محمد حسین دانایی خواهرزاده جلال آلاحمد در گفتگو با خبرنگار مهر با انتقاد از تغییر نام خانه سیمن و جلال در آستانه بازگشایی این مکان پس از تعمیرات عنوان کرد: شهرداری تهران از یک طرف، میلیاردها تومان خرج میکند برای خرید و تعمیر و بازسازی خانه مشاهیری همچون جلال آلاحمد و سیمین دانشور و نصب مجسمه آنها در برج میلاد تا اینگونه نام و یاد آنها را زنده نگهدارد و از طرف دیگر، میخواهد با وضع عناوین جدید، نام آنها را از روی تنها اثر تاریخی باقی مانده از آنان حذف کند.
دانایی، در ادامه سخنان خود با اشاره به وجود تناقض آشکار در سیاستهای فرهنگی شهرداری تهران و یادآوری سابقه پروژه خانه- موزه زنده یادان جلال آل احمد و سیمین دانشور افزود: اکنون که پس از حدود چهل و شش ماه تعمیرات اساسی این خانه به پایان رسیده و در حال انجام کارهای جزیی هستند و مشتاقان این دو نویسنده نامدار لحظه شماری میکنند تا شاهد افتتاح این مرکز فرهنگی باشند، زمزمه هایی به گوش می رسد حاکی از اینکه نام این دو تن را از روی این پروژه بر میدارند و به جای عنوان خانه- موزه جلال آل احمد و سیمین دانشور نام دیگری برای آن در نظر گرفته می شود.
وی در ادامه به دو مورد خبر منتشر شده از قول محمود صلاحی، رییس سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران اشاره کرد و گفت: این مقام در مصاحبههایی اعلام کرده است که این خانه به تملک سازمان مزبور درآمده و به زودی در آنجا خانه ادبیات داستانی ایجاد خواهد شد و این محل به عنوان «خانه ادبیات داستانی» فعالیت خواهد کرد.
وی افزود: این خبر و اظهارنظر با هر هدف و منظوری که گفته شده باشد، موجب تعجب همه علاقمندان به فعالیتهای فرهنگی، از جمله دوستداران سیمین و جلال شده و این پرسش را مطرح کرده است که مگر نام خانه- موزه جلال آلاحمد و سیمین دانشور چه عیبی دارد که حضرات به فکر تغییر نام این مکان افتادهاند؟
دانایی سپس با تذکر این مطلب که اسم هر شی یا پدیده باید هم از لحاظ ظاهری و هم از لحاظ محتوایی متناسب با مسما باشد، گفت: سازمان حفظ میراث فرهنگی و گردشگری در سال 1383 این مکان را بهعنوان خانه جلال آلاحمد و سیمین دانشور شناسایی کرده و آن را با همین نام در فهرست آثار ملی ثبت کرده است. به علاوه، این خانه در سال 1393 به همین نام به شهرداری واگذار شده و هدف از این واگذاری هم تبدیل اینجا به خانه- موزه سیمین و جلال بوده و در تمام اسناد و مدارک و مکاتبات تمام موسسات و ادارات دولتی و شهرداری هم از همین نام استفاده شده است. مضافاً اینکه مطالعات مهندسی و طرح های اجرایی برای انجام تعمیرات و بازسازی و احیای این خانه نیز بر اساس معیارهای علمی و استانداردهای مربوط به خانه- موزه ها بوده و در واقع، اینجا ساخته شده است برای اینکه خانه- موزه باشد و نه چیز دیگر.
وی در ادامه ضمن مخالفت با نامگذاری جدید برای خانه- موزه جلال آلاحمد و سیمین دانشور و استفاده از عنوان خانه ادبیات داستانی برای این مکان افزود: ادبیات داستانی تنها یک نوع از انواع محصولات ادبی است و تمام انواع محصولات ادبی را در بر نمیگیرد، در حالی که خانم دانشور و مرحوم آل احمد علاوه بر داستان نویسی در سایر زمینههای ادبی هم فعال بودهاند و اتفاقاً کارهای اصلی مرحوم آل احمد هم در زمینه مقاله و گزارشنویسی است و حتی خیلی از صاحبنظران مرحوم آلاحمد را بیشتر مقاله و گزارشنویس میدانند تا داستان نویس. بنابراین، اسم «خانه ادبیات داستانی» برای خانه آنها به هیچ وجه مناسب نیست، چون در این صورت، اولاً بخشهای مهمی از هویت ادبی این دو نفر از نظر دور میماند و این جفای به آنهاست، ثانیاً اگر بخواهیم جبران مافات کنیم و سایر جنبههای ادبی آنها را هم لحاظ کنیم، آنوقت لازم میآید که خانههای دیگری را هم برای آنها درست کنیم، مثلاً خانه ترجمه، خانه مقاله و خانه گزارش و سفرنامه نویسی.
دانایی در ادامه بحث درباره نامناسب بودن عنوان خانه ادبیات داستانی برای خانه- موزه جلال و سیمین گفت: از طرف دیگر، اگر بخواهیم صرفاً به اعتبار اینکه زنده یادان جلال آلاحمد و سیمین دانشور داستان هم نوشتهاند، نام خانه آنها را خانه ادبیات داستانی بگذاریم، آنوقت نسبت به شخصیتهای دیگری که در این زمینه پیشکسوتتر و حتی معتبرتر از جلال و سیمین بودهاند، ظلم شده است، کسانی مثل جمالزاده، هدایت، چوبک و غیره. به علاوه، در حال حاضر یک نهاد تخصصی در وزارت ارشاد وجود دارد به نام بنیاد شعر و ادبیات داستانی که وظایفی را در زمینه ادبیات داستانی به عهده گرفته و در این زمینه کار میکند. بنابراین، تأسیس نهاد دیگری به نام «خانه ادبیات داستانی» یک موازی کاری آشکار و اقدامی زاید است و باعث تداخل و تزاحم وظایف این دو نهاد در دولت و در شهرداری تهران خواهد شد.
وی افزود: تغییر نام این مکان باعث میشود که نام این دو شخصیت فرهنگی به تدریج کمرنگ و کمرنگتر و در نهایت از حافظه تاریخی ملت زدوده شود و این امر نشاندهنده وجود یک تعارض و بلاتکلیفی آشکار در سیاستهای فرهنگی شهرداری تهران است، چون از یک طرف نام شخصیتهایی چون مرحوم جلال آلاحمد و خانم دانشور را بر روی مکانهای عمومی میگذارند و مجسمهشان را در برج میلاد نصب میکنند تا نام و یادشان محفوظ بماند و از طرف دیگر نام آنها را از روی مناسبترین جایی که میتواند به نامشان باشد، حذف میکنند تا به تدریج فراموش شوند!
دانایی در پایان درخواست کرد که دست از سر این پروژه بردارند و اجازه دهند که این مرکز همچنان خانه- موزه جلال آلاحمد و سیمین دانشور باقی بماند و همانند خانه- موزههای شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید رجایی و خانه- موزه استاد انتظامی مورد بهرهبرداری قرار گیرد و اگر هم مقامات شهرداری تهران وجود نهاد دیگری به نام خانه ادبیات داستانی را ضروری میدانند، این نهاد تازه را لطفاً در مکان دیگری تأسیس کنند.