کارفرمایان به دنبال افرادی هستند که نه تنها خارج از چارچوب فکر میکنند، بلکه بتوانند چارچوبهای جدیدی ابداع کنند، یک نرمافزار موبایل برای آن طراحی کنند، به این فکر کنند که چطور میتوان چارچوب جدید را با قیمتی مقرون به صرفه تر از دیگران تولید انبوه نموده و راه جدیدی برای فروختن این چارچوب در شبکه های اجتماعی پیدا کنند. در ادامه با یوکن همراه باشید.
من به این نتیجه رسیدهام که مشکل اصلی و دلیل شکست افراد که امروزه به کسب و کار میپردازند، مقاومت در مقابل تغییر است. این شکستها، پیش از همه چیز شکست در تطابق پذیریند. با این حال این که تعریف ما از مقاومت در مقابل تغییر چیست نیز اهمیت دارد، چرا که ممکن است حتی نتوانید مشکل را در خود یا اطرافیان خود تشخیص دهید. برخی اوقات، مقاومت در برابر تغییر ممکن است در ظاهر به یک فرآیند خوب کسب و کار شباهت داشته باشد، یا چنین به نظر برسد که برای خوشحالی دیگران در تلاش هستید. حتی بدتر، گاهی شبیه به این به نظر میرسد که به خوبی (و نه به نحو احسنت) رهبری میکنید. اجازه بدهید دربارهی این سه مورد کمی توضیح بدهم تا ببینید چقدر با برخی از آنها آشنایی دارید :
1. زمانی که فرآیند شما یک بهانه است
این مهمترین عامل شکست خوردن کسب و کارهاست. به خاطر دارم که در روز اول حضورم در یک استارتاپ، در یک بخش جدید همه علاقه داشتند کارها را به همان شیوهی قدیمی انجام دهند، حتی با وجود این که کاملاً ناکارآمد بود. آنها اصرار داشتند که این بهترین فرآیند کسب و کار است. در حقیقت، این تنها فرآیند کسب و کاری بود که آنها میتوانستند آن را درک کنند. رئیس من میدانست که مشکلی وجود دارد و وظیفهی من این بود که تیمها را به چالش بکشم تا کارها را به شکلی متفاوت انجام دهند، به شکلی بهتر، سریعتر و هوشمندانهتر. این فرآیند جدید موفق بود و من در حرفهی خود پیشرفت کردم.
توصیهی من به افرادی که شغلشان گرفتارشان کرده و حس اسارت به آنها می دهد این است که در فرآیند خود تغییری کامل ایجاد کنند. صرفا به دلیل موفق بودن همیشگی یک روش ملزم نیستید که از آن روش استفاده کنید. جالب اینجاست که روش قدیمی دیگر پاسخگو نیست چرا که مشتری تقاضاهای جدیدی دارد، بازار، علاقههای جدیدی دارد و همکاران شما مهارتهای جدیدی آموختهاند. بسیار غیرواقع بینانه است که تصور کنید در وضعیتی که کسب و کار به شدت در حال تغییر است، یک فرآیند میتواند بدون تغییر باقی بماند و نیازی به ایجاد تغییرات گسترده ندارد.
2. وقتی برای راضی نگهداشتن همه ، نباید هیچ کس به چالش کشیده شود
بخشی از ماهیت انسان تمایل دارد تا همه چیز در همان شکلی که هستند ثابت و بی تغییر بماند. ما فکر میکنیم که این سبب رضایت ماست، اصول علمی جالبی پشت این ماجرا قرار دارد . ما میدانیم که مغز ما تمایل به حفظ در ثبات مسیرهای عصبی خود دارد. ما به این سبک و سیاق علاقه مندیم. قایق را به تلاطم نینداز، از چیزهای قابل پیشبینی دور نشو، از هیچ چیز تازهای استقبال نکن. دلیل این که وقتی به مسافرت میرویم مضطرب میشویم نیز همین است، و به همین دلیل گاهی اوقات به جای ملاقات با افراد جدید، در خانه باقی میمانیم و فیلم تماشا میکنیم، حتی اگر فردی برونگرا باشیم. بنابراین اگر متوجه شدید که در شغل و حرفهی خود به بنبست خوردهاید و احساس درماندگی میکنید، ممکن است دلیل آن این باشد که از تغییر استقبال نمیکنید. حقیقت این است که ما هرگز برای مدت طولانی از روالهای تکراری رضایت نخواهیم داشت. ایجاد مسیرهای عصبی جدید هیجانانگیز و با ارزش است. ممکن است یک کارفرما به شما بگوید که کارها را به شیوهی قدیمی انجام دهید، اما پاداش حقیقی از آنِ افرادی است که مسیر خود را تسهیل میکنند و راهبرد دارند. گاهی اوقات برای این که بتوانید خارج از چارچوب فکر کنید، باید چارچوب قدیمی را بیرون بیندازید.
3. زمانی که تبدیل به رهبری ترسو میشوید
من این تجربه را پشت سر گذاشته و هنگام رهبری جمع در برابر تغییر ایستادگی کردم. این یکی از دلایلی که در آن زمان اوقات سختی را سپری میکردم. ترس آرام وارد میشود. به عنوان رهبر، گاهی اوقات به این دلیل مقابل تغییر میایستیم ، که نمیخواهیم موجب رنجش دیگری شویم یا میترسیم مرتکب اشتباه شویم. من رهبران خوبی را دیدهام که هرگز به جایگاه بزرگی دست پیدا نکردهاند چرا که هرگز حاضر نشدند کسی را با ایدههای جدید به چالش بکشند. آنها هرگز نمیخواستند چیزهای جدید را امتحان کنند و تنها به چیزهایی که در گذشته جواب دادهاند اعتماد دارند. مدیرانی که در مقابل تغییر مقاومت میکنند آنهایی هستند که به نظر نمیتوانند تشخیص دهند که همهی چیزهای اطراف آنها تغییر کرده است و کاملاً رنگی شده است، اما آنها هنوز همه چیز را سیاه و سفید میبینند.
منبع: inc