گزارش روز پنجم جشنواره سی و ششم

پنجمین روز جشنواره فیلم فجر، در یکی از آلوده‌ترین روزهای پایتخت برگزار شد. در خاطرات هرکدام از ما روزهایی هست که زیر بارش برف در صف ایستاده بودیم. زمانی بود که هم‌زمان با دهه فجر و برگزاری جشنواره، برف می‌آمد. حالا دود می‌آید.
سانس اول روز پنجم با فیلم هومن سیدی شروع شد. «مغزهای کوچک زنگ‌زده» اسم چندان متعارفی برای یک فیلم نیست؛ اما خود فیلم هم فیلم متعارفی نیست. فیلمی با بازی فرهاد اصلانی (در نقش برادر بزرگ و به‌نوعی یک پدرخواندهِ زاغه‌نشین) و نوید محمدزاده (در نقش برادر کوچک‌تر و کمی شیرین‌عقل و ضعیف) که در همان نگاه اول شباهت‌هایی به «ابد و یک روز» دارد و شباهت‌های بیشتری به فیلم برزیلی «شهر خدا».
«مغزهای کوچک زنگ‌زده» فیلم خشنی هم هست. دعواهای بین دارو دسته‌ها، کثیفی بیش‌ازحد محله و مکان‌ها، یک قتل ناموسی… همه و همه در فیلم به نمایش درمی‌آیند و البته طنزی رقیق تحملشان را راحت می‌کند. ستاره‌های نسبتاً بالایی که به فیلم داده شد نشان می‌دهد برخلاف فیلم قبلی سیدی «خشم و هیاهو» منتقدان به آن روی خوشی نشان داده‌اند.در نشست خبری اما یکی از حواشی اشاره به شباهت‌های فیلم با آثاری مثل «شهر خدا» بود. خبرنگاری درباره تأثیرپذیری فیلم از «دارودسته‌های نیویورکی» پرسید و یکی دیگر درباره شباهت اتفاق فیلم با اتفاق منجر به توقیف در فیلم «خانه پدری» عیاری. هومن سیدی در جواب گفت فیلم «خانه پدری» را ندیده اما می‌داند که چنین اتفاقی در آن فیلم وجود دارد و کیانوش عیاری برایش بسیار عزیز است. اصرار به سؤالات درباره تأثیرپذیری‌های فیلم از آثار دیگر سینمایی در آخر حاشیه‌ساز شد. دو خبرنگار اصرار داشتند باز سؤال بپرسند و گبرلو اصرار داشت جلسه پایان پیدا کند و هومن سیدی از کوره دررفت و گفت اگر می‌خواهید به هر شکلی نشان بدهید من از فیلم‌های دیگر کپی کرده‌ام، من خودم اعلام می‌کنم همه فیلم‌های دنیا را کپی کرده‌ام و غیره.
بازیگر نقش مادر در فیلم بازی حیرت‌انگیزی داشت و از نوع حرف زدن او به نظر می‌آمد تجربه اعتیاد هم داشته است. در نشست خبری مشخص شد او لادن ژاوه‌وند نام دارد که در یک کمپ ترک اعتیاد کار می‌کرده و هومن سیدی حین تحقیقات فیلم او را دیده و برای بازی دعوت کرده است. سؤالات زیادی هم از نوید محمدزاده درباره شباهت نقش‌هایی که بازی می‌کند شد و البته همان‌طور که انتظار می‌رود محمدزاده نپذیرفت که نقش‌هایش به هم شبیه است.دومین فیلم روز اما یک فیلم عجیب بود. «امپراتور جهنم» نامفهوم، سردستی و دور از ذهن است. تقریباً هرکسی برای دیدن این فیلم رفت، نتوانست تا آخر فیلم را تماشا کند و بالاخره جایی از سالن بیرون آمد. نشان به این نشان که سالن پذیرایی که حین فیلم‌ها به‌شدت خلوت است مثل زمان صرف شام شلوغ شده بود. علی نصیریان، بازهم مثل «شکارچی شنبه» فیلم قبلی پرویز شیخ طادی بازیگر اول فیلم است. عجیب است نصیریان بااین‌همه سابقه و این‌همه تبحر در بازیگری و شناخت از سینما چرا چنین نقش‌هایی را می‌پذیرد. خود نصیریان درباره این انتخابش گفت: “انتخاب من برای بازی در این فیلم بر اساس شخصیت و قصه بود. برای من اهمیت ندارد که یک فیلم سیاسی باشد یا نه بلکه کلیت اصل و کاراکتر است که برایم اهمیت دارد.” ما که قانع نشدیم.
عوامل فیلم گفتند چهل دقیقه از فیلمشان کم شده و این فیلم واقعی ما نیست، فیلمی است که توانستیم از دریچه سانسور بگذرانیم. تهیه‌کننده فیلم خطاب به عماد افروغ فعال سیاسی اصولگرا گفت آقای افروغ خیالت راحت شد؟ حالا باز بنویس چرا امسال فیلم را به جشنواره راه دادند؛ اما جالب است بدانید این‌که سال گذشته فیلم را در جشنواره نپذیرفتند و حذفیاتی که به فیلم تحمیل‌شده، با سانسور همیشگی متفاوت است. این بار مسئولین معتقدند فیلم چنان تندروی کرده که ممکن است ازنظر دیپلماتیک باعث مشکلاتی برای کشور شود!«امپراتور جهنم» داستان مردی عرب در فرانسه است که پلیس فرانسه به زنش تجاوز می‌کند و او هم به سمت بنیادگرایی کشیده می‌شود. فیلم ضد غرب، ضد یهودیت، ضد وهابیت، ضد عربستان و… است. درواقع مجموعه حاکمیت از ساخت فیلم‌هایی با این مضمون حمایت می‌کند اما این دفعه شیخ طادی و دوستان در این مضمون آن‌قدر تند رفته‌اند که از حد خارج‌شده!
سومین فیلم سه‌شنبه‌شب اما بهترین فیلم آن شب و نشست خبری‌اش به معنی واقعی کلمه دراماتیک شد. «عرق سرد» ساخته سهیل بیرقی درباره یک اتفاق واقعی است. درباره ممنوع‌الخروج شدن نیلوفر اردلان کاپیتان تیم فوتسال زنان از طرف شوهرش که مجری برنامه‌های ورزشی تلویزیون است. سهیل بیرقی تلاش هم نکرده بود داستان را عوض کند. دو سال قبل هم فیلم «خشم و هیاهو» با تأثیر از قضیه ناصر محمدخانی و شهلا جاهد ساخته‌شده بود؛ اما تفاوت بین کیفیت «خشم و هیاهو» و «عرق سرد» از زمین تا آسمان است. «عرق سرد» خیلی بهتر است و از موضوع فراتر رفته و مسئله ممنوع‌الخروج شدن این زن را به مسئله‌ای بزرگ‌تر یعنی حق انتخاب برای ساده‌ترین آزادی‌ها تبدیل کرده است.جلسه مطبوعاتی فیلم تنش آمیز بود. به “این‌وری‌ها” و “اونوری‌ها” تبدیل‌شده بود. عوامل فیلم با عصبانیت به سؤال‌های مخالفان حقوق زنان جواب می‌دادند و در مقابل موافقان فیلم هم سؤالاتی می‌کردند که حاوی ستایش از درون‌مایه فمینیستی فیلم بودند. دراین‌بین اما کسی درباره رابطه کمی مشکوک در فیلم سؤالی نپرسید. همه در یک قرار از پیش تعیین نشده تصمیم گرفتند گزکی دست کسی ندهند و برای فیلم مشکل ایجاد نکنند.
سهیل بیرقی در پاسخ به یکی از سؤالات جوابی یک‌جمله‌ای داد که مشخص بود از قبل روی آن فکر کرده تا تیتر جلسه مطبوعاتی فیلمش شود. بیرقی گفت ایراد این است که “زنان همیشه به‌تنهایی قیام می‌کنند”.
باران کوثری درباره بازی در این فیلم و کم کردن 21 کیلو وزن برای ایفای این نقش گفت: من خوشحالم که با وجود فیزیکی که داشتم، سهیل بیرقی به من اعتماد کرد و این نقش را به من داد. این نقش، شاه نقش است و از ایفای آن بسیار لذت بردم.
آخرین سؤال هم جنجال‌برانگیز شد. یکی از خبرنگاران بدون توجه به پایان جلسه هر طور شده سؤالش را با جمله “بنده مقالاتی در رد فمینیسم نوشته‌ام” شروع کرد و سؤالش باعث تنش در جلسه شد و از همه بیشتر لیلی رشیدی از حرف‌های او برآشفت. خبرنگار گفته بود همان‌طور که یک کارگردان، دستیار کارگردان انتخاب می‌کند اما درنهایت حرف آخر را کارگردان می‌زند در خانه هم اگر زن هر کار دلش خواست بکند سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و شما علیه ازدواج فیلم ساخته‌اید. رشیدی گفت قانونی که به شوهر حق ممانعت از خروج زن را می‌دهد، قانونی عقب‌مانده است و بالاخره روزی عوض خواهد شد. جوابی که با تشویق حاضرین و به‌خصوص باران کوثری همراه شد و اگر در عکس‌ها باران را در حال دست زدن و داد کشیدن می‌بینید مربوط به واکنشش به جمله‌های همکارش لیلی رشیدی است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان