استیفن اسپلینیlبهرغم آنچه ادعا میشود، موفقیتهای بزرگ همیشه در پی ایدههایی با تکنولوژی بزرگ نبودهاند. به طور مثال شرکتهای دل و والمارت هر دو بر مبنای ایدههایی با تکنولوژی بسیار پایین بودهاند، ایده شرکت دل: فروش کامپیوتر مستقیما به مصرفکننده و در والمارت: هر روز قیمتهای پایین. گرچه برای اجرای کامل این ایدهها، از تکنولوژی استفاده شد.
مایک دیلون و جف فیتزیمونز، یک وبسایت ساده برای فروش کتاب راهاندازی کردند: آنها 99/ 15 دلار برای یک گلدان و یک رساله 64 صفحهای قیمتگذاری کردند تا به افراد آموزش دهند که چگونه با محبت جوانهها را در یک سیبزمینی قدیمی رشد دهند.آنها در دو سال اول کارشان بیش از 350 هزار دلار در فروش بهدست آوردند. آنها اکنون یک بسته کوچک میفروشند که شامل قیچی هرس، انبر و یک کتاب راهنمای 32 صفحهای در تعدادی از فروشگاهها میشود.
کاسموس در سال 1998 در ژاپن، وارد کسبوکار کفشهای بچگانه شد و از موفقیت در فروش محصولات دستسازشان لذت میبرد. یک روز، یک مشتری با یک کفش وارد شد و از کاسموس خواست در صورت امکان جفت آن را بسازد. در عوض، یکی از کارمندان پیشنهاد داد تا با ایجاد سوراخی در پاشنه این کفش گرانبها و انداختن یک نخ داخل آن، این کفش باارزش را به یک آویز تبدیل کند.
مشتری مذکور هیجانزده شد و از آن هنگام، این شرکت مشغول تبدیل کفشهای کودک استفاده شده به آویز بوده است.یکی از جدیدترین فرصتهای کارآفرینی در بخش خدمات بهعنوان یک «برهمزننده شگفتانگیز» « clutter buster » است. اینها افرادی هستند که از طریق فرآیند متفاوت سازماندهی کار و زندگی دیگران، آنها را هدایت میکنند.با افزایش شمار اطلاعات و مسوولیتهایی که با آنها روبهرو هستیم، به نظر میرسد تقاضای قدرتمندی برای افرادی وجود دارد که وظیفه سازماندهی امور را به عهده بگیرند.
اجرای یک ایده مهمتر از خود ایده است
ویلیام بایگریو در سال 1997 در کتابش «MBA قابل انتقال در کارآفرینی» اشاره میکند که اکثر ایدهها به ذهن بیش از یک نفر میرسد؛ حتی ایدههای انقلابی.
تقریبا داروین و والاس هر کدام در یک زمان، تئوری تکامل را نوشتند؛ پوینکاره، ریاضیدان، فیزیکدان نظری، تقریبا در همان زمان که اینشتین به تئوری نسبیت پی برد، آن را فرمولبندی کرد؛ مدار مجتمع1 را ابتدا جک کیلبی در شرکت Texas Instruments و چند ماه بعد رابرت نویس در شرکت Fairchild اختراع کردند.ممکن است ایدهای که برای یک کارآفرین مهم است، به آن خوبی اجرا نشود. مایکل دل تنها کسی نبود که ایده فروش کامپیوتر بهطور مستقیم به مشتری را داشت؛ اما او توانست این استراتژی را به بهترین شکل اجرا کند.
بیل گیتس با استفاده از تکنولوژی موجود و استیلا بر بازار با یک استراتژی کسبوکار نوآورانه و ماهرانه، مایکروسافت را از یک عملیات دو نفره ایجاد کرد.
سام والتون خود را از همه دیگر فروشگاههای همیشه تخفیفدار دور کرد، چرا که میخواست توجه خود را بر اجرای استراتژیاش متمرکز کند. طبق گفتههای هری کانینگهام، که زمانی مدیر ارشد اجرایی شرکت S. S. Kresge و موسس فروشگاههای کیمارت (Kmart) بود، بسیاری از ایدههای اولیه سام والتون از کیمارت و سایر تخفیفدهندههای ثابت ناشی شده است.
کانینگهام، سام والتون را برای مسیری که پیمود و این ایدهها را بهبود بخشید ستایش میکرد. ابی مارکس، پیشگام دیگر در صنعت تخفیف میگوید:«سام والتون بهترین استفادهکننده اطلاعات برای کنترل مالکیتهای غیابی2 تاکنون بوده است. این امر به او توانایی باز کردن فروشگاههای بسیار و سودآور کردن آنها را داد.»
بیشتر موفقیت ری کراک با رستورانهای زنجیرهای مکدونالدز در ایده او (یعنی سیستم برادران مکدونالد) نهفته نبود بلکه ریشه موفقیت او در مسیری بود که استراتژیاش را اجرا کرد.کراک بر این باور بود که اگر میخواهید یک کسبوکار فستفود ماندگار بسازید، صاحب امتیاز برند، نیاز به حفظ کنترل شدید بر یکنواختی و کیفیت خدمات و محصولات آن دارد. او همچنین دریافت که این هدف تنها در صورتی محقق میشود که صاحب امتیاز مذکور بخواهد سودهای سریع را در عوض بازدههای پایدار فدا کند.
فروشگاههای زنجیرهای جیفی لوب (فروشگاه تعویض روغن ماشین) در واقع توسط اد واشبورن بهوجود آمد. اما این شرکت نتیجه اجرای یک استراتژی بود که جیم هیندمن آن را توسعه داده بود که در سال 1979 ایده اد را خرید و تا دهه 1990 یک عملیات کوچک را به یک سیستم با هزار فروشگاه تغییر داد.
خلاصه این بخش:
• ریسکها را اخذ نکنید بلکه آنها را مدیریت کنید.
• شما میتوانید ریسکهای ذاتی را با درک اینکه پیشرفتهای تدریجی کمریسکتر از پیشرفتهای انقلابی هستند، کاهش دهید.
حتی یک مسیر پیمودهشده نیز شایستگیهای خود را دارد.
ایدههای بزرگ اغلب تکنولوژی پایینی دارند.
اجرای یک ایده اغلب مهمتر از خود ایده است.
پینوشت:
1. integrated circuit به مجموعهای از مدارات الکترونیکی اطلاق میشود که با استفاده از مواد نیمهرسانا (عموما سیلیسیم همراه با میزان کنترل شده ناخالصی) در ابعادی کوچک (معمولا کمتر از یک سانتیمتر مربع) ساخته میشود.
2. absentee ownership سهیم بودن در تمام یا بخشی از یک دارایی بدون آنکه مالک در اداره امور آن دارایی دخالتی داشته باشد.
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد