ماهان شبکه ایرانیان

با فرزندمان در مورد بلوغ حرف بزنیم!

ثبات و تکوین شخصیت نوجوان در این دوره صورت می‌گیرد. بلوغ یک مرحله بحرانی است که در گذر از این دوره، زیربنای زندگی بزرگسالی فرد پی‌ریزی می شود و ممکن است بسیاری از مشکلات روانی، بیماری‌های عفونی، ازدواجهای ناموفق، حاملگی‌های زودرس و مخاطره‌آمیز، صدمات و مرگ میر و مادر و کودک و در نهایت مشکلات عدیده جسمی و روحی ریشه در این دوران داشته باشند

با فرزندمان در مورد بلوغ حرف بزنیم!

ثبات و تکوین شخصیت نوجوان در این دوره صورت می‌گیرد. بلوغ یک مرحله بحرانی است که در گذر از این دوره، زیربنای زندگی بزرگسالی فرد پی‌ریزی می شود و ممکن است بسیاری از مشکلات روانی، بیماری‌های عفونی، ازدواجهای ناموفق، حاملگی‌های زودرس و مخاطره‌آمیز، صدمات و مرگ میر و مادر و کودک و در نهایت مشکلات عدیده جسمی و روحی ریشه در این دوران داشته باشند. با توجه به ابعاد مختلف جسمی، روانی و اجتماعی بلوغ سن شروع و مسائل خاص هریک از آنها نیز دارای مشخصه خاص خود می باشد که قابل بررسی و پیگیری است.

بلوغ جزئی از فرایند رشد و نمو است و در این دوره از حیات انسانی، مجموعه‌ای از تغییرات جسمی و روانی در فرد دیده می‌شوند. بروز این تغییرات معمولاً با بروز نگرانیها و سئوالاتی در فرد شروع می شود از قبیل اینکه:

آیا من طبیعی هستم؟

چه اتفاقی دارد برای من می‌افتد؟

آیا گاهی این تغییرات در افراد دیگر هم اتفاق می افتد؟

لذا گاهی چنین تغییرات جسمی و پاسخگوئی درست و مناسب به سوالات نوجوان، باعث خواهد شد تا حد زیادی از نگرانیهایی که نوجوان در مورد تغییرات بدن خود دارد، کاسته شود.

ناآگاهی، مهمترین ضعف بهداشت بلوغ در جامعه ماست؛ این ناآگاهی نه تنها نوجوانان بلکه در بسیاری حوزه ها، بزرگسالان جامعه را هم در برمی گیرد و از این طریق به منشأ ناشناخته برای تولید آسیبهای دامنه دار اجتماعی تبدیل می شود.

فرهنگ عرفی ما در یک نگاه کلی بلوغ را با احتیاط شدید و به صورت خاموش برگزار می کند و متأسفانه در برخی شئون قومی آن را پدیده ای مزموم یا خجالت آور می شناسند. دامنه ناآگاهی برای پسران گسترده تر است و از این رو بزه جنسی و رفتاری در میان مردان جامعه ما فراوانی بیشتری دارد و دنبال آسیبهای دوران بلوغ که به صورت عقده های مزمن روانی، تلقیات نادرست و تمایل به فرهنگ منحط جنسی آشکار می شود تا سنین پیش از ازدواج و حتی چندین سال پس از آن ادامه می یابد و بحران می آفریند. تحقیقات تطبیقی نشان می دهد حداقل 20 درصد نوجوانان جامعه از تغییرات جسمی و روحی بلوغ به نگرانی جدی دچار می شوند.

گروهی از نوجوانان که والدین، مربیان و کارکردهای اجتماعی آنها را با این نوع تغییرات آشنا نکرده اند، دچار ترس، اندوه و حتی افسردگی می شوند و از خود می پرسند این چه اتفاقی است که برای من می افتد، آیا طبیعی است؟ آیا برای همه این اتفاق می افتد؟ مبادا برایم مشکلی ایجاد کند. در واقع نوجوانان به دلیل ناآگاهی دوره بلوغ را با ترس و اضطراب طی می کنند و به تدریج قدرت تطبیق با شرایط متغیر آن را از دست می دهد.

اینجاست که آسیب های رفتاری در کمین وی قرار می گیرد و تباهی های زندگی اش را رقم می زند. باید والدین با زبانی ساده و بدون پیچیدگی شرایط بلوغ را برای نوجوان تشریح کنند و به او اطلاعاتی متناسب با سن و پیشرفت مراحل بلوغ ارائه کنند. نوجوان تازه بالغ باید پیش از شروع تغییرات عمده جسمی به آنها آگاه باشد و بداند که دیگر کودکی خردسال و نوجوانی سر به هوا نیست و برای خود آقا یا خانمی شده که جامعه و اطرافیانش انتظارهایی متناسب از وی دارند.

از آنجا که بسیاری از والدین به دلیل موانع فرهنگی یا بر اساس شرمی نابه جا از ارائه توضیحات کامل و جامع در این باره خودداری می کنند، آموزشهای اجتماعی دوره بلوغ اهمیتی دو چندان می یابند. برگزاری جشن تکلیف در مدارس و حوزه های آموزش های بلوغ اقدامی فرخنده اما ناکافی است.به نظر می رسد خلاء اصلی در این باره طرح نشدن نکات آموزشی، بهداشتی و پزشکی بلوغ در کتابهای درسی است. در چنین شرایطی تلاش رسانه های صوتی، تصویری و مکتوب و اجرای برنامه های آموزشی از سوی نهادهای فرهنگی و حمایتی می توانند تا اندازه ای راهگشا باشند و شرایط را برای ارائه آموزش های رسمی، کامل و متناسب درباره بلوغ مهیا کنند.

کمبود آگاهی درباره بلوغ در زمینه های رفتاری و روانی نیز مطرح است و بیشتر در رفتار بزرگسالان در تقابل با نوجوانان نمایان می شود. اساس این ناآگاهی دردسرساز از برخی جبهه گیری های احتمالی و گاه غیرواقعی در جامعه ناشی می شود. این جبهه گیری بیش از آنکه واقعی و ملموس باشد، ناظر بر نوعی خود سانسوری است. گویا مسئولان آموزشی و فرهنگی جامعه از طرح صورت مسأله هم پرهیز می کنند و ابا دارند و گمان می کنند آموزش درباره مسائل جسمی و روانی بلوغ نزد افکار عمومی به ترویج فساد و فحشا تبدیل شود؛ تفکری که همیشه چوب آن را خورده ایم و عبرت نمی گیریم.

بلوغ یعنی کامل شدن و به حد کمال رسیدن. بلوغ دوره بحرانی انتقال از مرحله کودکی به بزرگسالی و زمان کسب قدرت باروری است

به راستی چرا باید بخشی از آموزش های حیاتی برای جامعه به دلیل ترس از شبهات و قضاوتهای نادرست و احتمالاً متلک پرانی به نیازمندان آن ارائه نشود و آیا پیشگیری از آسیبهای این حوزه با فرهنگ جامعه، متناسب تر نیست؟

پاسخ این پرسش ها ساده است و در این موضوع خلاصه می شود که بلد نیستیم چگونه به ارائه آموزشهای بلوغ بپردازیم که حساسیت نینگیزد، مخالف شئون دینی و فرهنگی ما نباشد و به کار آید و از آسیبها جلوگیری کند.

آموزش بهداشت بلوغ در مدارس، بویژه در مقطع راهنمایی که مصادف با سنین بلوغ است با مشکلات و کمبودهای جدی دست و پنجه نرم می کند. آموزشها چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم ارائه شود، همواره با حاشیه امنیت همراه است و در عمل بخش بزرگی از محصلان نوجوان را به دلیل شرایط جامعه و ناپسند دانستن صحبت در این باره در محیط های بیرونی و خانواده ها از دستیابی به اطلاعات کامل و جامع و متناسب محروم می کند.

اگر قبول داشته باشیم که وظایف نظام آموزشی و پرورشی تنها در آموزش ریاضی، علوم، هندسه و تولید انواع و اقسام نخبه و دانش آموز ممتاز خلاصه نمی شود و پرورشی هم در کار است که ابعاد جسمی، شخصیتی، روانی، رفتاری و اجتماعی محصلان را در برمی گیرد، به ضعفهای جدی این نظام در حوزه مسائل اجتماعی نوجوانان و محصلان پی می بریم. به هر ترتیب نوجوان باید در دوران بلوغ روشهای حفظ سلامتش را بشناسد و بداند چه چیزی بهداشت جسم و روانش را به خطر می اندازد تا بتواند با تهدیدهای بیرونی مقابله کند و از نوجوانی اش در مسیر تکامل لذت ببرد. در این دوره تغییرات جسمی و روانی نوجوان سریع است. احساسات، تفکر، رابطه های اجتماعی و منطق وی رشد می کند و از این گذرگاه به شناخت خویش و محیط پیرامون اقدام می کند. این تغییرات ذاتاً مقدس هستند و هدایت و کنترل آنها از طریق شناخت مقتضیات دوره بلوغ، وی را از گمراهی، گناه و آسیب نجات می دهد.

منبع : روزنامه سلامت

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان