همهی ما گاهی غمگین و افسرده میشویم و نیاز داریم کسی در این شرایط با ما همدلی کند. حتما برای دوستان و نزدیکانتان پیش آمده است که از موضوعی ناراحت بودند و شما دوست داشتید خوشحالشان کنید؛ اما نمیدانستید که چه رفتاری انجام بدهید. در این نوشته با هم یاد میگیریم که چگونه دیگران را خوشحال کنیم و به آنها کمک کنیم تا برخیزند و دوباره آغاز کنند.
بخش اول: با آنها گفتوگو کنید
1. به حرف آنها گوش بدهید
در نیمی از موارد، افراد ناراحت یا مضطرب، به دنبال پاسخ و عکسالعمل فرد مقابل نیستند، فقط میخواهند حرفهایشان شنیده شود و خود را خالی کنند. آیا میدانید چرا ناراحت هستند؟ آیا به نظر میرسد که دوست دارند احساسشان را با شما در میان بگذارند؟ پس موقعیتی برای آنها فراهم کنید که بتوانند با شما صحبت کنند و در مورد ناراحتیشان توضیح بدهند. شاید لازم باشد که اجازه بدهید روی شانههای شما گریه کنند.
- هرگز صحبتهایشان را قطع نکنید. حتی اگر وقفهای در صحبتشان ایجاد شده است، نظرات خود را به ابراز احساسات ساده، محدود کنید. در غیر اینصورت ممکن است شرایط را بدتر کنید.
- حتی اگر نمیدانید چطور رفتار کنید و موضوع چندان برایتان اهمیت ندارد، باز هم خودتان را برای شنیدن مشکلات آنها، مشتاق نشان بدهید. هر چه بیشتر به مشکلات آنها توجه کنید، بیشتر احساس میکنند که برایتان اهمیت دارند. همه دوست دارند که مورد توجه قرار بگیرند و موقعیتشان برای بقیه مهم باشد. علاقه و توجه خود را به آنها نشان بدهید.
- اجازه ندهید که آنها احساس کنند یک بار اضافه بر دوش شما هستند. بیشتر اوقات، افراد برای بازگو کردن مشکلاتشان برای دیگران مردد هستند؛ چون نمیخواهند دیگران را درگیر مشکلات خود کنند. بنابراین، هر زمان که تشخیص دادید طرف مقابل چنین احساسی دارد، به او اطمینان بدهید که بار اضافی بر دوش شما نیست و دوست دارید مشکلاتش را بشنوید و اگر بتوانید راه حلی پیش پای او بگذارید.
2. از آنها سؤالهای مرتبط بپرسید
برای مشارکت کردن در بحث، هیچ راهی بهتر از پرسیدن سؤالهای مرتبط نیست؛ به ویژه سؤالهایی که در مورد احساس طرف مقابل هستند. پرسیدن سؤالهای مرتبط، نکتهی کلیدی در این مرحله است. پرسیدن سؤالهایی که ربطی به مشکل مطرح شده ندارد، فقط طرف مقابل را سردرگم و از ادامه دادن بحث، دلسرد میکند.
از این سؤالهای کلی میتوانید برای ادامه دادن بحث با کسی که میخواهید او را خوشحال کنید، استفاده کنید. این سؤالات معمولا افراد را تحریک میکند تا دربارهی احساسشان بیشتر حرف بزنند و خود را خالی کنند:
- دربارهی این مشکل چه احساسی داری؟
- قبلا چنین مشکلی داشتی؟
- کسی هست که بتواند کمک کند یا پیشنهادی داشته باشد؟
- در موقع لزوم چه عکسالعملی نشان میدهی؟
- من چه کاری میتوانم برای تو انجام بدهم؟
3. در زمان مناسب واکنش نشان بدهید
زمانی که اطمینان دارید حرفی برای گفتن ندارید، فرصت صحبت کردن را از آنها نگیرید. میتوانید تجربیات مشابه خود را برای آنها تعریف کنید. هر درسی که شما از مشکلات گذشتهی خود گرفتهاید، ممکن است برای دیگران هم کمککننده باشد.
در واکنش نشان دادن به مشکلات دیگران و صحبت کردن با آنها، بیشتر نحوهی پاسخگویی شماست که اهمیت دارد نه چیزی که میگویید. مثلا تصور کنید که دوستتان به شما میگوید که پدرش به سرطان مبتلا شده است و شما در جواب میگویید: «اگر باعث میشه احساس بهتری داشته باشی، باید بهت بگم که پدربزرگ منم سرطان داره».
این شیوهی پاسخگویی و واکنش نشان دادن، به هیچ وجه کمککننده نیست. در عوض شما میتوانید این طور پاسخ بدهید: «کاملا درک میکنم که چه شرایط سختی داری. پدربزرگ منم پارسال به سرطان مبتلا شد و من به سختی با این مسئله کنار اومدم. کاملا درک میکنم که این شرایط چقدر برات دردناکه».
4. در زمان مناسب راه حلی پیش پایشان بگذارید
بعد از اینکه کاملا متوجه شدید چه اتفاقی افتاده است، دربارهی شرایط پیش آمده به خوبی فکر کنید. اگر راه حلی دارید آن را پیشنهاد کنید. اگر چیزی به فکرتان نمیرسد، با خودتان صادق باشید و دروغ نگویید. دوستتان را پیش کسی ببرید که توصیههای بهتری دارد.
فراموش نکنید که به ندرت یک راه حل کامل و درست برای مشکلات پیدا میشود. به طرف مقابل بگویید که شما پیشنهادی در نظر دارید اما به آنها اطمینان بدهید که این تنها راه حل مشکل نیست. با کلماتی مثل «شاید»، «ممکن است» و «احتمال دارد»، توصیههای خود را مطرح کنید. در این صورت، اگر آنها نخواهند راه حل پیشنهادی شما را اجرا کنند، احساس گناه نخواهند کرد.
- با آنها صادق باشید. بدترین کاری که ممکن است در این شرایط حساس انجام بدهید، دروغ گفتن است. اگر در مورد یک موضوع حساس با عواقب جدی بحث میکنید، حقیقت را بگویید حتی اگر ممکن است احساسات طرف مقابل را جریحهدار کند.
- مراقب باشید تا زمانی که از شما خواسته نشده است، توصیه و پیشنهادی ارائه نکنید. طرف مقابل ممکن است نیازی به توصیه نداشته باشد یا حتی ممکن است به پیشنهاد شما عمل کند و شکست بخورد. در این صورت شما را سرزنش میکند.
5. با آنها رودررو صحبت کنید
به لطف تکنولوژی، زندگیها آسانتر شده، اما این پیشرفت فناوری برخی مسائل را با دشواری روبهرو کرده است. شاید فرستادن یک پیام زیبا و محبتآمیز از طریق ایمیل، وسوسهانگیز باشد؛ ولی حق مطلب را ادا نمیکند. بهترین کار این است که توجه و محبت خود را با یک ملاقات حضوری نشان بدهید. این روزها که بیشتر عمر ما پشت صفحهی کامپیوتر میگذرد، یک قرار حضوری واقعا ارزشمند است.
استفاده از پست حلزونی یعنی همان سیستم پستی که پیش از پیشرفت تکنولوژی از آن برای ارسال کارت پستال و نامه استفاده میکردیم، فکر خوبی است. کارت پستالهای الکترونیکی هم گزینهی خوبی هستند؛ اما اگر میخواهید یک نفر را واقعا خوشحال و شگفتزده کنید، یک نامهی محبتآمیز بنویسید و با پست ارسال کنید. مطمئنا طرف مقابل انتظار چنین نامهای را ندارد و خوشحال میشود.
بخش دوم: محبت خود را نشان بدهید
1. به آنها هدیه بدهید
آخرین باری که کسی بدون مناسبت به شما هدیه داد را به خاطر بیاورید. مطمئنا بسیار خوشحال و هیجانزده شدهاید. هدیه دادن به دیگران میتواند حال و هوای آنها را حسابی عوض کند و به آنها بفهماند که خود هدیه اهمیت زیادی ندارد؛ بلکه نفس این عمل، ارزشمند است.
- یک هدیه لزوما نباید گرانقیمت باشد یا حتی یک چیز فیزیکی باشد. میتوانید دیگران را به پاتوق دنجتان ببرید و آنجا را به او نشان بدهید یا ساخت یک پرندهی اوریگامی را یادشان بدهید. همین هدایای کوچک و از سر محبت، از هر هدیهی دیگری که میتوانید از فروشگاه بخرید، ارزشمندتر هستند.
- اشیای قدیمی و چیزهایی را که برایتان مهم هستند، هدیه بدهید. مثلا یک یادگاری از گذشتگان یا یک شیء موروثی. این هدیهها بسیار تأثیرگذار و دوستداشتنی هستند. چون شما مدت زیادی آنها را با دقت نگهداری کردهاید و برایتان ارزشمند هستند. اشیای قدیمی پیام نهفتهی دیگری هم دارند؛ اینکه زندگی با همهی خوبیها و بدیهایش، ادامه دارد.
2. لبخند را به لبهایشان بیاورید
به آنها بگویید که برایتان اهمیت دارند؛ این را با لبخند و جملهای محبتآمیز به آنها یادآوری کنید. با همین کار ساده میتوانید خوشحالی را در چهرهشان ببینید. بعد از اینکه مدتها دربارهی مشکلات درد و دل کردید میتوانید با لطیفهها و داستانهای خندهدار، فضا را عوض کنید. مهم نیست این لطیفه چقدر خندهدار است، اگر آن را در زمان درست به کار ببرید، تأثیر خوبی میگذارد.
از اینکه برای خنداندن دیگران از خودتان مایه بگذارید، نترسید. میتوانید سوتیهایی که دادهاید یا شرایط خندهداری را که برای خودتان پیش آمده است، تعریف کنید و آنها را بخندانید.
3. آنها را غافلگیر و شگفتزده کنید
هدیههای سالگرد ازدواج و روز تولد بسیار ارزشمند هستند؛ اما هدایایی که بیمناسبت برای دیگران میخرید وقتی که اصلا انتظارش را ندارند، آنها را شگفتزده و خوشحال میکند.
به این فکر کنید که طرف مقابلتان چه چیزی را بیشتر از همه دوست دارد و تلاش کنید تا از این طریق او را خوشحال کنید. اگر غذا دوست دارد، او را به شام دعوت کنید. اگر به موسیقی یا فیلم علاقه دارد، با هم به کنسرت یا سینما بروید.
4. ذهنشان را از مسئله منحرف کنید
در این مرحله که به حرفهای طرف مقابل گوش دادهاید، توصیههای لازم را ارائه کردهاید، محبت و توجهتان را نشان دادهاید و به آنها اطمینان دادهاید که اگر کاری از دستتان بربیاید انجام میدهید، زمان آن رسیده است که تلاش کنید این مشکل، ذهن آنها را درگیر نکند و باعث افسردگی و نگرانی آنها نشود.
لازم نیست بلافاصله بحث را عوض کنید و بگویید: «بگذریم، مشکلی که گفتی زیاد هم بد نیست.» با این کار تمام زحمات قبلی خود را به باد میدهید. به جای این کار، به آنها زمان بدهید تا بتوانند دوباره خودشان را پیدا کنند. با گفتن جملهای مثل «دوست داری یه خاطرهی جالب تعریف کنم؟» پاسخ او را بررسی کنید.
شرایط او را به دقت بررسی کنید تا متوجه شوید در کدام مرحله قرار دارد. اگر هنوز آرام نشده، پس زمان خوبی برای عوض کردن بحث و تعریف کردن ماجرای خودتان نیست. اما اگر یک جروبحث ساده با مادرش داشته و اکنون به نظر میرسد که آرامتر از قبل است، میتوانید مراحل بعدی را انجام بدهید. همیشه برای هر اقدامی، زمان مناسب را در نظر بگیرید.
5. حال و هوای او را عوض کنید
بیشتر اوقات ما از محیط اطراف خود تأثیر میپذیریم و اجازه میدهیم که محیط، حال و هوای ما را مشخص کند. اگر میخواهید کسی را خوشحال کنید او را از محیط فعلی خارج کنید. این کار ساده میتواند به او کمک کند تا بهتر فکر کند و تصمیم بگیرد.
نیازی نیست راه دوری بروید. یک پارک در نزدیکی خانه میتواند حال و هوای او را عوض کند و ذهنش را بازتر کند تا بهتر بتواند تصمیم بگیرد. هر کاری که میتوانید برای منحرف کردن حواس دوستتان از مشکل فعلی انجام بدهید.
بخش سوم: برای شادی آنها تلاش کنید
1. برای خوشحال کردن دیگران نهایت تلاشتان را بکنید
همهی ما استعدادهایی داریم که میتوانیم از آنها برای شادی دیگران استفاده کنیم. مثلا اگر آشپزیتان خوب است او را به خوردن یک لازانیای لذیذ خانگی دعوت کنید. کشیدن نقاشی، تعریف کردن یک داستان پرماجرا با آب و تاب، همهی این کارهای به ظاهر کوچک میتوانند تأثیرات بزرگ و خوبی روی دیگران داشته باشد.
از همهی تواناییها و خلاقیتهای خود برای خوشحال کردن دیگران استفاده کنید. این کار میتواند خواندن آواز مورد علاقه یا همراهی کردن با آنها در یک کوهنوردی باشد. هر چه در چنته دارید برای خوشحال کردن دوستتان رو کنید.
2. خوشبین باشید
نیمهی پر لیوان را ببینید. خوشبین بودن طرز فکری است که اگر در شرایط مناسب از آن بهره ببرید، میتواند مسری باشد و به دیگران منتقل شود. به دنبال فرصتها و شرایط جالب و هیجانانگیزی بگردید که برای طرف مقابلتان وجود دارد و آنها را نادیده گرفته است.
همیشه نقطهی روشنی حتی در سختترین شرایط زندگی وجود دارد. گرچه گاهی ما به دلیل درگیر شدن در مشکلات، آنها را نادیده میگیریم. به عنوان نمونه چند مورد از مشکلات رایج زندگی و نحوهی برخورد مثبت با آنها را بررسی میکنیم.
- اگر از شریک زندگیتان جدا شدهاید؛ در این شرایط به این فکر کنید که فرد مورد نظر لیاقت خوبیهای شما را نداشته و برای وجود شما ارزش قائل نبوده است. مطمئنا افراد زیادی وارد زندگیتان میشوند که قدر خوبیهای شما را بیشتر میدانند.
- اگر یکی از نزدیکانتان فوت کرده است؛ بله، مرگ یکی از مراحل طبیعی در چرخهی زندگی است. همه میمیرند و ما نمیتوانیم آنها را به زندگی برگردانیم. به جای غصه خوردن میتوانیم تأثیراتی را که آن فرد بر زندگی ما داشته، قدر بدانیم و از یادآوری لحظات خوبی که با آنها داشتیم، لذت ببریم.
- اگر شغلتان را از دست دادهاید؛ خب البته شغل شما بخشی از هویتتان را تشکیل میدهد اما این همهی آن چیزی که دارید نیست. به چیزهایی که از شغل قبلی خود یادگرفتهاید فکر کنید و تلاش کنید تا از آنها برای به دست آوردن شغل بهتر استفاده کنید. برای پیدا کردن شغل جدید سخت تلاش کنید و انگیزهی خود را نشان بدهید. به کارفرماها ثابت کنید که شما بیش از هر کس دیگری لایق این شغل هستید.
- اگر اعتماد به نفس ندارید؛ بدانید هرکسی نقاط قوت و ضعفی دارد. شما بیشتر از آنچه که فکر میکنید، توانمند هستید. دیگران شما را همین طور که هستید دوست دارند. پس هیچ دلیلی برای نداشتن اعتماد به نفس ندارید!
- اگر نمیدانید مشکل از کجاست فقط احساس بدی دارید؛ به یاد داشته باشید که احساس ناراحتی و افسردگی طبیعی است و برای همهی ما گاهی پیش میآید. زندگی پر از روزهای تلخ و شیرین است. به جنبههای مثبت آن فکر کنید و نعمتهای بیشماری را که در اختیار دارید در نظر بگیرید.
3. خودتان ناراحت نباشید
اگر خودتان ناراحت و افسرده باشید چطور میتوانید دیگران را خوشحال کنید؟ بین حالت نگرانی برای دوستتان و خوشبینی به بهبود شرایط، تعادل ایجاد کنید. در عین حال که ناراحتی خود را از مشکل دوستتان نشان میدهید، نیمهی پر لیوان را هم ببینید و او را امیدوار کنید. این کار سختی است اما دوست شما ارزشش را دارد.
- برای کمک کردن به دوستانتان و خوشحال کردن آنها، هر کاری میتوانید انجام بدهید. این کار احساس خوبی به آنها میدهد و مطمئن میشوند که کسی به آنها اهمیت میدهد. احساس اطمینان میکنند و میفهمند که میتوانند در شرایط سخت، به شما اعتماد کنند.
- برای عوض کردن حال و هوای آنها، به دوستانتان پیشنهاد فعالیتهای تفریحی بدهید. با آنها به سینما، استخر یا کوهنوردی بروید یا بازی کنید. اما اگر خودشان واقعا نمیخواهند به چیز دیگری فکر کنند، شما آنها را مجبور نکنید. شما نمیتوانید به کسانی کمک کنید که خودشان نمیخواهند وضعیتشان را تغییر بدهند. خوشبین بمانید و تا زمانی که خودشان تصمیم بگیرند شرایط را تغییر بدهند و مشکل را فراموش کنند، در کنار آنها بمانید.
4. بدانید که افراد گاهی نیاز به نگرانی و اندوه دارند
برخی از افراد از این شرایط بهره میبرند. به آنها فرصت بدهید تا شرایط را بررسی و بازبینی کنند. تا در نهایت بتوانند خودشان را پیدا کنند. ممکن است آنها فقط به کمی زمان نیاز دارند تا مشکلات را حلاجی کنند و در نهایت آنها را به فراموشی بسپارند. اگر از شما میخواهند که تنهایشان بگذارید، به این خواسته احترام بگذارید. در این شرایط وظیفهی شما نیست که حال آنها را تغییر بدهید؛ خودشان باید برای بهبود شرایط تلاش کنند.
زمانهایی در زندگی وجود دارد که افراد نیاز دارند در اندوه سر کنند و با مسائل کنار بیایند. منطقی نیست که از فردی که به تازگی پدرش را از دست داده است، توقع داشته باشیم یکباره همهچیز را فراموش کند و به زندگی عادی برگردد. انسانها با هم تفاوت دارند و دوران نگرانی و اندوه آنها و روشهای کنار آمدن با مشکلاتشان، منحصربهفرد است؛ درست مثل اثر انگشت. اگر نزدیکانتان هنوز به خاطر یک رویداد در گذشته، غصه میخورند، تنها کاری که میتوانید انجام بدهید این است که در کنار آنها بمانید.
برگرفته از: wikihow