چکیده
یکی از فضیلتهای امیر المؤمنین (ع) به دنیا آمدن در کعبه میباشد. همانطور که دشمنانش نتوانستند سایر فضایل آن حضرت (ع) را تاب بیاورند، دست به شبهه افکنی پیرامون این فضیلت زدند. در این جزوه با استفاده از منابع معتبر و با ادله مستحکم بر آنیم که این شبهه را پاسخ گوییم. که ابتدا اصل تولد امیر المؤمنین (ع) در کعبه از روایات و کلمات علمای فرقین (1) (= شیعه وسنی) اثبات میکنیم. سپس به نقد ادله مخالفین میپردازیم.
کلید واژهها: تولد حضرت علی (ع) در کعبه، مشهور، متواتر، ابن زبیر، حکیم بن حزام.
مقدمه:
کثرت فضائل:
یکی از ویژگیهای امیر المؤنین (ع) نسبت به بقیه اصحاب پیامبر داشتن فضایل زیاد میباشد. تا جاییکه بسیاری از علمای اهل سنت بدان اعتراف. من جمله حاکم نیشابوری مینویسد: «روی بسنده عن محمد بن منصور الطوسی، یقول: سمعت أحمد بن حنبل یقول: ما جاء لأحد من أصحاب رسول اللّه (ص) من الفضائل ما جاء لعلی بن أبی طالب (ع).» از منصور طوسی: میگفت: از احمد بن حنبل شنیدم: هیچ یک از اصحاب پیامبر در کثرت فضائل مثل علی بن ابیطالب (ع) نمیباشد. ابن عبد البر هم اشاره میکند: «... قال: و قال أحمد بن حنبل و اسماعیل ابن اسحاق القاضی: لم یرو فی فضائل أحد من الصحابة بالأسانید الحسان ما روی فی فضائل علی بن أبی طالب علیه السلام، و کذلک أحمد بن شعیب ابن علی النسائی (أقول) و ذکر ذلک ابن حجر فی صواعقه و الشبلنجی فی نور الأبصار (2) »
...احادیثی که اشاره به فضایل علی بن ابی طالب دارد اولا: زیاد است. وثانیا: اسناد آنها نیکو و خوب است...ولی بنیامیه و دوستان آنان این فضایل را برنتافتند، ودر صدد مبارزه با آن برآمدند. معاویه میگوید: «برئت الذمة ممن روی شیئا فی فضل أبی تراب وأهل بیته (3) » «کسی که در فضائل علی (ع) مطلبی را بگوید آزادید هرگونه که میخواهید با او رفتار کنید» سپس نامه مینویسد که روایات در فضائل علی بن ابی طالب (ع) را نقل نکنید. ثم کتب إلی عماله فی جمیع الآفاق : إذا جاء کم کتابی هذا فادعوا الناس إلی الروایة فی فضائل الصحابة والخلفاء الأولین، ولا تترکوا خبرا یرویه أحد من المسلمین فی أبی تراب، إلا وتأتونی بمناقض له فی الصحابة، فإن هذا أحب إلی وأقر لعینی، وأدحض لحجة أبی تراب وشیعته (4) «هر روایتی که در آن اشاره به فضائل علی بن ابی طالب (ع) شده بود شما باید مثل آن را برای بقیه اصحاب پیامبر ذکر کنید...»راوی میگوید: فرویت أخبار کثیرة فی مناقب الصحابة مفتعلة لا حقیقة لها! فظهر حدیث کثیر موضوع، وبهتان منتشر! (5) «پس روایات زیادی را در فضائل اصحاب پیامبر دیدم که هیچ کدام از آنها حقیقت نداشت. پس حدیث دروغ، و بهتان در جامعه شیوع پیدا کرد.»و همین احادیث درو غین را در کتابها ذکر کردند و به عکس فضائل علی بن ابی طالب (ع) را مورد نقض قرار داده، آنها را رد کرده و یا دروغ پنداشتند. من جمله جریان تولد حضرتش را در کعبه با آن شهرتی که دارد نپذیرفته و میگویند دروغ است. ولی تولد حکیم بن حزام در کعبه را میپذیرند. البته این اولین فضیلت امیرمؤمنان (ع) نیست که مورد خرده گیری پیروان مکتب خلفا قرار میگیرد. بلکه بسیاری از فضائل دیگر حضرت نیز تحریف شده و برای کسانی که لایق چنین مقاماتی نبودند قرار دادهاند. من جمله: حدیثی که مورد تواتر است و حکم به صحت آن نیز شده : «أنا مدینة العلم و علی بابها».(من شهر علم هستم و علی درب آن است).در مقابلش حدیثی به دروغ جعل کردند: که «أنا مدینة العلم، وأبو بکر أساسها، و عمر حیطانها، و عثمان سقفها، و علی بابها! (6)».(من شهر علم و ابوبکر اساس آن وعثمان سقف آن و علی باب آن است) همچنین حدیث متواتر ثابت دیگر «علی منی بمنزلة هارون من موسی».(علی نسبت به من مثل هارون اسن نسبت به موسی) در مقابلش حدیثی که هم از حیث سند مشکل دارد هم از جهت دلالت وضع کردند: : «أبوبکر و عمر منی بمنزلة هارون من موسی! »(7) (ابوبکر و عمر نسبت به من مثل هارون است نسبت به موسی) زهری در معرفی آنها میگوید: الزهری فی الحدیث الصحیح الذی رواه أحمد بن حنبل فی «فضائل الصحابة» قال : حدثنا عبد الرزاق، قال : أنا معمر، قال : سألت الزهری : من کان کاتب الکتاب یوم الحدیبیة؟ فضحک و قال : هو علی، ولو سألت هؤلاء - یعنی بی أمیة - قالوا : عثمان (8) (از زهری سؤال شد: نویسنده صلح نامه حدیبیه چه کسی بود؟ در پاسخ گفت: علی بن ابی طالب) ع ولی اگر از بنی امیه سؤال کنید پاسخ میدهند: عثمان! ابن حجر در باره انگیزه این رفتارها مینویسد: «کان سبب ذلک بغض بنی أمیة له فکان کل من کان عنده علم من شیء من مناقبه من الصحابة یثبته وکلما أرادوا إخماده وهددوا من حدث بمناقبه لا یزداد إلا انتشارا (9)»
(علت این رفتار بغض و کینه بنی امیه نسبت به علی بن ابی طالب) ع میباشد
مولود کعبه در نظر اهل بیت (ع) :
امام سجاد (ع) :
«وَ رُوِیَ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ الْفُضَیْلِ الدَّرْوَقِیَّ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِی قَالَ : سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ (ع) یَقُولُ : إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا ضربها الطَّلْقُ وَ هِیَ فِی الطَّوَافِ فَدَخَلَتِ الْکَعْبَةَ فَوَلَدَتْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فِیهَا...(10) » «محمد بن فضیل دورقی از ابو حمزه ثمالی نقل میکند که میگفت: از علی بن حسین (ع) شنیدم که میفرمود: فاطمه دختر اسد در طواف بود که درد زایمان گرفت و وارد کعبه شد و امیر المؤمنین علی (ع) ...در کعبه به دنیا آمد»
امام صادق(ع) :
«قَالَ ابْنُ شَاذَانَ: وَ حَدَّثَنِی إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَلِیٍّ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا السَّلَامُ)، عَنْ آبَائِهِ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ: ..... لَمَّا تَکَلَّمَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ وَ دَعَتْ بِهَذَا الدُّعَاءِ، رَأَیْنَا الْبَیْتَ قَدِ انْفَتَحَ مِنْ ظَهْرِهِ، وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِیهِ، وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا، ُ... وَ بَقِیَتْ فَاطِمَةُ فِی الْبَیْتِ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ. قَالَ: فَلَمَّا کَانَ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ انْفَتَحَ الْبَیْتُ مِنَ الْمَوْضِعِ الَّذِی کَانَتْ دَخَلَتْ فِیهِ، فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) عَلَی یدیها (11)...» «ابن شاذان با اسنادش از ابراهیم بن علی از امام صادق (ع) میگوید : ....که فاطمه بنت اسد (س) وارد کعبه شد، و بعد از سه روز از کعبه بیرون آمد، در حالیکه امیر المؤمنین (ع) بر روی دستناش بود...»
امام موسی بن جعفر(ع) :
«حدثنا موسی بن جعفر (ع)، عن ابیه، عن محمد بن علی، عن ابیه، عن علی بن الحسین (ع)، قال: ..فاخذ بیده و جاء و هی معه فجائ بها الی الکعبة فاجلسها فی الکعبة، ثم قال: اجلسی علی اسم الله قال: فطلقت طلقة فولدت غلاما مسرورا، نظیفا...فسماه ابو طالب علیا ...(12) »
(امام موسی بن جعفر) ع میفرمایند: فاطمه بنت اسد به سوی کعبه رفت و وارد خانه خدا شد ...سپس فرزندی بر روی دستانش بود که ابو طالب نام اورا علی (ع) نامید
حدیث تولد از صحابه و تابعین:
1- جابر بن عبد الله انصاری (13) 2-عباس بن عبد المطلب (14) 3- عائشة (15) 4-عتاب بن اسید (16) 5- میثم تمار (17) 6-یزید بن قعنب (18)
کلمات علماء درباره تولد حضرت امیر (ع)
1: از شیعه:
1/1: «لم یولد قبله ولا به عده مولود فی بیت الله الحرام سواه، إکراما له بذلک وإجلالا لمحله فی التعظیم. (کسی جز علی بن ابی طالب) ع» در کعبه زاده نشده است...
- محمد بن نعمان بغدادی، معروف به شیخ مفید (ت 413 )(19)
- حسن أسدی حلی، معروف به ابن بطریق ( 533 - 600 ه) (20)
- محمد بن الحسن واعظ شهید نیسابوری، معروف بابن فتال، ازعلماء قرن ششم (21)
- علی بن عیسی إربلی (ت 693 ه) 22.
- حسن بن یوسف بن مطهر حلی ( 648 - 726 ه) (23)
- شیخ محدث حسن بن أبی الحسن الدیلمی، از أعلام قرن هشتم (24)
- شیخ مؤرخ نسابة أحمد بن علی الحسنی، معروف بابن عنبة (ت 828 ه) (25)
- علامه محدث سید ولی الله بن نعمة الله الحسینی الرضوی، ازأعلام قرن نهم
- عالم لغوی شیخ فخر الدین الطریحی ( 979 - 1087 ه) (26)
1/2: «ولد بمکة فی البیت الحرام، ولم یولد قط فی بیت الله تعالی مولود سواه، لا قبله ولا به عده، وهذه فضیلة خصه الله تعالی بها، إجلالا لمحله ومنزلته، وإعلاء لقدره».(در کعبه بدنیا آمد و چنین فضیلتی اختصاص به ایشان دارد و دیگران چنین فضیلتی را ندارند)
- امین الإسلام أبو علی فضل بن حسن طبرسی (ت 548 ه) (27)
1/3- «ولد فی البیت الحرام، ولا نعلم مولودا فی الکعبة غیره». (در خانه خدا بدنیا آمد، و کعبه مولودی غیر از او ندارد)
- أبو الحسن محمد بن الحسین الموسوی، معروف به شریف رضی ( 359 - 406 ه).
1/4- «ولد ته - أمه - فی الکعبة، ولا نظیر له فی هذه الفضیلة». «مادرش اورا در کعبه بدنیا آورده... »
-علم الهدی علی بن الحسین الموسوی، معروف به شریف مرتضی ( 355 - 436 ه).
1/5- «ولدت - فاطمة بنت أسد - علیا (ع) فی الکعبة، وما ولد قبله أحد فیها» «فاطمه بنت اسد علی را در کعبه بدنیا آورد ...»
- نجم الدین أبو الحسن علی بن محمد العلوی العمری، از علماء قرن پنجم (28)
1/6- «لقد ولد (ع) فی بیت الله الحرام، و لم یولد فیه أحد غیره قط»
- قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله (متوفی 573 ق) (29)
1/7- «ولد فی الکعبة بالحرم الشریف، فکان شرف مکة و أصل بکة لامتیازه بولادته فی ذلک المقام المنیف، فلم یسبقه أحد ولا یلحقه أحد بهذه الکرامة» (30) «به خاطر تولد او در کعبه، مکه و حرم شرافت پیدا کرده است، و کسی مثل اودر این فضیلت وجود ندارد»
- حیدر بن علی حسینی الآملی ازعلماء قرن هشتم.
1/8- «. . فالولد الطاهر، من النسل الطاهر، ولد فی الموضع الطاهر، فأین توجد هذه الکرامة لغیره!؟ فأشرف البقاع : الحرم، وأشرف الحرم : المسجد، وأشرف بقاع المسجد : الکعبة، و لم یولد فیه مولود سواه. فالمولود فیه یکون فی غایة الشرف، فلیس المولود فی سید الأیام (یوم الجمعة) فی الشهر الحرام، فی البیت الحرام سوی أمیر المؤمنین (ع)» «فرزند پاک از نسلی پاک، در محلی پاک به دنیا آمد، چنین کرامتی برای غیر او وجود ندارد بهترین مکانها: حرم است، و بهترین قسمت حرم: مسجد، بهترین قسمت مسجد: کعبه میباشد. پس مولود چنین مکانی در نهایت بزرگی و شرافت قرار دارد، وآن مولود کسی جز علی بن ابی طالب (ع) نمیباشد.»
- ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی (متوفی 588 ق) (31)
1/9- «ولد (ع) بمکة داخل الکعبة علی الرخامة الحمراء، ولم ینقل ولادة أحد قبله ولا به عده فی الکعبة، وذلک فضل الله یؤتیه من یشاء» «درداخل کعبه بر روی تکه سنگ مرمرسرخ رنگی بدنیا آمد و چنین شرافتی از ناحیه خداوند فقط برای او وجود دارد» (32)
- حسینی عاملی از اعلام قرن یازدهم.
1/10- «من المتفق علیه أن غیره (ع) لم یولد هناک» «همه قبول دارند که کسی غیر از ایشان در کعبه بدنیا نیامده است» (33).
- زین العابدین الشیروانی، (متولد سال 1194 ه. ق)
2- نظر نسب شناشان و مورخین:
2/1: محمد حسن قمی:
«نام ابی طالب عبد مناف بن عبد المطلب است، امیر المؤمنین علی (ع) به کعبه در وجود آمده است» (34)
2/2: علی بن محمد علوی (از علمای قرن پنجم) :
«ولدت فاطمه بنت اسد علیا (ع) فی الکعبه، وماولد قبله احد فیها» (35) (فاطمه بنت اسد علی) عرا در کعبه به دنیا آورد، و کسی قبل از او در کعبه به دنیا نیامده است
3- تولد حضرت امیر (ع) در نزد علمای عامه:
بسیاری از علمای منصف اهل سنت تصریح به تولد حضرت علی (ع) را در کعبه کردهاند. که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
3/1: فقیه محمد علی قفال شاشی شافعی (متوفای 365 ه) در کتابش «فضائل امیر المؤمنین» (36)
3/2: حافظ نیشابوری (متوفای 405 ه) در کتابش «المستدرک علی الصحیحین» (37)
3/3: محمد بن طلحه شافعی (متوفای 652 ه) در کتابش «مطالب السؤل» (38)
3/4: سبط بن جوزی (متوفای 654 ه) در کتابش «تذکرة الخواص»
3/5: حافظ أبو عبد الله محمد بن یوسف قرشی کنجی شافعی (متوفای 658 ه) ازحاکم نیشابوری (39)
3/6: محمد جوینی شافعی (متوفای 730 ه) در کتابش «فرائد السمطین» (40)
3/7: عبد الرحمن بن عثمان صفوری شافعی (متوفای 894 ه) در کتابش «نزهة المجالس» (41)
3/8: برهان الدین حلبی شافعی (متوفای 1044 ه) «لانه ولد فی الکعبه...»(42) (به خاطر اینکه در کعبه به دنیا آمده است)
3/9: محمود بن علی شیخانی قادری شافعی مدنی، ازبزرگان قرن یازدهم (43)
3/10: محمد بن معتمد خان بدخشانی حارثی، از بزرگان علماء درقرن دوازدهم (44)
3/11: عبد الرحیم دهلوی مشهور به شاه ولی الله (متوفای 1179 ه) در کتابش «ازالة الخفاء ج 2، ص 251» «تواترت الاخبار ان فاطمه بنت اسد ولدت امیر المؤمنین علیا فی جوف الکعبه... ولم یولد احد سواه قبله ولا به عده» (45) (اخبار زیادی وجود دارد که امیر المؤنین) ع در داخل کعبه به دنیا آمده است
3/12: آلوسی (متوفای 1270 ه) در کتاب «سرح الخریده فی شرح القصیده العینیه ص،15» «فی کون الامیر کرم الله وجهه ولد فی البیت امر مشهور فی الدنیا، و ذکر فی کتب الفرقین السنة والشیعة ...ولم یشتهر وضع غیره کرم الله وجهه کما اشتهر وضعه ...»(46) «امیر المؤمنین (ع) در کعبه به دنیا آمد و چنین مطلبی مشهور بین شیعه وسنی است؛ و غیر ازاو کسی در کعبه به دنیا نیامده است»
پاسخ به سخنان مخالفان:
حال که مشخص شد طبق این دلایل مولود کعبه علی بن ابی طالب است به نقد نظر مخالفان میپردازیم :
1: مولود کعبه ابن زبیر است.
اولین نفری که مدعی هستند در کعبه به دنیا آمده است ابن زبیر است. ازرقی مینویسد: «أول من خلق جوف الکعبة ابن الزبیر» (47)
«اولین فردی که در کعبه به دنیا آمده است ابن زبیر است»
پاسخ:
برای دروغ بودن چنین سخنی، به کلام چند نفر از علمای سنت اشاره میکنیم:
الف: نووی مینویسد: «قالوا ولد حکیم فی جوف الکعبة ولا یعرف أحد ولد فیها غیره» (48) «گفته شده تولد حکیم در داخل کعبه بوده است و کسی غیر از او در کعبه بدنیا نیامده است» درعبارت دیگر معترف است: «فهو أبو خالد حکیم بن حزام بن خویلد بن أسد بن عبد العزی أسلم یوم الفتح وکان ولد فی جوف الکعبة ولم یصح أن غیره ولد فی الکعبة» (49) «حکیم بن حزام بن خویلد در روز فتح مکه به مسلمان شد؛ و کسی غیر از او در کعبه بدنیا نیامده است»
ب: انصاری شافعی معروف به ابن ملقن:
«فائدة : حکیم هذا ولد فی جوف الکعبة ولا یعرف أحد ولد فیها غیره، وأما ما روی عن علی رَضی اللهُ عَنهُ أنه ولد فیها فضعیف» (50) «تنها کسی که در کعبه به دنیا آمده است حکیم است، واینکه میگویند علی بن ابی طالب (ع) در کعبه به دنیا آمده است ضعیف است»
ج: احمد بن الخطیب:
«وحکیم بن حزام هذا هو الذی انفرد بولادته فی جوف الکعبة» (51) (حکیم بن حزام تنها کسی است که در کعبه به دنیا آمده است)
د: قیسی دمشقی میگوید: «قلت : الصحابی المشهور ولدته أمه فی جوف الکعبة ولا یعرف لغیره» (52) «تنها صحابه پیامبر که در کعبه به دنیا آمده است حکیم است»
ه: حلبی میگوید:
«لکن فی النور حکیم بن حزام ولد فی جوف الکعبة ولا یعرف ذلک لغیره وأما ما روی أن علیا ولد فیها فضعیف عند العلماء» (53) (تنها کسی که در کعبه به دنیا آمده حکیم بن حزام است و آن حدیثی که مولود کعبه را علی بن ابی طالب) ع میداند ضعیف است
نتیجه:
بعد از مطالعه کلام این چند نفر عالم که ذکر شد. نتیجه میگیریم: ابن زبیر در کعبه به دنیا نیامده است، چون همه این علماء اعتراف میکنند:
1- غیر از حکیم بن حزام در کعبه کسی به دنیا نیامده است.2- تولد غیر از حکیم را فقط منسوب به علی بن ابی طالب (ع) میدانند، ولی آن را ضعیف میشمرند. پس مولود کعبه مشترک به دو نفر شد و نامی از ابن زبیر در بین نیست.
2: مولود کعبه حکیم بن حزام است.
دومین فردی را که ادعا کردهاند مولود کعبه میباشد «حکیم بن حزام» است. قبل از ذکر روایات و نقد آنها بد نیست با هم با این شخص آشنا شویم، وبررسی کنیم چرا برخی از علمای پیروِ خلفا قبول دارند حکیم بن حزام در کعبه متولد شده، لیکن تولد علی بن ابی طالب (ع) را نمیپذیرند.
کلام زرکلی:
«حکیم بن حزام بن خویلد بن أسد بن عبد العزی، أبو خالد، صحابی، قرشی. وهو ابن أخی خدیجة أم المؤمنین ولده بمکة (فی الکعبة) شهد حرب الفجار، وکان صدیقا للنبی (ص) قبل البعثة وبعدها. وعمر طویلا، قیل 120 سنة. وکان من سادات قریش فی الجاهلیة والاسلام، عالما بالنسب. أسلم یوم الفتح، وفیه الحدیث یومئذ: (من دخل دار أبی سفیان فهو آمن، ومن دخل دار حکیم بن حزام فهو آمن) له فی کتب الحدیث 40 حدیثا. توفی بالمدینة» (54) (حکیم : پسر برادر خدیجه در مکه به دنیا آمد؛ و عمر طولانی داشت، از بزرگان قریش در دوران جاهلیت و اسلام بود، نسب شناس بود، روز فتح مکه مسلمان شد، و چهل حدیث در کتب حدیثی از او وجود دارد؛ و در مدینه از دنیا رفت)
ابی نعیم میگوید:
حکیم بن حزام بن خویلد بن أسد بن عبد العزی بن قصی بن کلاب أبو خالد أمه صفیة. وقیل : فاختة بنت زهیر بن الحارث بن أسد وأمها سلمی بنت عبد مناف بن عبد الدار من مسلمة الفتح من المؤلفة أعطاه رسول الله (ص) یوم حنین مائة بعیر ثم حسن إسلامه. ولد فی الکعبة عاش مائة وعشرین سنة ستین فی الجاهلیة وستین فی الإسلام توفی بالمدینة سنة أربع وخمسین. وقیل : ثمان وخمسین. لم یقبل شیئا بعد النبی (ص) من أحد أعتق مائة رقبة فی الجاهلیة وأعتق مائة [رقبة] فی الإسلام انفلت یوم بدر من القتل فکان إذا استغلظ فی الیمین قال : لا والذی نجانی یوم بدر أحد المذکورین من قریش بالبذل والعطیة والبر والهدیة ذهب بصره قبل موته ما صنع فی الجاهلیة شیئا من المعروف إلا صنع فی الإسلام مثله أسند وصیته إلی عبد الله بن الزبیر وأصیب بابنه هشام بن حکیم مات قبله. (55) (حکیم بن حزام ...در کعبه به دنیا آمد وشصد سال در جاهلیت زندگی میکرد و شصت سال در دوران اسلام زیست، و صد نفر را در دوران اسلام آزاد کرد، و به عبد الله بن زبیر وصیت کرده است... )بعد از بررسی کلمات علماء در مورد این شخصیت به نتایجی میرسیم که به برخی از آن اشاره میکنیم.
1- فرزند برادر ام المؤنین خدیجه کبری (س) است. 2-از طایفه قریش است. 3-در جاهلیت شصد سال مشرک بوده است. (56) 4-روز فتح مکه مسلمان شده است. 5- جزو کسانی است که به آنها «مؤلفة قلوبهم» (57) میگویند. (58) 6-در زمان پیامبر (ص) احتکار طعام میکرد (59) 7-با پدرش در جنگهای «فِجار (60)»حضور داشت. (61) 8-از کسانی است که بر عثمان بن عفان نماز خواند. (62)
سؤال:
حال کسی که مشرک بوده و... چطور میتواند در کعبه به دنیا آید. ولی امیر مؤمنان (ع) که لحظه ای شرک به خداوند نداشته، در بین مردان اولین مسلمان است، پسر عموی رسول خدا (ص) است، تمام زندگیش وقف اسلام بوده، حتی همسر بزرگوارش (س) در این راه به شهادت رسیده، یاور فقیران بوده، بر جنازه پیامبر (ص) نماز خوانده، خلیفه واقعی پیامبر (ص) بوده؛ اگر بگوییم چنین شخصیت با فضیلتی در کعبه بدنیا آمده دروغ گفتهایم. به فضل الهی احادیثی که اشاره به تولد حکیم بن حزام در کعبه دارد را ذکر کرده و آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.
بررسی روایات تولد حکیم بن حزام در کعبه :
روایت اول:
«وحکیم بن حزام بن خویلد، عاش عشرین ومئة سنة، وکانت أمه ولدته فی الکعبة.».(63) (حکیم بن حزام 120 سال زندگی کرد و مادرش او را در کعبه به دنیا آورد) اولین کسی که مدعی تولد حکیم بن حزام در مکه است هشام بن محمد بن سائب کلبی متوفای (204 ه. ق) است.
نقد و بررسی این روایت:
الف: صحت انتساب خبر به ابن کلبی: در بین علماء جرح وتعدیل اهل سنت بعضی خاصته اند کلبی را ضعیف نشان دهند که البته از نظر ما قابل قبول نیست (64). دار قطنی وغیر او گفتهاند متروک الحدیث است. (65)؛ یحیی بن معین میگوید: ثقه نیست (66) . سمعانی نیز میگوید: ...یروی العجائب والاخبار التی لا اصول لها ...غالیا فی التشیع، أخباره فی الاغلوطات أشهر من أن یحتاج إلی الاغراق فی وصفها. (67) (اخبار عجیب و غریبی که هیچ اصلی ندارد نقل میکند در تشیع غالی است... )این اتهامات بر کلبی برای ما حجیتی ندارد. چون این بیانات ناشی از تعصب است، ولیکن ما در صحت انتساب این سخن به کلبی شک داریم؛ و کسی که متهم است این روایت را به کلبی نسبت داده آقای سکری است. زیرا کتاب کلبی که الان در دست ما است، از طریق حسن بن حسین سکری (212-275 ه. ق) از ابی جعفر محمد بن حبیب بن امیه بغدادی (ت 245 ه) از کلبی است. حال آنکه مورخینی مثل ابن ندیم و حموی غیر از این گفتهاند. (68)
و چنین اختلافی اثر بزرگی در متن اصلی دارد. چه آنکه طبق کلام مرحوم نجاشی (69) کلبی شیعه است؛ و یک فرد شیعه چنین دروغ بزرگی را نمیگوید. پس نتیجه میگیریم که عبارت «وکانت أمه ولدته فی الکعبة» را سکری اضافه کرده نه خود کلبی. (70)
سوال:
ممکن است کسی بگوید: بر فرض که کلبی در مورد تولد حکیم در کعبه سخنی نگفته باشد بلکه سکری اضافه کرده باشد. باز مشکلی به وجود نمیآید زیرا سکری نیز در نزد علما ثقه و حجت است. (71) در پاسخ باید گفت: ثقه یعنی کسی که امین باشد ودروغ نگوید، حال آنکه سکری دروغ گفته است.
ب: مرسل بودن روایت:
بر فرضی که انتساب تولد حکیم در کعبه به کلبی درست باشد چگونه ابن کلبی و سکری که در قرن سوم هجری زندگی میکرده اند از تولد حکیم بن حازم که فقط شصد سال در جاهلیت بوده خبر دارند. در نتیجه خبر مرسل میشود و طبق کلام خود علمای عامه که ذکر میشود چنین خبری حجت نیست.
معنی خبر مرسل:
مازری میگوید: «أن یکون فی طریق الخبر راو ملتبس العین، إما بأن لا یذکر، أو أن یذکر علی نحو الإبهام».(72) (خبر مرسل آن خبری میباشد که راوی ان مشخص نیست ...) أبو العباس القرطبی، از بزرگان مالکیه: «المرسل عند الأصولیین والفقهاء عبارة عن الخبر الذی یکون فی سنده انقطاع، بأن یحدث واحد منهم عمن لم یلقه، ولا أخذ عنه» (73) «حدیث مرسل: آن است که سند منقطع است، به این که یک راوی در سند حدیث از کسی نقل کرده است که اورا ندیده است ...»
حکم حدیث مرسل:
نووی میگوید: «ثم المرسل حدیث ضعیف عند جماهیر المحدثین، وکثیر من الفقهاء وأصحاب الأصول» (74) «حدیث مرسل نزد علماء، ضعیف است ...»مسلم در مقدمه صحیحش میگوید: «والمرسل من الروایات فی أصل قولنا وقول أهل العلم بالأخبار لیس بحجة» (75) «خبر مرسل: حجت و دلیل نیست»
ابن صلاح :
«ثم اعلم أن حکم المرسل حکم الحدیث الضعیف، إلا أن یصح مخرجه بمجیئه من وجه آخر» (76) «حکم حدیث مرسل مثل خبر ضعیف میباشد ...»
ابن أبی حاتم درکتاب مراسیل :
«سمعت أبی وأبا زرعة یقولان : لا یحتج بالمراسیل، ولا تقوم الحجة إلا بالأسانید الصحاح المتصلة».(77) «پدرم و ابی زرعه میگفتند: به حدیث مرسل نمیتوان استناد کرد ...»پس چون این خبر مرسل است طبق نظر علمای اهل سنت هم نمیتوان به این خبر عمل کرد.
ج: این خبر هم شاذ است هم خلاف مشهور.
معنا و حکم خبر شاذ:
1- حاکم نیشابوری میگوید: ..فأما الشاذ فإنه حدیث یتفرد به ثقة من الثقات ولیس للحدیث أصل متابع لذلک الثقة ...(78) «حدیث شاذ: آن حدیثی است که یک نفر آنرا راویت کرده است ...»
2-حاکم نیشابوری وغیر او از یونس بن عبد الأعلی نقل کردهاند:
قال : قال لی الشافعی : لیس الشاذ من ا لحدیث أن یروی الثقة ما لا یرویه غیره، هذا لیس بشاذ، إنما الشاذ أن یروی الثقة حدیثا یخالف فیه الناس، هذا الشاذ من الحدیث (79) «شافعی میگوید: خبر شاذ: آن خبری است که، راوی ثقه حدیثی نقل کرده است که، مردم با آن مخالف هستند ...»
3- ابن صلاح میگوید : «فخرج من ذلک أن الشاذ المردود قسمان : أحدهما : الحدیث المنفرد المخالف. والثانی : ...»(80) (خبر شاذ به دو معنی است: معنی اول: اگر حدیثی تنها یک راوی داشته باشد و مخالف با برخی اتفاقات باشد میشود شاذ ...)
حکم خبری که خلاف مشهور است:
1-وقد أمر أحمد بن حنبل ابنه أن یحذف حدیث «یهلک أمتی هذا الحی من قریش» لمخالفته المشهور : قال عبد الله بن أحمد بن حنبل : قال أبی فی مرضه الذی مات فیه : اضرب علی هذا الحدیث، فإنه خلاف الأحادیث عن النبی (ص) (81) «عبد الله بن حنبل فرزند احمد ابن حنبل-رئیس فرقه حنبلیها- میگوید: پدرم حدیثی را به خاطر مخالفت با مشهور نپذیرفت» در ادامه میگوید: وهذا مع ثقة رجال إسناده، حین شذ لفظه عن الأحادیث المشاهیر أمر بالضرب علیه ...(82) «پدرم آن حدیث را در حالی نپذیرفت که راویان آن حدیث همه مورد اطمینان بودند.»
2- کلام ابن جوزی:
«قال ابن الجوزی ما أحسن قول القائل إذا رأیت الحدیث یباین المعقول أو یخالف المنقول أو یناقض الأصول فاعلم أنه موضوع...»(83)
«اگر حدیثی مخالف عقل یا نقل یا برخی اصول بود بدانید که آن حدیث دروغ و جعلی میباشد» و هیچ شبه ای نیست که خبر تولد حکیم بن حازم در کعبه خبر شاذ، منکر، موضوع، مخالف منقول است، وناقض أصول؛ چون حدیث ولادت علی بن ابی طالب (ع) درکعبه أمری مشهور است، وغیرآن مشهور نیست.
نتیجه:
الف: حاکم نیشابوری از علمای اهل سنت در باره حدیث مشهور میگوید: ....ذکرنا من المشهورة التی یعرفها أهل العلم وقل ما یخفی ذلک علیهم وهو المشهور الذی یستوفی فی معرفتها الخاص والعام (84) (خبر مشهور خبری است که علماء از آن اطلاع دارند و بر تعداد کمی از آنها مخفی است...)
ب: ثابت شد حدیث تولد امیر مؤمنان (ع) در کعبه مشهور است.
ج: پس همه باید بپذیرند تنها کسی که در کعبه بدنیا آمده علی بن ابی طالب (ع) میباشد.
روایت دوم:
زبیر بن بکار بن عبد الله (متوفای 256 ه. ق) در کتاب خودش «جمهرة نسب قریش وانسابها» (85) نیز راه را اشتباه پیموده و مولود کعبه را حکیم بن حزام معرفی کرده است. «حدثنا الزبیر قال، وحدثنی مصعب بن عثمان قال: دخلت أم حکیم ابن حزام الکعبة مع نسوة من قریش، وهی حامل به حکیم بن حزام، فضربها المخاض فی الکعبة، فأتیت بنطح حیث أعجلها الولاد، فولدت حکیم بن حزام فی الکعبة علی النطح.»(86) (حدیث کرد زبیر، حدیث کرد برای من مصعب بن عثمان، که مادر حکیم بن حزام وقتی حکیم را حمل داشت داخل کعبه شد با عده ای از زنان قریش و حکیم در کعبه به دنیا آمد...)
بررسی روایت:
روایت را زبیر بن بکار از مصعب بن عثمان نقل کرده است، که چند اشکال دارد:
الف: زبیر در نزد علمای جرح وتعدیل مورد قبول نیست. احمد بن علی سلیمانی او را منکر الحدیث و در رتبه کسانی که حدیث جعل میکنند میداند. (87)
ب: مصعب بن عثمان مجهول است. در هیچ یک از کتابهای رجالی در مورد وثاقت یا مدحش سخنی نیافتیم فقط نسب او ذکر شده، که عبارت است از: مصعب بن عثمان بن عروة بن الزبیر بن العوام (88)
ج: لازم است عمر مصعب 105 سال باشد: زبیر بن بکار متوفای سال 256 ه. ق میباشد (89).و مصعب بن عثمان نیز شاید در همین زمان بوده، در حالی که حکیم بن حزم در سال 54 ه. ق در سن 120 سالگی (90) فوت کرده است. حال فرض کنیم مصعب بن عثمان در زمان تولد حکیم بن حزام 15 سال داشته باشد چون خبر از تولد داده است. از طرفی حکیم هم در سن 120 سالگی (91) از دنیا رفته. پس لازم است مصعب در آن هنگام 105 سال داشته باشد. چون این قضیه را برای زبیر بن بکار تعریف کرده لاجرم باید زمان او را نیز درک کرده با شد. با تخفیف فرض کنید زمان مرگ مصعب در سال 250 باشد. لازم است در آن وقت 251 سال داشته باشد. پس مشخص شد مصعب زمان حکیم بن حازم را درک نکرده.
د: روایت مرسل است. مشخص شد مصعب، حکیم را درک نکرده است. ولی با کمال تأسف میبینیم برخی از بزرگان اهل سنت مثل: ابوالفرج ابن جوزی، مزی، ذهبی، وابن حجر عسقلانی (92) این روایت مرسل و دروغ را نقل کردهاند ولی روایت مشهور و صحیح تولد حضرت علی (ع) را نقل نکرده اند.
خداوند مهربان در کتابش میفرماید:
أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ (93)
ه: کلام آقای سیوطی: می گویددروغ گویان به حکیم بن حزام روایاتی را نسبت دادهاند: وقال مالک إنما یخرف الکذابون وحدث بعد المائة من الصحابة حکیم بن حزام (94) (همانا دورغ گویان خرفت) =کسی که به واسطه پیری عقلش فاسد شدهبعد از صد سال از برخی صحابه مثل حکیم بن حزام نقل حدیث میکنند. طبق کلام سیوطی میتوان نتیجه گرفت این حدیث هم یکی از دروغهایی است که به حکیم بن حازم نسبت دادهاند.
و: دشمنی خاندان زبیر با امیر مؤمنان (ع) : طبق شواهد ذیل، آل زبیر دشمنی زیادی با علی بن ابی طالب (ع) داشتند:
1- کلام حضرت امیر (ع) در نهج البلاغة: وَ قَال (ع) مَا زَالَ الزُّبَیْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ حَتَّی نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُ اللَّه (95).. «زبیر از ما اهل بیت بود تا وقتی فرزندش عبد الله بزرگ شد ...»
2- توهین عروة بن زبیر در مقابل حضرت سجاد (ع) : و روی جریر بن عبد الحمید عن محمد بن شیبة قال شهدت مسجد المدینة فإذا الزهری و عروة بن الزبیر جالسان یذکران علیا (ع) فنالا منه فبلغ ذلک علی بن الحسین (ع) فجاء حتی وقف علیهما فقال أما أنت یا عروة فإن أبی حاکم أباک إلی الله فحکم لأبی علی أبیک و أما أنت یا زهری فلو کنت بمکة لأریتک کبر أبیک (96) «زهری و عروة بن زبیر به امیر المؤمنین (ع) توهین میکردند که سخنانشان به امام سجاد (ع) رسید...»
3- ابن ابی الحدید میگوید: و من المنحرفین عنه المبغضین له عبد الله بن الزبیر (97)... «از کسانی که کینه وبغض علی بن ابی طالب (ع) را داشت، عبد الله بن زبیر است»
4- مناظره محمد بن حنفیه : و روی عمر بن شبة أیضا عن سعید بن جبیر قال خطب عبد الله بن الزبیر فنال من علی (ع) فبلغ ذلک محمد بن الحنفیة فجاء إلیه و هو یخطب فوضع له کرسی فقطع علیه خطبته و قال یا معشر العرب شاهت الوجوه أ ینتقص علی (ع) و أنتم حضور إن علیا (ع) کان ید الله علی أعداء الله و صاعقة من أمره أرسله علی الکافرین و الجاحدین لحقه فقتلهم بکفرهم فشنئوه و أبغضوه و أضمروا له الشنف و الحسد و ابن عمه (ص) حی بعد لم یمت فلما نقله الله إلی جواره و أحب له ما عنده أظهرت له رجال أحقادها و شفت أضغانها فمنهم من ابتز حقه و منهم من ائتمر به لیقتله و منهم من شتمه و قذفه بالأباطیل فإن یکن لذریته و ناصری دعوته دولة تنشر عظامهم و تحفر علی أجسادهم و الأبدان منهم یومئذ بالیة بعد أن تقتل الأحیاء منهم و تذل رقابهم فیکون الله عز اسمه قد عذبهم بأیدینا و أخزاهم و نصرنا علیهم و شفا صدورنا منهم إنه و الله ما یشتم علیا (ع) إلا کافر یسر شتم رسول الله (ص) و یخاف أن یبوح به فیکنی به شتم علی (ع) عنه أما إنه قد تخطت المنیة منکم من امتد عمره و سمع قول رسول الله (ص) فیه لا یحبک إلا مؤمن و لا یبغضک إلا منافق وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون. فعاد ابن الزبیر إلی خطبته و قال عذرت بنی الفواطم یتکلمون فما بال ابن أم حنیفة فقال محمد یا ابن أم رومان و ما لی لا أتکلم و هل فاتنی من الفواطم إلا واحدة و لم یفتنی فخرها لأنها أم أخوی أنا ابن فاطمة بنت عمران بن عائذ بن مخزوم جده رسول الله (ص) و أنا ابن فاطمة بنت أسد بن هاشم کافلة رسول الله (ص) و القائمة مقام أمه أما و الله لو لا خدیجة بنت خویلد ما ترکت فی بنی أسد بن عبد العزی عظما إلا هشمته ثم قام فانصرف (98).. (عبد الله بن زبیر در وقت سخنرانی برای مردم نا گاه توهین به امیر المؤمنین) ع کرد در همین حین محمد بن حنفیه وارد بر جلسه شد، مردم را برای او باز کردند و صندلی برای ایشان قرار داند بعد از استقرار فرمودند: ای جماعت عرب آیا شما نشته اید و در حضور شما به علی بن ابی طالب توهین میشود. علی بن ابی طالب (ع) دست خدا میباشد که بر دشمنانش فرود آورد، ....و کسی که کافر باشد به علی بن ابی طالب (ع) توهین میکند ...
ز: او از طایفه زبیر است (99) چون یکی از اجداد زبیریان اسد بن عبد العزی است که جد «حکیم» نیز میباشد؛ و حتی به عبد الله بن زبیر وصیت کرده است (100) وشاید به همین خاطر است که این حدیث دروغ را درست کردند.
تذکر:
چگونه وهابیون و پیروان آنها، میگویند ما اهل بیت پیامبر (ص) را دوست داریم. ولی به دشمنان آنها نیز عشق و ارادت میورزند، تا جایی که فضیلت مختص به امیر مؤمنان (ع) را به کسی دیگر نسبت میدهند. طبق نص صریح قرآن چنین چیزی درست نیست.
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِهِ وَ ما جَعَلَ أَزْواجَکُمُ اللاَّئی تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهاتِکُمْ وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ ذلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْواهِکُمْ وَ اللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ یَهْدِی السَّبیلَ (101)