سیرت ما و سنت ما
کتاب سیرتنا وسنتنا از جمله کتب چاپ شده علامه امینی است که در واقع متن سخنرانی علمی ای است که ایشان طی سفر تحقیقاتی خود به سوریه در سال 1384 هجری قمری در حلب کرده اند. دلیل این سخنرانی نیز سئوالاتی بوده که اصحاب اندیشه سوریه در مورد چرایی محبت اهل بیت (ع) از ایشان داشته اند. این گفت و گوها در قالب کتابی به نام «سیرت ما، سنت پیامبر ما» ترجمه شده است. آنچه در زیر می آید باز ترجمه و تلخیصی از صفحات اولیه این اثر و در حقیقت آغاز گفت و گوهای علامه با جمعی از اندیشمندان اهل سنت شهر حلب است.
حب و بغض دو ویژگی قلبی به معنای اقبال و روی آوردن قلب انسان به چیزی و ادبار و پس زدن قلب شیئی را معنا می دهد. حال این شیء امکان دارد هر چیز مادی یا معنوی، جزئی یا کلی، غیبی یا شهودی، فردی یا اجتماعی، دنیوی یا اخروی و ... باشد. در ایجاد این دو حالت «حب» و «بغض» در قلب و نفس انسان عوامل و مسببات گوناگونی دخالت دارند.
در واقع پس از آنکه آن شیء مورد حب یا بغض در نفس و قلب آدمی به صورت تمام و کمال تصور شد، روح انسان در صورتی که اذعان به وجود نسبتی بین خود و آن شیء داشت، نفس به آن شیء اقبال خواهد داشت و در صورتی که هیچ نسبتی بین آن دو احساس نشد، در این صورت هیچ گونه انعکاس علاقه ای نیز از قلب بروز نخواهد کرد و بر اساس همین اسباب و علت ها نیز حب ها و بغض ها دچار شدت و ضعف می شوند. در واقع هر آن اندازه که علل محبت به امری قوی و متکثر باشند، شدت محبت و دلبستگی به آن نیز بیشتر و در صورت عکس کمتر خواهد بود.
اولین امری که شایستگی دلبستگی و حب را دارد قطعاً ذات یگانه الهی است، چرا که اسما و صفات ذات و فعل خداوند - اعم از صفات جلالی و جمالی و کمالی که به هزار اسم می رسند - همگی نشان از عظمت و کبریایی خداوند و در عین حال لطف و عطوفت الهی به بندگان را نیز بازگو می کنند و این هر دو موجب می شوند که انسان از هزار منظر و جلوه در وجود خود نسبت به خداوند احساس محبت کند. از این روست که اولین اولویت برای محبت، ذات باری تعالی است؛ چرا که هر آنچه در نزد انسان از جود، لطف و وجود هست همگی از سمت اوست و انتهای حلقات وجود نیز به سوی اوست. (و ما یکم من نعمه فمن الله: آنچه از نعمت ها دارید همه از سوی خداست. نحل/ 53)
و برای همین است که مقدم داشتن محبت غیر خداوند بر محبت او ناپسند و نادرست است. زیرا این فرد از حکم عقلی عدول کرده و ممکن را بر واجب و معلول را بر علت تقدم بخشیده و این فرد شایسته است که از سوی خداوند متعال مورد مواخذه قرار گیرد. (قل ان کان آبائکم و ابنائکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجاره تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی یاتی الله بامره و الله لا یهدی القوم الفاسقین. «بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما و اموالی که به دست آورده اید و تجارتی که از کساد شدنش می ترسید و خانه هایی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب تر است، در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند! و خداوند جمعیت نافرمان بردار را هدایت نمی کند» (توبه/ 24)
البته گفتنی است که در مراتب محبت الهی به تعداد افراد بشری مرتبه وجود دارد؛ چرا که میزان علم هر فرد نسبت به خداوند با دیگری متفاوت است و همگی افراد در میزان واحدی از معرفت نسبت به خداوند قرار ندارند.
حب الهی، زمانی برای بنده ثمربخش خواهد بود که حالت «تحابب» (محبت دو طرفه) داشته باشد و ایجاد این حالت نیز در گروی ایجاد شرایط از طرف عبد است؛ یعنی بنده شرایطی را به وجود آورد که وجود خود را برای جلب محبت خداوند ظرف سازد. از همین روست که می فرماید: قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفرلکم ذنوبکم و الله غفور رحیم. «بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید؛ تا خدا نیز شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است.» (آل عمران /31)
از جمله افرادی که محبت خداوند را نسبت به خود جذب کرده بودند، امیرالمومنین علی (ع) بود همان طور که حضرت پیامبر (ص) در حدیث «الرایه» به آن اشاره فرموده اند: «لا عطین الرایه غدا رجلا یحب الله و رسوله، و یحبه الله و رسوله: همانا فردا پرچم را به دست مردی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست می دارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست می دارند.» (این حدیث از جمله احادیث مورد اتفاق همه مسلمین است و ما نیز در کتاب الغدیر به صورت مبسوط در مورد اسناد و الفاظ آن بحث کرده ایم).
زمانی که این محبت طرفینی ایجاد شد، بنده صلاحیت دریافت عنایات و فضائل خداوند را در خود می یابد و این عنایت موجبات نزدیکی و قرب به خداوند را فراهم می آورد؛ همان طور که در صحیح بخاری حدیثی قدسی می فرماید: «ما یزال عبدی یتقرب الی بالنوافل حتی احبه، فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به یده الذی یبطش بها و رجله التی یمشی بها و ان سالنی لا عطیته و لئن استعاذنی لا عیذنه؛ همواره بنده ام به وسیله انجام مستحبات به من آن گونه نزدیک می شود که دوستش می دارم و آنگاه که او را دوست دارم گوشش می شوم که با آن می شنود، چشمش می شوم که با آن می بیند، دستش می شوم که حرکت می دهد، پایش می شوم که با آن راه می رود، اگر چیزی بخواهد او را می دهم و اگر به من پناه آورد پناهش می دهم.»
و این واسط در حبی است که آن حب رمز وصل میان خداوند و بنده است و وسیله تقرب بندگان به سوی اوست و تبعیت از آن سعادت دنیوی و اخروی را در پی دارد و اشاره به این مطلب است؛ حدیثی که در صحیح ترمذی و سایر کتاب های اهل سنت آمده که حضرت پیامبر (ص) می فرماید: «احبو الله لما یغذوکم، و احبونی بحب الله و اهل بیتی لحبی: خدا را به خاطر نعمت هایش دوست بدارید، مرا نیز به وسیله حب خداوند دوست بدارید و اهل بیت مرا هم به خاطر محبت من دوست بدارید.» به این حالت قاعده اعتبار در نسبت و اضافات گفته می شود. و این انتساب و نزدیکی به خداوند یکی از علت های محبت به رسول خدا (ص) است.
با این تفصیلات حب اهل بیت (ع) به حکم کتاب و سنت و عقل در ردیف محبت پیامبر (ص) قرار دارد و همان طور که محبت رسول الله (ص) نیز متصل با محبت و ولایت الهی است. در این مورد احادیث فراوانی وارد شده است که اشاره ای به آن می رود:
1- من کنت مولاه فعلی مولاه (برای این حدیث صد و اندی سند در دست است.)
2- من احبنی و احب هذین و اباهما و امهما کان معی فی درجتی یوم القیامه (هر که مرا و این دو را (حسن و حسین) و پدر و مادرشان را دوست داشته باشد در روز قیامت با من همراه خواهد بود.)
3- من احب علیا فقد احبنی و من احبنی فقد احب الله (هر کس علی را دوست داشته باشد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست داشته باشد پس خدا رادوست دارد).
4- ان مثل اهل بیتی فیکم کمثل سفینه نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق و انما مثل اهل بیتی فیکم مثل باب حطه فی بنی اسرائیل من دخله غفر له (اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح هستند. هر کس سوارش شد نجات یافت و هر که جا ماند غرق شد و [نیز] اهل بیتم در میانتان همچون باب حطه برای بنی اسرائیل هستند که هر که در آن وارد شد بخشوده شد.)
5- من فارقنی فقد فارق الله من فارقک یا علی فقد فارقنی (هر که از من جدا شود همانا از خداوند جدا شده است و ای علی ! هر که از تو جدا شد از من جدا شده است).
6- ایها الناس من احب علیا فقد احبنی و من احبنی فقد احب الله و من ابغض علیا فقد ابغضنی و من ابغضنی فقد ابغض الله (ای مردمان! هر که علی را دوست داشته باشد پس مرا دوست دارد و هر که مرا دوست داشته باشد خدا را دوست دارد و هر که با علی دشمنی ورزد پس با من دشمنی ورزیده و هر که با من دشمنی ورزد پس با خداوند دشمنی می ورزد.)
7- انی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی اهل بیتی لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض (همانا من در میان شما دو چیز را به جا می گذارم: کتاب خداوند و خاندانم - اهل بیتم - این دو هیچ گاه از هم جدا نمی شوند تا آنکه در کنار حوض بر من وارد شوند.)
8- انی قد ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلوا کتاب الله و عترتی (در میان شما آن چیزی را به یادگار می گذارم که تا زمانی که بدان چنگ زده اید هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خداوند و عترتم).
9- والذی نفسی بیده لا یدخل قلب امری الایمان حتی یحبهم لله و لقرابتی (قسم به او که جانم در دست اوست، ایمان در قلب کسی وارد نمی شود مگر آنکه آنان را (خاندان اهل بیت) به خاطر خداوند و نزدیکی من دوست داشته باشد.)
10- اوصی من آمن بی و صدقنی بولایه علی بن ابی طالب من تولاه فقد تولانی و من تولانی فقد تولی الله عزوجل و من احبه فقد احبنی و من احبنی فقد احب الله (توصیه می کنم هر آن کس را که به من ایمان آورده و مرا راست پنداشته به ولایت علی بن ابی طالب، هر کس او را مولا بداند مرا مولا دانسته و هر کس مرا مولا دانسته باشد خداوند را مولا دانسته؛ و هر کس مرا دوست داشته باشد پس همانا خداوند را دوست دارد.)
در مورد اهمیت محبت اهل بیت (ع) در اسلام و ضرورت دینی و وجوب عقلی آن و نیز دنباله محبت پیامبر بودن شاهد احادیث فراوانی در مجامع روایی هستیم.
و اما محدود کردن این محبت به درجه خاصی و قائل بودن به عدم جواز کثرت محبت از آن میزان امری غیر معقول و غیر منطقی است؛ چرا که همان طور که گفته شد محبت امری است که بستگی به میزان شناخت و معرفت از عوامل و مسببات محبت نسبت به ایشان دارد و طبیعی است که در این صورت میزان این شناخت ها نیز مختلف خواهد بود. در مورد اهل بیت (ع) نیز این عوامل به گونه است که هر صاحب اندیشه ای از غور در ژرفای آن عاجز است.
(در ادامه، علامه با ذکر 15 دلیل مستند بر عقل و نقل بر اساس معتبرترین احادیث در میان همه مسلمانان به اثبات مبانی محبت بر اهل بیت (ع) می پردازند و پس از آن نیز به بحث در مورد واقعه عاشورا پرداخته و به نقش امام حسین (ع) در حفظ اسلام اشاره می کند).
نکته
مراتب محبت
مومنان همانند اختلاف در مراتب محبت الهی در مراتب محبت به پیامبر (ص) نیز به حسب اختلافشان در شناخت و معرفتشان به پیامبر (ص) متفاوت خواهند بود. از همین روست که در صحاح داریم که حضرت فرمود: «فو الذی نفسی بیده لا یومن احدکم حتی اکون احب الیه من والده و ولده و الناس اجمعین: قسم به خداوندی که جانم در دست اوست، ایمان نمی آورد یکی از شما برمن مگر آنکه محبوب تر باشم در نزد او از پدر و فرزندش و تمامی مردمان.» و در حدیث دیگر می فرماید: «لا یومن عبدالله حتی اکون الیه احب من نفسه و تکون عترتی احب الیه من عترتی و یکون اهلی احب من اهله: هیچ بنده ای به خداوند ایمان نمی آورد مگر آنکه من در نزد او دوست داشتنی تر از جان خودش باشم و خاندان من از خاندانش و اهل بیتم از اهل بیتش محبوب تر باشد.»
منبع:نشریه آیه ویژه نامه دین و فرهنگ.