مفهوم آمرزیدگى از نظر آگوستین
آگوستین در اثر مهم خود به نام روح و حرف )The Spirit and the Letter( درباره مفاهیم شریعت و آمرزیدگى سخن به میان مى آورد و همان گونه که پولس با توجه به اصل گناه آلود بودن سرشت آدمى و ناکارآمد بودن شریعت براى عادل شدن و رسیدن به رستگارى، بحث آمرزیدگى از راه ایمان را مطرح کرد، آگوستین نیز با برجسته کردن مفهوم لطف و آمرزیدگى بر این عقیده است که انسان نمى تواند با تکیه بر توانایى خودش به رستگارى دست پیدا کند، بلکه این لطف الاهى است که عامل اصلى نجات انسان است. او مى گوید: «ما براى عادل شدن از کمک خدا برخورداریم» (Augustin, On, Ch. 20, P.19)The Spirit and the Letter.
اما به نظر آگوستین این لطف به واسطه عیسى مسیح شامل حال ما مى شود و در واقع، این عدالت مسیح است که موجب عدالت و آمرزیدگى ما مى شود. همان طور که پولس مى گوید: «همچنان که به یک خطا حکم شد بر جمیع مردمان براى قصاص، همچنین به یک عملِ صالح بخشش شد بر جمیع مردمان براى عدالت حیات» (رومیان 5:18); «کسى که ایمان آورد به او که بى دینان را عادل مى شمارد، ایمان او عدالت محسوب مى شود» (رومیان 4:5).
آگوستین تصریح مى کند که تنها مسیح مى آمرزد. آنگاه به سخن پولس اشاره مى کند که با این که پولس مى گوید: «از شما التماس مى کنم که به من اقتدا نمایید» (اول قرنتیان 4:16); «اقتدا به من نمایید چنان که من نیز به مسیح مى کنم» (اول قرنتیان 11:1)، اما او هیچ گاه نگفت: «به دست من آمرزیده شوید، چنانکه من به دست مسیح آمرزیده شدم». زیرا چه بسا افرادى وجود داشته باشند که عادل و سزاوار تقلید کردن باشند، اما هیچ کس جز مسیح عادل و آمرزنده نیست On Forgiveness of (Augustin,, Ch. 18, p. 21)Sins.
به نظر مى رسد، همان گونه که سنّت کاتولیک مفهوم آمرزیدگى را به معناى عادل شدن مى داند، نه فقط عادل شمردگى محکمه اى، «آمرزیدگى از نظر آگوستین درباره این است که چگونه انسان گناهکار به سمت یک زندگى عادلانه سوق پیدا مى کند. انسان به کمک لطف الاهى از سرشت آلوده رهایى مى یابد و با توجه به طهارت حاصل شده، اختیار پیدا مى کند و از راه اختیار، محبت عادلانه حاصل مى شود و بدان وسیله به شریعت عمل مى شود و عدالت انسان محقق مى گردد. پس از نظر آگوستین و کاتولیک هاى سنّتى، آمرزیدگى بدین معناست که شخص از راه عمل درونى روح القدس پاک و عادل مى شود» , p. 45) Justification by Faith(Lane,.
ناگفته نماند که تأکید فوق العاده آگوستین بر نقش لطف خدا تا حدّى مسئله ساز است، زیرا به نوعى اختیار انسان را زیر سؤال مى برد. «به عقیده آگوستین افراد بشر در برداشتن گام هاى اولیه نیل به رستگارى از اختیار لازم برخوردار نیستند. بشر به رغم آزادى اراده در بند اراده اى است که گناه آن را به فساد و آلودگى کشیده و او را متمایل به شرّ و گریزان از خدا کرده است. از آن جا که همه گناهکارند، همه نیازمند بازخریدند. از دیدگاه آگوستین بشر نمى تواند به مدد ابزارها و امکانات خود به دوستى با خدا درآید. بازخرید تنها به مثابه موهبتى الاهى امکان پذیر است و چیزى نیست که خود بتوانیم آن را تحصیل کنیم. به این ترتیب، از نظر آگوستین، رستگارى موهبتى است که اعطا شده، امّا نه از سر شایستگى» (مک گراث، درسنامه الاهیات مسیحى، صص63ـ66).
در مقابل آگوستین، پلاگیوس معتقد بود که هر یک از افراد بشر قابلیت دارد که خود را رستگار سازد. رستگارى چیزى است که به واسطه اعمال نیک به دست مى آید. به طور خلاصه، از نظر پلاگیوس رستگارى پاداشى است که عادلانه و از سر شایستگى به دست مى آید (همان).
در واقع، با توجه به دیدگاه آگوستین در مورد ناتوانایى بشر براى رسیدن به رستگارى، این پرسش جدّى مطرح مى شود که آیا عادلانه است که برخى نجات پیدا کنند و برخى نجات پیدا نکنند؟ آگوستین خود به این پرسش توجه دارد، ولى به نظر مى رسد جواب قانع کننده اى براى توجیه دیدگاه خود ندارد; زیرا در نهایت آن را یک راز مبهم مى داند. او مى گوید دلیل این که چرا برخى نجات مى یابند و برخى نجات نمى یابند، مخفى است، اما ناعادلانه نیست. همان طور که پولس مى گوید: «آیا نزد خدا بى انصافى است، حاشا» (رومیان 9:14). به هر حال، تنها پاسخى که آگوستین مى دهد این است که ما نمى توانیم پى به حکمتِ کار خدا ببریم و اهمیتى ندارد که بتوانیم براى لطف رحمانى خدا توجیهى به دست آوریم. جاى نگرانى نیست که لطف خدا شامل انسان هاى نالایق بشود، ولى شامل افراد لایق نشود , p. 26) on Forgiveness of Sins(Augustin,. آنگاه به سخن پولس استناد مى کند که: «زهى عمق دولتمندى و حکمت و علم خدا، چه قدر بعید از غوررسى است احکام او، و فوق از کاوش است طریق هاى وى، زیرا کیست که رأى خداوند را دانسته باشد یا که مشیر او شده یا که سبقت جسته چیزى بدو داده تا به او باز داده شود؟ زیرا که از او و به او و تا او همه چیز است» (رومیان 11:32ـ35).
به هر حال، آگوستین با برجسته کردن مفهوم لطف و آمرزیدگى چارچوبى فراهم ساخت که در قرون وسطا با توجه به آن مفهوم آمرزیدگى مورد بحث قرار گرفت. در طول قرون وسطا مباحث زیادى در رابطه با مسئله آمرزیدگى از جمله مباحثى درباره انواع لطف الاهى، درباره رابطه میان لطف الاهى و اختیار، درباره ارتباط میان آمرزیدگى و تقدیر الاهى، درباره نقش آیین هاى مقدس در مفهوم آمرزیدگى و نیز درباره مفهوم شایستگى مطرح گردید p. 46) Justification by Faith,(Lane,.
مفهوم آمرزیدگى از نظر توماس آکوئیناس
توماس آکوئیناس بحث از آمرزیدگى را با مقایسه کردن شریعت قدیم و آیین جدید بیان مى کند. پرسش هاى اصلى او این است: آیا آیین هاى شریعت قدیم، قدرت آمرزیدن داشتند؟ آیا دستورات اخلاقى عهد عتیق موجب آمرزیدگى مى شود؟ آیا عهد جدید عامل آمرزیدگى است؟ و به طور کلى، آمرزیدگى نوعى فضیلت اکتسابى است که خود انسان بتواند به آن دست پیدا کند یا نوعى فضیلت موهوبى و ناشى از فیض خداست؟
آکوئیناس بر این عقیده است که آیین هاى شریعت قدیم قدرت آمرزیدن محدودى دارند. وى در این باره مى گوید: «در شریعت قدیم دو نوع ناپاکى از هم تفکیک شده است: یکى ناپاکى مربوط به روح که مراد ناپاکى گناه است و دیگرى ناپاکى مربوط به جسم، که موجب مى شود انسان سزاوار پرستش خدا نباشد. ناپاکى جسم چیزى جز نوعى ناهنجارى نیست و آیین هاى شریعت قدیم قدرت پاک کردن آن را دارد. همان طور که در "نامه به عبرانیان" قربانى کردن و پاشیدن خون بزها و گاوان و خاکستر گوساله موجب طهارت جسمانى شمرده شده است (عبرانیان 9:13) و معلوم مى شود آن نوع ناپاکى که بر جسم اثر مى گذارد نه روح، با این گونه آیین ها برطرف مى شود. اما این آیین ها قدرت پاک کردن ناپاکى مربوط به روح، یعنى ناپاکى گناه را ندارند، دلیل آن این است که کفاره این گناه جز به واسطه مسیح نیست. او "که گناه جهان را برمى دارد" (یوحنا 1:29) از آن جا که سرّ تجسّد و مصایب مسیح تا آن زمان هنوز فهمیده نشده بود، آن آیین هاى قدیم به خودى خود نمى توانستند داراى قدرتى باشند که تجسّد و تصلیب عیسى از آن برخوردار بود. در نتیجه، آن آیین ها نمى توانستند گناه را پاک کنند. از این رو، پولس مى گوید: "محال است که خون گاوها و بزها رفع گناهان بکند" (عبرانیان 10:4) به همین جهت است که او آن آیین ها را اصول ضعیف و فقیر مى نامد (غلاطیان 4:9) چون نمى توانند گناه را پاک کنند، ضعیف اند. این ضعف نیز نتیجه نیاز آنهاست، یعنى ناشى از این واقعیت است که آنها به خودى خود داراى لطف نیستند» (Aquinas, I-II, Q.103, A. 2, p. 1083).
تا کنون معلوم شد آیین هاى شریعت قدیم قدرت آمرزیدن نداشتند، حال سؤال این است که آیا دستورات اخلاقى عهد عتیق موجب آمرزش آدمى مى شوند؟ به عبارت دیگر، آیا انسان مى تواند با رعایت دستورات اخلاقى عهد عتیق عادل شود و خودش عامل رستگارى اش را فراهم آورد؟
به نظر مى رسد آن گونه که آگوستین بر مسئله لطف تأکید داشت و انسان را از دستیابى به نجات عاجز مى دانست، آکوئیناس منکر توانایى انسان نیست، اما آمرزیدگى مصطلح و واقعى را ناشى از لطف خدا مى داند. از این رو، مى گوید: «عدالت نیز همانند سایر فضایل ممکن است که فضیلت اکتسابى یا موهوبى باشد. فضیلت اکتسابى به وسیله اعمال حاصل مى شود، اما فضیلت موهوبى ناشى از لطف خداست. فضیلت واقعى که اکنون از آن سخن مى گوییم همین فضیلت موهوبى است و از همین جهت است که گفته شده آدمى نزد خدا عادل شمرده مى شود: "زیرا اگر ابراهیم به اعمال عادل شمرده شد جاى فخر دارد، اما نه در نزد خدا" (رومیان 4:2). پس این نوع عدالت به وسیله دستورات اخلاقى که به افعال بشرى مربوط مى شود، حاصل نمى گردد. بدین ترتیب دستورات اخلاقى نمى تواند موجب آمرزیدگى انسان شود» (Aquinas, I, II, Q.100, A. 12, p. 1050).
معلوم مى شود آکوئیناس از یک سو، در مورد تحقق عدالت که از آن به فضیلت اکتسابى تعبیر مى کند، اراده انسان را براى رسیدن به رستگارى همانند آگوستین ضعیف و عاجز نمى داند و منکر آن نمى شود که چه بسا انسان بتواند از راه عمل به دستورات اخلاقى عهد عتیق به عدالت دست پیدا کند. منتهى گویى آکوئیناس در مقایسه با آمرزیدگى موهوبى، آن را اطمینان بخش نمى داند. از این رو، عمل به دستورات اخلاقى عهد عتیق را موجب آمرزیدگى نمى داند و بر آمرزیدگى موهوبى و مبتنى بر لطف الاهى تأکید مىورزد.
شاید گفته شود که کم توجهى آکوئیناس به نقش دستورات اخلاقى عهد عتیق در آمرزیدگى شاید بدان سبب باشد که به تعبیر پولس دوره شریعت به سر آمده است، اما در مورد عهد جدید چطور؟ آیا عهد جدید موجب آمرزیدن مى شود؟
آکوئیناس مى گوید: «در شریعت انجیل دو عنصر وجود دارد. عنصر اصلى فیض روح القدس است که به نحو درونى اعطا مى شود و شریعت جدید بر اساس آن مى آمرزد. همان طور که آگوستین مى گوید: "در عهد عتیق شریعت به نحو بیرونى وضع شده است که موجب ترس شخص گناهکار مى شود، اما در عهد جدید شریعت به نحو درونى وضع شده است که مى تواند موجب آمرزیدگى شود." عنصر دیگر شریعت انجیلى، یعنى تعالیم دینى و دستورات که افعال بشرى را هدایت مى کنند، در درجه دوّم قرار دارد. شریعت جدید بر اساس این دستورات موجب آمرزیدگى نمى شود. این همان سخن پولس است که: "حرف مى کُشد، اما روح زنده مى کند" (دوم قرنتیان 3:6). آگوستین در توضیح این عبارت مى گوید: "مراد از حرف هرگونه شریعت مکتوب است که خارج از آدمى است، حتى احکام اخلاقى اى که در انجیل گنجانیده شده است. بدین ترتیب حرف، حتى حرف انجیل، مى کشد مگر این که در درون لطف شفابخش ایمان باشد"» (Aquinas, I-II, Q. 106, A. 2, p. 1104-1105).
به هر حال، آکوئیناس براى تحقق آمرزیدگى از یک سو، بر نقش اراده انسان در حرکت به سوى خدا به وسیله ایمان و انتقال از حالت گناه به حالت عدالت توجه دارد و از سوى دیگر، اعطاى لطف الاهى را عامل اصلى آمرزیدگى مى داند (Ibid, Q.113, A. 7, p. 1149).
مفهوم آمرزیدگى از راه ایمان از نظر لوتر
گفته شد مسئله آمرزیدگى براى نخستین بار در رساله هاى پولس مطرح شد و آگوستین نیز با تأکیدى که بر مسئله لطف الاهى داشت، آن را مورد تأکید قرار داد و زمینه ساز مباحثى در قرون وسطا شد، تا این که مفهوم آمرزیدگى در اواخر قرون وسطا از اهمیت ویژه اى برخوردار شد.
از آن جا که کلیسا در طول بیش از هزار سال دوره قرون وسطا درباره این موضوع اظهار نظر رسمى نکرد، نوعى سردرگمى در این باره وجود داشت. البته شوراى کارتاژ در سال 418 و بعداً شوراى ارانژ در سال 529 پیشنهادهایى در این زمینه مطرح کرده بودند که تصمیمات آنان براى متالهان قرون وسطا ناشناخته بود (مک گراث، مقدمه اى بر تفکر نهضت اصلاح دینى، صص219ـ223).
تا این که در آستانه ظهور نهضت اصلاح دینى بحث از آموزه آمرزیدگى در صدر مباحث الاهیاتى اواخر قرون وسطا قرار گرفت و آراى مختلفى مطرح گردید و معلوم نبود کدام یک از این دیدگاه ها درست است. بى اعتنایى یا ناتوانى کلیسا در ارزیابى این آراء نشانه دشوار بودن مسئله بود. تا این که لوتر وارد صحنه شد. «آمرزیدگى تنها از راه ایمان» محور اندیشه لوتر و شعار اصلى نهضت اصلاح دینى بود. بحث بر سر این بود که با توجه به گناه اولیه و فاصله اى که بین انسان و خدا ایجاد شده، این فاصله چگونه برداشته مى شود و چگونه انسان مى تواند با خدا رابطه برقرار کند؟ لوتر نخست بر این عقیده بود که خدا با نوع بشر پیمانى بسته است که بر اساس آن ناگزیر از آمرزیدن کسانى است که به آن اندک پیش شرط هاى خاص جامه عمل مى پوشند. او مى گوید: «ما بدین سبب نجات یافته ایم که خداوند با ما عهد و پیمانى بسته است که بر اساس آن هر که ایمان آورد و غسل تعمید انجام دهد، رستگار خواهد شد.» در چارچوب پیمان خدا با نوع بشر، کوشش اندک بشر موجب پاداش عظیم الاهى مى شود. با این حال، لازم است که آدمى کارى انجام دهد تا خداوند ناگزیر شود گناهکار را به وسیله لطف پاداش دهد.
اما اندیشه «عدالت خداوند»، که خداوند با انصاف و بى طرفى کامل داورى مى کند، لوتر را با مشکلاتى مواجه ساخت و آن این که اگر گناهکاران توان انجام این پیش شرط ها را در خود نیابند چه مى شود. لوتر به تدریج همان دیدگاه هاى آگوستین را پذیرفت که بشر چنان گرفتار گناه است که بدون دخالت خدا نمى تواند به نجات برسد و از آن جا که هیچ راهى وجود نداشت که خدا به جاى این که کسى را محکوم کند، پاداش دهد، اندیشه «عدالت خداوند» که به معناى محکومیت و مجازات بود به خطرى براى لوتر تبدیل شد. وعده آمرزیدگى امرى حقیقى بود، اما پیش شرطى که داشت، آن را غیرممکن ساخته بود. این مسئله موجب دغدغه لوتر بود، تا این که او به کشف الاهیاتى خود به نام تجربه مناره نایل آمد. او مى گوید شب و روز به غور و تأمل درباره این سخن پولس پرداختم: «در آن عدالت خدا مکشوف مى شود، از ایمان تا ایمان، چنان که مکتوب است که عادل به ایمان زیست خواهد کرد» (رومیان 1:17). کم کم درک کردم که این جمله اشاره به عدالت انفعالى خدا دارد که بر اساس آن خداوند مهربان ما را به وسیله ایمان مى آمرزد. این موضوع به من چنان احساسى داد که گویى بار دیگر به دنیا آمده ام... و هم اکنون عبارت «عدالت خداوند» را که روزى از آن نفرت داشتم، شیرین ترین عبارت مى دانم، زیرا این عبارت پولس راه ورود من به بهشت بود» (مک گراث، همان، صص223ـ233).
لوتر از آن پس در پاسخ به این پرسش که به چه وسیله اى آمرزیده مى شویم و به زندگى جاودان دست پیدا مى کنیم، مى گوید: «همراه با پولس پاسخ مى دهیم، ما به وسیله ایمان تنها عادل شمرده مى شویم، نه به وسیله اعمال شریعت یا محبّت. البته نه بدین خاطر که منکر اعمال نیک باشیم، همان گونه که مخالفان ما را متهم مى کنند; بلکه به خاطر آن که ما نمى توانیم خود را از شیطان برحذر بداریم» Selection from His (Luther,, p. 116)Writing.
در واقع، لوتر در آغاز فعل بشر را پیش شرط آمرزیدگى مى دانست، اما در این تحول جدید معتقد شد که خدا صرف نظر از شایستگى افراد این پیش شرط را خودش محقق مى سازد. به عبارت دیگر، لوتر در ابتدا دیدگاهى تقریباً پلاگیوسى داشت و در مرحله بعد دیدگاهى آگوستینى پیدا کرد.
و اما مراد لوتر از آموزه «آمرزیدگى تنها به وسیله ایمان» چیست؟ دیدگاه لوتر در این زمینه به تعریف او از ایمان مربوط مى شود. نکته اول این که او ایمانى را اصیل و آمرزشگر مى داند که توأم با این اعتقاد باشد که مسیح براى ما زاده شده و عمل نجات را در حق ما به انجام رسانده است. نکته دوم این که ایمان عبارت است از اعتماد به وعده هاى خداوند که معترفان به گناه را مى آمرزد. نکته سوم آن است که ایمان موجب اتحاد مؤمن با مسیح مى شود و در نتیجه این اتحاد لطف و حیات و نجات مسیح شامل حال مؤمن نیز مى شود. و سرانجام آموزه آمرزیدگى به وسیله ایمان از نظر لوتر این نیست که ایمان فعل یا تلاش بشرى و پیش شرط آمرزیدگى باشد; بلکه کشف لوتر مستلزم پذیرش این امر بود که خداوند هرچه را براى آمرزیدگى لازم است فراهم مى آورد و گناهکار تنها باید آن را دریافت کند (مک گراث، همان، صص234ـ238).
به عبارت دیگر، عدالتى که گناهکار بر اساس آن آمرزیده مى شود، عدالت خود او نیست، بلکه عدالتى است که خداوند به او اعطا کرده است. لوتر به نوعى همان نظر آگوستین را دارد، با این تفاوت که آگوستین عقیده داشت عدالتى را که خدا به مؤمنان مى دهد درونى است، اما لوتر بر این عقیده بود که این عدالت بیرونى است، یعنى ما به لحاظ درونى گناهکاریم و به لحاظ بیرونى نزد خداوند عادل هستیم. نتیجه سخن آگوستین این است که خدا انسان را عادل مى سازد، و نتیجه سخن لوتر این است که خدا انسان را عادل مى شمارد (همان، صص248ـ251).
باید توجه داشته باشیم که برخى دیدگاه لوتر را ضدّ شریعت و مخالف اخلاقیات دانسته اند، در حالى که گفته شده مراد لوتر از مفهوم «آمرزیدگى تنها از راه ایمان» این بود که اعمال نیک علّت آمرزیدگى و نجات نیست، بلکه علت اصلى نجات ایمان است و اعمال نیک نتیجه طبیعى آمرزیدگى خواهد بود.
مفهوم آمرزیدگى در شوراى ترنت
کلیساى کاتولیک در واکنش به نهضت اصلاح دینى، به ویژه اظهارات لوتر، شورایى تشکیل داد تا دیدگاه رسمى کلیساى کاتولیک را تبیین نماید. این شورا که نوزدهمین شوراى جهانى کاتولیک بود، در شهر ترنت ایتالیا از سال 1545 تا 1563 طى 25 نشست تشکیل گردید، که مشتمل بر 16 فصل و صدور 33 حکم بود و مهم ترین دستاورد آن مسئله آمرزیدگى بود , p. 168) Trent(Mcgarry,.
نمایندگان پاپ شش پرسش جهت بررسى در شورا مطرح کردند: 1. معنا و ماهیت آمرزیدگى چیست؟ 2. عوامل آمرزیدگى چیست؟ سهم خدا و سهم انسان در این فرآیند چیست؟ 3. این تأکید را که انسان به وسیله ایمان نجات مى یابد، چگونه باید بفهمیم؟ 4. آیا اعمال نقشى در فرآیند آمرزیدگى دارند، چه قبل از آن و چه بعد از آن، و چگونه نقش دارند؟ نقش آیین هاى مقدس در این فرآیند چیست؟ 5. فرآیند آمرزیدگى توصیف شود که چه چیزى بر آن مقدّم است، چه چیزى آن را محقق مى سازد و چه چیزى به دنبال دارد؟ 6. آموزه کاتولیک در این زمینه با چه دلایلى از متون مقدس، آباى کلیساى شوراها و سنت هاى رسولى اثبات مى شود؟ (Lane, p. 61).
با توجه به این پرسش هایى که باید پاسخ داده شود، در فرآیند آمرزیدگى سه مرحله وجود داشت. نخست، ایمان آوردن افراد بى دین بزرگسال، که در اروپاى قرن شانزدهم واقعه نادرى بود. دوم، وسیله اى که مسیحیان آمرزیده شده و تعمیدیافته توسط آن آمرزیدگى خود را حفظ مى کنند، در آن رشد مى کنند و به جلال ابدى دست مى یابند. سوم، راهى که بدان وسیله کسانى که از لطف دور افتاده اند، بتوانند آمرزیدگى از دست رفته شان را دوباره به دست آورند (Ibid, p. 66).
شوراى ترنت قبل از هر چیز بر دیدگاه سنّتى کلیساى کاتولیک، مبنى بر اصل نیاز بشر به مسئله آمرزیدگى تأکید ورزید: «طبیعت بشر به خاطر گناه آدم پاکى خود را از دست داده و ناتوان شده است. به قول پولس ''غلامانِ گناه مى بودند`` (رومیان 6:17). تحت سلطه شرّ و مرگ نه تنها غیر یهودیان با نیروى طبیعت، بلکه حتى یهودیان نیز نمى توانند با نصّ شریعت موسى از آن ناپاکى رها شوند. از این رو، خداى پدر، پسرش را فرستاد تا هم یهودیان تحت شریعت، هم غیریهودیان را رهایى بخشد و به عدالت برساند و همه انسان ها فرزند خوانده شوند» p. 89)The Canons and Decrees of The Council of Trent(.
البته در فصل سوم بیانیه شورا گفته شده: «گرچه او براى همه مرد، اما همه از مرگ او سود نمى برند، بلکه تنها کسانى سود مى برند که با او متحد شوند. آنان که در مسیح تولد دوباره نیافته اند آمرزیده نمى شوند. او در تولید جدید به آنان لطفى عطا مى کند که بدان وسیله آنان را عادل مى سازد» (Ibid, ch. 3, p. 90).
در مورد عوامل آمرزیدگى، لطف خدا و واسطه بودن عیسى علت اصلى آمرزیدگى به شمار مى آید: «سرآغاز آمرزیدگى از راه لطف خدا ناشى از وساطت عیسى مسیح است. بدون این که آنان استحقاقى داشته باشند، عادل خوانده مى شوند ... انسان بدون لطف خدا، نمى تواند با اختیار و اراده خود به عدالت برسد» (Ibid, ch. 5, p. 92).
در حکم نخست بیانیه پایانى شورا نیز آمده است: «ملعون باد کسى که بگوید انسان مى تواند به وسیله اعمال خودش، از راه تعالیم طبیعت بشرى یا از روى تعالیم شریعت، بدون لطف خدا و وساطت عیسى مسیح نزد خدا آمرزیده شود» (Ibid, ch. 16, p. 110).
البته ناگفته نماند که تأکید کلیساى کاتولیک بر لطف به معناى نادیده گرفتن جایگاه اختیار و اراده آدمى نیست. از این رو، گرچه سرشت انسان گناهکار دانسته مى شود، بر وجود اختیار آدمى تأکید شده است. در بیانیه شورا نیز آمده است: «ملعون باد کسى که بگوید از زمان گناه آدم، اختیار آدمى از بین رفته است یا مسئله اختیار یک نام بدون واقعیت بیش نیست» (Ibid).
و اما موضع شوراى ترنت درباره ماهیت آمرزیدگى، در واقع مخالفت با دیدگاه لوتر و نهضت اصلاح دینى بود. لوتر در دوره نخست فعالیت فکرى خود به این نظر گرایش داشت که آمرزیدگى عبارت است از فرآیند شدنى که طى آن فرد گناهکار پس از طى مرحله تجدید حیات درونى، آرام آرام به مشابهت با عیسى مسیح نایل مى شود. اما وى در آثار متأخر خود آمرزیدگى را عبارت از عادل خوانده شدن دانست، نه فرآیند عادل شدن. شاید این دیدگاه لوتر تحت تأثیر نگرش ملانکتون به مسئله آمرزیدگى بود که رویکردى بیشتر دادگاهى داشت. لوتر روز به روز به این نظر نزدیک شد که آمرزیدگى واقعه اى است که به وسیله فرآیند مشخص تولد دوباره و نیز تجدید حیات درونى به دست روح القدس تکمیل مى شود. آمرزیدگى وضع بیرونى گناهکار را نزد خداوند تغییر مى دهد و تولد دوباره ماهیت درونى او را. شوراى ترنت با این دیدگاه مخالفت کرد و از اندیشه اى که در اصل متعلق به آگوستین بود دفاع کرد. طبق این اندیشه آمرزیدگى عبارت بود از فرآیند دوباره تولد و تجدید حیات در درون بشر که موجب پیدایش تحول هم در وضعیت بیرونى و هم در ماهیت درونى شخص گناهکار مى شود (مک گراث، مقدمه اى بر تفکر نهضت اصلاح دینى، ص260).
در بیانیه شورا درباره درونى بودن آمرزیدگى آمده: «آمرزیدگى صرفاً برطرف کردن گناهان نیست، بلکه انسان را از درون پاک و احیا مى کند، که از راه پذیرش اختیارى لطف و موهبت ها، انسان گناهکار عادل مى شود ... ما نه تنها عادل شمرده مى شویم، بلکه واقعاً عادل نامیده مى شویم و عادل هستیم» , ch. 7, p. 94)The Canons and Decrees(.
اما مهم ترین مسئله مورد نظر شوراى ترنت موضع گیرى در مقابل شعار نهضت اصلاح دینى بود که آمرزیدگى را تنها از راه ایمان مى دانست و براى اعمال نیک و آیین هاى مقدس نقشى در نجات قائل نبود. چنان که گذشت، شورا گرچه تصریح مى کند که انجام شریعت براى آمرزیدگى آدمى ناکافى است و عنصر اصلى آمرزیدگى، لطف خدا به واسطه عیسى مسیح است و بدون آن که انسان ها استحقاق داشته باشند عادل مى شوند، امّا بدین معنا نیست که جایگاه اعمال نیک و آیین هاى مقدس نادیده گرفته شود. از این رو، شورا بر ضرورت رعایت احکام و حفظ آیین هاى مقدس تأکید مى کند و کسانى را که آنها را نادیده مى گیرند محکوم مى نماید.
در این شورا تصریح شد که: «هیچ کس، هرچند آمرزیده شده باشد، نباید گمان کند که از رعایت احکام مستثناست ... آنان که مسیح را دوست دارند، احکام او را نگاه مى دارند (یوحنا 14:15); احکامى که مطمئناً آنان مى توانند با کمک الاهى انجام دهند... کسى نباید به ایمان تنها دل خوش کند. کسى نباید خیال کند که تنها با ایمان وارث شده است و به میراث خواهد رسید، هرچند شریک مصایب مسیح نبوده است (رومیان 8:17); زیرا به قول پولس حتى خود مسیح "هرچند پسر بود، به مصیبت هایى که تحمل کرد، اطاعت را آموخت و کامل شده جمیع مطیعان خود را سبب نجات جاودانى گشت "(عبرانیان 5:8). پولس همچنین مى گوید: "تن خود را زبون مى سازم و آن را در بندگى مى دارم، مبادا چون دیگران را وعظ مى نمودم خود محروم شوم" (اول قرنتیان 9:24، 26، 27). پطرس نیز مى گوید: "اى برادران بیشتر جدّ و جهد کنید تا دعوت و برگزیدگى خود را ثابت نمایید، زیرا اگر چنین کنید، هرگز لغزش نخواهید خورد" (دوم پطرس 1:10) , ch. 11, p. 100-102)The Canons Decrees(. «ایمان اگر به همراه امید و محبّت نباشد، انسان به طور کامل با مسیح متحد نمى شود و عضو زنده ا ین بدن نمى شود. از این رو، به درستى گفته شده است که: «ایمان بدون اعمال مرده و باطل است» (یعقوب 2:20)... «اگر بخواهى داخل حیات شوى احکام را نگه دار» (متى 19:17). «انسان از اعمال عادل شمرده مى شود، نه از ایمان تنها» (یعقوب 2:24) ,The Canon and Decrees (ch. 7, p. 96).
در بیانیه پایانى شورا نیز دیدگاه مخالفان محکوم شده است: «ملعون باد کسى که بگوید بى دینان تنها به وسیله ایمان آمرزیده مى شوند، بدین معنى که براى رسیدن به فیض آمرزیدگى به چیز دیگرى نیاز نیست و به هیچ وجه لازم نیست که آدمى به اراده خودش آماده شود و همّت کند» (Ibid, ch. 16, p. 111). «ملعون باد کسى که بگوید انسان ها تنها با نسبت دادن عدالت مسیح یا تنها به وسیله برطرف شدن گناهان آمرزیده مى شوند» (Ibid, ch. 16, p. 112).
درباره رد معناى ایمان از نظر لوتر که ایمان را عبارت از اعتماد مى دانست و تنها عامل نجات، نیز آمده: «ملعون باد کسى که بگوید آمرزش ایمان چیزى جز اعتماد به رحمت الاهى نیست که گناهان را به خاطر مسیح بر مى دارد یا این که این اعتماد تنها چیزى است که بدان وسیله آمرزیده مى شویم... (Ibid)همچنین مى گوید: «ملعون باد کسى که بگوید اطمینان و یقین مطلق و خطاناپذیر دارد که تا زمان مرگ از موهبت عظیم ثبات قدم برخوردار است، مگر این که با الهام خاصى آن را دریافته باشد» (Ibid, p. 113).
در فقرات دیگرى از اعتقادنامه نیز بر ضرورت رعایت احکام تأکید شده است: «ملعون باد کسى که بگوید چیزى جز ایمان در انجیل دستور داده نشده است، چیزهاى دیگر نه امر شده اند و نه نهى و این که ده فرمان هیچ ربطى به مسیحیان ندارد» (Ibid, P.114). «ملعون باد کسى که بگوید: ا نسانى که آمرزیده شده، مقید به رعایت احکام خدا و کلیسا نیست، بلکه تنها باید ایمان آورد; گویى، انجیل وعده محض و مطلق زندگى ابدى، بدون شرط رعایت احکام بوده است» (Ibid). «ملعون باد کسى که بگوید عیسى مسیح عطیه خدا به انسان هاست، به عنوان رهاننده اى که به او اعتماد کنند، نه به عنوان قانونگذارى که از او اطاعت کنند» (Ibid).
با توجه به این که شورا از یک سو لطف خدا و واسطه بودن عیسى مسیح را عامل آمرزیدگى مى داند و تصریح مى کند که انسان استحقاق آمرزیدگى ندارد و از سوى دیگر بر انجام اعمال نیک و آیین هاى مقدس تأکید مىورزد، این سؤال مطرح مى شود که اعمال نیک چه جایگاهى در این فرآیند دارند؟ زیرا اگر اعمال نیک در کنار لطف خدا عامل آمرزیدگى به حساب آید با سخن پولس منافات خواهد داشت که مى گفت: «براى کسى که عمل مى کند مزدش نه از راه فیض، بلکه از راه طلب محسوب مى شود و اما کسى که عمل نکند، بلکه ایمان آورد به او که بى دینان را عادل مى شمارد، ایمان او عدالت محسوب مى شود» (رومیان 4:4). اگر اعمال نیک در کنار لطف خدا و وساطت مسیح در آمرزیدگى نقشى ندارند، این همه تأکید کلیساى کاتولیک بر اهمیت عمل براى چیست و به طور کلّى عوامل آمرزیدگى چیست؟
بیانیه شوراى ترنت، عوامل آمرزیدگى را این گونه بیان مى کند: «علّت غایى، جلال خدا و عیسى مسیح و زندگى ابدى است. علّت فاعلى، خداى مهربان است که به طور رایگان تطهیر و تقدیس مى کند. و اما علت استحقاق آمرزیدگى، محبوب ترین مولود و تنها مولود، یعنى خداوند ما عیسى مسیح است که با مصایب خود بر روى صلیب ما را سزاوار آمرزیدگى کرد و موجب رضایت خداى پدر از ما را فراهم ساخت و علّت ابزارى (مادى)، آیین فیض بخش تعمید است که آیین فیض بخش ایمان است، ایمانى که بدون آن هیچ کس تاکنون آمرزیده نشده است. سرانجام علّت صورى، عدالت خداست، نه از آن جهت که او خود عادل است، بلکه از آن جهت که ما را عادل مى سازد، با او ما هستى مى یابیم، ما نه تنها عادل شمرده مى شویم، بلکه واقعاً عادل نامیده مى شویم و عادل هستیم...» , ch. 7, p. 94-95)The Canon and Decrees(.
در واقع، تفاوت دیدگاه کاتولیک و نهضت اصلاح دینى در این مسئله بدان سبب است که در نهضت اصلاح دینى فقط کتاب مقدس معتبر دانسته مى شود و در این مسئله نیز به ظاهر سخن پولس استناد مى شود. در حالى که در کلیساى کاتولیک کتاب مقدس و سنت در کنار یکدیگر معتبر شناخته مى شود و در این مسئله به ظاهرِ سخن پولس در کتاب مقدس اکتفا نمى شود، بلکه با توجه به سنّت موجود در کلیساى کاتولیک، کتاب مقدس را تفسیر مى شود. از این رو، گرچه عامل اصلى نجات لطف الهى دانسته مى شود که از راه ایمان و به واسطه عیسى تحقق پیدا مى کند، اما براى اعمال نیک و آیین هاى فیض بخش به عنوان ابزار مادى آمرزیدگى جایگاهى در نظر گرفته مى شود. همچنین گفته مى شود که حفظ، استمرار و افزایش آمرزیدگى مشروط به اعمال نیک، رعایت آیین هاى مقدس و ترک گناه خواهد بود. از این رو، شوراى ترنت نظریه لوتر مبنى بر اطمینان به نجات را ردّ مى کند و توصیه مى کند که شخص آمرزیده شده باید ثبات قدم داشته باشد و در حال خوف و رجاء اعمال نیک را به جا آورد. البته در ادامه راه نیز انسان بى نیاز از لطف و امداد الاهى نیست. همانطور که در بیانیه ترنت آمده است: «در این باره نوشته شده است: "هر که تا انتها صبر کند نجات یابد" (متى 24:13). چنین موهبتى از کسى جز او ناشى نمى شود. او مى تواند کسى را که استوار است، ثابت قدم نماید و کسى را که سقوط کرده بازگرداند; در این جا کسى با اطمینان خاطر چیزى را به خود وعده ندهد، هرچند همه باید بیشترین امید را به کمک الاهى داشته باشند: "آن که گمان برد قائم است باخبر باشد که نیفتد" (اول قرنتیان 10:12). "در کارها، مراقبت ها، اعمال خیر و صدقات، دعاها، طاعت ها، روزه ها و احسان ها نجات خود را به ترس و لرز به عمل آورید" (فیلیپیان 2:12)، زیرا با این که مى دانیم آنان "از نو تولید یافته اند براى امید زنده "(اول پطرس 1:3) اما تا زمانى که در جلال نیستند، باید به خاطر مبارزه اى که هنوز با جسم، جهان و شیطان باقى است، ترس داشته باشند» The Canon and (, ch. 13, p. 103)Decrees.
حفظ و استمرار آمرزیدگى منوط به ترک گناه است و در صورت ارتکاب گناه لطف آمرزیدگى از بین مى رود. همچنان که در بیانیه ترنت گناه در کنار بى ایمانى قرار داده شده است: «لطف دریافت شده آمرزیدگى نه تنها با کفرى که بدان وسیله ایمان زایل مى شود، از بین مى رود، بلکه به وسیله هرگناه اخلاقى اى که چه بسا ایمان را زایل نمى کند، از بین مى رود. بدین ترتیب، نه تنها بى دینان از ملکوت خدا طرد مى شوند، بلکه از میان ایمان داران "فاسقان و بت پرستان و زانیان و متنعمان و لوّاط و دزدان و طمعکاران و میگساران و فحّاشان و ستمگران" (اول قرنتیان 6:9ـ10) و همه کسانى که مرتکب گناه کبیره مى شوند وارث ملکوت خدا نخواهند شد» (Ibid ch. 15, p. 106).
پس استمرار داشتن در رعایت احکام و ثبات قدم همواره باید مورد توجه باشد. «کسانى که آمرزیده شده اند باید این سخنان پولس را در نظر داشته باشند: "پیوسته در عمل خداوند بیفزایید، چون مى دانید که زحمت شما در خداوند باطل نیست" (اول قرنتیان 15:58). "ترک مکنید دلیرى خود را که مقرون به مجازات عظیم مى باشد "(عبرانیان 10:35). به این ترتیب، زندگى ابدى براى کسانى در نظر گرفته شده است که تا به آخر صبر کنند و خوب عمل کنند (متى 10:22)، و به خدا امید داشته باشند... البته عدالتى که ما بدان عادل خوانده مى شویم، موهبتى از طرف خداست که از طرف خدا به خاطر شایستگى مسیح به ما افاضه شده است. فراموش نشود که گرچه در کتاب مقدس در توصیه راجع به اعمال نیک، مسیح وعده مى دهد که حتى "هر که یکى از این صغار را کاسه اى آب سرد محض نام شاگرد نوشاند، هر آینه به شما مى گویم اجر خود را ضایع نخواهد ساخت" (متى 10:42) و پولس گواهى مى دهد که "این زحمت سبک ما که براى لحظه اى است، بار جاودانى جلال را براى ما زیاده و زیاده پیدا مى کند" (دوم قرنتیان 4:17)، با این همه خدا منع کرده که یک مسیحى به خود مطمئن شود یا افتخار کند، نه خداوند» , ch. 16, p. 107-109)The Canon and Decrees(.
در این بیانیه تأکید شده: «ملعون باد کسى که بگوید: کسى که یک بار آمرزیده شده دیگر نه مى تواند گناه کند، نه لطف را از دست بدهد. بنابراین کسى که خطا و گناه کند هرگز واقعاً آمرزیده نشده است» (Ibid, ch. 16, p. 114). «ملعون باد کسى که بگوید هیچ گناه اخلاقى وجود ندارد، بلکه گناه بى ایمانى وجود دارد، یا لطف دریافت شده با هیچ گناهى از بین نمى رود» (Ibid, p. 115).
البته در عین حال که این شورا گناه را عامل از بین رفتن لطف آمرزیدگى دانست، تصریح مى کند که عدم انجام اعمال نیک یا ارتکاب گناه باعث از بین رفتن ایمان نمى شود، و اعلام مى کند که اگر کسى بر اثر گناه، آمرزیدگى را از دست بدهد دوباره مى تواند آن را به دست آورد. در بیانیه شورا آمده است: «ملعون باد کسى که بگوید وقتى لطف با گناه از بین مى رود، ایمان نیز به همراه آن از بین مى رود، یا این که بگوید ایمانى که باقى مى ماند ایمان زنده و حقیقى نیست، یا این که کسى که ایمان بدون محبت دارد، مسیحى نیست» (Ibid, ch. 16, p. 116). گرچه به نظر مى رسد این حکم با عبارتى که پیش از این درباره ایمان بدون عمل از رساله یعقوب نقل شد، سازگارى ندارد، اما در این جا تأکید بر این است که گرچه عمل اهمیت دارد، ولى جزو ذات ایمان نیست که با نبودن عمل، ایمان نیز از بین برود. از این رو، درباره کسانى که لطف آمرزیدگى را از دست داده اند، گفته شده با آیین توبه آمرزیدگى به آنان بازگردانده مى شود: «کسانى که به خاطر گناه از لطف آمرزیدگى دریافت شده محروم شوند، اگر خدا آنان را از راه آیین توبه برانگیزاند، دوباره مى تواند آمرزیده شوند و به واسطه شایستگى مسیح لطف از دست رفته را باز یابند. این شیوه آمرزیدگى مربوط به بازگرداندن افراد سقوط کرده است، چیزى که آباى مقدس کلیسا به درستى آن را دوباره تخته زدن پس از کشتى شکستگى نامیده اند. عیسى مسیح براى کسانى که پس از غسل تعمید به گناه مى افتند، آیین مقدس توبه را بنا نهاد. هنگامى که گفت: ''روح القدس را بیابید، گناهان آنانى را که آمرزیدید براى ایشان آمرزیده شد ``(یوحنا 20:22). البته باید دانست که توبه مسیحى پس از گناه، با توبه به هنگام تعمید بسیار تفاوت دارد. این توبه نه تنها مشتمل بر دست کشیدن از گناهان و تنفر از آن است، بلکه مشتمل بر آیین اعتراف گناهان و نیز مشتمل بر تهیه اسباب رضایت الاهى از راه روزه، صدقه، دعا و سایر اعمال عبادى زندگى روحانى است» The Canon and (, ch. 14, p. 105)Decrees. در بیانیه پایانى شورا نیز آمده است: «ملعون باد کسى که بگوید که اگر کسى بعد از تعمید سقوط کند، نمى تواند بار دیگر با فیض خدا برخیزد، یا این که مى تواند عدالت از دست رفته را با ایمان تنها و بدون آیین توبه دوباره به دست آورد» (Ibid, ch. 16, p. 116).
علاوه بر مسئله حفظ و استمرار آمرزیدگى، در بیانیه شوراى ترنت به مسئله افزایش آمرزیدگى نیز اشاره شده است: «آنان از راه رعایت فرامین خدا و کلیسا، ایمان به همراه اعمال نیک، عدالتى را که از راه فیض مسیح دریافت کرده اند، افزایش مى دهند و بیشتر آمرزیده مى شوند. چنان که نوشته شده: ''هر که عادل است باز عدالت کند ``(مکاشفه 22:11). این افزایش آمرزیدگى را کلیساى مقدس به هنگام دعا درخواست مى کند: ''خداوندا، ایمان، امید و محبّت ما را افزایش بدهThe Canon and (, `` ch._10, P. 99)Decrees.
نتیجه گیرى
یکى از تفاوت هاى اساسى مسیحیت و یهودیت این است که در یهودیت اعطاى شریعت از طرف خدا لطف الاهى به شمار مى آمد و انجام اعمال شریعت راه رسیدن به رستگارى بود. بنابراین، خود انسان براى رسیدن به رستگارى نقش اصلى را به عهده داشت. اما در مسیحیت تحت تأثیر اندیشه هاى پولس سخن بر سر این است که با توجه به این که انسان ذاتاً گناهکار است و توانایى رسیدن به رستگارى را ندارد و از سوى دیگر، خدا مى خواست همه آدمیان نجات پیدا کنند، خود خدا مداخله کرد. طرح نجات خدا این بود که به صلیب کشیده شدن عیسى مسیح کفاره این گناه باشد و هر کسى که به او ایمان بیاورد، لطف خدا شامل حال او مى شود و از گناه ازلى تبرئه مى شود و پاک مى شود.
ماهیت آمرزیدگى از نظر کلیساى کاتولیک این است که لطف الاهى موجب تحول درونى مى شود و انسان را بى گناه و پاک مى سازد. البته شخص آمرزیده شده باید با اعمال نیک و انجام آیین هاى فیض بخش این آمرزیدگى را حفظ کرده و بر درجات آن بیفزاید. بنابراین، با این که ایمان عامل اصلى نجات به شمار مى آید، عمل نیز نقش مؤثرى در وصول به رستگارى خواهد داشت. از نظر کلیساى پروتستان آمرزیدگى صرفاً جنبه تبرئه و برائت از گناه دارد، یعنى انسان بیگناه به شمار مى آید، نه این که واقعاً پاک شود. این نجات و آمرزیدگى نیز تنها از راه ایمان تحقق پیدا مى کند، نه این که عمل انسان نقش مؤثرى در نجات داشته باشد، البته عمل صالح ثمره آمرزیدگى خواهد بود.
کتابنامه
کتاب مقدس، انجمن کتاب مقدس، 1904.
کتاب مقدس، ترجمه تفسیرى، بى جا، بى تا.
مک گراث، آلیستر، درسنامه الاهیات مسیحى، ترجمه بهروز حدّادى. قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384.
ــــــــــــــــــ، مقدمه اى بر تفکر نهضت اصلاح دینى، ترجمه بهروز حدادى. قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1382.
Aquinas, Thomas, Summa Theologica, in Great Books of The Western World. The University of Chicago, 1977.
Augustin, On the Spirit and the Letter, Nicent and Post-Nicence Fathers of the Christian Church. Michigan: 1991.
Crossan, D. M and Tavard, G. H., "Justification" in New Catholic Encyclopedia. Washingion: The Catholic University of America, 2003.
Dunn, James D.G., The Theology of Paul. London: New York, 1998.
Faulker, J. and Murray, A. J., and Bromiley, G. W., "Justification," G. W. Bromily, ed., The International Standard Bible Encyclopedia. Michigan, 1986.
Jungle, Eberhard, Justification The Heart of the Christian Faith. New York: T & T Clark,_2001.
Kung, Hans, Justification The Doctrine of Karl Barth and a Catholic Reflection. London:_2004.
Lane, A. N. S., Justification by Faith in Catholic-Protestant Dialogue. London: New York,_2002.
Luther, Martin, Selection from His Writing. Anchor Book, 1962.
Schaff, P., ed., The Creeds of Christendom, The Canons and Decrees of The Council of Trent. Barker Books, 1993.
منبع:پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب