شیوع بیماریهای روانی در ایران هنوز یک مشکل بزرگ است و عدم حمایت بیمهای شایسته از درمان این بیماریها مشکلی بزرگتر! بیمارانی که به هر نحو با اختلالاتروانی خود کنار میآیند در گام بعدی باید توانایی پرداخت هزینههای بالای مشاوره و درمان را داشته باشند یا اساسا به خود بقبولانند که باید این هزینهها را برای درمان خود بپردازند.
به گزارش ، آرمان نوشت: هزینه بستری بیماران روانی در بیمارستانهای ویژه آنها بسیار بالا و برای بسیاری از خانوادهها کمرشکن است. امیرهوشنگ مهریار، روانشناس با تاکید بر لزوم حمایت پوششهایبیمهای از بیمارانروانی میگوید: « بیماران در ایران برای درمان بیماری روانی خود با دو مشکل عمده مواجهاند، اولین مشکلفرهنگی است و شاید بتوان با آموزش به افراد یاد داد که نسبت به سلامتیروان خود بیتوجه نباشند، اما حل مشکل دوم صرفا با فرهنگسازی امکانپذیر نیست و باید به فکر پوشش بیمهای بیماریهایروانی باشیم، زیرا بسیاری از این بیماران تنها مانع خود را برای درمان هزینههای بالا میدانند.»
عمده مشکلاتی که بیماران با اختلالات روانی شدید برای تامین هزینههای درمانی با آن روبهرو هستند، چیست؟
تمام بیمارانروانی با اختلالات شدید یا معمولی با دو مشکل عمده روبهرو هستند، مشکل اول آن است که بهدلیل انگ وارده به بیماری روانی آنها جرات مراجعه به پزشک یا روانپزشک را ندارند یا اغلب هنگامی به این کار دست میزنند که بسیار دیر شده است. هنگامی نیز که به قصد درمان به مراکز درمانی مراجعه میکنند با هزینهها روبهرو میشوند که کم نیستند. هزینه درمان بیماریهای روانی بسیار شدید و خفیف هر دو بالا هستند و متاسفانه بیمهها در ایران این هزینهها را به گردن نمیگیرند. بنابراین این دو معضل بزرگ همواره بر سر راه بیمارانروانی و خانوادههای آنها قرار دارد. نگهداری بیماران روانی در خانواده و خانه نیز با مشکلات غیرقابل تحملی همراه است. در حالحاضر خانوادهها در حال کوچکشدن هستند و بهدلیل شهرنشینی آپارتمان نشینی نیز رواج بسیاری یافته است. بنابراین نمیتوان یک بیمار معلول یا دچار بیماری روانی را در خانه نگهداری کرد و اطمینان داشت اطرافیان او از حضور آن فرد آسیبی نمیبینند.
البته این مشکل تنها در ایران وجود ندارد و در برخی کشورها با این مشکلات روبهرو هستیم. از سوی دیگر در کشورهایی مانند انگلستان و کانادا که سیستم بهداشت و درمان ملی دارند، مشکلات مالی درمانی این افراد حل شده و دولت هزینهها را میپردازد. در بسیاری از کشورهای دیگر مانند آمریکا که یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست نیز هزینه درمان بهصورت سرپایی یا بستری یکی از موانع مهم افراد برای مراجعه به متخصص است و از این منظر ایران و آمریکا یک مشکل واحد در این زمینه دارند. اطرافیان بهدلیل سرشکستگی در ارتباط با بیماری روانی فرد معمولا او را به موقع به مراکز درمانی ارجاع نمیدهند و هنگام ارجاع نیز با مشکل پرداخت هزینهها مواجه میشوند در حالی که در اکثر موارد این بیماران بهصورت سرپایی قابل درمان بودهاند. در 40 سال اخیر نهضتی برپا شده که براساس آن بیماران روانی را در بیمارستانها بستری نکنند، زیرا بستری و جداسازی آنها از افراد جامعه بیش از آنکه مفید باشد مضر است و باعث اختلال شخصیتی بیشتر در آنها میشود و در نهایت بهدلیل مشکلات مالی ایجاد شده برای بیمار او تمکن مالی خود را نیز از دست میدهد و همواره برای خانواده به شکل بیماران سربار و همیشگی باقی میمانند.
در کشورهای دیگر برای جلوگیری از بروز مشکلات ذکرشده برای بیماران روانی چه تمهیداتی اندیشیدهاند؟
در اکثر کشورها چند اقدام اساسی انجام شده است. اولین کار از هم برچیدن بیمارستانهای روانی تحتعنوان «تیمارستان» است. اکنون در بیمارستانهای عمومی بخش خاصی را برای بیماران روانی تدارک دیدهاند که آنها در میان بیماران معمولی، اما در بخشی مجزا بستری شوند تا انگ بیماری روانی بر آنها اثر نگذارد. از سوی دیگر تلاش کردند مدت بستری آنها را در بیمارستان تا حد امکان کوتاه کنند تا این بیماران دچار بیمارستانزدگی نشوند و مهارتهای اجتماعی لازم را از دست ندهند تا بتوانند بر پای خود بایستند و مستقل باشند. طبعا این اقدامات مستلزم وجود طرح و برنامه از سوی مسئولان حوزه درمان جسم و روان است تا خدمات لازم را ارائه دهند. در کشورهای پیشرفته هزینهها معمولا توسط بیمههای بهداشت و درمان تامین میشود، اما در کشورهایی مانند ایران که پرداخت از جیب بیماران در هزینههای درمانی سهم عمدهای را بازی میکند طبیعی است سهم درمان بیماران روانی نیز زیاد است و آنها به ناچار هزینههای خود را پرداخت میکنند و در غیراین صورت از درمان بازمیمانند. در سالهای اخیر کوششهایی به منظور پوششدهی هزینههای درمان بیماران روانی شده تا روانپزشکان این بیماران را مداوا کنند.
در واقع پزشکان هزینهها در مقابل خدمات انجام شده را از سازمانهای بیمهای دریافت کنند. در سالهای اخیر روانشناسان زیادی وارد بازار کار شدند، اما هنوز مساله بیمههای درمانی عملی نشده است. بنابراین افراد در هنگام مراجعه به مشاور تمام هزینهها را خود تقبل میکنند. در این صورت افراد متقاضی یا نیازمند درمانهایدارویی به درمانها دسترسی ندارند. درمان بیمارانی با بیماریهای شدید روانی مانند شیزوفرنی، اختلالات دو قطبی و روان درمانی معمولا در ردیف اول اهمیت است و این بیماران باید بتوانند با خانواده و انزوای درونی و شخصیتی خود کنار بیایند و مهارتها و تاثیر دارودرمانی در آنها تقویت شود. برخی گمان میکنند حتی پرداخت هزینه درمان دارویی آنها کافی است، اما درمان این بیماران همراه با خانواده آنها اهمیت بسیار بالایی دارد. خانواده این بیماران در نهایت با آنها مشکلاتی پیدا کرده و تمام نظام خانواده در ارتباط با بیماری آنها آسیب میبیند و مشکلات مزمن شده و بدتر میشوند. بهترین کار آن است که در راستای فراهم کردن پوشش بیمه خدماتدرمانی برای تمام بیماریها از جمله بیماریهایروانی برویم و این خدمات را در اختیار همه قرار دهیم.
وضعیت خدماترسانی به بیماران را در کلینیکهای دولتی چگونه ارزیابی میکنید؟
خدمات درمانی دولتی در ارتباط با بیماران روانی قابل قبول نیست و از کیفیت پایینی برخوردار است و مردم علاقهمند به حضور در بخش خصوصی هستند. درمان در بخش خصوصی به میزانی جنبه تجاری به خود گرفته است. در واقع پزشکان، روانشناسان و ... که وارد بازار کار شدند به منافع مالی خود فکر و هزینههای درمانی بسیاری را به بیماران تحمیل میکنند. البته نباید از خاطر برد یک روانشناس ساده که قصد تاسیس یک مطب در تهران را داشته باشد نیازمند چندینمیلیون تومان پول است تا از پس اجاره یک اتاق خود برآید. در مطالعاتی در اروپا و کشورهایی با سیستم بهداشت و درمان ملی نشان داده شده اگر بیماران تحتپوشش خدمات درمانی و بیمهای قرار بگیرند از مزمن شدن بیماری آنها جلوگیری میشود. بسیاری از بیماران روانی پس از ابتلا به بیماری بیکار میشوند و پیامدهای اقتصادی این بیکاری بسیار بیشتر از هزینههایی است که درمان آنها به دولت و ملت تحمیل میکند.
چگونه میتوان سطح کیفیت درمان را در بیمارستانهای دولتی بالا برد؟
در گام اول باید یک نظام درمان ملی ایجاد کرد. در این نظام بهداشت و درمان ملی معمولا خدمات اولیه از طریق پزشکان عمومی یا پزشکان خانواده ایرانی به افراد داده شده و تشخیص میدهند فرد نیازمند مراجعه به روانپزشک، روانشناس یا حتی متخصص اعصاب و روان است و افراد مستقیما به متخصص مراجعه نمیکنند. در کشورهایی مانند کانادا و انگلستان که نظامهای درمانی ملی با سابقه طولانی مدت دارند معمولا پزشکان خانواده بیماران را به پزشکان و روانشناسان حرفهای به منظور درمانهای پیشرفته ارجاع میدهند. در ایران نیز هزینه این خدمات از طریق سیستم بهداشت و درمان ملی تامین شود و درمان متکی بهنوعی سیستم بیمهای باشد. در واقع فرد بخشی از حقوق خود را بهعنوان حق بیمه بهداشت و درمان میپردازد و از هر صد نفر اگر 10نفر احتیاج به خدمات پیشرفته درمانی داشته باشند آن را دریافت میکنند. بیمههای درمانی راهی برای کاهش هزینههای درمان برای فرد است. گاهی میتوان بیماران را سرپایی درمان کرد و در این صورت نیاز به حمایت مالی خانوادهها در ارتباط با هزینههای درمان و بستری بیمار نیست.