خبرگزاری مهر-گروه هنر: فیلم سینمایی «لاتاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان سومین اثر سینمایی این کارگردان است که در سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر به نمایش درآمد، این فیلم با موضوع اجتماعی داستان یک دختر و پسر جوان را روایت می کند که قصد ازدواج دارند و در این راه با مشکلاتی مواجه می شوند. این اثر سینمایی در نوروز 97 روی پرده سینماها رفته است.
در «لاتاری» بازیگرانی چون حمید فرخ نژاد، ساعد سهیلی، هادی حجازی فر، جواد عزتی، نادر سلیمانی، علیرضا استادی و زیبا کرمعلی حضور دارند.
نگارش فیلمنامه این اثر سینمایی توسط ابراهیم امینی و محمدحسین مهدویان صورت گرفته است.
با ابراهیم امینی، محمدحسین مهدویان و زیبا کرمعلی درباره فیلم سینمایی «لاتاری» گفتگو کردیم. در بخش اول این مصاحبه ابراهیم امینی از نگارش فیلمنامه و چگونگی شخصیت پردازی در فیلم صحبت کرد.
در بخش دوم مصاحبه با محمدحسین مهدویان و زیبا کرمعلی گفتگو کردیم. مهدویان در بخش هایی از صحبت های خود به فیلم های اجتماعی روز و استقبال کم مخاطبان از این فیلم ها اشاره می کند و معتقد است که مخاطبان امروز سینمای ایران نیازمند قهرمان هستند.
این کارگردان در بخش دیگری از مصاحبه به این مساله اشاره می کند که در این فیلم شخصی دست به انتقام می زند که هیچ نسبت خونی با دختر داستان ندارد، در واقع مهدویان تلاش کرده تا این را نشان دهد که قرار نیست همه افراد جامعه برای اینکه یک وظیفه را انجام دهند انگیزه شخصی داشته باشند.
زیبا کرمعلی بازیگر این اثر سینمایی نیز در بخشی از صحبت های خود به این مساله اشاره می کند که اگر خود را جای نوشین قرار دهیم و در همان شرایط قرار بگیریم حتما دچار اشتباه برای پذیرفتن چنین سفری می شویم.
با ما در این مصاحبه همراه باشید:
*داستان شنیده شدن ترانه محسن چاووشی و نگارش فیلمنامه «لاتاری» چیست؟
ابراهیم امینی: محسن چاووشی قطعه ای به نام دبی یا مسلخ را آماده کرده بود و به محمدحسین مهدویان پیشنهاد شده بود تا ویدئویی از این ترانه بسازد، مهدویان معتقد بود که این ترانه باید تبدیل به فیلم شود. ترانه چاووشی بسیار خوب است و می توان آن را ترانه ای از جنس نیمه دوم فیلم دانست. این ترانه پر از عصیان و خشونت است و می توان این ترانه را یک اثر آوانگارد دانست.
*قسمت پایانی فیلم، نوع انتقام موسی در دبی برچه اساس نوشته شده است؟
امینی: نگارش فیلمنامه از اولین مراحل با همراهی من و مهدویان صورت گرفت و وقتی که دوباره به آن رجوع می کنم خیلی سخت متوجه می شوم که یک دیالوگ و یا صحنه در فیلم توسط چه کسی نوشته شده است و یا ایده چه کسی بوده است. چرا که بخش مهمی از کار نوشتن در گفتگو و حرف زدن رخ می دهد. البته سکانس انتقام موسی جزو سکانس های جذاب برای ما است. البته در نسخه های قبلی انتقام به شکل دیگری بود، به عنوان مثال یکی از نسخه ها اینگونه بود که شخصیت ها سوار ماشین بودند و با ماشین در دل جمعیت می رفتند و همه را می کشتند و چند شخصیتی را هم که می خواستند از بین می بردند. این سکانس برای ما بسیار جذاب تر و خشن تر بود اما اجازه چنین پایان بندی را به ما ندادند، حتی زمانی که بازیگران این سکانس ها را خواندند گفتند که این نوع انتقام خیلی تروریستی است. به همین دلیل انتقامی که در فیلم نمایش داده شده است، هم کمی شخصی شده و هم خشونت کمتری دارد.
*آقای مهدویان پیش از این گفته بودید تعدادی موضوع برای ساخت فیلم دارید که آن را دنبال می کنید اما آنچه که مشخص است، ماجرای «لاتاری» کمی متفاوت است.
محمدحسین مهدویان: معمولا یک سری فیلمنامه داریم که وقتی کاری به ذهن مان نمی رسد سراغ فیلمنامه هایی که نوشته شده است می رویم اما در این میان یک سری اطلاعات و فکرها به ذهن ما می رسد که دوست داریم آن ها را بسازیم مانند موضوع «لاتاری» که تصمیم به ساخت آن گرفتیم.
*آیا بعد از گذشت سال ها توجه به قهرمان محوری در سینما با توجه به اینکه برخی از فیلم هایی که در این زمینه طی سال های گذشته در سینما ساخته شده بود با استقبال چندانی همراه نبود، نمی توانست یک ریسک باشد؟
مهدویان: چنین ترسی نسبت به این ماجرا و ساخت فیلم قهرمان محور نداشتم، چرا که معتقدم به غیر از یک یا دو فیلم اجتماعی که دلایل گل کردن آن در سینما مشخص است، دیگر فیلم های اجتماعی ما طی سال های گذشته یک سینمای شکست خورده بوده است و می توان گفت این رئالیزم افسارگسیخته اجتماعی که در فیلم های ما دیده می شود، در 90 درصد مواقع در گیشه شکست خورده است.
متاسفانه کسانی مانند منتقدان و روزنامه نگاران، سلایق خود را به عنوان مخاطب سینما مطرح می کنند و سلیقه شخصی خود را به مخاطب سینما نسبت می دهند، این در حالی است که در واقعیت سینما چنین مساله ای وجود ندارد.
مخاطبان سینما این روزها همچنان قهرمان ها را دوست دارند، با آن همراه می شوند، برایش کف می زنند و عکس قهرمان را استوری می کنند. مخاطبانی که تصمیم می گیرند به سینما بروند و سینما رفتن سرگرمی آنها است و هنوز سینمای قهرمانی دوست دارند و چندان به این سینمای رئالیزم بی حدی که در سینمای اجتماعی وارد شده است، روی خوش نشان نداده اند*یعنی شما به عنوان یک فیلمساز که مخاطب خود را شناسایی می کنید و دست به تولید می زنید، معتقدید که مخاطب امروز سینمای ایران به دنبال قهرمان در فیلم ها می گردد؟
مهدویان: حتما همینطور است، چرا که مخاطبان سینما این روزها همچنان قهرمان ها را دوست دارند، با او همراه می شوند، برایش کف می زنند و عکس قهرمان را استوری می کنند. مخاطبانی که تصمیم می گیرند به سینما بروند و سینما رفتن سرگرمی آنها است و هنوز سینمای قهرمانی دوست دارند و چندان به این سینمای رئالیزم بی حدی که در سینمای اجتماعی وارد شده است، روی خوش نشان نداده اند و اگر فیلم مناسب نبینند، می روند و فیلم کمدی می بینند.
از اولین فیلمی که جلوی دوربین بردم یعنی «ایستاده در غبار» تا امروز این نگاه را به سینما داشتم تا هر فیلمی که خواسته ام بسازم در شان سالن سینما باشد و در تجربه با هم دیدن جذاب تر باشد. حال یک سری از فیلم ها مانند «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» به دلیل فضایی که داشت می توانست مخاطب کمتری داشته باشد اما فیلم «لاتاری» با مضمون و فضایی که دارد، بی شک منتظر واکنش های بیشتری از مخاطب خود هستم. این فیلم حتی در جشنواره ملی فیلم فجر که مثلا مخاطب خاص تری دارد، تماشاگر بیشتری داشت.
*با توجه به اینکه معتقد هستید سوال های من نظر و نگاه مخاطبان را نشان نمی دهد، به عنوان مخاطبی که آثار شما را دیده است، می پرسم نه به عنوان یک روزنامه نگار، در فیلم های قبلی خود قهرمان هایی را به تصویر کشیدید که برای مخاطب محبوب و دوست داشتنی است اما موسی و برخوردش در فیلم از جایی دیگر نه تنها جذاب نیست بلکه گاهی باعث تعجب هم می شود.
مهدویان: باید دید اکثر مخاطبان هم این نظر را دارند یا خیر. تاکید می کنم هر مخاطبی این حق را دارد که قهرمان داستان را دوست نداشته باشد، حتی در «ماجرای نیمروز» نیز کسانی بودند که کمال را دوست نداشتند و اینگونه نبود که کمال شخصیت محبوب مطلق باشد. به همین دلیل می توان گفت خیلی ها می توانند موسی را دوست داشته باشند و خیلی ها هم نه. مخاطبان بسیاری هستند که موسی را در «لاتاری» دوست دارند و برای او دست می زنند و راجع به آن حرف می زنند.
*با توجه به اینکه نوع فیلم های قبلی شما از جنس سینمای مستند به شمار می رود، سبک فیلمبرداری بسیار مناسب این فضا بود. اما این سبک فیلمبرداری باز هم در «لاتاری» که یک اثر اجتماعی است، دنبال شده است، آیا این مدل یواشکی فیلمبرداری کردن در «لاتاری» به این مربوط می شود که برای فیلمبرداری خارج از ایران با مشکلاتی مواجه شده بودید؟
مهدویان: این نوع از فیلمبرداری ربطی به شرایط ما در خارج از کشور نداشت چرا که برای کار و فیلمبرداری در خارج از ایران آزاد بودیم و فیلمبرداری یواشکی نداشتیم.
در نیمه اول می خواستم فیلم یک اثر رئالیستی اجتماعی با جنبه های ملودرام به نظر رسد، اینکه از شیوه های مستند برای این فیلم استفاده کنم، تصمیم درستی بود. چرا که می خواستم فیلم با این پیش فرض شروع شود که قرار است یک اثر اجتماعی با فضای مستند گونه دیده شود و کم کم مخاطب با تفاوت های آن نسبت به دیگر آثار من آشنا شود. حتی به لحاظ فضاسازی نیز باید بگویم فیلم به سمتی پیش می رود که قرار است یک کشف در آن اتفاق رخ دهد. البته در «ماجرای نیمروز» فرض را بر این گذاشتیم که اینگونه به نظر می رسد که یک نفر در حال فیلمبرداری است اما در «لاتاری» از زاویه های مختلفی برای فیلمبرداری استفاده کرده ایم و می توان گفت به نوعی از شیوه های جدید مستندسازی برای این کار استفاده شده است. چرا که در گذشته هنگام فیلمبرداری تنها از یک دوربین استفاده می شده است.
قرار نیست همه افراد جامعه برای اینکه یک وظیفه را انجام دهند انگیزه شخصی داشته باشند. در واقع ما نسبت به دنیای اطراف خود مسئول هستیم و من دوست داشتم که قهرمان داستان من بدون اینکه هیچ تعلق عاطفی و یا شخصی با فاجعه رخ داده داشته باشد وارد عمل شود، قهرمانی که خود را نسبت به جامعه و آدم هایی که در آن زندگی می کنند مسئول می داند*چرا نام فیلم از «نوشین» به «لاتاری» تغییر کرد؟
مهدویان: فکر می کردیم «لاتاری» برای مخاطب جذاب است، پیش از این تجربه شده بود که نام یک زن برای یک فیلم انتخاب شده بود و جذابیت چندانی برای مخاطب نداشت.
*چرا در این فیلم کسانی که انتقام نوشین را می گیرند، هیچ رابطه خونی با او ندارند؟
مهدویان: در واقع این مساله برای من از اهمیت بسیاری برخودار بود. زمانی که شخصیت موسی را طراحی می کردم، به این فکر می کردم که ایجاد یک رابطه شخصی بین موسی و امیرعلی و نوشین کار سختی نیست و این شخصیت می توانست دایی یا عموی نوشین باشد اما من این تاکید را داشتم که موسی هیچ انگیزه شخصی برای این کار نداشته باشد و تنها یک نوع مسئولیت پذیری انگیزه موسی برای این کار باشد. همین مساله این خطر را به همراه داشت که طیفی از مخاطبان با موسی ارتباط برقرار نکند. البته نگران این مساله نبودم، چرا که قرار نیست همه افراد جامعه برای اینکه یک وظیفه را انجام دهند انگیزه شخصی داشته باشند. در واقع ما نسبت به دنیای اطراف خود مسئول هستیم و من دوست داشتم که قهرمان داستان من بدون اینکه هیچ تعلق عاطفی و یا شخصی با فاجعه رخ داده داشته باشد وارد عمل شود، قهرمانی که خود را نسبت به جامعه و آدم هایی که در آن زندگی می کنند مسئول می داند. معتقدم آدم هایی که موسی را باور می کنند و برای آن دست می زنند، از این مساله به شوق می آیند که در زمانه ای که افراد حتی برای خواهر و برادر خود نیز تفاوتی قائل نیستند، یک فردی مانند موسی بدون وابستگی عاطفی وارد داستان انتقام شده است. زمانی که در حال طراحی داستان بودم، بسیار نسبت به ایجاد وابستگی خونی و عاطفی برای موسی مقاومت کردم حتی به این قیمت که بخشی از مخاطب خود را از دست بدهم، چرا که کاراکتر موسی برای من زمانی معنا پیدا می کرد که به عنوان یک انسان و به دلیل مسئولیتش نسبت به جامعه وارد عمل شود.
*باز هم فیلم اجتماعی می سازید و یا به سمت ساخت فیلم هایی با سبک «ایستاده در غبار» یا «ماجرای نیمروز» خود می روید؟
مهدویان: تا زمانی که زنده هستم دست به تولید فیلم های مختلف می زنم و بی شک سینمای اجتماعی نیز در این روند قرار دارد، دوست دارم فیلم هایی با موضوع های مختلف مانند اجتماعی، روز و حتی کمدی نیز می سازم.
*خانم کرمعلی همکاری شما با محمدحسین مهدویان چگونه صورت گرفت؟
زیبا کرمعلی: داستان آشنایی من با محمدحسین مهدویان به این ترتیب بود که سال گذشته اردیبهشت ماه برای «ماجرای نیمروز» در دانشگاه سینماتئاتر یک اکران گذاشتیم و من نیز مسئولیت دعوت کردن گروه فیلم را داشتم که بعد از این جلسه آقای مهدویان به من گفت که قرار است یک فیلم بسازیم و پیشنهاد بازی در این فیلم را به من داد.
این اولین بار بود که جلوی دوربین می رفتم و با خود فکر می کردم که چگونه می توانم در کنار این بازیگران قرار بگیرم و کار کنم اما خوشبختانه بازیگران فیلم با من همکاری بسیاری داشتند. ساعد سهیلی نیز به قدری با من خوب برخورد کرد که بسیار راحت جلوی دوربین رفتم.
البته اولین پلانی که در آن بازی کردم پلان شهرداری بود که کمی استرس در آن داشتم.
*به عنوان یک دختر امروزی در جامعه امروزی ما، آیا ممکن است مانند نوشین اغفال شوید؟
کرمعلی: ابتدا وقتی فیلمنامه را خواندم من نیز همین حس را داشتم که مگر ممکن است دختری در چنین شرایطی گول بخورد. بعد به این نتیجه رسیدم که شاید در شرایط و زندگی خودم چنین مساله ای برایم قابل پذیرش نباشد اما برای نوشین با شرایطی که در آن زندگی می کرد و با توجه به شرایط اقتصادی این احتمال وجود داشت که گول بخورد.