ماهان شبکه ایرانیان

نقد و بررسی فیلم Doctor Strange (دکتر استرنج)

خلاصه داستان : یک جراح با استعداد اما متکبر و مغرور که پس از حادثه ای ناگوار شغلش را از دست می دهد، راه تازه ای را پیش روی زندگی اش می بیند. او توسط یک جادوگر آموزش می بیند تا از دنیا در برابر افراد شرور محافظت کند …

80

کارگردان : Scott Derrickson

نویسندگان : Jon Spaihts, Scott Derrickson

بازیگران : Benedict Cumberbatch, Chiwetel Ejiofor, Rachel McAdams

خلاصه داستان : یک جراح با استعداد اما متکبر و مغرور که پس از حادثه ای ناگوار شغلش را از دست می دهد، راه تازه ای را پیش روی زندگی اش می بیند. او توسط یک جادوگر آموزش می بیند تا از دنیا در برابر افراد شرور محافظت کند …

/Upload/Public/Content/Images/1395/12/11/1711290758.jpg

www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/12/logo-trans.png

/Upload/Public/Content/Images/1395/12/11/1711290758.jpg

/Upload/Public/Content/Images/1395/12/11/1711310063.jpgهواداران شخصیت کامیک «استرنج» خوشحال باشید! سرانجام قهرمان شما فرصت حضور در دنیای سینمایی مارول و همچنین شانس داشتن دنباله‌های دیگری را پیدا کرد. شیطنت‌هایی که ما در مجموعه‌ی «پیشتازان فضا» اثر «جی.جی آبرامز» و سری «ایکس من» دیدیم، ممکن است اکنون برای خط مشی اصلی مارول مشکل‌ساز باشند. به هرحال سوای پیامدهای آینده، «دکتر استرنج» یک داستان استاندارد را با زیرکی کافی برای بیینده تعریف کرده و او را تا پایان علاقه‌مند نگه می‌دارد. هم‌چنین یک داستان اصیل در میان آثار ابرقهرمانی دارد که صدالبته به رسم سلسله آثار دیگر این ژانر، الزاما مجبور به رعایت عناصری خاص شده‌است. فیلم وظیفه‌ی شرح چگونگی تبدیل شخصیت اصلی(«شرلوک» سرشناس این روزها «بندیکت کامبربچ») به یک استاد هنرهای مرموز را به عهده دارد که همین موجب کم‌کاری عامدانه‌ی آن در سایر قسمت‌ها شده‌است. «کایسلیوس (مدس میکلسون)» ضدقهرمان فیلم با آن سایه‌ی چشم بنفش، چندان تهدیدآمیز به نظر نمی‌رسد. او بیشتر به یک عاشق موسیقی راک افسونگر شباهت دارد تا یک شخصیت شرور. من بیشتر به رئیسِ کایسلیوس، «دورمامو» (که باز هم کامبربچ آن را بر عهده داشته، تجربه‌ای دونقشی همانند سه‌گانه‌ی هابیت) جذب شدم که حضور پرزرق و برقش با جلوه‌های ویژه‌ی بسیار، تداعی‌گر به تصویر کشیدن دیگر ضدقهرمان مارول، «گالاکتوس»[1](البته اگر بتواند دوباره حق نمایش آن را از فاکس بخرد)بود. «دورمامو» فرصت خودنمایی چندانی ندارد اما همین رویارویی اندک او با استرنج، تازه و جذاب است (حداقل نسبت به تقابل سایر ابرقهرمان/ضدقهرمان‌های دیگر).

/Upload/Public/Content/Images/1395/12/11/1711310255.jpg«دکتر استرنج» با معرفی «استفن استرنج» جرّاح مغز و اعصابِ بااستعداد ولی مغرور که مهارت‌های تخصّصیش در زمینه‌ی پزشکی، او را به یکی از برترین جرّاحان تبدیل کرده و صدالبته استعدادهایی ذاتی دارد که همین باعث شده مردم، روابط عمومی چندان خوبی با اون نداشته باشند. یک روز عصر، به دلیل سرعت بسیار زیاد و کم‌دقتی در رانندگی، دچار تصادف سهمگینی می‌شود. با این که جان سالم به در می‌برد اما دستانش شدیدا خرد می‌شوند. آسیب عصبی وارد شده به او چنان شدید است که گویی دیگر رنگ طبابت را نخواهد دید. ناامید از همه چیز، به صومعه‌ای در نپال سفر می‌کند تا تحت تعلیم «کهنه‌کار (تیلدا سویینتن)» و شاگردش «موردو (چیوتل اجیوفور)» قرار بگیرد و آموزش‌های لازم جهت کنترل زمان و واقعیت، و همچنین خلق جهان‌های موازی را فرا گیرد. همه‌ی این‌ها برای آماده‌شدن جهت زورآزمایی با «کایسلیوس» و «دورمادو» در پرده‌ی آخر است.

فیلم مملو از جلوه‌های ویژه‌ی غلیظ است. در برخی موارد صحنه‌ها خیره‌کننده و جذاب به تصویر کشیده می‌شوند، اما به علت کامپیوتری‌بودن آن‌ها ممکن است با نظریه‌ی زیرکانه‌ی کنترل واقعیت در تضاد باشد. احتمالا تحت تاثیر «تلقین» نولان است، با این حال غیرواقعی بودن دنیای کامپیوتری فیلم‌های «ترون» را نیز تداعی می‌کند. هم‌چنین این صحنه‌ها به خلق یکی از مبتکرانه‌ترین تعقیب‌‌وگریزهای سینمایی اخیر کمک کرده که در آن شخصیت‌ها از طریق یک چشم‌انداز طراحی شده توسط «موریس اشر»[2]در حال فرار هستند و به کمک راه‌های بازگشتی به کالبدشان برگشته که در این جا دیگر قوانین فیزیکی تاب نمی‌آورند. همچنین فناوری سه‌بعدی و آی‌مکس شمایل فیلم را ارتقا بخشیده (کیفیت سه‌بعدی به خوبی پرداخته شده و مشکلات معمول را ندارد) و ارزش پرداخت بهای اضافی را دارد. این تنها یک تجربه‌ی سه‌بعدی معمولی نیست بلکه باعث بهبودتصویری فیلم شده‌است.

/Upload/Public/Content/Images/1395/12/11/1711310451.jpgیکی از دلایل کارایی «دکتر استرنج»، عزت بخشیدن به این داستان معمولی به وسیله‌ی استفاده ازکادر بازیگری برجسته‌ می‌باشد. آیا یک برنده و سه نامزد اسکار کافی نیست؟ انتظار بازیگری همچون مارلون براندو یا آنتونی هاپکینز را از آن‌ها نداریم! آن‌ها برای نقش خود زحمت کشیده‌اند؛ خصوصا «کامبربچ» که نقشش در این‌جا بسیار بهتر از نقش «خان» در فیلم «پیشتازان فضا به سوی تاریکی» بود. تنها هنرمندی که نتوانست خود را به طور شایسته‌ای نشان دهد، «ریچل مک‌آدامز» بود چون فیلمنامه فرصت کافی برای درخشش را به این بازیگر نداده بود.

هیجان و تنش حاکم بر صحنه‌ها نیازمند موسیقی متن قدرتمندی برای نگاه‌داشتن ضرباهنگ آن است، اما متاسفانه، نُت‌های «مایکل جیاچینو» به اندازه کافی نفس‌گیر نیست. موسیقی تا حدودی شبیه به ساخته‌ی او برای فیلم «پیشتازان فضا» بود. شباهت‌ها به قدری بود که گمان می‌کردم الان است که فردی بگوید: "فضا، آخرین مرز..." . برای من آزار دهنده است که به پای دیدن فیلمی بنشینی که موسیقی متنش شباهت زیادی به دیگری دارد.

/Upload/Public/Content/Images/1395/12/11/1711310645.jpg«دکتر استرنج» ایده‌هایی درباره‌ی تقاطع جادو و علم آینده ارائه می‌دهد. بسیاری از مفاهیم درباره‌ی ابعاد چندگانه و سفر در زمان، جزو مباحث روز علمی هستند و فیلم این احتمال را مطرح می‌کند که پیشرفت‌های آینده در تکنولوژی، شاید از تاثیرات جادو باشد. آیا دکتر استرنج یک جادوگر قهّار است یا صرفا یک استاد مکانیک کوانتوم که استفاده از آن را به حد اعلی رسانده؟

ظاهرا، کارگردان فیلم «دریکسون»علاقه‌ی شدیدی به کاراکتر دکتر استرنج دارد که از رفتارش هم مشخص است. اگرچه به پای ابرقهرمانِ در اوجِ سال 2016 یعنی ددپول نمی‌رسد، اما مسلما از دو افتضاح وارنر/دی‌سی و حتی از «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» چند پله بالاتر است. فیلم می‌داند که چه وقت باید جدی باشد و البته لحظات کمدی نیز دارد که وصله‌شده به فیلم یا مصنوعی به نظر نمی‌رسند. ارجاعی به انتقام‌جویان وجود دارد ولی حضور چندانی ندارند و دکتر استرنج می‌تواند بدون دخالت اضافی، به نمایش کامل شخصیت خود بپردازد. در نهایت، اگرچه تمام استعارات لازم ابرقهرمانی در این فیلم وجود دارد اما بازیگری، لحن و جلوه‌های ویژه آن را از کسل‌‎کننده بودن می‌رهاند. این فیلم بلوکِ ساختاری محکمی برای بنیاد قلعه‌ی ابرقهرمانی مارول است.


[1] : گالاکتوس یک شخصیت تخیلی و ابرتبهکار در کتاب‌های کامیک منتشر شده از مارول کامیکس می‌باشد. از این شخصیت در فیلم سینمایی «چهار شگفت‌انگیز: قیام موج سوار نقره‌ای» سال 2007 استفاده شده است.

[2] : موریس اشریک هنرمند گرافیک اهل هلند بود که آثار شگرفی از حکاکی روی چوب، چاپ سنگی و قلم زنی سایه روشن را خلق کرد که از محاسبات ریاضی الهام گرفته‌اند.

 

مترجم: بابک مؤیدزاده

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان