ما درعصری زندگی میکنیم که اکثر افراد به دلیل نحوه زندگی و کیفیت آن دارای سلامت روان نیستند و مسئله مهمتری که در این بین وجود دارد این نکته است که اکثریت آنها حتی از این مسئله آگاه نیستند و شاید به درستی نمیدانند وقتی از سلامت روان سخن میگوییم دقیقا منظورمان چیست.
افراد از مراجعه به مشاور و روانشناس استقبال چندانی نمیکنند و بسیاری از آنها حالت تدافعی پیدا میکنند و حتی چندی از آنها معتقدند که خودشان همهچیز را میدانند و دقیقا مشکل از همین نقطه شروع میشود. قبل از اینکه به عوامل مهم موثر در سلامت روان بپردازیم بهتر است یک بار با هم نحوه زندگی و کیفیت آن را مرور کنیم.
بیشتر آدمها دچار روزمرگی میشوند و این مساله باعث میشود که خود را کمتر ببینند و به خودشان توجه نکنند. اگر بخواهیم بهتر توضیح دهیم باید بگوییم افراد، بیشتر درگیر بعد بیرونی خود شدهاند و درون خود را به فراموشی سپردهاند و این در صورتی اتفاق میافتد که سلامتی هر دو آنها در کنار هم باعث به وجود آمدن سلامت روان میشود.
عوامل موثر بر سلامت روان
همه ما در طی روزمرگی ذهنمان را درگیر مسائل مختلف میکنیم و از حال درونی خود غافل میشویم. اغلب اوقات این روزمرگیها و درگیریها باعث ایجاد نگرانی و استرس در ما میشوند و آرامش ما را به هم میزنند. اولین مورد مهمی که برای داشتن سلامت روان لازم است داشتن آرامش است.
با داشتن آرامش در مسائل زندگی نیز پیشرفت خواهید کرد البته منظور ما از داشتن آرامش، یک آرامش تقریبی که بتوان آن را در طی زمان حفظ کرد و نداشتن دغدغههای نگه دارنده است. در دورانی که ما زندگی میکنیم از بین بردن همه دغدغهها و نگرانیها کار سادهای نیست اما مهم این است که فرد بتواند خود و شرایط را ارزیابی کند و به کاهش استرس خود کمک کند و اگر مسئلهای غیر قابل حل بود بتواند با آن کنار بیاید و آن را رها کند تا باعث سلب آرامش از او نشود.
نحوه رسیدن به آرامش در هر فرد با فرد دیگر متفاوت است بنابراین هرکس باید خود را بشناسد و به آرامش خود کمک کند.
دومین موردی که برای داشتن سلامت روان مهم است توانایی کنترل هیجانات و احساسات است. بسیاری از افراد به صورت بیش از حد احساسات و هیجانات خود را بروز میدهند و تقریبا هیچگونه کنترلی روی آن ندارند که این مورد ممکن است باعث پشیمانی و مشکلات درونی دیگری برای او شود از طرف دیگر خیلی از افراد احساسات خود را در دلشان محفوظ نگه میدارند و تحت هیچ شرایطی آن را بروز نمیدهند که این موضوع نیز به صورت واضح درست نیست و مشکلات روحی برای او به وجود میآورد.
کافی است که دقیقا همان چیزی را که از محیط اطراف درک میکنید و حس میکنید را بیان کنید نه بیشتر نه کمتر.
اتفاق افتادن این مسئله به صورت نادر مشکلی ایجاد نمیکند. ما در مورد واکنشهایی صحبت میکنیم که عادت باشد و به صورت همیشگی رخ دهد.
اما مهمتر از این دو موردی که نام بردیم مسئله شناخت خود است. حتی به نظر ما باید خود را بشناسیم تا بتوانیم آرامش را در خود به وجود آوریم و هیجانات و احساساتمان را تحت کنترل خود بگیریم.
برای اینکه ذهن و روان سالم داشته باشیم لازم است که تواناییها و استعدادهای خود را بشناسیم و تمرکز و هوشیاری خود را افزایش دهیم.
تواناییها و خصوصیاتی که ما داریم رفتارمان را شکل میدهد و شناخت از طریق رفتار عینیترین روش برای شناختن فرد است.
از آنجایی که شناختن خود یک مسئله بسیار مهم است رفتار درمانی شناختی در کنار امور روانشناسی بسیار رایج شده است که در مطالب آینده به آن خواهیم پرداخت.