*صفات ثبوتیه
آنچه گذشت مربوط به صفات سلبیه بود و اینک صفات ثبوتیه که عبارتند از:
*قدرت
خداوند قادر تواناست و از انجام هیچ کاری ناتوان نیست و جهان آفرینش با این همه عظمت، حکایت از قدرت بیکران او دارد. قدرت بیکران او به گونه ای است که هر وقت اراده کند، می تواند تمام موجودات را خلق و یا نابود سازد. اندکی تأمل در آسمانها و زمین، شب و روز، زندگی و مرگ و آنچه که هر لحظه می گذرد، ما را متوجه نیرو و قدرت آشکار پروردگار می نماید.
خداوند پاک می فرماید:
(وَ لَقَدْ خلقنا السمواتِ والرضَ و ما بینهما فی ستة ایامٍ و ما مسنا مِنْ لُغُوب)_ (ق:38)
"ما آسمانها و زمین و آنچه را که ما بین آنهاست ، در شش دوره آفریده ایم و هیچگونه درماندگی و خستگی به ما نرسیده است".
می فرماید:
(و هو الذی یُحیی و یمیتُ وله اختلاف اللیل والنهار افلا تعقلون)_ (المؤمنون:80)
"اوست که زنده می گرداند و می میراند و آمد و شد (پیاپی) شب و روز مربوط به اوست آیا نمی فهمید؟".
می فرماید:
(ألم ترَ انّ اللهَ یُزجی سحاباً ثم یُؤلفُ بینهُ ثم یجعلُهُ رکاماً فتری الودقً یخرُجُ من خلاله و ینُزلُ من السماء من جبالٍ فیها من بَردٍ فیُصیبُ به من یشاء و یصرفُهُ عمن یشاءُ یکادُ سنابرقِهِ یذهبُ بالابصار یُقلبُ اللهُ اللیلَ والنهار انّ فی ذلک لعبرة الأولی الّبصار واللهُ خَلَقَ کل دابةٍ من ماءٍ فمنهم مَنْ یمشی علی بطنه و منهم من یمشی علی رجلین و منهم من یمشی علی أربع یخلق اللهُ ما یشاء ان الله علی کل شیءٍ قدیر) _(نور:43-45)
"مگر نمی بینی که خدا ابرها را آهسته (به سوی هم) می راند، سپس آنها را گرد می آورد، بعد آنها را متراکم و انباشته می سازد، آنگاه می بینی که باران از لابلای آنها بیرون می ریزد و نیز خدا از آسمان، از ابرهای کوه مانند آن، تگرگهای بزرگی را فرو می ریزد و هر کس را بخواهد با آن زیان می رساند و هر کس را بخواهد از زیان آن بدور می دارد. درخشش برق ابرها نزدیک است چشمها را (خیره و) از میان بر دارد.
خدا شب و روز را دگرگون می نماید. واقعاً در این عبرت بزرگی برای کسانی است که چشم داشته باشند. خداوند هر جنبنده ای را از آب آفریده است. گروهی از آنها بر شکم خود راه می روند و گروهی از آنها بر روی دو پا راه می روند و دسته ای بر روی چهار پا راه می روند. خدا هر چه را بخواهد می آفریند. قطعاً او بر هر چیزی توانا است".
*اراده
خدا مرید است: یعنی شئ ممکن را به برخی ویژگیهایی که شایسته اوست، متصف می کند. مثلاً او را کوتاه یا بلند، زشت یا زیبا، دانا یا نادان، در این جا یا جاهای دیگر قرار می دهد و خداوند پاک و منزه، هر طور که خواست و اراده و مشیتش اقتضا کند، در جهان هستی دخل و تصرف می نماید.
(انما قَوْلُنا لشیءٍ اذا اَردناه اَنْ نقولَ لَهُ کُنْ فیکون) _ (نحل:40)
"ما هر گاه چیزی را بخواهیم (پدید بیاوریم) کافی است که (خطاب) بدان بگوییم: باش، پس فوراً می شود...".
(وربک یخلقُ ما یَشاءُ و یختارُ ماکان لهم الخیرةُ سبحانَ اللهِ و تعالى عما یُشرِکون) _ (قصص:68)
"پروردگار تو هر چه را بخواهد می آفریند، و هرکس را بخواهد بر می گزیند و مردمان حق انتخاب و اختیار را ندارند. خداوند بسی منزه تر و بالاتر از آن است که چیزی را انباز او کنند".
(قل اللهم مالک المُلک تْتى الملکَ مَنْ تشاءُ و تنزعُ المکَ ممَّنْ تشاءُ و تعزُّ مَنْ تشاءُ و تُذِلُّ مَنْ تشاءُ بیدِکَ الخیرُ انکَ علی کلِّ شیءٍ قدیرُ)_ (آل عمران:26).
"بگو: پروردگارا!ای همه چیز ازآن تو! تو هر که را بخواهی حکومت و دارایی می بخشی و از هر که بخواهی حکومت و دارایی را باز پس می گیری و هر کس را بخواهی عزت و قدرت می دهی و هر کس را بخواهی خوار می داری، خوبی در دست تو است و بیگمان تو بر همه چیز توانایی".
(لله مُلکُ السمواتِ والارضِ یخلُقُ ما یشاءُ یهبُ لِمَنْ یشاءُ اناثاً و یَهَبُ لمن یشاء الذکورا و یزوجُهُم ذُکراناٍ و اناثاً و یجعلُ مَنْ یشاءُ عقیماً انهُ علیم قدیر) _(شوری:49-50)
"مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست. هرچه را بخواهد می آفریند.
به هر کس که بخواهد دخترانی می بخشد و به هر کس که بخواهد پسرانی عطا می کند و یا اینکه هم پسران میدهد و هم دختران و خدا هر که را بخواهد نازا می کند. پس او آگاه و تواناست".
(یُرید اللهُ لیُطهرکم و لیتم نعمتَهُ علیکم لعلکم تشکرون) _(مائده:6)
"خداوند می خواهد شما را پاکیزه دارد و نعمت خود را بر شما تمام نماید. شاید شکر او را بجای آورید".
(یُریدُ اللهُ لِیبیِّنُ لکم و یهدیکم سُنَنَ الذینَ من قبلیکم و یتوبَ علیکم و اللهُ علیمُ حکیمُ، واللهُ یُریدُ أنْ یتُوبَ علیکم و یُریدُ الذن یتبعُونَ الشهواتِ اَنْ تمیلوا میلاً عظیماً) _(نساء:26-27)
"خداوند می خواهد برایتان روشن کند و شما را به راه کسانی رهنمود کند که پیش از شما بوده اند و توبه ی شما را بپذیرد و خداوند آگاه و حکیم است".
*علم
خداوند به هر چیزی داناست و علم ودانش او بر تمام اشیاء، خواه گذشته و حال و آینده، احاطه دارد. خدا عالم مطلق است و جهل و نسیان در او راه ندارد. و علم و دانشش مقید به زمان و مکان نیست. و بر تمام جزئیات و کلیات امور آگاه است و جهان هستی توأم با ترتیب و نظم خاص آنها، گواه و دلیل قاطع و روشنی بر گستردگی علم و دانش بی پایان او می باشد.
(الم ترَ انَّ اللهَ یعلَمُ ما فی المسواتِ و مافی الارض، ما یکونُ من نجوی ثلاثة الا هُوَ رابعُهم و لا خمسه الا هو سادسُهُم و لا أدْنی مِنْ ذلک ولا اکثر الا هو معهم اینما کانوا ثم ینبئُهُم بما عَمِلوا یَومَ القیامة ان اله بکلِ شیءٍ علیم) _ (مجادله:7)
"مگر ندیده ای که خداوند می داند چیزی را که در آسمانها و زمین است؟ هیچ سه نفری نیست که با همدگر رازگویی کنند؛ مگر اینکه خدا چهارمین ایشان است و نه پنج نفری مگر اینکه او ششمین ایشان است، و نه کمتر از این و نه بیشتر از این، مگر اینکه خدا با ایشان است در هر کجا که باشند. بعداً خدا در روز قیامت آنان را از کارهایی که کرده اند آگاه می سازد. چرا که خدا از هر چیزی با خبر و آگاه است".
(وعندهُ مفاتیحُ الغیب لا یعلمُها الا هُوَ وهو یعلَمُ ما فی البر والبحر و ما تسقُط من ورقة الا یَعْلمُهَا ولا حبةٍ فی ظُلُماتِ الارضِ ولا رطبٍ ولا یابسٍ الا فی کتابٍ مُبین) _(انعام:59)
"گنجینه های غیب و کلید آنها در دست خدا است و کسی جز او ازآنها آگاه نیست و خداوند از آنچه در خشکی و دریا است آگاه است. و هیچ برگی فرو نمی افتد مگراینکه از آن خبردار است و هیچ دانه ای در تاریکیهای زمین و هیچ چیز تر و یا خشکی نیست که فرو افتد، مگر اینکه در لوح محفوظ ضبط و ثبت است".
(وما تکونُ فی شأنٍ وما تتلُو مِنْهُ من قرآنٍ ولا تعلمونَ من عملٍ الا کنا علیکم شُهُوداَ اذ تفیضونَ فیه وما یعذُبُ عَنْ ربکَ مَنْ مثقالِ ذرّةٍ فی الارض ولا فی السماء ولا اصغر من ذلک ولا اکبَرَ الا فی کتاب مبین) _(یونس:61)
"(ای پیامبر) تو به هیچ کاری نمی پردازی و چیزی از قرآن نمی خوانی و هیچ کاری نمی کنید، مگر اینکه ما ناظر بر شما هستیم، در همان حال که شما بدان دست می یازید و سرگرم انجام آن می باشید. و هیچ چیز در زمین و آسمان از پروردگار تو پنهان نمی ماند چه ذره ای باشد و چه کوچکتر و چه بزرگتر از آن. (همه اینها) در کتاب واضح و روشنی ثبت و ضبط می گردد".
*حیات
خداوند زنده است. حیات، صفتی است که دارنده ی آن باید متصف به صفاتی چون: اراده، قدرت، علم، شنوایی و بینایی باشد. خدای فاقد حیات، دارنده ی چنین صفاتی نخواهد بود. صفت حیات برای خداوند مطلق بوده و کاملتر از آن را نمی توان تصور نمود و هیچ کس حقیقت اصلی و راز واقعی آن را، همچون سایر صفات او، نمی داند. خداوند زنده ی جاوید است و عدم و نیستی و فنا در او راه ندارد و آفرینش هستی جز به وسیله ی خدای زنده ی جاوید، غیر ممکن خواهد بود.
(وتوکلْ علی الحی الذی لایموت) _ (فرقان_58)
"و بر خدای زنده ای که هرگز نمی میرد، توکل کن".
(وهو الحی لا اله الا هُوَ فاعْبُدوهُ مخلصین له الدین الحمدُ لله رب العالمین)_ (غافر:65)
"زنده ی جاوید است. جز او خدای وجود ندارد. پس او را به فریاد خوانید و عبادت را خاص او بدانید. سپاس و ستایش الله را سزاست که پروردگار جهانیان است".
(وعنتِ الوجوهُ للحیّ القیّوم) _ (طه:111)
"در آن روز همه" چهره ها در برابر خداوند باقی و جاویدان، و گرداننده و نگهبان جهان خضوع و خشوع می کنند".
*کلام
خداوند متکلم است و کلامش از جنس کلمات و تولید صدا نمی باشد و خدا این صفت را برای خود در قرآن ثابت کرده و با حضرت موسی سخن گفته است:.
(و کلّم اللهُ موسی تکلیما) _ (نساء:164)
"خداوند حقیقتاً با موسی سخن گفت".
و فرمود:
(ولما جاء موسی لمیقاتنا و کلمهُ ربُّهُ)_ (اعراف:143)
"هنگامی که موسی به میعاد گاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت".
و با پیامبران نیز سخن گفته است:
(وما کان لبشرٍ اَنْ یُکلِّمُهُ اللهُ الا وحیاً) _(شوری:51).
"هیچ انسانی را نسزد که خدا با او سخن بگوید مگر از طریق وحی".
سخنان خداوند نا محدود و غیر قابل شمارش می باشد.
(قل لو کان البحرُ مداداً لِکلمات ربی لَنفِد البحرُ قبلَ اَنْ تنفَد کلماتُ ربی و لوجئنا بمثله مَدداً) _(کهف:109)
"بگو اگر دریا برای (نگارش شماره و صفات و ویژگیهای) موجودات پروردگارم جوهر شود، دریا پایان می گیرد پیش از آنکه موجودات پروردگارم پایان پذیرد. هر چند هم همسان آن دریا را به عنوان کمک بدان بیفزائیم".
(ولو ان ما فی الأرضِ منْ شجرة اقلامٌ والبحرُ یمدُّهُ من بعدِهِ سبعةُ اَبحُرٍ مانَفِدَتُ کلمات اللهِ)_ (لقمان:27)
"اگر همه ی درختانی که روی زمین هستند قلم شوند، و دریا (برای آن مرکب گردد) و هفت دریا کمک این دریا شود مخلوقات خدا پایان نمی گیرد، خداوند عزیز و حکیم است".
ما، به این صفت (تکلم) که خداوند برای خود ثابت نموده است، ایمان داریم و در مورد کم و کیف و چگونگی آن نمی پرسیم، چون مانند سایر صفات حضرتش، شناختن حقیقت آن غر ممکن می باشد.
*سمیع و بصیر
خداوند سمیع (شنوا) و بصیر (بینا) است. خدا هر نجوایی را می شنود؛ حتی صدای پای مورچه سیاهی را که در دل شب بر روی صخره ی سنگ حرکت می کند؛ بدون اینکه سر و صدا و نیایش آنها را با همدیگر اشتباه گرفته یا تحت تأثیر ضجه و ناله ی کسی قرا گیرد و یا مشغولیت فکری پیدا کند اما شندین او مثل نشدین ما با لاله ی گوش و دستگاه اعصاب و شنوایی صورت نمی پذیرد.
زنی نزد رسول خدا از همسرش شکایت نمود و با او (ص) به جر و بحث و گفتگو پرداخت. خداوند پاک و منزه این آیه را نازل فرمود:
(قد سَمِعَ اللهُ قولَ التی تجادِلُک فی زوجها و تشتکی الی اللهَ واللهُ یسمعُ تَحَاوُرکما ان اللهَ سمیعٌ بصیرٌ)_ (مجادله:1)
"خداوند گفتار آن زن را می پذیرد که در باره ی شوهرش با تو بحث و مجادله می کند وبه خدا شکایت می برد. خدا قطعاً گفتگو شما دو نفر را می شنود چرا که خدا شنوا و بینا است".
همانطور که خدا می شنود، هر چیزی را می بیند و این دیدن، مانند دیگران، با چشم و دستگاه بینایی صورت نمی پذیرد؛ بلکه بیناییش فراگیر، همه جانبه و شامل تمام مدرکات می گردد.
خداوند حضرت موسی (علیه السّلام) و هارون را به سوی فرعون فرستاد و به آنها فرمود:
(اذهاب الی فرعونَ انّهُ ذقی فقولا لهُ قولاً لیناً لعلهُ یَتَذکّر او یخشی. قالا: ربناً اننا تخافُ اَنْ یُفرطَ علینا أوْ اَنْ یطغ، قال لا تخافا اننی معکما أسمعُ و أری)_ (طه:43-46)
"به سوی فرعون بروید که سرکشی کرده است. سپس به نرمی با او سخن بگویید، شاید یاد کند و بهراسد. گفتند: پروردگارا! ما می ترسیم که او برما پیش دستی کند و یا طغیانگری آغازد. فرمود: نترسید، من با شما هستم و می شنوم و می بینم".
(یعلمُ خائنةُ الأعینِ وما تُخفی الصدور. واللهُ یقضی بالحق والذین یدعون مِنْ دونِهِ لا یقضون بشیءٍ ان الله هو السیمع البصیر) ( )
"خداوند از دزدانه نگاه کردن چشمها و از رازی که سینه ها در خود پنهان می دارند، آگاه است خداوند به حق وعدل داوری می کند و کسانی راکه بجای او به فریاد می خوانند کمترین داوری از دستشان ساخته نیست. تنها خداوند شنوا و بینا است".
*صفات ذات و صفات افعال
صفات خداوند دو دسته اند: 1- صفات ذاتی که از جمله ی صفات ثبوتیه یا معانی اند. و شامل صفاتی چون: حیات، علم، قدرت، اراده، شنوا، بینا و کلام می گردند.
2- صفات افعال مانند: صفت خلق و رزق. خالق و رازق کسی است که عمل آفرینش و روزی دهی را انجام دهد و تمام دانشمندان اسلامی متفقند بر اینکه: صفات افعال چیزی غیر از ذات و زاید بر آن می باشد. اما در باره ی ذاتی و چگونگی اتصاف آن به ذات الهی اختلاف نظر دارند. که آیا این صفات عین ذات الهی اند؛ یعنی خداوند ذاتاً زنده و عالم و... است یا ان صفات زائد بر ذات اند؟ به این معنی که خدا عالم است به سبب علم، زنده است به سبب حیات، قادر است به سبب قدرت و مرید است به سبب اراده و شنوا است به سبب سمع و بیناست به سبب چشم و متکلم است به سبب کلام.
من با توجه به نظر دانشمندان و پیشوایان دینی اظهار می دارم که: چنین موضوعاتی در اسلام عارضی و از بدعتهای غیر مترقبه ی عقیدتی و از منکراتی است که باید مسلمانان دامن عقیده و فکر خود را از آن پاک گردانند؛ زیرا ذات پاک پروردگار، بالاتر و برتر از آن است که شامل چنین چیزهایی گردد.
این نوع طرز تفکر برای ما ممنوع است و خداوند ما را بدان مکلف ننموده؛ زیرا بیرون از دایره ی عقل محدود ما می باشد و ذات پروردگار مافوق ادراک و اندیشه ها است.
(لا تدرکُهُ الابصارُ وهو یدرکُ الأبصار وهو اللطیفُ الخبیر)
(لیس کمثله شیءُ وهو سمیع البصیر)
(یعلم ما بین ادیهم و ماخلفهم و لا یحیطون به علماً)
وحدیث: (تکفروا فی خلق الله، لا تفکروا فی الله فانکم لن تقدروه قدره) که ترجمه آنها از پیش گذشت.
آنچه که ما ملزم به دانستنش هستیم این است که بدانیم خداوند موجود است و دارای نامهای نیکو و صفات عالی و کمال مطلق می باشد و بس. و به همین موارد اکتفا و از بحث و جدال درباره ی آنها دوری کنیم؛ زیرا دانستن و نداستن آنها برای ما یکسان است بدین معنی که دانستنش سود آور و ندانستنش زیان آور نمی باشد.
*صفات خدا راهنمای هدایت
بر ما لازم است که بر راه و روش هدایت آنها پیش برویم نور هدایت را از آنها اقتباس کرده و به عنوان غایت، هدف و نمونه های عالی از آنها بهره ببریم تا به بالا ترین درجه تکامل روحی و عزت نفس ارتقا پیدا کنیم.
حجه الاسلام امام محمد غزالی طوسی (خدایش رحمت کناد) کتاب (المقصد الأسنی) را تألیف نمود و در آن به شرح اسماء و نامهای نیکوی خدا پرداخت و میزان بهره گیری مؤمن را از آنها بیان نمود برای اطلاع بیشتر به آن کتاب مراجعه شود. ما از کتاب "دین و برنامه ی اسلامی" موارد زیر را اقتباس نمودیم:
خداوند، پروردگار جهانیان (رب العالمین): بر مؤمن واجب است به این نمونه عالی اقتدا کند و خود و خانواده و خویشانش را نیکو تربیت نماید و مطابق آنچه که به خیر و صلاح و رستگاری اش است عمل کند.
بخشاینده (رحمان): نعمت را بر بندگانش گسترانید، و مهرو شفقتش را بر آنها آشکار فرمود بی آنکه عملی انجام دهند که متسحق آن گردند. چه خوب است انسان به این صفت الهی اقتدا نماید و با تمام همجنسان خود مهربان و دلسوز باشد. هر کار نیکی را بخاطر رضای خدا انجام دهد و نسبت به سود و زیان احتمالی آن توجه و اعتنایی نکند.
دارای مهر همیشگی (رحیم): پاداش و جزای اعمال انسان را می دهد و این صفت نیز نمونه ی عالی است بر اینکه انسان باید نیکی را با نیکی مقابله به مثل کند.
خداوند مالک روز سزا و جزاست (مالک یوم الدین): اعمال را محاسبه می کند. بدون میل به انتقام، بلکه از روی تسامح و آسانگیری، گناهکاران و جنایتکاران را مجازات می کند. همانطور که مربی یا پدر دلسوزی نسبت به کار دانش آموزش یا فرزند خود عکس العمل نشان می دهد. و این نمونه عالی دیگری برای هر انسانی است تا بداند که در برخورد با مردم باید روحیه تسامح و گذشت را دارا باشد.
این صفات چهار گانه از بارزترین صفات عالی خداوند و نمونه های برتر اند، هر چه در باره ی اینها صادق باشد در باره ی دیگر صفات الهی نیز صادق است.
صفات محبت و رحمت عبارتند از: رئوف، ودود، تواب، عفو، شکور، سلام، مؤمن، البار، رفیع الدرجات، رزاق، وهاب و واسع. اینها صفاتی اند که بر انسان واجب است به آنها اقتدا نوده و مانند چراغی روشن در مسیر هدایت خود قرار دهد و از آنها به خوبی بهره ببرد.
صفات علم عبارتند از: علیم، حکیم، سمیع، بصیر، شهید، رقیب، باطن. انسان باید از این صفات پیروی کرده، و بر علم و دانش خود بیفزاید. چون خداوند او را به عنوان نماینده ی خود در زمین انتخاب نموده است. در این باره می فرماید:
(و اذْ قالَ ربُّکَ للْمَلائِکةِ اِنّی جاعِلٌ فی الارضِ خلیفة) _(بقره:30)
"زمانی (را یاد آوری کن) که پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی می آفرینم".
- اور ا از سایر موجودات متمایز ساخت و علم همه ی اسماء را به او آموخت می فرماید:
(علّم آدَمَ الاسماء کُلَّها)_ (بقره:31)
"سپس به آدم همة نامها را آموخت".
آن طور که حکمت خداوندی است؛ پیامبرانی را برای مردم فرستاد تا حکمت و دانش را به آنها بیاموزد.
(کما ارسلنا فیکم رسولاً منکم یتلو علیکم آیاتِنا و یزکّیکُم و یعُلِّمُکُم الکتابَ والْحکمة)_ (بقره:151).
"و همانطور پیامبری را از خودتان در میانتان برانگیختم که آیات ما را بر شما فرو می خواند و شما را پاکیزه می دارد و به شما کتاب (قرآن) و حکمت (اسرار و منافع احکام) را می آموزد".
فرمود:
(لَقدْ مَنَّ اللهُ علی المؤمنینَ اِذ بَعَثَ فیهم رسولاً مِنْ اَنفُسهم یتلو علیهم آیاتِهِ و یُزکیهم و یُعلِّمُهُم الکتابَ والحکمة)_ (آل عمران:164)
"یقینا خداوند بر مؤمنان (صدر اسلام) منت نهاد و تفضل کرد بدانگاه که در میانشان پیغمبری از جنس خود شان برانگیخت. (پیامبری که) بر آنان آیات او را می خواند و ایشان را پاکیزه می داشت و بدیشان کتاب و حکمت می آموخت".
و نیز می فرماید:
(هو الذی بَعَثَ فی الدمیینَ رسولاً مَنهم یَتلُو علیهم آیاتِهِ ویزکیهم و یعلمُهم الکتاب والحکمة)_ (جمعه:2)
"خدا کسی است که از میان درس نخوانده ها، پیغمبری را برانگیخته و به سویشان گسیل داشته است، تا آیات خدا را برا ایشان بخواند و آنان را پاک بگرداند. او بدیشان کتاب (قرآن) و شریعت (یزدان) را می آموزد".
خداوند به مقتضای صفات قدرت و تدبیر و برنامه ریزی اش، به فرشتگان دستور فرمود تا به انسان سجده کنند و آسمان و زمین را به تسخیر او در آورد. تا آنها را به خدمت گرفته و از منافع آنها به سود خود بهره ببرد. پس بر انسان واجب است که آنها را به عنوان نمونه های عالی و سر مشق زندگی برگزیند تا شایستگی مقام خلافت و جانشینی الهی را در زمین به دست آورد. منظور ما این نیست که انسان با سرمشق گرفتن از صفات عالی الهی حتماً امکان دست یابی به درجه کمال و پیشرفت را پیدا می کند؛ بلکه، منظور ما این است که انسان باید، این صفات را جلودار و راهنمای زندگی خود قرار دهد و با آن زندگی پاک و مبارکی داشته باشد.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : noorein2