1)دعاى آدم و حوا در قرآن
آدم و حوا داستان پر رمز و رازى دارند. خداوند آنان را در بهشت جاى داد و دستور داد تا از فلان میوه یا دانه نخورند. اما شیطان آنان را وسوسه کرد و آنان از آن خوردند و گرفتار شدند. خداوند به آنان گفت: «آیا من شما را از آن نهى نکردم و نگفتم که شیطان دشمن آشکار شماست؟»
در این هنگام، آدم و حوا توبه کردند و دست به دعا برداشتند و گفتند:
رَبّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکونَنَّ مِنَ الخاسِرینَ(1)؛ بارالها، ما به خود ستم کردیم ـ که نافرمانى تو کردیم ـ اگر ما را نیامرزى و به ما رحم نکنى ما از زیانکاران خواهیم بود.
2)دعاى حضرت ایّوب (علیه السلام)در قرآن
ایوب یکى از پیامبران الهى است که به خاطر صبرش زبانزد همگان است. خداوند به ایوب نعمت بسیار داده و او هم به طاعت الهى کمر بسته و شکرگزار نعمتهاى الهى بود. شیطان به بندگى ایوب حسد برد و گفت: خداوندا، اگر ایوب فرمانبر است؛ به خاطر نعمتهایى است که به او دادهاى، وگرنه فرمان نمىبرد.
سرانجام، زمینه و زمان آزمایش ایوب فرا رسید و گرفتار امتحان الهى شد.
ایوب ثروت و مکنت و فرزندان را یکى پس از دیگرى از دست داد. در تمام مراحل این آزمایش بزرگ، صبر ایوب بر حوادث و پیشامدهاى تلخ چیره شد و آنگاه که نیمهجانى بیش برایش نمانده بود دست به دعا برداشت و چنین گفت:
أَنّى مَسَّنِى الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ(2)؛ بارالها، ضرر و زیان به جان من رسید و تو ارحم الراحمین هستى.
شیخ طبرسى گوید: «این سخن ایوب، کنایهاى ظریف براى طلب حاجات است.»(3)
در آیه دیگر آمده است که ایوب چنین گفت:
أَنّى مَسَّنِى الشَیْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ(4)؛ پروردگارا، شیطان با سختى و رنج و عذاب به سراغ من آمد.
به هر حال، دعاى ایوب مستجاب شد و از این امتحان بزرگ سربلند برآمد و بر شیطان و پیروانش روشن شد که ایوب در شادى و غم، دارایى و ندارى، تندرستى و بیمارى خداپرست و خدادوست است.
ندا رسید: «با پایت زمین را بخراش، چشمهاى بر مىآید که آبش بیمارىهاى تو را مداوا مىکند و هم نوشیدنى گوارا براى تو است.»
خداوند سلامتى را به او برگرداند و از فرزندان و خاندان دو چندان به او عنایت کرد. ثروت و مکنت رفته باز آمد و زندگى او بیش از پیش رونق یافت.
درباره تفسیر «فرزندان دوچندان به او عنایت کرد» از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند، آن حضرت فرمود: «علاوه بر فرزندانى که در این امتحان بزرگ از دنیا رفته بودند، فرزندانى که پیش از آن هم از ایوب وفات یافته بودند، زنده شدند.»(5)
3)دعای حضرت سلیمان در قران
سلیمان و پدرش داود از پیامبران الهى بودند که خداوند در قرآن کریم از آنان به نیکى یاد مىکند. از آن جا که سلیمان (علیه السلام) شیفته اسب بود، لشکریان او مسابقه اسب دوانى ترتیب داده بودند تا براى نبرد با دشمن آماده باشند و سلیمان از آن، سان مىدید. مسابقه به درازا کشید و وقت فضیلت نماز سپرى شد. خداوند که خواست سلیمان را بیازماید جنازهاى بر تخت او افکند. سلیمان به درگاه الهى رو کرد و دست به دعا برداشت و گفت:
رَبِّ اغْفِرْلى وَ هَبْ لى مُلْکاً لا یَنْبَغى لأَحَدٍ مِنْ بَعْدى إِنَّکَ أَنْتَ الوَهّابُ(6)؛ خداوندا، مرا بیامرز و حکومتى به من ببخش که شایسته هیچ کس پس از من نباشد، همانا تو بسیار عطا کنندهاى.
خداوند متعال هم خواسته او را برآورد و حکومتى بىنظیر به او عطا کرد. پس از گذشت هزاران سال هنوز هم داستان مُلک سلیمان بر سر زبانهاست و از آن به بزرگى و عظمت یاد مىشود.
پی نوشت ها :
1- اعراف، آیه 23.
2- انبیاء/ آیه 83.
3- مجمع البیان، ج7، ص59.
4- ص/ آیه 41.
5- صافى، ج3، ص351.
6- سوره ص/آیه 35.
منبع:کتاب دعاهاى قرآن
ارسال توسط کاربر محترم :mohammad_43