به گزارش ایسنا، با انتشار خبر خروج از ثبت خانهی تاریخی "نیما یوشیج" (پدر شعر نو فارسی) از حدود یک ماه قبل، درخواستها، هشدارها و اعتراض نهادهای مختلف و دوستداران میراث فرهنگی و هنرمندان و ادیبان برای لزوم حفاظت از خانهی تاریخی این هنرمند مطرح شد، حتی بعد از برخی اعتراضها از سوی اعضای شورای شهر تهران، دوم بهمن، علیاصغر مونسان، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، در نامهای به محمدحسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، دستور رسیدگی به وضعیت خانهی "نیما یوشیج" را داد.
سرانجام دو روز بعد یعنی چهارم بهمن، فرهاد نظری، مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی، اعلام کرد: «در جلسهی فنی شورای ثبت آثار تاریخی خانهی نیما یوشیج واجد ارزش ثبت شناخته شد». اما با توجه به درخواست اداره کل میراث فرهنگی استان تهران به دیوان عدالت اداری مبنی بر توجه به قانون "79"، باید دید این خانه همچنان در فهرست آثار ملی میماند و شماره ثبت قبلی برای آن اختصاص مییابد یا با توجه به واجد ارزش ثبت شناخته شدن این خانه، بار دیگر این بنا با شمارهی ثبتی جدید در فهرست آثار ملی قرار میگیرد.
محمد عظیمی، نیماپژوه و نمایندهی انجمنهای دوستداران میراث فرهنگی مازندران، در گفتوگو با ایسنا پیشنهاد ایجاد موزهی "شعر نوین فارسی" را در خانهی نیما یوشیج میدهد و میگوید: خرید خانه نیما و تبدیل آن به موزهی شعر نوین ایران، حرمت گذاشتن به کسی است که فهم و نگاه جدیدی در ساحت شعر ایجاد کرد و نامش در کنار شاعران بزرگ تاریخ ایران ماندگار خواهد بود.
این فعال میراث فرهنگی استان مازندران خانهی نیما یوشیج را دارای ظرفیت تبدیل به "قطب گردشگری شعر ایران" میداند و ادامه میدهد: در زمانی که درآمدهای کشورهای موفق براساس خدمات رفاهی و گسترش گردشگری و معرفی آداب و رسوم و آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی محاسبه میشود و سرزمینهایی که از منابع نفتی و کانی تهی هستند، مسیر جلب سرمایه را با جلوهگریهای موجود فراهم کردهاند، این الگویی روشن برای ماست تا از پتانسیلهای موجود بهرهبرداری کنیم.
او با اشاره به پیشینهی مشخصِ تاریخ کشورمان و آثاری که هرکدام در نقطهای از کشور میتواند قطب تاریخ، فرهنگ و میراث طبیعی باشد، میگوید: این تاریخ و تمدن قابلیت آن را دارد تا میزبانِ جهان باشد و شکوه و عظمت خود را در گردش چرخ صنعت گردشگری به نمایش بگذارد.
عظیمی اظهار میکند: سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با سه وظیفهی بزرگ به عنوان متولیِ شناخت، مرمت و حفاظت از آثار تاریخی – تمدنی، ثبت، تقویت، تشویق و معرفی دستکارهای هنری و تسهیل حضور گردشگران جهانی ایجاد شده و مسئولیت خطیری را به عهده دارد.
وی که مسئول پویش پاسداری از میراث فرهنگی و طبیعی مازندران نیز هست، در ادامه به وجود ضعفهایی در این حوزه اشاره میکند و میگوید: این باعث شده تا چشم اندازهای ابتدایی محقق نشود و هر روز شاهد بی مبالاتیها، عدم مدیریت صحیح و تخریب آثار بیبازگشت باشیم.
او آثار تاریخی و هویتهای مادی فرهنگی را از مهمترین ارثیههای اجدادی میداند و ادامه میدهد: هر کدام از این آثار نشانهای از هنر، تفکر، ضرورت و موقعیتهای دورههای مختلف است و میتواند نشانهای از قدمت و جایگاه تمدنی مردم کشورمان باشد. همچنین میراث معنوی به عنوان نشانهی اندیشه ورزی، تکامل علمی، نواندیشی و ایجاد تحول علمی و اجتماعی نقش بیبدیلی در معرفی سیر تفکر اجتماعی دارد.
این نیماپژوه با اشاره به وجود آثار بیمانندی از نیما مانند کتابها، شعرها، نظریهها، داستان، نمایشنامه، سفرنامه و یادداشت، این آثار را یک نوع میراث معنوی میداند و میگوید: دو خانه یکی در یوشِ مازندران و دیگری تهران به عنوان میراث مادی و نشیمنگاه حیاتی این هنرمند و شاعر موجود است که خانهی اجدادی نیما در یوش مازندران به همت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران، بازسازی، مرمت و نگهداری میشود و بخشی از لوازم و آثار مربوط به نیما به عنوان موزه قابل بازدید عمومی است.
عظیمی همچنین به وضعیت امروز خانهی نیما در محلهی دزاشیب تهران اشاره میکند و میگوید: این خانه سالها پیش فروخته شده و علیرغم ثبت ملی در سال 1380 هیچ اقدامی در 16 سال اخیر برای خرید خانه انجام نشده است. این بیتوجهی به آثار ثبتی و تسهیل در تبدیل اماکن خصوصی به عمومی و ضرورت استفادهی همگانی از آثار ارزشمند توسط سازمان متولی باعث شده تا در سالهای گذشته بخشی از هویت فرهنگی و معماری خود را از دست بدهیم.
او با اشاره به نامهنگاریهای انجامشده برای حفظ خانهی نیما یوشیج میگوید: تذکر کتبی 47 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به وزیر ارشاد در 26 دی، نامهی مجمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی استان مازندران به رئیسجمهور، درخواست و امضای بیش از سههزار نفر از شاعران و هنرمندان کشور، نامهی جمعی از اهالی فرهنگ و هنر کشور و بسیاری از شخصیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نشان میدهد که حفظ و خرید این خانه مطالبهای ملی بوده و تعلل در آن قابل پذیرش نیست.
او اضافه میکند: واکنش وسیع جامعهی فرهنگی نسبت به خروج خانهی نیما از ثبت ملی و خطر تخریب این بنا باعث شد تا سازمان میراث فرهنگی به ثبت مجدد آن اقدام کند و گام اولیه برای حفظ بنا برداشته شود. خبررسانی، پیگیری، نامهنگاری و دیدار حضوری با مسئولان ارشد کشور و همت شهردار و شورای شهر تهران، باعثِ تلاش برای حفظ و خرید این بنا شد و تلاش کردند تا آبروی سازمان میراث فرهنگی را که همیشه از نبود بودجه در بخشهای مختلف ناله میکرد، حفظ کند.
عظیمی توجه اعضای شورای اسلامی تهران و مذاکره با مالک فعلی خانهی نیما را راهی میداند که امید به گذراندن مراحل خرید خانهی نیما توسط شهرداری تهران را تقویت میکند و ادامه میدهد: امیدواریم این بنا در کنار خانهی جلال آل احمد و سیمین دانشور به یک قطب فرهنگی در سطح ملی تبدیل شود.