ماهان شبکه ایرانیان

راههای نفوذ و وسوسه‌های شیطان و مبارزه با آن

چکیده :   شیطان به معنای موجودی موذی، که اعم از انس و جن و میکروب است که در این تحقیق منظور شیطان انسی و جنی است که در برابر حضرت آدم علیه السلام تکبر ورزید و متمرد شد و از خداوند مهلت خواست تا بندگان را گمراه و از اطاعت و عمل خیر بازدارد البته به غیر از افراد مخلص

راههای نفوذ و وسوسه‌های شیطان و مبارزه با آن

چکیده :
 

شیطان به معنای موجودی موذی، که اعم از انس و جن و میکروب است که در این تحقیق منظور شیطان انسی و جنی است که در برابر حضرت آدم علیه السلام تکبر ورزید و متمرد شد و از خداوند مهلت خواست تا بندگان را گمراه و از اطاعت و عمل خیر بازدارد البته به غیر از افراد مخلص . و خداوند متعال این مهلت را برای آزمایشات انسان‌ها قرار داد .
پس برای اینکه رضایت خداوند را جلب کنیم در درجه اول مجبوریم که کارهای ناشایست او را بدانیم که از این قرار است :
1) وسوسه
2) زینت دادن کارهای زشت
3) بازداشتن از یاد خدا
4) اختلاف و تفرقه
5) تمرد و نافرمانی و ....
بعد از شناخت آن‌ها باید پی به سیاست فریب‌کاری او ببریم که با دانستنش در دام او قرار نگیریم بدانیم سیاست پلید او مرحله به مرحله و گام به گام است که عبارتند از :
1) مرحله اول القای وسوسه
2) مرحله دوم تماس گرفتن
3) مرحله سوم فرو رفتن در قلب
4) مرحله چهارم ماندن در روح
5) مرحله پنجم عضو حزب شیطان شدن
6) مرحله ششم سرپرست انسان شدن
7) مرحله هفتم از شیاطین انسی واقع شدن
البته باید دانست که برخورد شیطان با هر فردی متفاوت و مکرش متناسب با هر فردی می‌باشد یا به صورت پرتاب است یا به صورت تماس است و یا با همنشین شدن، کارش را به سرانجام می‌رساند.
و برای حل این مشکل خداوند و ائمه معصومین علیهم السلام راهکارهایی را در پیش روی هر کسی قرار داده است که با این دستور العمل ، هر انسان خداپرستی می‌تواند در برابر این شخصیت رجیم پیروز و رضایت خداوند متعال را مورد جلب قرار داد . که به طور خلاصه بیان می‌کنیم :
1) شیطان را به دید دشمن دانستن
2) از شرّ او به خدا پناه بردن
3) صدقه دادن
4) استغفار
5) یاد خداوند
6) گریه کردن از ترس خدا
7) روزه گرفتن
کلید واژه :
شیطان – وسوسه – مکر و حیله – جلوه دادن به گناه از طرف شیطان– استعانت از خدا

مقدمه :
 

برای تزکیه روح و تهذیب نفس باید از قرآن کریم کمک گرفت و قرآن شیطان را دشمن سعادت انسان می‌داند که در بین کلام الله دستوراتی برای مراقبت و هوشیاری در قبال مکر و حیله او داده است همین طور که خداوند انسان را برای مبارزه با او دعوت کرده است در آیات فراوانی ابزارهای مختلف فریبکاری و مکر شیطان را بیان و همچنین در آیات و روایات راه مقابله با شیطان قسم خورده انسان را هم بیان کرده‌اند .
مگر نیست که امیرالمؤمنین علیه السلام شیطان را مانع سیر و سلوک به سوی خدا می‌داند و شیعیان را دستور به جنگ، با آن دشمن فرا خوانده تا روز به روز به درجات جنگجو اضافه شود .
مشکل این است که ما نمی‌دانیم او چه می‌خواهد ولی او می‌داند ما چه می‌خواهیم و به همین دلیل حرام‌ها و زشت‌ها را به صورتی که ما دوست داریم در نظرمان جلوه می‌دهد و ما هم آن را حق می‌بینیم و به آن عمل می‌کنیم. بنابراین، در مقابل شیطان باید با تمام نیرو مقابله کنیم . بدانیم که اگر جنگیدیم خداوند ، فرشتگان و عقل همیارمان هستند یعنی با استعانت از یاری پروردگار عالم و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام جای تعجب و حیرت دارد که انسان در این جنگ و جهاد اکبر شکست بخورد .
اگر انسانی ایمان آورده باشد در مسیر ظلمات نمی‌نگرد و از راه مستقیم بیرون نمی‌رود. و خداوند کارهایش را بر عهده می‌گیرد چون خداوند ولیّ و مسئول تدبیر انسان می‌باشد چنانکه خداوند در سوره بقره آیه 257 فرموده است اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّور خداوند دوست و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند، آن‌ها را از تاریکی‌ها (ی جهل و کفر و فسق) به سوی نور (علم و ایمان و تقوا) بیرون می‌برد.
پس با این حال جای هیچ نگرانی نیست چون وعده خداوند متعال حق و به حقیقت می‌پیوندد. البته اگر کسانی بر خلاف ایمان قدم بردارند خداوند انسان‌ها را به حال خودشان وا می‌گذارد که این بدترین عذاب است .
بنابراین به خاطر این مشکل، که با ندانستن این مسئله دنیا و آخرت خودمان و حتی خانواده‌هایمان را به خطر نیاندازیم و بدون هیچ توشه‌ایی ما را در قبر نگذارند و رو سیاه وارد محشر نشویم در صدد آمدیم که فلسفه وجود شیطان و حوزه تسلطش و سیاست مکر او و ابزارهای وسوسه‌های شیطان را بازگو کنیم تا به اعمال شرّ و ناپسند او علم پیدا کنیم و بعد از شناخت این مسائل در خاتمه راه نجات و درمان از وسوسه‌های نامحدود او را از بیان قرآن و روایات بیان خواهیم کرد .
شیطان، نخست، در حد وسوسه عده‌ای را به گناه دعوت می‌کند و او دشمن سرسختانه و قسم خورده انسان است که جز بدبختی و شقاوت انسان هدفی دیگر ندارد در حالی که سعادت و شقاوت انسان بستگی به اعمال خود او دارد و اگر انسان دعوت او را پذیرفت و به گناه آلوده شد، به تدریج مسموم می‌شود و تحت ولایت او قرار می‌گیرد و شیطان در جهاد اکبر بر او پیروز می‌شود و در نتیجه او را جزء ستاد و سپاه خود قرار می‌دهد؛ چنانکه در قرآن سوره اسراء آیه 64 آمده است: وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ
و هر کس از آن‌ها را بتوانی به آوای خود (به سوی گناه) برانگیز، و بر آن‌ها (برای راندن به سوی معاصی) با سواره‌ها و پیاده‌های (لشکر) خود بانگ بزن (1)
بر اساس همین بیان قرآنی، امام صادق (علیه‌السلام) درباره گناهکاران می‌فرماید:
اذا اخذالقوم فی معصیةاللَّه فان کانوا رکبانا، کانوا خیل ابلیس وان کانوا رجالة کانوا من رجالته.
هنگامی که قومی شروع به معصیت خداوند کردند آنان اگر سوارند، از واحدهای سواره نظام شیطان و اگر پیاده‌اند، از واحدهای پیاده نظام او هستند. (2).
باید توجه داشت که عامل اصلی شقاوت انسان‌ها و ایجاد فاصله و دوری رابطه بین انسان و خداوند هر چند کم، مسئله وسوسه‌های شیطان است.
بهتر است، برای روشن شدن این مطلب از معنای کلمه شیطان شروع کرده و بعد، از فلسفه وجود آن و حوزه تسلطش و راههای وساوس شیطان را بیان می‌کنیم :

معنای کلمه شیطان
 

کلمه شیطان از لغت شطن است.
شطن یعنی هر موجودی که متمرد و سرکش باشد، چه انسان باشد، یا جن، یا جنبندگان دیگر ( چون عرب به هر جنبنده‌ای که موذی باشد شیطان می‌گوید لذا معلوم می‌شود منظور پیامبر اسلام که فرموده: ناخن‌های خود را بگیرید، موهای زیر بغل خود را کوتاه کنید و الا شیطان زیر آن‌ها لانه می‌کند میکرب بوده است. زیرا میکرب هم جنبنده و هم موذی است)
لذا در قرآن مجید راجع به این موضوع در سوره انعام آیه 112 می‌فرماید: شَیاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ کلمه شیاطین که در این آیه شریفه است جمع کلمه شیطان می‌باشد
پیامبر اعظم اسلام صلی اللّه علیه و آله به أبوذر می‌فرماید: آیا از شرّ شیاطین جنّ و انس به خدا پناه می‌بری؟ أبوذر گفت: یا رسول اللّه! مگر بشر نیز شیاطین دارد؟
فرمود: آری. شرّ شیاطین انس از شرّ شیاطین جن بیشتر است!! . (3)
چه فرقی است بین کلمه شیطان و ابلیس؟
کلمه شیطان: اسم عام و کلمه ابلیس اسم خاص است.
به بیان دیگر کلمه شیطان اسم جنس و کلمه ابلیس اسم علم می‌باشد. کلمه ابلیس جز بر آن موجودی که حضرت آدم و حواء را دچار لغزش نمود گفته نمی‌شود. ولی کلمه شیطان به هر موجودی که مثلا نظیر میکرب موذی باشد و به ابلیس و حتی به انسان هم گفته می‌شود. (4)

شیطان کیست و چیست؟
 

ما شیطان را ندیده‌ایم و با او رو برو نشده‌ایم. ولی چون وحی پروردگار از آن خبر داده بر ما لازم است که وجود او را تصدیق کنیم. و این از باب الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ می‌باشد که در سوره بقره آیه 3 آمده است (یعنی آنچه را که وحی خداوند خبر داده و از نظر انسان غایب است باید آن را گواهی نمود. کما اینکه فرشتگان و جنیان را که از نظر ما ناپدیدند باید قبول داشت) و ما مکلف نیستیم از هویت و شکل و عرض و طول شیطان گفتگو و جستجو کنیم. آری خداوند علیم در قرآن کریم، شیطان را اینطور وصف نموده که شیطان متصدی گمراه نمودن بشر و منصرف نمودن انسان از اطاعت خداوند و عمل خیر است.
پس بنابراین هر خاطره، و هر انسانی که بین تو و طاعت خداوند و انجام عمل خیر حائل شود، و تو را به معصیت و شرک به خدا وادار نماید، و مطالب باطل و طرق گمراهی را در نظر تو جلوه‌گر سازد، و لباس حق و حقیقت بر آن‌ها بپوشاند او شیطان خواهد بود.(5)
 

حکمت آفرینش شیطان
 

گاهی سؤال می‌شود آفرینش موجودی چون شیطان که همواره مردم را وسوسه و تحریک می‌کند برای چیست؟
جواب:
خداوند از اوّل، موجودی به نام شیطان با ماهیّت پلید نیافریده است، بلکه آن را به عنوان موجودی که قابل تکامل است آفریده و هدایت کرده است. این خود اوست که راه خود را منحرف ساخت و با آزادی و اختیار، خود را تباه کرد و این امر هرگز مخالف منطق و عدالت الهی نیست.
بر اساس بعضی از روایات، شیطان قرن‌ها مشغول تسبیح و تقدیس خداوند بوده است، اگر ماهیت او پلید بود، اشتغال به عبادت معنا نداشت. پس شیطان نیز مانند سایر موجودات با شعور و آزاد، توانایی ورود به هر دو راه سعادت و شقاوت را دارا بوده است.
اغواگری شیطان از زمانی شروع شد که او از سجده بر آدم امتناع ورزید و خود را برتر دانست و رانده درگاه خدا شد. وقتی خداوند شیطان را از درگاه خویش راند، او مدعی شد که آدمی شایستگی این همه اکرام را ندارد و اگر خداوند به او اجازه دهد، می‌تواند با اغواگریِ خود آدم را گمراه کرده، بی لیاقتی او را اثبات کند در سوره اسراء آیات 61- 63 می‌خوانیم وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئکَةِ اسْجُدُواْ لاَِدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِیسَ قَالَ ءَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا*قَالَ أَ رَءَیْتَکَ هَاذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلیَ‌َّ لَئنِ‌ْ أَخَّرْتَنِ إِلیَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلًا*قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُکمُ‌ْ جَزَاءً مَّوْفُورًا
خداوند به او اجازه اغواگری و فتنه داد تا معلوم شود کدام یک از بندگان او رهرو حقند و کدام یک رهرو نفس و مطیع هوا و هوس و شیطان. البته در کنار اینکه به شیطان اجازه اغواگری داد، پیامبران را هم فرستاد تا دشمنی شیطان را به انسان‌ها گوشزد کرده، حیله‌های او را بنمایانند و انسان‌ها را از او برحذر دارند. پس این اجازه اغواگری نیز مطابق با مصلحت بوده و هیچ ایرادی بر آن وارد نیست. (6)

فلسفه وجود شیطان
 

فلسفه‌ی وجود شیطان و وسوسه‌های او، ایجاد چند راه پیش روی انسان و قدرت انتخاب و آزمایش اوست که انسان با تردید و تزلزل، راه سلطه‌ی شیطان را بر روی خود باز می‌کند هر چند که شک کم باشد سبب مقدّمه انحراف است در حالی که انسان در انتخاب راه و عمل، اختیار دارد.
در سوره سبأ آیه 21 خداوند می‌فرماید: وَ ما کانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ الَّا لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْاخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فی شَکٍّ وَ رَبُّکَ عَلی کُلِّ شَیْ‌ءٍ حَفیظٌ
و شیطان بر آنان تسلطی نداشت، مگر برای آنکه مشخص کنیم چه کسانی به قیامت ایمان دارند و چه کسانی از آن در شک هستند و پروردگار تو بر هر چیز نگهبان (و آگاه) است.
شیطان موجودی وسوسه انگیز است که عامل اصلی زوال تمدن سبأ کفران نعمت و ناسپاسی معرفی شد و تنها عاملی که موجب شد آنان در مقابل آن همه ناز و نعمت، ناسپاسی و عصیان کنند و خدا را به بوته فراموشی بسپارند پیروی از شیطان و توجه به وسوسه‌های او بود. شیطان طبق عهدی که بسته بود، همه آل سبأ- جز تعداد اندکی از مؤمنان- را به سبب وسوسه اغوا کرد و فریفت و گمان خود را درباره آنان محقق ساخت و به امید دیرینه خود که همانا اغواء و گمراهی مردم بود رسید. (7)

حوزه تسلط شیطان
 

از آیه‌ایی که خوانده شد بر می‌آید که خداوند در حدّ وسوسه، به شیطان قدرت تسلط داده، نه در حد اجبار والزام. بنابراین، شیطان تنها مردم را به بدی فرا می‌خواند، نه اینکه به گمراهی و انجام اعمال زشت مجبور سازد و افراد گمراه با سوء اختیار خویش تحت تأثیر وسوسه‌های او قرار می‌گیرند و او را بر خویشتن مسلّط می‌کنند، نه اینکه شیطان از اوّل بر ایشان مسلّط بوده و آنان به حکم اجبار پیروی‌اش کرده باشند. (8(

چرا خداوند به شیطان اجازه وسوسه داد؟
 

به طوری که از آیات 36 تا 40 سوره حجر استفاده می‌شود پس از رانده شدن شیطان از درگاه الهی شیطان از خداوند مهلت خواست و خدا تا وقت معینی به او مهلت داد و شیطان پس از گرفتن مهلت اظهار داشت که فرزندان آدم را وسوسه خواهد کرد و آن‌ها را وادار به انجام کارهای بد خواهد نمود. قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ قالَ رَبِّ به ما أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ (شیطان) گفت: پروردگارا تا روزی که مبعوث می‌شوند به من مهلت بده خداوند گفت: تو از مهلت داده شدگانی تا روز وقت معین. شیطان گفت: پروردگارا به سبب اینکه تو مرا گمراه نمودی، (اعمال فرزندان آدم را) برای آن‌ها زینت خواهم داد و همگی آن‌ها را گمراه خواهم ساخت مگر بندگان خالص تو را.
و نظیر همین مطلب در آیه 119 از سوره نساء است و حتی خداوند در سوره اسراءآیه 64 به شیطان اجازه اغوا و وسوسه‌گری فرزندان آدم را می‌دهد و در پاسخ شیطان که از گمراه ساختن فرزندان آدم خبر می‌دهد، می‌فرماید:
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً هر کس را از فرزندان آدم می‌توانی با صدای خود بلغزان و با سواره و پیاده خود بر آنان حمله کن و با آن‌ها در اموال و اولاد شرکت کن و به آن‌ها وعده بده و شیطان جز فریب نویدشان نمی‌دهد.
اکنون باید دید که چرا خداوند به شیطان اجازه داد که فرزندان آدم را وسوسه کند و زمینه گمراهی آن‌ها را فراهم سازد؟

جواب:
 

خداوند انسان را آفرید و به او اختیار و آزادی انتخاب داد به طوری که انسان در انتخاب خیر و شر آزاد است او می‌تواند راه انبیاء را در پیش گیرد و به سعادت ابدی برسد و می‌تواند از خدا و پیامبر فاصله بگیرد و به گناه و معصیت و شرّ روی آورد.
در این میان خداوند با ارسال پیامبران و کتب آسمانی، انسان را به سوی خیر دعوت کرد لازم بود نیرویی هم باشد که انسان را به سوی شر و بدی‌ها دعوت کند تا آزادی انسان در اختیار و انتخاب از بین نرود و او بر سردو راهی قرار بگیرد آنگاه با انتخاب راه درست، کمال خود را به ثبوت برساند.
بنابراین، وسوسه‌های شیطان برای افراد با ایمان نه تنها زیانبخش نیست بلکه باعث تکامل بیشتر آن‌هاست و انتخاب راه خدا با وجود وسوسه‌های شیطان، بسیار ارزشمند است و افراد با ایمان با مبارزه با وسوسه‌های شیطان به مراتب بالایی از کمال می‌رسند.
اساساً وجود دشمن، انسان را آماده‌تر و قوی‌تر می‌سازد و او را وادار می‌کند که از تمام امکانات خود استفاده کند و در عزم و اراده خود ثابت قدم باشد.
ضمناً توجه کنیم که وسوسه شیطان در حد الزام و اجبار نیست و شیطان هرگز نمی‌تواند و اجازه ندارد که انسان را به ارتکاب گناه و معصیت مجبور کند. کار او تنها وسوسه است و شخص با ایمان وقتی چند بار با آن مبارزه کرد دیگر مخالفت با آن کار دشواری نخواهد بود و لذا در روایتی آمده است که شیطان در مقابل پیامبر اسلام تسلیم شده بود. یعنی آن حضرت آنقدر با شیطان مخالفت کرده بود که دیگر شیطان از وسوسه کردن او دست کشیده بود و در سوره نحل آیات 99 و 100 آمده است که شیطان بر مؤمنان تسلط ندارد:
إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ همانا شیطان را بر کسانی که ایمان آورده‌اند و بر پروردگارشان توکل کردند، تسلطی نیست. تسلط او تنها بر کسانی است که ولایت او را پذیرفته‌اند.
همچنین در جای دیگر از زبان شیطان نقل می‌کند که در روز قیامت در پاسخ کسانی که شیطان را مسؤل گمراهی خود می‌شمارند، خواهد گفت: وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ مرا بر شما تسلطی نبود جز اینکه شما را دعوت کردم و شما مرا اجابت نمودید پس مرا مذمت نکنید بلکه خود را مذمت کنید.
خلاصه اینکه وسوسه شیطان الزام‌آور نیست و همین وسوسه‌گری هم موجب پیشرفت و تکامل مؤمنان است. (9)

چگونگی وسوسه شیطان
 

در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه آیه می‌گوید:" شیطان به شما امر می‌کند که به سوی بدی‌ها و فحشاء بروید" مسلما مراد از" امر" همان وسوسه‌های شیطان است، در حالی که ما به هنگام انجام بدی‌ها هیچگونه احساس امر و تحریک از بیرون وجودمان نمی‌کنیم، و کوشش شیطان برای گمراه ساختن خود هرگز قابل لمس نیست.

جواب:
 

شیطان انسان را حقیقتا به معصیت امر می‌کند و گاهی انسان این معنا را درک می‌کند و می‌بیند که انجام بعضی از طاعت‌ها بر او سنگین و او بر بعضی از معاصی میل دارد و این، همان «امر شیطان» و وسوسه شیطان است زیرا وسوسه چیزی جز صوت آهسته نیست و شیطان اعمالی را با صوت بسیار آهسته در گوش انسان می‌خواند.
همانطور که از واژه" وسوسه" هم استفاده می‌شود تاثیر شیطان در وجود انسان یک نوع تاثیر خفی و ناآگاه است که در بعضی از آیات از آن تعبیر به" ایحاء" شده است در آیه 121 سوره انعام می‌خوانیم: وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِمْ شیاطین به دوستان خود و کسانی که آماده پذیرش دستورات آن‌ها هستند وحی می‌کنند! همانطوری که می‌دانیم" وحی" در اصل همان صدای مخفی و مرموز و احیانا تاثیرهای ناآگاهانه است.
منتهی انسان به خوبی می‌تواند" الهامات الهی" را از" وسوسه‌های شیطانی" تشخیص دهد زیرا علامت روشنی برای تشخیص آن وجود دارد، و آن اینکه الهامات الهی چون با فطرت پاک انسان، و ساختمان جسم و روح او آشنا است، هنگامی که در قلب پیدا می‌شود یک حالت انبساط و نشاط به او دست می‌دهد.
در حالی که وسوسه‌های شیطان چون هماهنگ با فطرت و ساختمان او نیست به هنگام ایجاد در قلبش، احساس تاریکی، ناراحتی و سنگینی در خود می‌کند و اگر تمایلات او طوری تحریک گردد که در هنگام انجام گناه، این احساس برای او پیدا نشود بعد از انجام عمل برای او دست می‌دهد، این است فرق بین الهامات شیطانی و الهامات الهی. (10 )
شیطان در وسوسه‌های خود، چهره خیرخواهی و دوستی آدم را به خود می‌گیرد و در هر حال نباید تصور کرد که وسوسه‌های شیطان هر چند قوی و نیرومند باشد از انسان سلب اختیار می‌کند بلکه باز انسان می‌تواند با نیروی خرد و ایمان در مقابل آن ایستادگی کند و به تعبیر دیگر وسوسه‌های شیطانی انسان را مجبور به کار خلاف نمی‌کند، بلکه نیروی اختیار هم چنان باقی خواهد بود، اگر چه مقاومت در مقابل آن نیاز به پایمردی و ایستادگی بیشتر و گاهی تحمل درد و رنج دارد، و در هر حال اینگونه وسوسه‌ها سلب مسئولیت از کسی نمی‌کند، همانطور که در مورد آدم نکرد، لذا ملاحظه می‌کنیم، با تمام عواملی که در برابر آدم به عنوان تشویق به نافرمانی خدا از طرف شیطان وجود داشت، خداوند او را مسئول عملش دانست و او را کیفر داد. (11 )

سؤال:
 

فرق میان وسوسه شیطان و آنچه که نفس انسان، به آن دعوت می‌کند چیست؟ و با چه علامتی انسان می‌تواند این دو را از هم تشخیص بدهد؟

جواب:
 

عدم قدرت ما بتشخیص این دو از یکدیگر، اشکالی بمطلب نمی‌رساند زیرا هر موقعی که در خاطر انسان میل به معصیت و ترک طاعت پدید آمد، احتمال می‌دهد که این از وساوس شیطان باشد و از طرفی هم می‌داند که او دشمن سرسخت انسان است بنابراین لازم است که از اقدام به آن معصیت و ترک اطاعت جداً خودداری کند تا یقین حاصل نماید که از شیطان اطاعت نکرده است.(12)

شیطان در قرآن
 

اینکه آیا ابلیس به توحید و نبوت و معاد اعتقاد دارد قرآن کریم در آیات 79 و 83 سوره ص بیانگر این موضوعات است و در حقیقت اصول دینش را خیلی خوب میدانست و شیطان خداشناس بود اما خداپرست نبود
اعتقاد ابلیس به توحید و معاد در آیه 79 روشن می‌شود قَالَ رَبّ‌ِ فَأَنظِرْنیِ إِلیَ یَوْمِ یُبْعَثُون
گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزی که آن‌ها برانگیخته می‌شوند مهلت ده.
و اعتقاد ابلیس به نبوّت در آیه 83 روشن می‌شود قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِین
گفت: به عزتت سوگند که همگی آن‌ها را (نسل آدم را تا انقراضشان) اغوا نموده و از راه به در خواهم کرد * مگر بندگان خالص شده و برگزیده تو از میان آن‌ها را (که روح و جسدشان را از پلیدی کفر و فسق خالص نموده‌ای).

کارهای شرّ شیطان در قرآن
 

1) وسوسه
 

در سوره ناس آیات 4 و 5 آمده مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخَْنَّاسِ * الَّذِی یُوَسْوِسُ فیِ صُدُورِ النَّاس
از شر وسوسه‌گر پنهانی، آن عقب رونده عودکننده * آن که در سینه‌های مردم وسوسه می‌کند،

2) امر به فحشا و زشتی‌ها
 

در سوره نور آیه 21 آمده یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَ مَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَر
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، پیروی از گام‌های شیطان نکنید و هر کس از گام‌های شیطان پیروی کند مسلّما او دستور کار زشت و ناپسند می‌دهد.

3) زینت دادن کارهای زشت
 

در سوره انفال آیه 48 آمده وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُم
هنگامی که شیطان عمل‌های (باطل) آنان را در نظرشان بیاراست
و در سوره انعام آیه 43 آمده وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَنُ مَا کَانُواْ یَعْمَلُون
شیطان برای آن‌ها آنچه را (از گناهان) انجام می‌دادند زینت و جلوه داد.

4) ایجاد ترس و وحشت
 

در سوره آل‌عمران آیه 175 آمده إِنَّمَا ذَالِکُمُ الشَّیْطَانُ یخَُوِّفُ أَوْلِیَاءَه
جز این نیست که آن (کس که از دشمن می‌ترساند) شیطان است که دوستان خود را (با شایعات) می‌ترسان

5) دشمنی
 

در سوره مائده آیه 91 آمده إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاء
جز این نیست که شیطان می‌خواهد در میان شما دشمنی و کینه بیفکند

6) وعده فقر و تهیدستی
 

در سوره بقره آیه 268 آمده الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاء
شیطان شما را (به هنگام هر انفاقی) وعده فقر می‌دهد و شما را به کار زشت (بخل و غیره) امر می‌کند

7) اسراف
 

در سوره اسراء آیه 27 آمده إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کاَنُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِین
حقّا آنان که اموالشان را (در راه حرام و باطل) ریخت و پاش می‌کنند برادران (رفیقان و همسویان) شیاطینند

8) بازداشتن از یاد خدا
 

در سوره نساء آیه 60 آمده وَ یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُضِلَّهُمْ ضَلَالَا بَعِیدًا
و شیطان می‌خواهد آن‌ها را به گمراهی دور و درازی گمراه سازد.

9) اختلاف و تفرقه
 

در سوره اسراء آیه 53 آمده إِنَّ الشَّیْطَنَ یَنزَغُ بَیْنهَُمْ إِنَّ الشَّیْطَنَ کاَنَ لِلْانسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا
همانا شیطان (به وسیله کلمات مفسده‌انگیز) میانشان را بر هم می‌زند، زیرا شیطان همیشه برای انسان دشمن آشکار بوده و هست.

10) تمرد و نافرمانی
 

در سوره مریم آیه 44 آمده یَأَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کاَنَ لِلرَّحْمَانِ عَصِیًّا
ای پدر من، شیطان را (با اطاعت از او) پرستش مکن، زیرا شیطان، خدای رحمان را همواره نافرمان است.

11) شرک و انحراف
 

در سوره نمل آیه 24 آمده وَجَدتُّهَا وَ قوم‌ها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لَا یَهْتَدُون
من او را و قومش را یافتم که به جای خدا خورشید را سجده می‌کردند و شیطان در نظرشان عمل‌های (کفرآمیز و فاسقانه) آن‌ها را آراسته، پس از راه حقّ بازشان داشته بود، از این رو هرگز هدایت نمی‌یابند.

12) آرزوهای طولانی و دراز
 

در سوره محمّد آیه 25 آمده الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلیَ لَهُم
شیطان (باطل‌ها و گناهان را) در نظر آن‌ها آراسته نموده و در آرزوهای دور و درازشان افکنده است.

13) بد قولی و خلف وعده
 

در سوره نساء آیه 120 آمده یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً
شیطان به آن‌ها وعده می‌دهد و در آرزوها می‌افکند، و جز وعده فریبنده به آن‌ها نمی‌دهد.

14) ایجاد شک و تردید ( 13)
 

سیاست و مراحل فریب کاری شیطان
 

سیاست شیطان به صورت گام به گام است و گام به گام انسان را به سوی خود می‌کشاند که در سوره بقره آیه 168 گام شیطان را به خُطُوَاتِ تعبیر کرده است وَ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِین و پیروی از گام‌های شیطان نکنید، که او برای شما دشمنی آشکار است.
"خطوات" جمع "خطوة" به معنی گام و قدم است و خطوات شیطان گام‌هایی است که شیطان برای رسیدن به هدف خود و اغواء (فریب) مردم بر می‌دارد. (14) که مراحل گامهای شیطان را با بیان قرآن اظهار می‌کنیم :

1) مرحله اول القای وسوسه است.
 

در سوره طه آیه 120 می‌خوانیم فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَنُ قَالَ یََادَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلیَ شَجَرَةِ الخُْلْدِ وَ مُلْکٍ لَّا یَبْلی
پس شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانی و ملکی کهنه نشدنی راهنمایی کنم؟

2) مرحله دوم تماس می‌گیرد ولی نفوذی ندارد .
 

در سوره اعراف آیه 201 می‌خوانیم إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطان بی‌تردید کسانی که تقوا ورزند، هر گاه وسوسه‌ای از شیطان به آنان رسد.

3) مرحله سوم در قلب فرو می‌رود.
 

در سوره ناس آیه 5 می‌خوانیم الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ آن که در سینه‌های مردم وسوسه می‌کند.

4) مرحله چهارم در روح می‌ماند یعنی در دل نفوذ می‌کند و همانجا می‌ماند .
 

در سوره زخرف آیه 36 می‌خوانیم وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرین
و هر کس از یاد خدای رحمان (در اثر اشتغال به شهوات) چشم بپوشد (و کوردل شود) برای او شیطانی می‌گماریم، که همواره (برای وسوسه و گمراهی) یار و قرین باشد.

5) مرحله پنجم انسان را عضو حزب خود قرار می‌دهد. و مرید شیطان می‌شود و شیطان بر او تسلّط کامل می‌یابد .
 

در سوره مجادله آیه 19 می‌خوانیم اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ
شیطان بر آن‌ها مستولی شده پس یاد خدا را از خاطرشان برده است، آنان حزب شیطانند، آگاه باش که حزب شیطان همان زیان‌کارانند.

6) مرحله ششم سرپرست انسان می‌شود.
 

در سوره نساء آیه 119 می‌خوانیم وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّه
و هر که شیطان را به جای خدا سرپرست و یاور خود گیرد

7) مرحله هفتم انسان خود یک شیطان می‌شود.
 

در سوره انعام آیه 112 می‌خوانیم وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِن
و بدین گونه برای هر پیامبری دشمنانی از شیطانهای انس و جن قرار دادیم ( 15)
و تعبیر امام علی علیه السلام در نهج البلاغه خطبه 7 می‌فرماید: «فباض و فرّخ فی صدورهم» شیطان در روح انسان تخم گذاری می‌کند.

وسوسه‌های شیطان نسبت به افراد
 

شیطان با هر کسی یک جور برخورد می‌کند که به چهار صورت می‌باشد عبارتند از :

1) پرتاب
 

گاهی شیطان وسوسه را به بعضی‌ها، القا می‌کند یعنی پرتاب می‌کند، البته به کسانی که دسترسی به آن‌ها ندارد .
شیطان که به پیغمبر می‌رسد وسوسه را القا می‌کند ولی خوب به او نمی‌خورد. چون نمی‌تواند نزد آن‌ها برود و لذا در سوره حج آیه 52 خداوند می‌فرماید وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّی أَلْقَی الشَّیْطانُ فی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیم
و ما پیش از تو (نیز) هیچ رسولی و نبیّی نفرستادیم (کسی که رسالتش به دیدن آشکار فرشته است، و کسی که نبوتش به تلقّی وحی در خواب است) مگر آنکه هنگامی که آیات کتاب خود را می‌خواند و یا در فکر پیاده کردن دین خود در جامعه می‌افتاد شیطان در میان گفتار او (شبهات بیهوده) می‌افکند، و در مقابل اهداف بلند او امور باطل القا می‌نمود اما خداوند (سنت جاریه‌اش بر این است که) آنچه را شیطان القا می‌کند محو و باطل می‌سازد سپس آیات و نشانه‌های خود را پابرجا و استوار می‌نماید، و خداوند دانا و با حکمت است.
پس شیطان حریف انبیاء نمی‌شود.

2) تماس
 

گاهی وقت‌ها شیطان وسوسه را پرتاپ نمی‌کند بلکه می‌آید کنار آدم و آدم را هول می‌دهد.
قرآن در سوره اعراف آیه 201 وسوسه‌ایی که به صورت تماس است را نسبت به مؤمنین بیان می‌کند إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون بی‌تردید کسانی که تقوا ورزند، هر گاه وسوسه‌ای از شیطان به آنان رسد یا شیطانی دورزننده (بر دل‌ها) به فکرشان آسیب رساند (بی‌درنگ) متذکر شوند و در آن گاه بینا باشند.
کلمه‌ی « مَسَّ » به معنای اصابت و برخورد کردن همراه با لمس نمودن می‌باشد. «طائِفٌ»، به معنی طواف کننده است، گویا وسوسه‌های شیطانی همچون طواف کننده‌ای پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش می‌کند تا راهی برای نفوذ بیابد و شیطان‌ها برای انحراف، پیوسته در حال گشت و طوافند. (16)

3) فرود یا داخل شدن
 

یک عده‌ای که مؤمن نیستند، شیطان وارد می‌شود و در این نوع برخورد گاهی شیطان داخل می‌رود و گاهی بیرون می‌آید همانطور که در سوره ناس می‌خوانیم «یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ الناس » و کلمه «فِی» یعنی داخل شدن .

4) همنشین
 

این نوع برخورد بدترین نوع است چون گاهی از داخل دیگر بیرون نمی‌آید و می‌ماند و همنشین فرد می‌شود مانند افراد وسواسی و آدمهای بدجنس و خبیث (17)
که در سوره زخرف آیه 36 خداوند می‌فرماید : وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ
و هر کس از یاد خدای رحمان (در اثر اشتغال به شهوات) چشم بپوشد (و کوردل شود) برای او شیطانی می‌گماریم، که همواره (برای وسوسه و گمراهی) یار و قرین باشد.
بعد از اینکه همنشین او شد یک ذره یک ذره زیاد می‌ماند، جوری می‌شود که «إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ» (اسراء/ 27) می‌شود مانند کسانی که بریز و بپاش می‌کنند و اسراف کار هستند
و بعد «حِزْبَ الشَّیْطَانِ» (مجادله/ 19) می‌شود
و بعد می‌شود «أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ» (نساء/ 76)
و بعد می‌شود خودِ شیطان، «شَیَاطِینَ الآنسِ وَالْجِنِّ» (انعام/ 112)
که در بحث مراحل گام‌های شیطان گذشت .
انسان مثل ظرف خالی است، اگر از حق پر نشود از باطل پر خواهد شد مثل گوش که اگر حق نشنود حرف‌های باطل خواهد شنید انسان رفیق و دوست می‌خواهد اگر دوست خوب نگیرد دچار دوست بد خواهد شد پس انسان باید قبل از آلوده شدن، از حق پر شود که آلوده نشود. به جای آرزو از عظمت تو یاد کرده، و به جای سوءظن به تو، که چرا نمی‌دهی؟ در قدرت خدا فکر کند که می‌تواند بدهد. ( 18)
و دعایی در صحیفه سجادیه است که امام سجاد می‌فرماید اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِی رُوعِی مِنَ التَّمَنِّی وَ التَّظَنِّی وَ الْحَسَدِ ذِکْراً لِعَظَمَتِکَ، وَ تَفَکُّراً فِی قُدْرَتِکَ
خدایا چیزهایی را که شیطان در عقل و روحم القاء می‌کند از آرزوها و سوءظن‌ها، و حسد و اندیشه در قدرت خودت قرار بده.

ابزارهای وسوسه شیطان
 

وسوسه‌ی شیطان ، راه‌ها و ابزارها و انواعی دارد:
- گاهی از طریق ترساندن
در سوره بقره آیه 268 آمده الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاء
شیطان شما را (به هنگام هر انفاقی) وعده فقر می‌دهد و شما را به کار زشت (بخل و غیره) امر می‌کند
- گاهی از طریق زیبا جلوه دادن
در سوره انفال آیه 48 آمده زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُم
و (یاد کن) هنگامی که شیطان عمل‌های (باطل) آنان را در نظرشان بیاراست (19)
و خداوند چنین هشداری را در دو جای دیگر هم فرموده است یکی در سوره مبارکه نمل آیه24 و دیگری در سوره مبارکه عنکبوت آیه 38

مناظره شیطان با افراد گول خورده
 

شیطان که منشأ گمراهی‌ها و انحرافات افراد بشر است و طبق بیان قرآن سوره ابراهیم آیه 22 مأموریتش گمراه ساختن مردم و جلوگیری از راه حق است، حوزه فعالیتش بسیار محدود است و آن فقط فراخواندن مردم به شرک و فساد و وعده‌های دروغین است.
وی خود در این مناظره، تصریح می‌کند که من در دنیا بر شما تسلّط نداشتم نه از حیث جسم و ظاهر شما را مجبور به معصیت خدا کردم و نه از حیث عقل و اندیشه و اقامه دلیل، شرک را به شما تحمیل کردم. تنها کاری که انجام دادم این بود که شما را به کفر و گناه، فرا خواندم و شما نیز پذیرفتید.
وَ قالَ الشَّیطانُ لَمَّا قُضِیَ الْامْرُ انَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَاخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلطانٍ الّا انْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا انْفُسَکُمْ ما انا بُمُصْرِخِکُمْ وَ ما انْتُمْ بِمُصْرِخِیِّ انّی کَفَرْتُ به ما اشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ انَّ الظَّالِمینَ لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ
و چون کار (روز قیامت) تمام شود (و دوزخیان در جای خود قرار گیرند) شیطان (بزرگ و ابلیس اوّل در خطابی به همه دوزخیان) گوید: همانا خداوند شما را وعده حق داد (وعده‌ای که همه تحقق یافت) و من شما را وعده دادم و تخلف کردم (همه خلاف درآمد) و مرا بر شما (در دنیا) هیچ تسلطی نبود جز آنکه شما را دعوت کردم و شما مرا اجابت کردید، پس مرا سرزنش نکنید و خود را سرزنش کنید و اینک من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید، من به اینکه پیش از این مرا شریک طاعت خدا کردید کافرم همانا ستمکاران را عذابی دردناک است.
پس وجود شیطان در دنیا، هرگز از انسان سلب آزادی نمی‌کند، بلکه او تنها یک دعوت کننده است و اجباری در کار نیست و این مردمند که دعوت او را می‌پذیرند و به وعده‌های دروغین او دل می‌بندند. به همین جهت، شیطان می‌گوید: مرا ملامت نکنید، بلکه خودتان را نکوهش کنید. (20)
راه درمان و فرار انسان از شیطان در بیان قرآن و روایت
قرآن راه نجات را در سه چیز معرّفی می‌کند:
1) انسان به دید دشمن به او بنگرد که در آیه 6 سوره فاطر می‌فرماید «إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» همانا شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن گیرید
2) در برابر شرور شیطان، به خداوند پناه ببرد. که در آیه 200 سوره اعراف و آیه 36 سوره فصلت می‌فرماید «وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ» و اگر از سوی شیطان وسوسه تحریک‌آمیزی تو را تحریک کرد، به خدا پناه جوی زیرا او شنوا و داناست.
به خدا پناه می‌برم از اینکه به وسوسه‌ها و خیالات شیطانی گوش دهم امام سجاد در دعای 17 صحیفه سجادیه می‌فرماید:
اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ کَیْدِهِ وَ مَکَایِدِهِ وَ مِنَ الثِّقَهِ بِأَمَانِیِّهِ وَ مَوَاعِیدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَایِدِهِ - بار خدایا ما (خداپرستان) بتو پناه می‌بریم از تبهکاری‌ها (یا وسوسه‌ها) ی شیطان (آفریده شده از آتش) رانده شده (از رحمت) و از حیله و چاره‌جوئی و مکرهای (گوناگون) او، و از اطمینان به آرزوها (یا دروغ‌ها) و وعده‌ها و فریب و دامهای او و گرنه شیطان خارجی، «الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ» و شیطان درونی، «وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی» انسان را به هلاکت و نابودی می‌رسانند. (21)
انسا باید با شیطان مبارزه کرد تا نفس از او بیزار شود کاسبی بود در بازار کاشان که به شاگرد خود می‌گفت: اگر مشتری آمد و قیمت جنس را پرسید و من دروغ گفتم، تو به صورت من تف بینداز تا من دست به چنین کاری نزنم قرار ما این است اگر اینکار را کردی نصف مغازه‌ام را به تو می‌دهم و اگر در برابر انحراف و عمل شیطانی من سکوت کنی اخراجت می‌کنم. (22)
3) داشتن خلوص نیت، انسان را از دست شیطان نجات می‌دهد و خداون این مسئله را دوبار در قرآن تکرار کرده است . یکی در سوره حجر آیات 39 و 40 : قَالَ رَبّ‌ِ به ما أَغْوَیْتَنیِ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فیِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنهَُّمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنهُْمُ الْمُخْلَصِین
گفت: پروردگارا، بدان سبب که مرا (به طرد از حضورت) به گمراهی افکندی من نیز در روی زمین (همه کارهای زشت را) برای آن‌ها آراسته خواهم کرد و همه آن‌ها را گمراه خواهم نمود. * مگر آن بندگانت را از میان آن‌ها که (به واسطه شمول رحمتت) برگزیده‌ای.
و دیگری در سوره ص آیات 82 و 83 : قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِین
گفت: به عزتت سوگند که همگی آن‌ها را (نسل آدم را تا انقراضشان) اغوا نموده و از راه به در خواهم کرد. * مگر بندگان خالص شده و برگزیده تو از میان آن‌ها را (که روح و جسدشان را از پلیدی کفر و فسق خالص نموده‌ای).
و اما راه‌های طرد کردن شیطان از دید روایت:
1) روزه گرفتن
2) صدقه دادن
3) عمل صالح
4) استغفار
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم به اصحاب خود فرمود: أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِشَیْ‌ءٍ إِنْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمُوهُ تَبَاعَدَ الشَّیْطَانُ عَنْکُمْ کَمَا تَبَاعَدَ الْمَشْرِقُ مِنَ الْمَغْرِبِ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَکْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمُوازَرَةُ عَلَی الْعَمَلِ الصَّالِحِ یَقْطَعُ دَابِرَهُ وَ الِاسْتِغْفَارُ یَقْطَعُ وَتِینَهُ وَ لِکُلِّ شَیْ‌ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّیَامُ
آیا برای شما چیزی را بیان نکنم که اگر آن را بجا آورید، شیطان چنان از شما دور شود، که مشرق از مغرب دور شده است؟ گفتند: بلی، ای رسول خدا فرمود:
روزه، روی شیطان را سیاه می‌کند.
صدقه کمر او را می‌شکند.
دوستی در راه خدا، و تعاون بر انجام عمل صالح، او را ریشه کن می‌سازد.
استغفار، شاهرگ او را قطع می‌کند.
و هر چیزی را زکاتی است و زکات بدن‌ها، روزه است. (23 )
5) اذان گفتن
و در حدیثی دیگر می‌فرماید: إِذَا أَذَّنَ الْمُوذِّنُ أَدْبَرَ الشَّیْطَانُ وَ لَهُ ضُرَاطٌ اذان، صدایی است که شیطان‌ها را به فرار و دلهره وامی‌دارد. (24)
6) یاد خداوند
حضرت صادق (علیه السلام) می‌فرماید:
از مهم‌ترین چیزهایی که خدا بر بندگانش لازم فرموده «ذکر در همه حال است» ( 25(
همچنین آن حضرت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده که فرمود:
هر کس اوامر خدا را اطاعت نمود و از گناهان پرهیز کرد، همانا او ذاکر خداست، گرچه نماز و روزه [مستحبی] و قرائت قرآنِ او اندک باشد. و هر کس که معصیت و نافرمانی خدا نماید، خدا را فراموش کرده، گرچه نماز و روزه و تلاوت قرآن او بیش از حدّ معمول بوده باشد. ( 26)
 
برای اینکه یاد خداوند بهترین درمان و نجات از وسوسه‌های شیطان است مراتب ذکر را بیان می‌کنیم :

الف. ذکر قلبی
 

اصل ذکر همان توجّه قلبی و به یاد خدا بودن است: قلب انسانِ ذاکر، به یاد خدا زنده است؛ از او نور می‌گیرد، برای او می‌تپد و توجهی به غیر او ندارد.

ب. ذکر زبانی
 

ذکر زبانی، یادآوری نام‌ها و صفات مقدس خداوند و یا نعمتهای او و تسبیح و تمجید او با زبان است؛ البته ذکر زبانی بدون توجه قلبی (هرچند کم) منشأ اثر و مفید واقع نمی‌شود. (27)

ج. ذکر عملی
 

ذکر عملی به این معناست که ذاکر در شؤون زندگی و تصمیم‌گیریهای فردی و اجتماعی به یاد خدا و در صدد کسب رضای او باشد. دستورهای او را انجام دهد و گِرد اعمال ناروا نگردد. در این صورت همه اعمال او با یاد خدا انجام می‌پذیرد و در واقع او با عمل خود، یاد خدا را زنده کرده و زندگی‌اش نیز رنگ خدایی می‌گیرد. این مرحله از ذکر نسبت به مرحله دوّم از ارزش بالاتری برخوردار است.
امام‌باقر (علیه السلام) می‌فرماید:
یکی از سخت‌ترین کارهای بندگان، ذکر خدا در هر حال است و آن چنین است که هنگام عزم بر معصیت، یاد خدا میان او و آن گناه مانع می‌شود و این (تفسیر) کلام خداست که در سوره اعراف آیه 201 می‌فرماید: انَّ الَّذینَ اتَّقَوْا اذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَاذا هُمْ مُبْصِرونَ و خداوند در قرآن یکی از موانع ذکر را شیطان می‌داند (28)
7) گریه کردن از ترس خدا
و در حدیثی دیگر می‌فرماید: ثَلَاثَةٌ مَعْصُومُونَ مِنْ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ الذَّاکِرُونَ لِلَّهِ وَ الْبَاکُونَ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحَارِ
سه نفرند که از شر شیطان و لشکرش در امانند
ذکر گویندگان برای خدا
گریه‌کنندگان از ترس خدا
استغفارکنندگان در سحرها ( 29)
أَمِیرُ الْمُومِنِین علیه السلام می‌فرماید : ذِکْرُ اللّهِ مَطْرَدَةُ الشَّیْطَان یاد خدا سبب رانده شدن شیطان می‌شود همانطور که خداوند در سوره اعراف آیه 201 می‌فرماید: إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون
بی‌تردید کسانی که تقوا ورزند، هر گاه وسوسه‌ای از شیطان به آنان رسد یا شیطانی دورزننده (بر دل‌ها) به فکرشان آسیب رساند (بی‌درنگ) متذکر شوند و در آن گاه بینا باشند.
و نماز بهترین یاد کننده و ذکر خداوند است به دلیل آیه 14 سوره طه که خداوند می‌فرماید أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری نماز را به یاد من برپا دار. یاد خدا که شد، همه‌ی غفلت‌ها کنار می‌رود. رفیق می‌خواهد گمراه کند، نماز نجات می‌دهد. اگر کسی لباس سفید پوشید، این خودش مبارزه‌ی منفی علیه زمین کثیف است. و آن شخص هیچ وقت حاضر نیست با لباس سفید روی زمین سیاه بنشیند. این یک رقم مبارزه است. پس نماز، بهترین راه مبارزه با شیطان است
در حدیثی دیگر می‌فرمایند : ذِکْرُ اللَّهِ رَأْسُ مَالِ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ رِبْحُهُ السَّلَامَةُ مِنَ الشَّیْطَان یاد خدا سرمایه هر مؤمنی است، و سود آن سلامتی از شیطانست. (30)
خناس همان شیطانست که چون نام خدا ببرند نهان شود و گرفته گردد و چون نبرند بر دل پهن گردد، و مؤید آنست که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: إِنَّ الشَّیْطَانَ وَاضِعٌ خَطْمَهُ عَلَی قَلْبِ ابْنِ آدَمَ فَإِذَا ذَکَرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ خَنَسَ وَ إِنْ نَسِیَ الْتَقَمَ قَلْبَهُ فَذَلِکَ الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ شیطان پوزش را روی دل آدمیزاده نهاده و چون او یاد خدا کند واگیرد و نهان شود و چون خدا را فراموش کند دلش را به کام فروبرد و اینست وسواس خناس. (31)
و در جای دیگر می‌فرمایند : ذِکْرُ اللَّهِ دِعَامَةُ الْإِیمَانِ وَ عِصْمَةٌ مِنَ الشَّیْطَان یاد خدا ستون ایمانست و نگاهداریست از شیطان . (32)
نشانه پیروزی در مصاف با شیطان
امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌فرماید:
«صافوا الشیطان بالمجاهدة و اغلبوه بالمخالفة، تزکوا انفسکم و تعلوا عند اللَّه درجاتکم.» راه تشخیص شکست و پیروزی در جهاد اصغر روشن و آسان است، اما نشانه تشخیص پیروزی و شکست در نبرد با دشمن درون، موافقت و مخالفت است.
اگر شیطان دستور داد و انسان را به گناهی تحریک کرد و او انجام داد و به جایی که نباید نگاه بکند، نگاه کرد، مالی را که نباید بگیرد، گرفت یا سخنی را که نباید بگوید، گفت و با این که می‌داند این کار، گناه است با او موافقت کرد و خواسته‌های او را برآورد، زمینه پیشروی او و شکست خود را فراهم کرده است. اگر کسی دستی به گناه دراز کرد، پایی به جای حرام گشود، و زبانی به دروغ و تهمت و افترا و مانند آن باز کرد، همان لحظه شروع گناه لحظه پیشروی شیطان است، چنانکه لحظه‌ای که دارد مقاومت می‌کند، لحظه عقب نشینی شیطان و اسیر کردن وی است، اما وقتی کاملا گناه را ترک می‌کند لحظه پیروزی او و شکست شیطان است.
شیطان مانند دزدان هراسناک به هنگام حمله آماده فرار است و آن قدر قوی نیست که در هنگام تهاجم، مقاوم باشد چنانکه در سوره نساء آیه 76 می‌خوانیم «انَّ کَیْدَ الشَّیْطانَ کانَ ضَعیفاً» کید شیطان همیشه ضعیف بوده و هست و این اختصاص به زمان معینی ندارد؛ و از اول هم شیطان در برابر عقل و وحی الهی ضعیف بود. بنابراین، اگر کسی در جنگ با شیطان شکست بخورد، در حقیقت در جنگ با دشمنی ضعیف شکست خورده و باید خیلی ضعیف النفس باشد تا دشمنی ضعیف او را شکست دهد.
حال اگر دشمن، ضعیف است چرا به این نبرد، جهاد اکبر گفته‌اند؟
پاسخ:
چون میدان جهاد با شیطان و ابزار اغوای او، یعنی هوای نفس بسیار وسیع است و غنیمت یا غرامتی که در این جنگ نصیب یا دامنگیر انسان می‌شود بسیار مهم است. هر جنگی در جهان طبیعت رخ دهد هم غنیمت‌هایش محدود است و هم غرامت‌هایش، ولی غنیمتهای جهاد با شیطان و نفس اماره نامحدود و غرامت‌هایش نیز جبران‌ناپذیر است؛ زیرا انسان در نبرد با شیطان، یا شرف و شرع را حفظ می‌کند یا آن‌ها را از دست می‌دهد، از این جهت جنگ، جنگ اکبر است و برای انسانی که ورزیده نیست، جنگ با دشمن درون، گر چه ضعیف باشد، دشوار است. وگرنه به لحاظ دشمن اگر سنجیده شود، جنگ بزرگی نیست. انسانی که عقل دارد و به وحی تکیه کرده و به رکن وثیق عنایت الهی وابسته شده شکست نمی‌خورد.
از اینرو امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:
شما در برابر شیطان صف آرایی کنید. مسائل علمی و برهانی را در جبهه مغالطات، و ترس از خدا را در جبهه تهدید او و ترس از دنیا، و امید به وعده و بهشت الهی را در جبهه زرق و برق فریبای شیطانی قرار بدهید؛ یعنی او از سه راه، حمله می‌کند پس شما هم در سه جبهه دفاع کنید. (33)
از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مروی است که هر که یک انار در روز جمعه ناشتا بخورد تا چهل روز دلش را نورانی گرداند و اگر دو انار بخورد تا هشتاد روز و اگر سه انار بخورد تا صد و بیست روز و وسوسه شیطان را از او دور گرداند و هر که وسوسه شیطان از او دور گردد معصیت خدا نکند و هر که معصیت خدا نکند داخل بهشت شود (34 )
ای خدا این نفس اگر نفّاس شد
از نفوس و وسوسه خناس شد
گرچه عمری در ره شیطان شدی
لیک در دل عاشق رحمان بدی
وسوسه و تلقین شیطان رجیم
دور کردش از حریمت ای رحیم
لیک اکنون نادم است و مستجیر
دستگیری کن ز وی‌ای دستگیر (35)

نتیجه گیری
 

از آنجا که میدانیم شیطان شبانه روز در پی وسوسه کردن انسان‌هاست از مهم‌ترین وظایف انسان‌ها نسبت به این امر، مبارزه کردن با اولین شخص متمرد نسبت به خداست و انسان در هر لحظه از زندگی‌اش مورد امتحان الهی است، و باید مراقب دشمن آشکار خود که خداوند در قرآن شیطان را به عَدُوٌّ مُبینٌ تعبیر کرده است و خداوند نسبت به این آزمایش ما را می‌سنجد و در صورت پیروزی در مصاف با شیطان خداوند به انسان جزای نیک عطا می‌کند .
حتی پروردگار در قرآن و ائمه معصومین علیهم السلام راهبردی را در جنگ با او، در پیش روی همه انسان‌ها قرار داده‌اند که جای هیچ نگرانی نباشد و این راهبردها برای کسی است که خداپرست باشد بنابراین از بهترین کارها در مقابله با او ذکر و یاد پروردگار عالم است که حقیقت ذکر در آن است که انسان همیشه و همه جا خود را در پیشگاه خدا بداند و در هر حال به یاد او باشد و اوامری را که خداوند فرموده است اطاعت کنیم و از گناهان بپرهیزیم .
عوامل دیگری که کمک به سزایی در پیشبرد این مسئله خواهند داشت عبارتند از :

گریه کردن از ترس خدا
 

استغفار کردن در دل سحرها که اثر این عمل تا جایی است که شاهرگ شیطان را قطع خواهد کرد .
روزه گرفتن، که روی شیطان را سیاه می‌کند.
و صدقه دادن هم کمر او را می‌شکند.
پس با انجام این اعمال جای تعجب دارد که در روبرو شدن با حیله گری شیطان انسان نتواند بر او غلبه پیدا کند و شیطان از او فراری و ناامید نشود .

پی‌نوشت‌ها:
 

1. (غلامرضا مجید، هزار و یک نکته، 28)
2. (محمد باقر بن محمد تقی مجلسی،بحارالانوار، 70/357).
3. (محمد جواد نجفی خمینی ، تفسیر آسان، 1/ 11)
4. (محمد جواد نجفی خمینی ، تفسیر آسان، 1/ 93)
5. (محمد جواد نجفی خمینی ، تفسیر آسان، 9/ 294)
6. (سید محمد باقر موسوی همدانی، ترجمه المیزان، 8/54 - 60)
7. (جمعی از نویسندگان، تعالیم قرآن،4/90)
8. (سید محمد باقر موسوی همدانی، ترجمه المیزان، 16/ 552(
9. (یعقوب جعفری، کوثر، 1/ 145)
10. (ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1/ 574 )
11. (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 6/ 119 )
12. (مترجمان ، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 2 / 160)
13. (محسن قرائتی، تفسیر نور، 9/ 90)
14. (ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1/ 569 )
15. (محسن قرائتی، تفسیر نور، 10/454)
16. (محسن قرائتی، تفسیر نور، 4 / 258)
17. (محسن قرائتی، برنامه درسهایی از قرآن سال 85، 7)
18. (محسن قرائتی، برنامه درسهایی از قرآن سال78، 7)
19. (محسن قرائتی، پرتوی از نور، 658)
20. (جمعی از نویسندگان ، معارف قرآن 3 / 125)
21. (محسن قرائتی، تفسیر نور، 9/ 91)
22. (محسن قرائتی، خاطرات 2 / 111)
23. (شیخ صدوق، من‌لایحضره‌الفقیه، 2 / 75 )
24. (حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، ج4 / 73)
25. (محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، 93/154(
26. (محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، 93/156)
27. (حسین بن احمد حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، 1/289)
28. (الهامی‌نیای- مقدس‌نیان- محمدی، اخلاق نظامی، 2/ 182)
29. (شیخ حسن دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب 1 / 196)
30. (عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ، 188)
31. (محمد باقر کمره‌ای، آسمان و جهان- ترجمه کتاب السماء و العالم بحار ، 7 /150)
32. (عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم ، 188)
33. (غلامرضا مجید، هزار و یک نکته، 196)
34. (عباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان، 36 )
35. (قادر فاضلی، عرفان نماز ، 238)
 

منابع
1. قرآن کریم
2. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، اول، قم، دفتر تبلیغات، 1366 ش
3. جعفری یعقوب ، کوثر، بی‌چا، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا
4. جمعی از نویسندگان ، معارف قرآن ، بی‌چا، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا
5. جمعی از نویسندگان، تعالیم قرآن، بی‌چا، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا
6. حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، اول، تهران، انتشارات میقات، 1363 ش
7. دیلمی، شیخ حسن، إرشاد القلوب إلی الصواب، اول، قم، شریف رضی، 1412 ق
8. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، دوم، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق
9. فاضلی، قادر، عرفان نماز ، بی‌چا، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا
10. قرائتی، محسن ، برنامه درسهایی از قرآن سال 78 و 85 ، بی چا ، بی جا، بی نا ، بی تا
11. قرائتی، محسن ، پرتوی از نور، دوم ، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن ، 1388 ش
12. قرائتی، محسن ، تفسیر نور ، یازدهم، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1383 ش
13. قرائتی، محسن ، خاطرات حجت الاسلام قرائتی، ششم، تهران ، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1389 ش
14. قمی، عباس، کلیات مفاتیح الجنان، بی‌چا، قم، اسوه، بی‌تا
15. کمره‌ای، محمد باقر، آسمان و جهان- ترجمه کتاب السماء و العالم بحار، اول، تهران، اسلامیه، 1351 ش
16. مترجمان ، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، اول، تهران ، انتشارات فراهانی، 1360 ش
17. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، جمعی از محققان، بی چا، بیروت،دار إحیاء التراث العربی، 1403 ق
18. مجید، غلامرضا ، هزار و یک نکته، بی‌چا، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا
19. مقدس‌نیان- الهامی‌نیای- محمدی، اخلاق نظامی، بی‌چا، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا
20. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، اول، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1374 ش
21. موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ش
22. نجفی خمینی، محمد جواد ، تفسیر آسان، اول، تهران، انتشارات اسلامیه، 1398 ق
23. نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، اول، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1408 ق
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان