جنبش جنگل در سال 1294 شروع شد و بهمدت هفت سال ادامه داشت. این جنبش با فعالیتهای میرزاکوچکخان آغاز شد. در این مرحله از نهضت افرادی، چون دکتر حشمت، خالو قربان، احساناللهخان، حاج احمد کسمایی و معینالرعایا عضویت داشتند.
از جمله شرایط عضویت افراد در نهضت، قید ادای سوگند بود که به نوعی مصونیت از بدخواهان و بداندیشان بهحساب میآمد. میرزا میخواست این جنبش را به یک جبهه مهم سیاسی بدل کند، بنابراین برای نهضتش نام هیات اتحاد اسلام را برگزید. هیات اتحاداسلام کانون تصمیمگیریها و اقدامات مهمی بهشمار میرفت. اعضای آن هم به غیر از چند نفر، متشکل از علما و روحانیون بود. نهضت برای خود خطمشی سیاسی نیز مطرح کرد.
خطمشی جنگل
آسایش عمومی، نجات طبقات زحمتکش با بهدست آمدن آزادی و تساوی انسانها بدون در نظر گرفتن نژاد و مذهب، کمک مالی به کشاورزان خردهپا، خودمختاری اداری، حفظ اسلام، الغای کلیه معاهدههای نابرابر و خروج نیروهای انگلیسی از ایران.
کادر رهبری نهضت
در کادر رهبری نهضت افراد ورزیده و مبرزی که وارد به سیاست جهانی باشند کمتر دیده میشد. حتی خود میرزا یک مرد دینی بود که همه مظاهر انقلاب را از دریچه دیانت میدید. در جنگی که میان قزاقان و نیروهای روسی با جنگلیها رخ داد تعداد زیادی از جنگلیها کشته شدند. شورای سران جنگل نتیجه را بررسی کردند و کار انتقاد و مشاجره بالا گرفت. آنها از روش و خطمشی میرزا و حاج احمدکسمایی در جنگ اخیر عیبجویی کردند. در پایان قرار گذاشتند که ریاست شورا و فرماندهی امور جنگ، انتظام جنگ و فرماندهی جنگلیها با دکتر حشمت باشد.
حامیان نهضت
جنبش میرزاکوچک از طرف گروههای مختلفی، چون بازرگانان، روحانیون، زمینداران که خواهان تغییرات اجتماعی ریشهای بودند و دهقانان و کوهنشینان گیلانی با افکار تندروانه (که هدف این گروه الغای بیگاری، انجام اصلاحات در نظام سهمبری و مصادره اموال زمینداران ضدمشروطه بود) حمایت میشد.
اوج و افول نهضت
قدرت جنگلیها به حدی رسیده بود که آنها توانسته بودند یک اسیر انگلیسی را با مسلمانی با نام اسکندری معاوضه کنند. آنها در صدد بودند که بیشتر نقاط جنگل را در دست بگیرند و تا قزوین آمدند، اما در اینجا توسط نیروهای انگلیسی متوقف شدند. میرزاکوچک و احسانالله با دستههای کوچک به کوههای دور عقب نشستند و بنابراین جنبش جنگل متوقف و دستههای مسلح کوچکخان پراکنده شدند. اینها شرح مختصری بود از روند جریان وقایع موجود در نهضت جنگل؛ نهضتی که درحال قدرت گرفتن بود، ناگهان با شکست مواجه شد.
علل و عوامل شکست نهضت جنگل در مرحله اول
1- در نهضت جنبش جنگل مصدر امور کارها در دست روحانیون بود که مورد اجماع همه اعضا نبود. اشخاص ناراضی ترتیبی اتخاذ کردند و نام اتحاداسلام را به کمیته تغییر دادند. این عامل پای افراد غیرروحانی را به اتحاد اسلام باز کرد.
2- ادای سوگند در نهضت از جمله عوامل اطمینان به افراد و نوعی تضمین برای اعضا بود. وقتی در این قسم سستی و اهمال به کار رفت، افراد بدخواه و بدطینت توانستند، در میان اعضای جنگل رخنه کنند و خود را همرنگ با آنها نشان دهند. زمانیکه این اتفاق افتاد، اتحاد جنگلیها درهم شکسته شد. در صورتی که میتوانستند از نتایج و ثمرات نهضت خود بهترین استفاده را ببرند.
3- طیفهای مختلف تشکیلدهنده اعضای نهضت جنگل بودند که موجب فروکش کردن امواج نهضت شدند.
4- قدرت نهضت جنگل در سال 1296 توسعه یافته بود. آنها درصدد بودند به سمت قزوین بروند؛ اما قوای انگلیس آنها را متوقف میکند. استوکس انگلیسی برای بستن قرارداد صلح به جنگل میرود. انگلیسیها میخواستند از جنگل عبور کنند تا به نیروهای انگلیسی در آن طرف روسیه کمک برسانند. به خواست انگلیسیها برای متقاعد کردن میرزا، پیچراخوف فرمانده قوای روسی با میرزا صحبت کرد.
پیچراخوف پیشنهادهایی میدهد که از طرف میرزا مورد قبول واقع نمیشود. نیروهای انگلیسی و روسی با جنگلیها درگیر میشوند. تلفات سنگینی به قوای جنگل وارد میشود. انگلیسیها هم که جنگ را تلف کردن وقت میدانند، با میرزا صلح کردند.
این سازش ضربه سنگینی به نهضت وارد کرد. کمیته اتحاد اسلام دچار انشعاب شد. فئودالها علیه جنگلیها به نبرد پرداختند. حکومت مرکزی هم به سمت گیلان نیرو اعزام کرد. دکتر حشمت دستگیر و اعدام شد. در این زمان قرارداد 1919 میان انگلیسیها و حکومت مرکزی بسته شد که انگلیسیها در این قرارداد، تعهدات خود را با جنگلیها زیر پا گذاشتند.
شکلگیری مجدد نهضت
بعد از فروپاشی نهضت جنگل سران آن تصمیم گرفتند مبارزه را از سر بگیرند. احساناللهخان و خالوقربان دور میرزا جمع شدند تا با انگیزه تجربه از اشتباهات قبلی، نهضت جنگل را جان دوباره بخشند. آنها انحلال کمیته اتحاداسلام را اعلام کردند و کمیته انقلابی تشکیل دادند. دومین شکلگیری مجدد جنبش انقلابی نهضت جنگل سال 1298 بود. این جنبش روز به روز توسعه و گسترش مییافت. نیروهای روسیه تزاری سال 1299 در بندرانزلی بودند.
ارتش سرخ شوروی هم وارد بندرانزلی شد. از اینرو برای جنگلیها که یک نیروی مخالف آنها (توسط ارتش سرخ شوروی) از بین برود مفید بود. میرزا از حمایت نیروهای چپ برخوردار بود. حمایت بلشویکها هم از جنگلیها باعث تشویق و دلگرمی آنها شد. جنبش جنگل خرداد 1299 در گیلان حکومت جمهوری سوسیالیستی را اعلام کرد. جنگلیها میخواستند سراسر ایران را همانند گیلان تغییر الگو دهند. این موضوع دولت مرکزی را در معرض خطر قرار میداد. جنبش جنگل این زمان در اوج قدرت بود؛ اما طولی نکشید که با نمودار شدن انشعابات و اختلافات داخلی قدرتشان متزلزل شد.
جناحبندیهای موجود در نهضت
شماری از اختلافات موجود در نهضت جنبه داخلی داشت. اعضای تشکیل دهنده این نهضت در ابتدا به دو جناح تقسیم میشد. جناح راست به رهبری میرزاکوچکخان و جناح چپ به رهبری احسانالله خان و خالو قربان. هدف مشترک این دو جناح، بیرون کردن بیگانگان از کشور بود، اما هدف مشترک نتوانست آنها را با هم متحد کند. هر کدام از این دو جناح به عملیات جداگانهای دست میزد.
این جناحبندی در نهضت مربوط به زمانی است که میرزا با خالو قربان و احساناللهخان دچار اختلاف نشده بود و شخصیتی، چون حیدر عمواوغلی در نهضت حضور نداشت. بعد از جریان جدایی میان آنها، پای حیدر عمواوغلی به نهضت جنگل باز شد. حزب کمونیست ایران به رهبری حیدر عمواوغلی و جنگلیها به رهبری میرزا کوچک به منظور مستقر کردن جمهوری شوروی سوسیالیستی در گیلان با هم ائتلاف تشکیل دادند. میرزا در آغاز مذاکره با حزب کمونیست و تشکیل حکومت جمهوری شورایی با آنها قراردادهایی بست:
1- انحلال حزب کمونیست ایران و پایان دادن به تبلیغات کمونیستی.
2- به رسمیت شناختن حکومت جمهوری تشکیل یافته در گیلان از طرف روسیه.
3- برکناری سران جنبش از کار.
4- پس دادن اموال و املاک تجار ایرانی که در باکو بودند.
سران انقلاب به فکر تحکیم موقعیت سیاسی، نظامی و اجتماعی خود بودند؛ میان میرزا کوچک و حیدر عمو اوغلی اختلافاتی شکل گرفت. حیدر عمو اوغلی میخواست با تکیه بر حزب کمونیست مقامات دولتی را تحتنظر داشته باشد و کمیتهای هم به نام کمیته جنگل تشکیل داد. هدف از تشکیل چنین کمیتهای نفوذ میان دهقانانی بود که پایگاه اجتماعی و قدرت میرزا را تشکیل میدادند. با این اقدامات وی، قدرت میرزا رو به کاهش نهاد.
اختلافات ایدئولوژی میان جناحهای موجود
افراد انقلاب و حزب عدالتیهای رشت، خواهان مصادره اموال و املاک مردم و استقرار شیوه کمونیستی بودند؛ درحالیکه نهضت جنگلیها اصولا ریشه مذهبی داشت و اعتقادات مذهبی خود میرزا با اینگونه اعمال مغایرت داشت. آنها میخواستند با حفظ شعار «الناس مسلطون علی اموالهم» آزادی فردی و اجتماعی را در جامعه مستقر کنند. کمونیستها خواهان اصلاحات ارضی بنیادین بودند و با حجاب زنان مشکل داشتند.
این عوامل برای میرزا ناخوشایند بود، چرا که او به اصول اسلامی تقدس مالکیت خصوصی و عقاید محافظهکارانه پایبند بود. حیدر عمو اوغلی در نامهای که به میرزا نوشت، اصلاحات اجتماعی را خواستار شد. میرزا آن را رد کرد و حیدرعمواوغلی این اصلاحات را به نام کمیسریای خارجی با ریاست خود منتشر کرد. این عوامل در نهایت به مرور نهضت را در داخل دچار فروپاشی کرد.
منبع: بتول هوازاده، «علل شکست نهضت جنگل»، تاریخپژوهی، 1392.