عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: ادبیات فارسی دامنه وسیعی دارد اما گاهی ممکن است به دلیل نبود روش علمی و دانشگاهی، این حوزه به بنبست برسد و به معنا کردن لغات و ابیات محدود شود.
او یکی از راههای ایجاد پویایی در ادبیات را مطالعه بین رشتهای عنوان و خاطرنشان کرد: به عنوان نمونه اگر متون ادبی با روشهای نقد جامعهشناسی مورد بررسی قرار گیرند در این حوزه حرفهای تازهای برای گفتن خواهیم داشت.
پارسانسب سپس به جایگاه نثر در ادبیات اشاره و تصریح کرد: نثر در ایران از زمان قاجار متحول شد به گونهای که تا پیش از آن شاهد نثر صوفیانه و تخیلی بودیم اما از زمان قاجار به بعد با تغییر در رویکرد، اولین تفاوتهای نثر معاصر با نثر قدیم شکل گرفت.
او افزود: نمود بارز این تحول در تعلق نثر مشاهده شد؛ در این دوره نثر به جای تعلق به دربار به مردم تعلق پیدا کرد و به عبارتی فضای معمول و روزمره جامعه را به نمایش درآورد.
وی همچنین گفت: تفاوت دیگر نثر پس از پوستاندازی از دوره قاجار به بعد، دوری از وجه ادبی و زیباییشناختی و مد نظر قرار دادن وجه ابزاری برای انتقال پیام و مفهومی خاص بود.
این استاد ادبیات دانشگاه خوارزمی تصریح کرد: ادبیات در آن دوره تا حد زیادی تحت تاثیر اوضاع اجتماعی و سیاسی قرار گرفت و انقلاب مشروطه، ارتباط با کشورهای دیگر، گسترش انتشارات و اعزام دانشجو به خارج نقش زیادی در تحول و تکامل نثر فارسی داشت.
او با بیان اینکه ترجمه مهمترین عامل تغییر و تحول نثر فارسی در دوران معاصر به شمار میرود خاطرنشان کرد: مجموع این عوامل باعث شده تا امروز در ادبیات فارسی شاهد نثری خوب و سرزنده باشیم به طوری که حتی نثر در جایگاهی به مراتب بهتر از شعر قرار گیرد.
پارسانسب ادامه داد: قدرت نثر در این دوران باعث شده نقش آن در ایجاد تحول در جامعه و افکار مردم بیشتر از شعر شود، اگرچه نیما سعی کرد افقهای تازهای پیش روی شعر باز کند و البته در این زمینه هم موفق بود؛ اما در هر حال دنیای معاصر دنیای رمان و داستان است.
او در پاسخ به اینکه نمود ملموس تفاوت نثر گذشته با نثر معاصر چگونه قابل بیان است گفت: اگرچه ما در گذشته هم نثر درخشانی داشتیم اما آن نثر تا حد زیادی محافظهکار بود و از ظرفیت کافی برای بیان مفاهیم امروزی برخوردار نبود.
محمد پارسانسب دهههای 40 و 50 را درخشانترین دوره نثر معاصر دانست و گفت: در این دو دهه ما شاهد به بار نشستن نویسندگان شاخصی چون غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری، جلال آلاحمد و محمود دولتآبادی هستیم.