات و گعدههای محفلی این جریان به گوش میرسد، به شدت از غلط درآمدن تحلیلهای خود و شکست پروژهی «اردوکشی خیابانی» بر سر معیشت، سرخورده و ناراحت هستند. راهپیمایی جانانه ملت ایران در 22 بهمن و بعد، انتشار بیانیه رهبر معظم انقلاب با عنوان «گام دوم انقلاب»، به اصطلاح «تئوری پردازان» محفلی را با خلأ فکری روبه رو کرده و از این رو، زیر فشار انتقادات درونحزبی به این نتیجه رسیدهاند که شعارهای معیشتی از جانب اردوگاه اصلاحات با هدف بسیج مردمی و راهاندازی جنبشهای خیابانی، جواب نداده و نخواهد داد، چرا که نه جریان لیبرالیستی اصلاحات برای شعارهای معیشتی، نظریه و برنامه و حتی اعتقاد دارد، و نه مردم از ولنجک نشینان و نیاوراننشینان اصلاحاتی شعار «معیشت مردم» و «حقوق مستضعفین» و «درد محرومین» را میپذیرند. به هر حال، همین چهرهها هم در سال 92 و هم 96، برای رئیس جمهور شدن و ابقای روحانی و وزرایی با سرمایههای چند هزارمیلیاردی گریبان دریدند و حنجره خود را پاره کردند و تمامی «اعتبار» خود را در طبق اخلاص «تَکرار می کنم» گذاشتند.
وقتی ویترین «آکادمیک» جریان اصلاحات، یعنی صادق زیباکلام در مصاحبهای اخیراً به صراحت گفته است که " محبوبیت سیاسی و اجتماعی خود را از دست دادهام و مردم دیگر مرا تحویل نمیگیرند"، نشان از آن دارد که حنای اصلاحطلبان در مانور تبلیغاتی «دلسوزی برای معیشت مردم» دیگر کوچکترین رنگی ندارد و قاطبه مردم بلاتردید نقش اصلاح طلبان را در مدیریت فشل دولت اعتدال در جنگ اقتصادی نظام سلطه علیه کشورمان و بی عملی دولت به شدت پررنگ میبینند.
از این رو، در محافل درونی اصلاحات این بحث به شدت مطرح شده که دیگر نباید این جریان سیاسی روی مساله «معیشت» مانور دهد و دوباره تلاشها (و در واقع توطئهها و فتنهانگیزیها) باید به سمت ایجاد دوقطبیهای عمدتاً فرهنگی-اجتماعی با نظام برود که باز یکی از محورها بحث «آزادیهای اجتماعی»، «حجاب اختیاری»، «حمایت از چهرههای فرهنگی و هنری زاویهدار با نظام»، «تخریب نهادهای نظام مثل صدا و سیما» و… و. است. از این رو شاهدیم که در همین ماجرای رفتن عادل فردوسیپور از برنامه 90، به شدت توان رسانهای و تبلیغاتی جریان اصلاحات (به ویژه در شبکههای اجتماعی) پای کار آمده تا با سیاسی کردن ماجرا، برای بهرهبرداریهای بعدی، از فردوسیپور نوعی «اپوزیسیون» رسانهای علیه نظام تصویر کند که البته فردوسیپور باید با عبرتگیری از سرنوشت کسانی چون محمد حسینی و مهدی رستمپور هشیار باشد تا وارد این بازی سراسر باخت اصلاحاتیها نشود.
عجیبتر اینکه ظاهراً یکی از چهرههای قدیمی محفل امنیتی (که سابقه اقدامات ضدامنیتی او در 4 دهه گذشته ثبت و ضبط است) در جلسات یکی از تشکلهای اصلاحطلب گفته که "اگر تحریمهای آمریکا شکست بخورد، نظام به سراغ ما میآید و ما را قلع و قمع میکند. " معنای تلویحی حرف او و همفکران او این است که باید به هر قیمت ممکن جلوی شکست تحریمها را گرفت تا زمانی که نظام حاضر به مصالحه و دادن امتیازات بزرگ به این جریان سیاسی شود.
یکی دیگر از محورهای دیگری در جلسات درونی محفل امنیتی اصلاحات در دستور کار قرار گرفت، «سیاهنمایی» مفرط و بی وقفه درباره سال 98 است. طبق این برنامه، باید چنان تصویر هولناکی از فشارهای اقتصادی پیش رو در سال 98 ترسیم شود که هم در دل مردم و هم در دل مسؤولان نظام هراس ایجاد شود، و در واقع «تحریم روانی» در کنار تحریمهای اقتصادی به شدت دنبال شود تا در جوّ به وجود آمده، نظام وادار به دادن امتیازاتی از قبیل پذیرش پالرمو و سی اف تی شود و مذاکرات با ترامپ را درباره برجامهای بعدی کلید بزند.
باری، این ماهیت واقعی افراطیون «محفلی» و «نظریهپردازان» یک جریان سیاسی است که ظاهراً جز طراحی «توطئه» و «عملیات روانی» هیج نوع شیوه و روش دیگری در سیاستورزی یاد نگرفتهاند و در بحبوحه جنگ اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک نظام سلطه علیه کشورمان، به جای آنکه در فکر تدوین طرح و برنامهای برای کمک به اداره کشور و حل معضلات باشند، در کمال ناجوانمردی، در فکر بهرهبرداری و موجسواری از فشارهای درونی و بیرونی وارده بر نظام، با هدف فتح سنگرهای قدرت و چنگاندازی بر گلوگاههای سیاسی و اقتصادی هستند.