بر اساس تعریف مورد توافق جهانی،خودکشی تنها راه و آخرین راه برای از بین بردن خود آگاهی فرد در مورد خود است.اصطلاح خودکشی تنها زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که اولا:شخص اگاهانه اقدام کرده باشد وثانیا:منجر به از دست رفتن خود گردد ودر صورتی که منجر به از دست رفتن خود نگردد از اصطلاح "اقدام به خودکشی"یا"خودکشی نافرجام"استفاده میشود.
خودکشی و علل خودکشی و کمک به فرد در معرض خودکشی
خودکشی یکی از پدیدههای تاسف آوری است که دارای ابعاد شناخته شده ی روانی،اجتماعی،فرهنگی،بیولوژی وپیامدهای اقتصادی،انسانی وغیره می باشد این موضوع نه تنها به خاطر گسترش وشیوع جهانی ان بلکه به علت وجود زمینه های مساعد کننده برای وقوع این پدیده واجد اهمیت است.خودکشی و علل خودکشی آن از جمله مشکلات اجنماعی است.
خودکشی،این پدیده غیر عادی در تمام جوامع اعم از ابتدای ترین تا پیشرفته ترین انها وجود داشته است وتوجه محققین علوم اجتماعی،بهداشت روانی وعموم مردم را به خود جلب نموده است.گسترش روزافزون خودکشی در سالهای اخیر باعث شد تا سازمان جهانی بهداشتی روز 10سپتامبر را به عنوان "روز جهانی پیشگیری از خودکشی"معرفی کند و در این روز برای برخی از کشورها برنامه های خاصی در نظر بگیرد.
یکی از علتهای مرگ و میر در دنیای امروز که به دست خود انسان حادث می شود خودکشی است.بالا رفتن میزان خودکشی در طی دههای اخیر و همچنین به کار بردن شیوه های دردناک خود و تاسف برانگیز و خشن خودسوزی بویژه در میان قشر جوان و بخصوص متاهل به عنوان یک مغضل اجتماعی اذهان زیادی را به خود مشغول کرده است.
بر اساس امار جهانی خودکشی در بیشتر کشورها سومین مرگ و میر جوانان و نوجوانان و بطور کلی هشتمین عامل مرگ و میر در دنیاست. بنا بر این امار زنان سه برابر مردان اقدام به خودکشی میکنند. ولی از این میان 6درصد زنان و 5درصد مردان خودکشی موفق دارند. به عبارتی دیگر مردان در حدود سه برابر زنان بر اثر خودکشی می میرند.
مطالعات نشان می دهند که دو نوع رفتار منجر به خودکشی در جوانان وجود دارد:
1) گروه اول؛
کناره گیری های طولانی مدت از اجتماع است که معمولاً با بی اشتهایی های عصبی نیز همراه می شود. این عده عمدتاً با برنامه و قصد قبلی اقدام به خودکشی می کنند.
2) گروه دوم؛
جوانانی هستند که تحت فشارهای عصبی شدید قرار می گیرند. این گروه ممکن است الزاماً علائمی از افسردگی و انزواطلبی نداشته باشند اما اختلالات رفتاری گوناگونی مثل رفتارهای ضد اجتماعی، پرخاشگرانه و خودآزارگرانه از خود نشان می دهند.
جوانانی که دست به خودکشی می زنند معمولاً زمینه یی طولانی از عدم ثبات و سازگاری در خانواده، مدرسه، محل کار و اجتماع خود دارند. از آنجایی که آنها اغلب تصور می کنند که والدین، اعضای خانواده و مراقبان آنها مورد اطمینان نیستند و نمی توانند مشکل خود را با آنها در میان بگذارند لذا با یکی از دوستان شان درباره اقدام خود صحبت می کنند. به همین دلیل در بیشتر موارد درمان این گروه به تعویق می افتد.
نوجوانانی که در چنین شرایطی قرار می گیرند احتمالاً دچار احساس گناه شدید و یا شکست های پی درپی در زندگی شان شده اند و قدرت مقابله با آن را ندارند. بهترین شیوه کمک به چنین افرادی که آشفتگی های ذهنی شان موجب بروز افکار خودکشی گرایانه در آنان شده است فرونشاندن هیجانات و افکار مخرب آنان است.
به عبارت ساده تر باید تاثیر ناراحتی و پریشانی روانی آنان را بر ذهن و فکرشان کاهش داد. روان شناسان بارها به خانواده ها توصیه می کنند که اگر فرزندشان با چنین جوانانی مراوده و دوستی دارند بهتر است ابتدا با او احساس همدردی و همدلی کنند و سپس با در جریان گذاشتن والدین و اعضای خانواده اش در صدد کمک به او برآیند. اغلب خودکشیها حاصل عدم دستیابی به نیازهای روانی هستند که مهمترین آنها عبارتند از:
***نیاز به پذیرفته شدن و دوست داشته شدن
***نیاز به پیشرفت و ترقی
***نیاز به داشتن خودپنداره یی مثبت از خویشتن
***نیاز به امنیت عاطفی
***نیاز به تعلق گروهی و حس ارزشمند بودن
داشتن یک حامی و راهنما می تواند بسیاری از نیازهای روانی فرد را تامین کند. احساساتی مثل درماندگی، ناتوانی، تنهایی، بی کسی و نداشتن همدل و هم صحبتی که فرد بتواند با او مشکلاتش را در میان گذارد گاه چنان او را دربر می گیرد که موجب رشد آشفتگی های ذهنی و درگیری های فکری منفی در او می شود.
راهنمای کمک به شخص بحران زده که در معرض خودکشی قرار دارد
1. فرد را تشویق کنید تا عواملی را که باعث شد به «مرگ» فکر کند را با شما درمیان بگذارد. هرچه فرد قادر به صحبت دربارهی جزییات این تجربه شود بهتر میتوان به عوامل این بحران پی برد و هنگامی که عوامل شناخته شد رویارویی با آن آسان تر خواهد بود.
2. سعی کنید فرد در معرض خودکشی را وادار به بیان احساساتش کنید. بیان احساسات برای آن فرد راهیست برای راندن ناامیدیها و بدین طریق فرد ایمنی احساس میکند. میتوانید از عبارات معمول مانند اینکه: «وقتی این اتفاق افتاد چه احساسی داشتی؟» یا «اگر این اتفاق برای من هم میافتاد همین احساس را داشتم.» استفاده کنید
3. وقتی در این باره صحبت میکنید از عبارات «خودکشی»، «خودکشی» و ... استفاده کنید. معمولا افرادی که با این مسئله روبه رو میشوند سعی میکنند از زاویهی دیگری این موضوع را ببینند. شاید حتی نوعی فرار احساسی به نظر آید، یک راه حل بدون عواقب قابل ذکر. استفاده از این عبارات باعث میشود تا شخص حس قویتری از واقعیت پیدا کند در حالی که به مددکار کمک میکند که آیا نقشهای در کار هست یا نه. اگر فرد نقشهی منطقیای برای این کار دارد فریاد او برای کمک جدیتر است و به دقت بیشتری نیازمند است.
4. به فرد کمک کنید تا گزینههای دیگری بیابد. افرادی که به مرگ فکر میکنند زندگی را به گونهای نمیبینند که راه حل مثبتی وجود داشته باشد مشخص کردن این حقیقت که مرگ راه حلی دائمی برای مشکلی موقتیست میتواند منجر به امیدوار شدن گردد. گزینههای مختلفی وجود دارد. با کمک، فرد بحران زده میتواند راه بهتری را در این موقعیت انتخاب کند.
5. از منابع و مقالات تخصصی کمک بگیرید.
6. وقتی که بحران خاتمه یافت با فرد دیگری صحبت کنید. زمانی که میگذارید تا در بحران سهیم شوید مانند این است که خودتان هم در آن موقعیت پراسترس بودهاید. احساسات و تصمیمات خود را با فرد دیگری در میان گذاشتن در برگشت بدنتان به وضعیت عادی نقش بسزایی دارد. در ضمن ممکن است خود را «گناهکار» در حل مسئله بدانید. به یاد داشته باشید که در میان گذاشتن این موضوع با افراد دیگر خیانت به اعتماد آن فرد نیست بلکه کمک برای نجات یک زندگیست.
7. محدودیتهای مسئولیت خود را درک کنید. روشهای معدودی برای کمک در مواقع بحرانی موجودند (معرفی او به یک متخصص، اطلاع به سازمانهای مربوطه و پلیس و خانواده شخص و...) اگر مراحل اساسی را برای اینکه فردی را از انجام این کار باز دارید انجام دادهاید فرد از دریافت کمکهای بیشتر خودداری میکند کار بیشتری برای او نمیتوان انجام داد. کسی که برای تمام کردن زندگیش مصمم باشد راهی پیدا میکند. مسئولیت شما به عنوان دوست یا مددکار حمایت و تا حدودی دخالت است. وقتی که همهی راههای ممکن را امتحان کردید مسئولیت شما به عنوان یک همنوع تمام میشود.
گردآوری:مجله اینترنتی دلگرم