به گزارش ایسنا، «در هوای انقلاب» عنوان مجموعه رمانهایی با محوریت انقلاب اسلامی برای نوجوانان است که هر جلد داستانی از انقلاب را در یکی از شهرهای کشور روایت میکند و از سوی انتشارات بهنشر منتشر شده است.
«جگر گرگ» نام یکی از کتابهای این مجموعه است که «عزتالله الوندی» آن را در قالب چهار فصل به نامهای بادام سرخ، بادام زرد، بادام تلخ و شکوفه بادام نگاشته. این کتاب در 116 صفحه و با قیمت 130 هزار ریال منتشر شده است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «مینیبوس نفیر میکشید و سیاهی جاده را با دو خط باریک و موازی، در دود سیاه خود فرو میبرد. مثل اژدهایی عصبانی که جنگجویی افسانهای سرش را با شمشیر بریده باشد، حالا نفیرکشان در حالی که خونی سیاه از شاهرگهایشان بیرون میزد، به سمت مقصدی نامعلوم، گیج و واگیج میخورد و روی جاده خیس، هی میغلتید و هی نعره میکشید. پشت شیشه عقبش با شبرنگ قرمز نوشته بود: اژدهای سرخ آرتیمان....!»
«هر سال قبل از زنگ اول» نیز عنوان یکی دیگر از کتابها و رمانی به قلم «مژگان بابامرندی» است که داستانی با همین نام، بهعلاوه بابا کنار مرگ راه رفت، بهمن و بهار و پدربزرگ سبز محله ما را برای نوجوانان روایت میکند. این کتاب در 36 صفحه و با قیمت 60 هزار ریال روانه بازار شده است.
«سر برگرداندم. کسی نبود! یعنی چه؟! از دوچرخه پیاده شدم و اطراف را با دقت نگاه کردم. هیچ کس نبود؛ ولی خودم شنیدم؛ یعنی کسی بدون منظور، سوت زده؟! آن هم دو تک سوت! ...» این بخشی از رمان «سه سوت» است که «علی مهر» آن را نگاشته و در 140 صفحه با قیمت 140 هزار ریال منتشر شده است.
«کت ولیعهدی» هم رمانی به قلم «رفیع افتخار» است که در قالب 72 صفحه منتشر شده و با قیمت 100 هزار ریال در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. پسرعموها، آزادی، جان، سمندر، صدای بهار و کت ولیعهدی عناوین 6 فصل این کتاب است.
«کوچه قهر و آشتی» یکی دیگر از این کتابهاست که به قلم «زهرا فردشاد» به رشته تحریر درآمده است و داستان را در هشت فصل با نامهای پیرمرد مرموز روبهرو، خبرچینی، ترس، عذاب وجدان، خانه خاله، آن شب، خلاپاککنی و کوچه قهر و آشتی روایت میکند. در بخشی از کتاب اینطور آمده است: «این بار پیرمرد مرموز را دیدم. توی حیاط خانهاش ایستاده بود. تا من را از لای در دید، تندی در حیاط را بست. بعد خونآبهها را دیدم که از زیر درشان توی جوی کوچه سرازیر میشد. چشمهایم را باز کردم. با ترس این دست و آن دست شدم. صورت دایی علی از گوشه ملحفهای که دور سرش پیچیده بود، پیدا بود. آنقدر نگاهش کردم تا نمیدانم چه وقت خوابم برد؛ اما میدانم که نصف شب، از صدای جیغ و فریاد بیبی و فریبا خانم از خواب پریدم...» این اثر 116 صفحهای به قیمت 130 هزار ریال در دسترس نوجوانان قرار گرفته است.
رمان «بالای پشت بام» را هم «عصمت گیویان» به رشته تحریر در آورده و در 40 صفحه با قیمت 60 هزار ریال منتشر شده است. نویسنده در این کتاب داستان را در قالب چهار فصل با نامهای هفتتاییها، بالای پشت بام، اذان ماه رمضان و تصمیم کبری روایت میکند.
«قسم نخور» نیز یکی دیگر از کتابهای این مجموعه است که به قلم «سندی مؤمنی» به رشته تحریر آمده است و داستان را در سرفصلهایی به نام مامان حواسش به من نیست!، ما همه از بابا میترسیم!، من مقصرم، بینوایان، باید نویسنده بشوم، ریشهها، بابا مرا دوست نداره!، داداش عباس کجاست! آب از گلویم پایین نمیرود! و زیباترین غزل روایت میکند. این کتاب 44 صفحهای با قیمت 65 هزار ریال روانه بازار شده است.
«پشت دروازههای بهشت» نیز نام یکی دیگر از این کتابهاست که «خسرو باباجانی» آن را نگاشته است. در بخشی از این کتاب اینطور میخوانیم: «پرت شدم توی استخر. آب سرد بود. بوی ماندگی و تعفن میداد، بو و طعم لجن به حرکت درآمده! یک قلپ آب به دهان و بعد به گلویم سرازیر شد.
«مزه گس و سنگین لجن در دهانم ماسید و ماند. چشمانم چنان به سوزش افتاد که انگار آب، اسید داشت. مثل وزنهای، بیحرکت، به کف استخر رسیدم. کف پوشیده از مادهای لزج و ضخیم بود. کمی به خود آمدم. پا بر کف کوبیدم. به بالا آمدم. توانستم برای لحظه کوتاهی سر از آب بیرون بیاورم تا نفسی بکشم؛ نتوانستم! دوباره به پایین کشیده شدم. انگار به پایم وزنه بسته بود...» این کتاب در 68 صفحه و با قیمت 90 هزار ریال روانه بازار شده است.
«ترسو» هم دیگر رمان این مجموعه است که در قالب 76 صفحه و با قیمت 105 هزار ریال منتشر شده است. این کتاب که اثر «رفیع افتخار» است، داستان را در قالبی طنز برای نوجوانان روایت میکند؛ این منم حشمت، پدر و مادرم، دایی خدمت، من و دایی خدمتم، قیافه تابلوی دایی خدمتم، کلاس من، زندایی فتانه، دختردایی، خاور، اتاق من، حمید و وحید: از همکلاسیها، پسردایی خسرو، فنج در سرما و پیروزی نام سرفصلهای این کتاب است.
«بالاخره اتوبوس به پیچ شمران رسید. پیاده شدم. تا اداره بابا، حدود 200 قدم مانده بود. جلوی اداره شلوغ بود. چند تا ماشین وسط خیابان ایستاده بود. نمیدانستم چه خبر است. رفتم جلو. چند مرد ایستاده بودند اطراف ساختمان. چند تا ماشین گارد هم در گوشه و کنار خیابان بود. لحظهای شک کردم بروم یا نروم! داشتم تصمیم میگرفتم که کسی بازویم را گرفت...» این بخشی از کتاب «امتحان آبان ماه» بود که «فریبا نباتی» آن را در قالب چهار فصل به نامهای آن مرد آمد، بیخبر با هم، آمبولانسها میآمدند و میرفتند و امتحان آبان ماه نگاشته و در 40 صفحه با قیمت 60 هزار ریال منتشر شده است.
بهنشر این کتابهای مصور رنگی را در قطع رقعی با شمارگان 1500 نسخه منتشر کرده و در دسترس نوجوانان قرار داده است.