فقهای اسلام - اعم از سنی و شیعه - غنا را حرام و خواننده و شنونده آن را فاسق دانسته اند، هم چنین به حرمت موسیقی (نوازندگی) و گوش دادن به آن و ساخت و ساز و خرید و فروش آلات آن فتوا داده اند.
این مطلب در میان فقهای اسلامی اجماعی بوده، بلکه یکی از ضروریات اسلام می باشد. البته در این مسئله اختلاف های جزئی نیز وجود دارد و گروهی از فقهای اهل سنت در صورتی غنا و موسیقی را حرام می دانند که با حرام دیگری همراه، یا مقدمه برای حرام دیگر باشد، ولی برخی از فقهای اهل سنت و همه فقهای شیعه قائل به حرمت ذاتی غنا و موسیقی هستند.
در این فصل، ابتدا به آرا و فتاوای فقهای اهل سنت اشاره و سپس سخنان برخی از فقهای شیعه درباره حرمت غنا، موسیقی و آلات آن بیان خواهد شد.
موسیقی و غنا از دیدگاه فقهای اهل سنت
اهل سنت درباره حکم «غناء» اختلاف بسیاری دارند و کمتر مسئله ای است که به این اندازه مورد اختلاف فتاوای علمای اهل سنت قرار گرفته باشد. در این جا به برخی از نظریات آنان اشاره می شود:
شغل خوانندگی و نوازندگی
در کتاب الموسوعه الفقهیه که از طرف اوقاف و شئون اسلامی کویت تنظیم و منتشر شده، آمده است:
حنفی ها، حنبلی ها و آن چه که از مذهب مالکی استفاده می شود، گفته اند : شغل قراردادن غنا و آواز خوانی به گونه ای که معیشت خود را به وسیله آن تأمین کند، حرام است، و امام شافی گفته: هر زن یا مردی که غنا و آوازخوانی را شغل خود قرار دهد به گونه ای که با آن معروف گردد، شهادتش در دادگاه قبول نمی شود؛ زیرا آن کار لهوی است که شباهت به باطل دارد و هر کسی که این نوع کارها را انجام دهد، به سفاهت و سقوط مروت منسوب می گردد اگر چه حرمت آن معلوم نباشد.(1)
شنیدن غنا و موسیقی
در همان کتاب، درباره گوش دادن به غنا و موسیقی چنین آمده است:
همه فقهای اسلام قائل شده اند که، گوش دادن به «غناء» در موارد زیر حرام است:
الف) در صورتی که همراه با «غناء» عمل زشت و حرام دیگری انجام گیرد.
ب) احتمال دهد و ترس از این داشته باشد که گوش دادن به «غناء» به فتنه ای مثل عشق ورزیدن به زن اجنبی، یا پسر امرد (بی ریش) و یا تحریک شهوت به سوی زنا و امثال آن منجر شود.
ج) گوش دادن به «غناء» به ترک واجب دینی مثل نماز و یا ترک کار لازم دنیوی منجر شود، ولی اگر به ترک مستحباتی مانند نماز شب و امثال آن، منجر گردد، مکروه می شود.
ولی اگر برای استراحت روح و بدون ضمیمه های فوق باشد، علما در حکم آن اختلاف کرده اند : جماعتی آن را ممنوع و گروهی مجاز دانسته اند؛ به ترتیب زیر:
الف) عبدالله بن مسعود ( صحابی بزرگ پیامبر) قائل به حرمت شده است، هم چنین اکثر علمای عراق از جمله: ابراهیم نخعی، عامر شعبی، حمادبن ابی سلیمان، سفیان ثوری، حنفی ها و بعضی از حنبلی ها قائل به حرمت شده اند.
ب) شافعی ها، مالکی ها و بعضی از حنبلی ها قائل به کراهت شده و گفته اند : اگر کسی به غنای زن نامحرم گوش دهد، کراهتش شدیدتر است.
ج) عبدالله بن جعفر، عبدالله بن زبیر، مغیره بن شعبه، اسامه بن زید، عمران بن حصین، معاویه بن ابی سفیان و برخی دیگر از صحابه و نیز عطاء بن ابی رباح و بعضی دیگر از حنبلی ها از قبیل: ابوبکر خلال و ابوبکر عبدالعزیز و نیز محمد غزالی از شافعی ها قائل به اباحه شده و گفته اند: گوش دادن به غنای خالی از محرمات دیگر حلال است(2)
عبدالرحمان جزیری در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، نظریه مذاهب چهارگانه اهل سنت را درباره غنا و موسیقی به ترتیب زیر نقل کرده است.
الف ) شافعی: امام غزالی در احیاء علوم الدین گفته است : روایات، دلالت بر حلال بودن غنا، رقص و دایره زدن دارد... به شرط این که فتنه یا محظور دینی بر آن مترتب نباشد.
ب) حنفی ها گفته اند : غنای حرام آن است که، بر الفاظ حرام مانند توصیف زن معین، یا توصیف شراب، بدگویی از مسلمان و امثال آنها مشتمل باشد و گرنه حرام نیست.
ج) مالکی ها: آلات موسیقی که نکاح را آشکار می سازد، مثل طبل و دایره بدون حلقه، استعمال آنها تنها درباره نکاح جایزه است؛ بعضی از آنها گفته اند : موسیقی، تنها در مجلس ولیمه ی نکاح مباح است و بعضی دیگر گفته اند : موسیقی در مجلس عروسی، عقد و هر مجلس سرور و شادی دیگر مباح است و اختصاص به ولیمه نکاح ندارد اما «غنا» فقط رجز خواندن با آهنگ غنا حلال و بقیه حرام است.
د) حنبلی ها: هیچ کدام از آلات موسیقی از قبیل: عود، مزمار، طبل، رباب و امثال اینها حلال نیست، اگر یکی از اینها در مجلس ولیمه باشد، اجابت دعوت و رفتن به آن مجلس حلال نمی باشد. اما «غناء» زیبا نمودن صدا و ترنم، ذاتاً حلال است... و با آهنگ خواندن قرآن مکروه می باشد.(3)
نظریه غزالی
همان گونه که در کلام «عبدالرحمان جزیری» آمده بود، امام محمد غزالی شافعی از کسانی است که به مباح بودن موسیقی و غنا فتوا داده است.
او در کتاب احیاء علوم الدین بحثی را تحت عنوان «کتاب آداب السماع و الوجد» مطرح کرده و پس از اشاره به اقوال مختلف بزرگان اهل سنت درباره «سماع؛ شنیدن موسیقی و غنا » و نقل خواب و رؤیای بعضی از اهل سنت در تمجید «سماع» می گوید:
معنای سخن کسانی که می گویند: سماع حرام است، این است که؛ خدای تعالی مرتکب آن را عذاب می کند و این چیزی است که از طریق عقل و نقل ناشناخته است؛ زیرا شناخت شرعیات منحصر است به نص و قیاس... وقتی که درباره چیزی، نه نصی وجود داشته باشد نه قیاس، قول به تحریم آن باطل می گردد و آن عمل، جزء مباحات خواهد بود، و درباره «سماع» نیز هیچ نصی و قیاسی دلالت بر حرمت نمی کند.(4)
ایشان برای اثبات مدعای خود دلایلی آورده که بطلان آنها واضح و آشکار است، حتی برخی از آنها توهین به مقام شامخ رسول خدا (ص) محسوب می شود، از جمله آنها دو مورد زیر از غزالی است که به عنوان دلیل بر جواز غنا و موسیقی نقل کرده است:
الف) عایشه می گوید: «روزی دو کنیز خواننده در منزل من آواز خوانی می کردند.
پیامبر وارد شد (اعتراضی نکرد) خوابید و صورت خود را پوشاند، در این حال ابوبکر وارد شد و مرا از این کار منع کرد، پیامبر صورت خود را باز کرد و به ابوبکر فرمود: بگذار بخوانند، ایام عید است!». (5)
ب) عایشه می گوید: «عده ای از سودان آمده بودند و بازی، رقص و پای کوبی می کردند، پیامبر به من فرمود: می خواهی تماشا کنی؟ گفتم: آری. پیامبر، مرا در پشت خود قرار داد به گونه ای که سرم را به شانه پیامبر گذاردم و صورتم در کنار صورت او قرار گرفت، آن قدر تماشا کردم تا خسته شدم. پیامبر فرمود: بس است؟ گفتم: آری. فرمود: پس برو به خانه». (6)
خوانندگان عزیز! آیا این مطالب اهانت به مقام شامخ رسالت نیست؟!
موارد حرمت سماع از منظر غزالی
غزالی، پس از اثبات عقیده خود (حلیت غنا و موسیقی) مواردی را استثنا کرده و گفته است: در پنج مورد، شنیدن غنا و موسیقی در اثر عوارض جانبی حرام می شود که عبارتند از:
1. در صورتی که خواننده زن اجنبی باشد که از گوش دادن به صدای او، خوف فتنه باشد. پسر نوجوان بی ریش نیز همین حکم را دارد.
2. آلت موسیقی، از آلات شراب خواران و فاسقان باشد مانند: مزمار، ساز و طبل.
3. در کلام آوازخوان، چیزی باشد که دروغ، فحش، هجو محسوب شود، یا دروغ به خدا و پیامبر یا صحابه پیامبر... و یا وصف زن مشخصی باشد.
4. شنونده در حالتی باشد که شهوت بر او غلبه کند. مثل کسانی که در عنفوان جوانی هستند، گوش دادن آنان به غنا یا موسیقی حرام است.
5. شنونده یا خواننده و نوازنده، آن را شغل و برنامه همیشگی خود قرار دهد به گونه ای که بیشتر وقت خود را در آن صرف کند، چنین کسی سفیه و شهادت او در دادگاه مردود است، زیرا مداومت بر لهو جنایت است، همان گونه که گناه صغیره با اصرار و مداومت بر آن، کبیره می گردد، برخی از مباحات نیز با مداومت بر آن، تبدیل به گناه می شود(7)
خلاصه نظریات فقهای اهل سنت
همان گونه که اشاره شد، فقهای اهل سنت در حکم غنا، بسی اختلاف نظر دارند؛ برخی آن را مباح، گروهی آن را حرام و دسته ای آن را مکروه می دانند.
آقای سید علی حسینی در رساله غنا از دیدگاه عامه از این حجر هیثمی نقل می کند که ایشان در کتاب کف الرعاع مجموع اقوال فقهای اهل سنت را در یازده قول دسته بندی کرده است:
1. غنا حرام است. این نظریه به ائمه اربعه اهل سنت و بسیاری از فقها منسوب است.
2. غنا مکروه است. نظریه ظاهر تر شافعی، احمد بن حنبل، مالک و ابوحنیفه است و بسیاری از شافعیان و حنبلیان بر این نظریه اند. فقیهان اهل بصره نیز آن را برگزیده اند.
3. غنا مباح است. ابراهیم بن سعد و عنبری، ابن نحوی، ابن عربی، غزالی و ماوردی در زمره طرفداران این نظریه اند. ابن حزم رساله ای برای اثبات این نظریه نگاشته است.
4. بسیار آن حرام و کم آن مباح است. برخی از شارحان منهاج این نظریه را پذیرفته اند و رافعی از سرخسی آن را گزارش کرده است.
5. خواندن و شنیدن غنا حرام است جز برای کسی که در خانه ای تنها باشد. ابن حجر این قول را از برخی شاگردان بغوی نقل کرده است.
6. اگر مرد برای زن یا زن برای مرد بخواند، حرام است و نیز اگر با مسکری همراه باشد، یا در آن افراط شود، حرام است. حلبی جرجانی از فقیهان برجسته شافعی بر این نظریه بود.
7. جواز غنا مشروط به شرایط زیر است:
فرصت و عمر انسان را ضایع نکند؛ خواننده مرد و یا محرم باشد؛ کسانی که در کوچه رفت و آمد می کنند صدای آن را نشنوند و با مکروهی همراه نباشد، استاد ابو منصور، این فتوا را داده است.
8. اگر خوانندگی را کسب و وسیله معاش خود قرار دهد و با آن قرار داد ببندد، حرام است. استاد ابومنصور، این فتوا را از شافعی نقل کرده است.
9. اگر انسان در غنا، نیت درست و خیری داشته باشد، مکروه نیست والا مکروه است. خوارزمی در کتاب کافی آن را آورده است.
10.اگر نیت کند که، با آن قلب خود را به سمت طاعت الهی سوق دهد، در زمره طاعات است و اگر بخواهد غنا نیروی بیشتری برای انجام دادن گناه به وی ببخشد و وی را بر ارتکاب معصیت تقویت کند، حرام است. ابن حزم و غزالی بر این نظریه اند.
11. اگر آوازی که می خوانند به گونه ای باشد که جز احتمال حرمت در آن راه ندارد، حرام است و اگر هم احتمال حرمت و هم احتمال حلیت در آن می رود، حلال است. برخی از شافعیان خراسانی این نظریه را پذیرفته اند و ابن حجر بر آن مهر تأیید زده است.(8)
اینک پس از اشاره به آرا و نظریات گوناگون اهل سنت درباره غنا وموسیقی، به بیان اقوال فقهای شیعه دراین باره می پردازیم.
اقوال علمای شیعه در حرمت غنا و موسیقی
همه علما و فقهای شیعه - رضوان الله علیهم - معتقدند غنا و خوانندگی ذاتاً حرام است، چه حرام دیگری با آن باشد یا نباشد و فرموده اند: غنا و آوازخوانی اگر چه همراه با آلات موسیقی و یا حرام دیگری نباشد، هم چنین گوش دادن به آن، از گناهان کبیره است و مرتکب آن اگر چه اصرار نورزد فاسق شده و از عدالت بیرون می رود و حق انجام دادن کارهای مشروط به عدالت را ندارد، مگر این که از عمل زشت خود پشیمان گشته و توبه حقیقی نماید.
هم چنین گفته اند: غنا نیز همانند شراب و امثال آن ذاتاً و به تنهایی حرام است اگر چه هیچ عمل حرامی به آن ضمیمه نشود. و در صورت ضمیمه شدن حرام یا حرام های دیگر، گناه و عقابش افزایش یافته و هر کدام از آن اعمال حرام، عقاب مخصوص خود را خواهد داشت.
فقط یکی از علمای شیعه (فیض کاشانی) در ذاتی بودن حرمت غنا تردید کرده و آن را در صورتی حرام دانسته که با حرام دیگری از قبیل نواختن آلات موسیقی و اختلاط زن و مرد، استماع صدای نامحرم و... همراه باشد.
در این جا عین کلام ایشان را ذکر نموده و به ضعف و رد نظریه اش اشاره می کنیم و سپس سخنان برخی از علمای شیعه را در حرمت ذاتی غنا می آوریم.
کلام فیض کاشانی (قدس سره)
ملا محسن فیض کاشانی (متوفای 1091 هـ. ق) در کتاب مفاتیح الشرائع ضمن شمارش معصیت ها، غنا را نیز یکی از معاصی شمرده و پس از اشاره به چند روایت می نویسد:
الذی یظهر من مجموع الاخبار الوارده فی الغناء، و یقتضیه التوفیق، بینها، اختصاص حرمته و حرمه ما یتعلق به من الاجر و التعلیم و الاستماع و البیع و الشراء کلها بما کان علی النحو المعهود المتعارف فی زمن بنی امیه، من دخول الرجال علیهن و استماعهم لصوتهن و تکلمهن بالأباطیل و لعبهن بالملاهی من العیدان والقضیب وغیرها، و بالجمله مااشتمل علی فعل محرم حرام دون ما سوی ذلک؛
آن چه از مجموع اخبار و احادیث مربوط به غنا و جمع بین آنها به دست می آید، این است که، حرام بودن غنا و پیوسته های آن از قبیل: حرمت مزد، آموزش، گوش دادن و حرمت خرید و فروش، همه اینها اختصاص دارد به نوعی از غنا که در زمان بنی امیه (و بنی عباس) رواج داشت؛ به گونه ای که مردان به محافل زنان وارد می شدند و به آواز آنان گوش می دادند و زنان آواز خوان، سخنان باطل بر زبان جاری می ساختند و از آلات موسیقی- مانند ساز، نی و... استفاده می کردند. خلاصه، غنای مشتمل بر فعل حرام، حرام است، نه غیر آن.(9)
ایشان نظیر عبارت فوق را در تفسیر صافی و کتاب الوافی و محجه البیضاء نیز آورده است.(10)
رد نظریه فیض کاشانی (قدس سره)
تا آن جا که مؤلف اطلاع دارد. نظریه فیض کاشانی را جز دو نفر (سید مهدی کشمیری (متوفای 1309 هـ. ق) در رساله مسأله الغناء (11) و علامه سید محمد حسین فضل الله لبنانی مدظله در المنهج الاستدلالی(12) ) کسی از علمای شیعه تأیید نکرده است، بلکه اکثر علمایی که پس از او قدم به میدان علم و تحقیق گذاشته و درباره غنا مطلبی نوشته اند نظریه او را به گونه ای توجیه کرده و یا رد نموده اند که در این جا به بعضی از آنها اشاره می شود.
1. صاحب حدائق الناضره: شیخ یوسف بحرانی (متوفای 1186 هـ. ق) در حدائق الناضره پس از نقل نظریه فیض کاشانی می فرماید:
اگر چه ممکن است برخی از روایات موجب توهم همان مطلبی باشد که او (فیض ) ذکر کرده، ولی مطلب حق درباره غنا آن نیست که او قائل شده و به آن اعتماد کرده است.(13)
2. شیخ انصاری (متوفای 1281 هـ. ق): شیخ مرتضی انصاری در مکاسب پس از نقل کلام فیض کاشانی و رد دلایل او، می نویسد:
وبالجمله، فضعف هذا القول- بعد ملاحظه النصوص - اظهر من ان یحتاج الی الاظهار؛
خلاصه، پس از بررسی ادله، ضعف قول کاشانی چنان واضح و آشکار می گردد که نیاز به بیان ندارد.(14)
3. کلام شیخ هادی تهرانی (قدس سره) شیخ هادی تهرانی (متوفای 1321 هـ. ق) در رساله فی الغناء پس از تمایل به نظریه فیض کاشانی دوباره از آن برگشته و قائل به حرمت ذاتی غنا شده و می نویسد:
فالتحقیق حرمه الغناء فی نفسه بالاخبار و الایات والاجماع.
اما الاخبار، فبمعونه فهم الاصحاب. و اما الایات، فبمعونه الاخبار. و اما الاجماع، فلتصریح کل الفقهاء بحرمته فی نفسه الا قلیل یصلح کلامه للتاویل؛
نتیجه تحقیق من این است که، غنا و آوازخوانی، حرمت ذاتی دارد. دلیل این مطلب، اخبار معصومین (ع)، آیات قرآن و اجماع علما است؛ اما دلالت اخبار به کمک فهم علمای شیعه است و اما دلالت آیات قرآن به کمک اخبار معصومین (ع) است. و اما اجماع به دلیل تصریح همه فقها بر حرمت ذاتی غناست، جز اندکی از علما که کلامشان قابل تأویل می باشد.(15)
4. آیه الله خویی (قدس سره ) سید ابوالقاسم موسوی خویی (متوفای 1413 هـ. ق) نظریه کاشانی را با چند دلیل رد کرده است:
1. روایات زیاد، بلکه متواتر (معنوی) که از غنا و متعلقات آن نهی می کند، ظهور دارد که، غنا به تنهایی و با قطع نظر از انضمام عناوین حرام دیگر، حرام است.
2. اگر تحریم غنا به خاطر انضمام با عناوین حرام دیگر باشد، نهی از غنا که در روایات زیاد آمده است، لغو و بی فایده خواهد بود، زیرا هر کدام از عناوین محرم در ادله دیگر مورد نهی و تحریم قرار گرفته است، دیگر نیازی به نهی مجدد نبود.
3. دلایلی که فیض کاشانی برای اثبات نظریه خود اقامه کرده، هیچ کدام دلالت بر مطلب او ندارد. (علت عدم دلالت هر کدام را توضیح داده است).
ایشان در پایان اضافه کرده است:
علاوه بر همه اینها، نظریه این محدث (فیض کاشانی) مخالف با اجماع، بلکه مخالف با ضروری مذهب تشیع است.(16)
فقهای دیگر نیز هر کدام به بیانی نظریه فیض کاشانی را رد کرده اند که به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
پی نوشت ها :
1. ج 31، ص 296.
2. همان، ج 4، ص 90 و 91.
3. ج2، ص 42- 44.
4. ج2، ص 431.
5. احیاء علوم الدین، ج 2، ص 442.
6. همان، ص 443 و 444.
7. همان، ص 448- 451.
8. میراث فقهی 1: غنا، موسیقی، ج 3، ص 2315 و 2316.
9. ج 2، ص 21 و 21، مفتاح 465.
10. ر. ک : تفسیر صافی، ج 1 ص 62؛ محجه البیضاء، ج 5، ص 226؛ کتاب الوافی، ج 17، ص 218- 223.
11. میراث فقهی 1، ج 2، ص 881- 929.
12. ص 23.
13. ج 18، ص 102.
14. ج 1، ص 307.
15. میراث فقهی 1، ج 2، ص 1094.
16. خویی، مصباح الفقاهه، ج 1، ص 3- 482.
منبع: موسیقی وغنا از دیدگاه اسلام.