پرورش مهارتهای مناسب در حرفه شما، تفاوت بزرگی در شغل شما ایجاد خواهد کرد؛ این مهارتها میتوانند باعث ترفیع در شغل شما شده یا باعث شوند تا شغل مورد علاقه خود را پیدا کنید؛ اگر این مهارتها را پرورش ندهید باعث میشود که شما در شغلی که دوست ندارید مشغول به کار شوید یا اینکه فرصتهایی را که منتظر به دست آوردن آنها بودید را از دست بدهید. برای آشنایی با این مهارتها در ادامه با یوکن همراه باشید.
اما سوال اینجا است که مهارتهای مناسب کدام هستند؟
چه شما یک حرفهای کارآزموده هستید یا به تازگی وارد نیروی کار شدهاید، این سه مهارت در هرصورت به شما کمک شایانی خواهد کرد.
1. تمرکز
نویسنده کال نیوپورت در کتابش "کار عمیق: قوانینی برای موفقیت متمرکز در یک دنیای پرتلاطم" منافع تمرکز شدید را هنگامی که غرق در کار هستید را مشخص میکند.
نیوپورت با سه دلیل مثال میزند که چرا این مهارت، مهارتی بسیار ارزشمند است. اول اینکه، این دوره از تلاشهای متمرکز به شما اجازه میدهد تا بهرهورتر باشید. دوم اینکه، اکثر مردم تمایل دارند تا کارهای آسانتر (مانند چک کردن ایمیل) را در عوض کارهای سختتر (مانند به پایان رساندن یک پروژه بزرگ کاری) انجام دهند این مهارت باعث میشود تا در مقابل این تمایلات ایستادگی کنید. سوم اینکه، این مهارت، استفاده شما از مهارتها و استعدادهایتان را به حداکثر میرساند و به کار شما معنی داده و باعث میشود تا از آن لذت ببرید.
این مهارت را توسعه دهید
هنگامی که شما به طور مداوم به خاطر رفتن به جلسات حواستان پرت میشود تقریبا غیرممکن است که بخواهید بر روی کاری تمرکز کنید. این مشکل را با در نظر گرفتن بخشی از روز برای تمرکز بر روی کار حل کنید و در این زمان مشخص از رفتن به هرگونه جلسهای خودداری کنید. به دنبال یک زمان دو ساعته در روز بگردید که در آن زمان تنها فکر کرده و بر روی کار تمرکز کنید و در تقویم خود آن ساعات را علامتگذاری کنید.
سپس محیط اطراف خود را به شکلی تنظیم کنید تا بتوانید بدون هیچگونه وسوسهای بر روی وظایف دشوار خود تمرکز کنید. گوشی خود را بر روی حالت هواپیما گذاشته و اعلانات رایانه خود را خاموش کنید و اگر همکاران شما بازیگوش هستند از معاشرت با آنها بپرهیزید و یا بر روی در دفتر کار خود بنویسید که "مزاحم نشوید."
هرچه زمان بیشتری را برای تمرین و دست و پنجه نرم کردن برای تمرکز بر روی کار صرف کنید؛ هنگامی که زمان انجام پروژههای بزرگ میرسد، آمادهتر خواهید بود.
2. پذیرای بازخوردها باشید
مهم نیست که شما چه عکسالعملی نسبت به بازخوردها ارائه میدهید. اگر شما به انتقادات کار خود گوش فرا ندهید هرگز در کار خود رشد نخواهید کرد و به شکلی شما را از دسترس خارج خواهد کرد. در این صورت مردم نه تنها تمایلی به کار با شما نخواهند داشت، بلکه ممکن است که مشاورههای شما را نیز در نظر نگیرند.
داگلاس استون در کتاب خود " از بازخورد شما متشکرم : علم و هنر دریافت بازخوردها و پیشنهادات به بهترین شکل" به راه حل چالش شنیدن و تحلیل بازخوردها میپردازد. برای مثال، هنگامی که به شما انتقادی سازنده میشود، غریزه درونیتان به شما میگوید که "او در اشتباه است"، اما در این شرایط اگر از خودتان دفاع کنید، هرگز رشد نخواهید کرد، اما اگر این انتقادها را در نظر بگیرید و به کار خود بهبود ببخشید، باعث میشود که دیگران به شما اعتماد کنند و این به رشد شما کمک شایانی خواهد کرد.
این مهارت را توسعه دهید
هین و استون پیشنهاد میکنند که به جای اشتباه دانستن حرف دیگران راهبرد دیگری را مورد استفاده قرار دهید و بگویید که "این انتقاد شما جالب توجه است، من میخواهم درک بیشتری داشته باشم که چرا ما سر این موضوع باهم اختلاف داریم." با درخواست جزئیات، شما میتوانید رفتارهای ریشهای و مشاهداتی را که منجر به این قضاوت شده است را درک کنید.
در حال حاضر، در اغلب مکالمات انتقادی دو یا چند موضوع بازگو میشوند. سعی نکنید که با تمامی موضوعات باهم مقابله کنید.
برای مثال فرض کنید که شما به دفتر مدیر خود میروید او به شما با لحنی انتقادی میگوید که
" من میخواستم درباره پروژهای که بر روی آن کار میکنید با شما صحبت کنم. شما از برنامه زمانی خود برای تحویل پروژه عقب افتادهاید و من نگران این هستم که این پروژه در مسیر درستی قرار ندارد."
در اینجا دو مشکل وجود دارد. اول مشکل سرعت کار پروژه است و دوم جهت کلی آن است. اگر بخواهید به هر دو موضوع با هم بپردازید به این معنا خواهد بود که برای هرکدام به اندازه کافی وقت نگذاشتهاید. در عوض هنگامی که این اتفاق برای شما افتاد از این مکالمه نوشته شده در کتاب استون و هین استفاده کنید.
"من در سخنان شما دو موضوع مربوط به هم اما متفاوت میبینم که باید راجع به آنها باهم صحبت کنیم. هردو موضوع بسیار مهم هستند. بهتر است به هردو موضوع به صورت کامل اما جداگانه بپردازیم، تا بتوانیم هرکدام را به صورت جداگانه حل کنیم."
هنگامی که شما این را بگویید و پس از آن واقعا به حرف مدیر خود گوش کنید، شما همکاران خود را با توانایی شنیدن و در نظر گرفتن بازخوردها تحت تاثیر قرار خواهید داد.
3. مسئولیتپذیر بودن
اینکه شما با شور و اشتیاق برای پروژهای جدید داوطلب شوید یک طرف ماجرا است و طرف دیگر ماجرا به اتمام رساندن آن پروژه است.
گاهی اوقات ما پای خود را از گلیم خود درازتر میکنیم، اما این نباید تبدیل به یک عادت شود.
بر اساس یک تحقیق بر روی تعهد بیش از حد، دانستن اینکه پروژههای بعدی چه مقداری از زمان ما را میگیرند بسیار سخت خواهد بود، به همین دلیل ما یک پروژه را دست کم میگیریم و انتظار داریم که در آینده وقت بیشتری داشته باشیم. علاوه بر آن مردم معمولا مقدار زمانی را که یک پروژه نیاز دارد را دست کم میگیرند.
این مهارت را توسعه دهید
تعیین کنید که یک پروژه چه مقدار زمان میبرد، سپس 25الی50درصد به آن زمان اضافه کنید و سپس وعده آن را در پایانی طولانیتر برآورد کنید.
در بهترین حالت ممکن شما زودتر از موعد مقرر کار را تمام میکنید.
بهترین حالت ممکن در حالی که عالی است، نباید آن را ملاک برنامهریزی خود قرار داد. اگر به طور مرتب در معرض محدودیتها قرار میگیرید، برنامهریزیهای خود را بر اساس بهترین وضعیتها قرار ندهید.
فرض کنید که حداقل یکی از کارهای شما به مشکل بربخورد یا حتی بهتر بخشهایی از زمان خود را برای اتفاقات غیر منتظره در نظر بگیرید. برای مثال در 3الی4 روز در هفته 45دقیقه را برای اتفاقات غیرمنتظره در نظر بگیرید. به این ترتیب شما با اینگونه برنامهریزی، به جلسات غیرمنتظره و محدودیتهای خود رسیده و به عنوان شخصی کاملا قابل اعتماد شناخته میشوید.
همانند هر مهارت دیگری، این مهارتها را نمیتوان در یک هفته یا یک ماه به دست آورد و تلاش مداوم نیاز دارد. بنابراین با تلاش و پشتکار زیاد به این مهارتها دست یافته و آنها را توسعه دهید.
منبع: BusinessInsider