ماهان شبکه ایرانیان

نقد و بررسی فیلم «مرگ ماهی»

خلاصه داستان : داستان دربارهٔ مادری‌ست که پس از مرگش، فرزندان او به خانه‌اش می‌آیند و از طریق پرستار مادر متوجه می‌شوند که وصیت کرده که سه روز پس از مرگش او را به خاک بسپارند.

0

کارگردان : روح الله حجازی

نویسنده : روح الله حجازی

بازیگران : نیکی کریمی، علی مصفا، طناز طباطبایی، بابک حمیدیان، سحر دولتشاهی، پانته‌آ بهرام، ریما رامین‌فر، بابک کریمی، بهرنگ علوی، حسام محمودی، مهرداد میرکیانی، مروارید کاشیان، کیمیا مرادیان، ملیکا پارسا، حسام رحیمی‌منش

خلاصه داستان : داستان دربارهٔ مادری‌ست که پس از مرگش، فرزندان او به خانه‌اش می‌آیند و از طریق پرستار مادر متوجه می‌شوند که وصیت کرده که سه روز پس از مرگش او را به خاک بسپارند.

margemahi

margemahi

مسیر فیلم‌سازی روح‌الله حجازی از ابتدا تا «مرگ ماهی» دل‌بستگی او به دغدغه‌ها و مضامین مشخصی را نشان می‌دهد. دغدغه‌هایی که از فیلم دوم، «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» به شکل پررنگ‌تر در مرکز کار او قرار گرفتند. نحوه رویاروییِ باورهای سنتی با خصوصیات و ملزومات زندگی امروز، اختلافات خانوادگی که در راستای همین مواجهه شکل می‌گیرند و شک و تردیدهایی که بر سر راه پذیرشِ مناسبات زندگی مدرن ایجاد می‌شوند از جمله عناصر معنایی تکرار شونده در کارنامهٔ او هستند. همچنین تمایل به داستان‌پردازی کم شاخ و برگ و متکی به موقعیت‌ها و حالات روحی خاص شخصیت‌ها، روایت‌پردازی نزدیک به خرده پیرنگ، پایان‌های نیمه‌باز و تکیه به گفت‌وگو برای شخصیت‌پردازی، شیوه‌های اجرایی‌ای هستند که در آثار خود به کار گرفته است. اما آخرین اثر او «مرگ ماهی» مضامین و شگردهای اجرایی قبلی را در ابعادی بزرگ‌تر و شاید کمی متفاوت نمایش می‌دهد. حجازی سعی داشته با حفظ دل‌بستگی‌های قبلی این بار پا را فراتر گذاشته و به جای یک یا دو زن و شوهر، یک خانوادهٔ کامل را سوژهٔ کار خود کند. خانواده‌ای پرجمعیت که هر زوجی در آن گرفتار مشکلات و اختلافات خاص خودشان هستند.

margemahiماجرا از اینجا شروع می‌شود که مادرِ خانواده فوت شده و بنا به گفتهٔ خدمتکارِ خانه وصیت کرده جنازه‌اش را سه روز نگهداری کرده پس از آن دفن کنند. وصیتی که به شکل مکتوب وجود ندارد و هیچ‌کدام از فرزندان هم از آن اطلاعی نداشته‌اند. دخترها و پسرها یکی‌یکی در خانهٔ دور افتادهٔ مادر جمع می‌شوند و اختلافات و درگیری‌های درونی و بیرونی‌شان داستان را پیش می‌برد. پس از پشت سر گذاشتن مقدمه با دو پرسش اساسی مواجه هستیم. اول اینکه چه موادی برای پیش بردن درام در نظر گرفته شده است؟ و دوم اینکه داستان در چه مسیری حرکت می‌کند و دست آورد آن چیست؟ متأسفانه فیلم در پاسخ به هر دو پرسش دچار بلاتکلیفی است. به عبارتی نه فکر و ایدهٔ جدی‌ای برای خلق درام از این هم‌نشینی خانوادگی وجود دارد و نه می‌توان هدف پشت اتفاقات را درک کرد.

margemahiفیلم با دو طرح داستانی پیش می‌رود. طرح اول تعلیق مربوط به وصیت مادر است که جایگاه جدی‌ای پیدا نمی‌کند و فقط در زمان‌هایی که ریتم بیش از حد افت کرده و از دست می‌رود پایش وسط کشیده می‌شود. نشانه‌هایی مانند این‌که مادر خانه و دارایی‌های خود را به نام خدمتکارش سند زده یا فرارِ بی‌خبر لیلا خدمتکارِ خانه که کل حرف‌هایش در رابطه با نگه‌داشتن جسد را زیر سؤال می‌برد برای شخصیت‌ها چندان اهمیت پیدا نمی‌کنند. درنتیجه این خط داستانی که می‌تواند حالتی معماگونه به فیلم ببخشد و جذابیت‌های روایی خاص خود را ایجاد کند بدون منطق و کاربردِ صحیح در فیلم جا شده و مشخص نیست اگر نبود چه اتفاقی رخ می‌داد. چرا لیلا بی‌خبر خانه را ترک می‌کند؟ تردیدی که فرار او در رابطه با وصیت مادر ایجاد می‌کند چه کارکردی دارد؟ امکان دروغین بودن وصیت و پوچی حاصل از آن چه فضای معنایی‌ای برای فیلم می‌سازد؟ متأسفانه به این سؤال‌ها دقیق فکر نشده است. این خط با این کارکرد در فیلم کار شده تا یکنواختی شدید حاصل از نبود اتفاقات دراماتیک را جبران کند و متأسفانه در همین بخش هم چندان موفق نیست. در واقع تعلیق حاصل از آن بیشتر از اینکه به کشش و جذابیت داستانی منجر شود، درک و همراهی مخاطب را از فضا با مشکل روبه‌رو کرده و به مسیر دیگری می‌برد.

margemahiدر سمت دیگر خطِ واکاوی اختلافات فرزندان را داریم که به شکل بحث‌ها و گفت‌وگوهای گاهی آرام و گاهی پرتنش در فیلم کار شده است. نکته‌ای که در این خصوص قابل‌توجه است بخش‌هایی از زندگی و وجوه شخصیتی آن‌هاست که از میان جملاتشان درک می‌شود. تلاش‌های فیلم در این راه برای بعضی شخصیت‌ها با موفقیت همراه بوده است اما در موارد متعددی غیر کاربردی و بیهوده به نظر می‌رسد و گاهی اگرچه ایده و فکر پشت درگیری‌ها درست و منطقی است اما پرداخت دم‌دستی باعث شده شخصیت در سطح بماند. برای مثال دختر کوچک خانواده فریده (طناز طباطبایی) و شوهرش سهیل از جمله شخصیت‌هایی هستند که مشکلاتشان بیشتر از اینکه به مادر و خانواده مرتبط باشد شخصی است و گذشته از کیفیت پرداختشان جدا از متن می‌ایستند. ترس سهیل از مرده‌ها و بن‌بست فلسفی فریده چطور می‌توانند به این هم‌نشینی و دلیلش که مرگ مادر است مرتبط باشند؟ حتی اگر فرض کنیم نیازی به این ارتباط و همبستگی معنایی نیست باز هم می‌توان پرسید که اصلن چرا بن‌بست فلسفی؟ حتمن چون مشکل شیک‌تری است و کلاس بیشتری به شخصیت می‌بخشد.

margemahiاما شخصیت بهرام (علی مصفا) دقیق‌تر و متناسب با خصوصیات بازی مصفا نوشته شده است. همچنین خرده داستان‌هایی که برایش در نظر گرفته شده ارتباط بهتری با خانواده و مادر برقرار می‌کنند. برای مثال ماجرای باردار بودن همسر او و سقط شدن بچه‌اش در حین دعوا علاوه بر اینکه پیش‌زمینه‌های دراماتیکی از او ایجاد می‌کند به عنصری تبدیل می‌شود که به زندگی همهٔ خواهر و برادرها وارد شده و باعث درگیری بین آن‌ها می‌شود. درنتیجه جدا از متن قرار نمی‌گیرد و همچون زنجیری شخصیت‌ها را به هم وصل می‌کند. تفاوت این دو مثال در همین نقش اتصالی است که در اکثر موارد دیده نمی‌شود. چنان که گفته شد مشکلات فریده و سهیل از ابتدا تا انتها بی‌ربط به باقی افراد خانواده باقی می‌ماند. دختر بزرگ خانواده تهمینه (نیمی کریمی) به کل فاقد نشانه‌های شخصیتی است و فقط روی اصرار او به اجرا کردن وصیت مادر تأکید می‌شود. پسر بزرگ‌تر فرهاد (بابک کریمی) و مشکلاتش خود می‌تواند سوژهٔ فیلمی دیگر باشد. همچنین نقش دختر نوجوان حاضر در فیلم مشخص نیست. حتی فکر کردن به کارکردی استعاری برای او مشکل است. هرچند فیلم بدش نمی‌آید جایی برای این‌گونه تحلیل‌ها خالی بگذارد. این تمایل را از خرده داستان‌هایی مانند گم شدن میو - که گویا گربه خانواده است - می‌توان درک کرد.

حجازی در «مرگ ماهی» شکل متفاوتی از روایت گری را تجربه کرده است. اگر در فیلم‌های قبلی صبر و تأمل روی موقعیت‌ها و پایان‌های نیمه باز شکل روایت او را به خرده پیرنگ نزدیک می‌کرد این بار روایت به حالتی میان چند پیرنگ و خرده پیرنگ رسیده است که ترکیب جالبی نیست و افت ریتم شدیدی که در آن مشاهده می‌کنیم نتیجهٔ این شکل داستان‌گویی است. چرا که در وهلهٔ اول با داستانی که فراز و نشیب‌های دراماتیک را در خود داشته باشد روبه‌رو نیستیم اما همین داستان کم‌کشش هم بین چندین شخصیت پخش شده و به شدت عریض می‌شود تا جایی که گاهی به کل از حرکت می‌ایستد. همچنین تلاش‌های فیلم در شخصیت‌پردازی و خلق موقعیت بحرانی اغلب ناکام مانده است. طبیعی است در چنین حالتی فیلم موفق به ایجاد جهان معنایی خود نمی‌شود و نوعی سردرگمی برای مخاطب باقی می‌گذارد که ناشی از ضربه زدن به بخش‌هایی از وجود او نیست بلکه نتیجهٔ بی‌نظمی و به‌هم‌ریختگی ساختاری داستان است. حجازی قبلن نشان داده در کار با قصه‌های جمع‌وجور تر موفق است و می‌تواند آثار قابل قبولی بسازد. امید است «مرگ ماهی» برای او تجربه‌ای سازنده باشد و از این پس برای انتخاب داستان‌های شلوغ و فضاهای پیچیده فکر و تمرکز بیشتری به خرج دهد.

منتقد: دانیال حسینی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان