جاودانگی اسلام
چنان که در قسمت قبل اثبات شد دین اسلام، عمومیت مکانی دارد و مختص همه افراد جهان است و با تمایلات و خواسته های آنها در تناقض نیست.عمومیت زمانی هم دارد یعنی خاص همه زمان ها است.ازابتدای رسالت تا روز محشر که پرونده این دنیا بسته می شود.بنابراین کسی نمی تواند ادعا کند که با پیشرفت تکنولوژی و مدرنیته شدن زندگی دیگر دین اسلام پاسخگوی نیازهای انسان نیست و باید احکام و قوانین اسلام را کنار گذاشت.زیرا اسلام مختص و مربوط به هزار و چهارصد سال پیش است، اینگونه تفکرات ناشی از کج فهمی و عدم درک عمق دین اسلام است.غیر ممکن است که انسانی، عمق وحی را که با فطرت و دل انسان ارتباط مستقیمی دارد، درک کند اما جملاتی بر زبان بیاورد که خلاف آن را می گوید.
آیات و روایات فراوانی دال بر فرازمانی بودن اسلام است که برخی از آن ها عبارتند از:
1)"و اوحی الی هذا القرآن لا نذرکم به ومن بلغ"
به من این قرآن وحی شده است که شما و هر کس را که (این پیام)به او برسد بدان هشدار دهم.(انعام،19)
2)"ان هو الا ذکر و قرآن مبین لینذر من کان و یحق القول علی الکافرین"
این(سخن)جزیادآوری و قرآنی روشن نیست تا آن را که (دلش)زنده است بیم دهد و سخن (عذاب)برکافران تحقق یابد.(یس،69-70)
3)از جمله احادیثی که بیان گر جاودانگی اسلام است، "حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرام محمد حرام الی یوم القیامه"(کلینی، بی تا:82)
4-ماهیت و زیربنای اسلام
درواقع اساس دین اسلام و اصول اعتقادی ای که زیربنای معارف اسلام را تشکیل می دهند و همه مسلمانان اجماع نظر عمومی در این زمینه دارند عبارتند از:1-توحید، 2-معاد، 3-نبوت.تمام فرقه ها و گرایش های متعدد و متنوع اسلامی بر این اصل متفق اند و هیچ اختلافی ندارند.اما ازمیان این فرقه ها تنها شیعه اثنی عشری است که بر این باوراست، اسلام مبتنی بر پنج رکن و اصل اساسی است و آن اصول عبارت است از:1-توحید 2-معاد 3-نبوت 4-امامت 5-عدل می باشند.ازنقطه نظر شیعه، نبی و امام در تمام اصول و مبانی لازم و ضروری برای تبلیغ و تبیین دین خدا مشترکند.تنها تفاوت آنها در نزول وحی و دریافت پیام های الهی از فرشته وحی است.بنابراین با توجه به این مباحث، تمایز چندانی میان این دو نیست زیرا مهم ترین شرط و اصلی ترین پارامتر لازم برای اجرای احکام الهی که همان عصمت نبی یا امام است در هر دو مشترک و موجود است.و هردو(نبی و امام )باید معصوم باشند.زیرا در تفکر ناب اسلامی، عصمت ویژگی ضروری و جدایی ناپذیر حاکم الهی است.
ازسوی دیگر مهم ترین رکن اسلام و اولین تکلیف الهی ای که همه انسان ها از طریق دین اسلام مأمور به انجام آن شده اند "نماز" است.نمازبهترین تجلی یادخدا، نشانگر اوج بندگی انسان در مقابل معبود و غایت آفرینش انسان است.
نماز، عبادتی است جامع که می تواند تمام وجود انسان را اعم ازجنبه جسمی، قلبی و باطنی در خدمت خالق یکتا قرار دهد.(جعفر سبحانی، 74:1386)شاید به خاطر همین اهمیت و تأثیر عمیق نمازاست که قرآن کریم و روایات پیامبراسلام (ص)بیشترین تأکید را بر این فرضیه الهی دارند.
خواندن نمازدراوقات معین و تأکید فراوان بر اقامه آن دراول وقت و همچنین اهمیت و ارزش والای برگزاری نماز به صورت جماعت و همگانی، دال بر این معناست که نمازنموداری از وحدت و یکپارچگی انسان ها است.دراین وحدت و انسجام، فواصل، شکاف های طبقانی و تبعیض های نژادی کنارمی رود و همه انسان ها به یک میزن و با یک فرم خاص دعوت و مأمور به این امر مهم شده اند.
اگر به نماز با دید عمیق بنگریم، متوجه خواهیم شد که همه مسلمانان در دو رکعت اول هر نماز(چون حداقل، نماز، دو رکعت است و به ندرت یک رکعتی ذکرشده است.)مکلف به خواندن سوره حمد شده اند و همه مسلمانان در این امر اتفاق نظر دارند و سوره حمد را می خوانند.اگربه مفاهیم و مضامین عالی، ظاهری و باطنی سوره حمد نگاه کنیم، خواهیم دید که سوره حمد ام الکتاب نامیده شده است، این نام گذاری بدان دلیل است که در سوره حمد، خداوند متعال اصول و ارکان اساسی اسلام را که همان توحید، نبوت و امامت است در قالبی بسیار زیبا ترسیم کرده است.
توحید درآیات
الف)بسم الله الرحمن الرحیم
ب)الحمدالله رب العالمین
ج)الرحمن الرحیم تجلی پیدا کرده است.
معاد درآیات
الف)مالک یوم الدین
ب)ایاک نعبد و ایاک نستعین ظهور یافته است.(شایسته نژاد، 1385:83)
نبوت و امامت در آیات
الف)اهدنا الصراط المستقیم
ب)صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و الضالین نمود یافته است.
باید گفت مراد خداوند متعال ازصراط مستقیم درآیه "اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم"(که با استناد به مطالب قبل، همه انسان ها و جهانیان مکلف به درخواست هدایت به سوی آن شده اند)همان راه پیامبر(ص)و خاندان و اهل بیت معصوم ایشان، یعنی راه پیامبراسلام (ص)، حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه(س)، و فرزندان معصوم آن دو بزرگوار می باشد.
این ادعا(صراط مستقیم، راه چهارده معصوم (ع)می باشد.)را در دو مرحله می توان به اثبات رساند.
1)دعا می کنیم که خداوند ما را به راه معصومین هدایت نماید.
2)هرچند قبل از پیامبر اسلام (ص)، پیامبرانی مانند ابراهیم (ع)، موسی (ع)و عیسی (ع)معصوم بوده اند و در زمان خویش صراط مستقیم بوده اند، اما بعد از بعثت پیامبر اسلام (ص)، صراط مستقیم فقط راه چهارده معصوم (ع)است و این گفته که خدایا ما را به راه نعمت داده شده ها، هدایت فرما و از راه مغضوبین و ضالین دور نما، یک اشتباه عمومی است.زیرا سه راه و سه گروه نداریم. صرفاً یک راه و یک گروه موجود است که آن گروه سه ویژگی منحصر به فرد دارند، یعنی 1-نعمت داده شده اند (2 و 3)از هرگونه مغضوبیت و گمراهی به دور بوده و هستند یعنی درهمه حال معصوم بوده و هستند (یزدی، 1381:8)
صراط مستقیم و نکات پیرامونی آن
1)با تفکرو تأمل در آیات شریفه:
"فمن یردالله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و... و هذا صراط ربک مستقیما..."(انعام، 126-125)
کسی را که خداوند بخواهد هدایت کند، دلش را به پذیرش اسلام می گشاید...و راه راست پروردگارت این است"و انک لتدعوهم الی صراط مستقیم")مومنون،76)درحقیقت ای محمد (ص)این تویی که جداً آنها را به راه راست می خوانی.
"انک علی صراط مستقیم"(زخرف، 43)همانا تو ای محمد (ص9)به راه راست قرار داری، این نکته مهم استنباط می شود که قرآن کریم ما را آگاه می کند، صراط مستقیم دراین زمان، صرفاً دین مبین اسلام است.هرچند سایر ادیان در زمان خودشان صراط مستقیم بوده اند، اما با بعثت پیامبراتمام حجت شده است.زیرا کامل ترین و جامع ترین شریعت و قانون دراختیار بشریت قرار گرفت.بنابراین سایر ادیان اگربخواهند دیندار باشند و هدایت شده تلقی شوند باید پیرو دین پیامبرخاتم (ص)باشند.
2)آیه شریفه "اهدنا الصراط المستقیم"اطلاق دارد و عاری از هر قید و شرطی است.دراین آیه از خداوند متعال می خواهیم که ما را به راه معصوم هدایت کند.زیرا معصوم کسی است که در همه حال عاری از گناه و خطا باشد.راه مستقیم، راه کسی است که هیچ نوع خطا و گناهی از وی سر نزده و نمی زند.
به بیان دیگر، طلب اهتدا به صورت مطلق جایز نیست، مگرآن که مهتدی-منعم علیه که خدا براو انعام کرده است، هیچ خطا و گناهی نداشته باشد.(یزدی، همان:12)
3)درآیه "غیرالمغضوب علیهم و لاالضالین"غیرمجرور است پس یا بدل از ضمیر موجود در علیهم و یا صفت الذین است.(صافی، بی تا:1:12)اگرغیر، بدل باشد، معنای آیه شریفه چنین است:آنهایی که نعمت داده شده اند، کسانی اند که از غضب خدا و گمراهی محفوظ مانده اند.(طبرسی، بی تا:60)
اگرغیر، صفت باشد، معنای آیه این گونه است:کسانی که به آنها نعمت داده شده چنین صفتی دارند که از خشم خداوند و از گمراهی ایمن بوده و می باشند.(خزعلی، بی تا:34)
با این توضیح، نه(غیرالمغضوب علیهم)و نه (و الضالین)هیچ کدام قیدی ندارند.یعنی اینها کسانی اند که در هیچ آن و لحظه ای مغضوب و گمراه نبوده اند و این مطلب دال بر معصوم بودن آنها از هر خطا و پلیدی است.
4)تمام افرادی که در یک آن و لحظه از عمرشان در گناه و خطا بوده اند به واسطه همان یک لحظه خطا و گناه، دست کم در همان لحظه مورد غضب خداوند و یا گمراه بوده اند.زیرا خداوند متعال درآیات متعددی از قرآن، این مطلب را متذکرمی شود و می فرماید:"و من یعص الله و رسوله فقد ظل ضلالا مبینا"و کسی که خداوند و رسولش را نافرمانی کند (گناه کند)پس قطعاً دچار گمراهی آشکاری گردیده است.(احزاب،36)
فخر رازی می گوید:مستقیم راهی است که درآن خطا و غلطی نباشد.و ما هدایت کسانی را از خداوند طلب می کنیم که هرگز ظالم نبوده اند و الا اقتدا به آنان جایز نیست.(فخر رازی، بی تا:ج1:260)
بنابراین"غیرالمغضوب علیهم و الضالین"براین مطلب دلالت می کند که اگر از یکی از آنان چیزی خلاف حق صادر گشته باشد، گمراه شده و اقتدا به او جایز نیست، زیرا خداوند متعال می فرماید:"فماذا بعد الحق الا الضلال."(یونس، 32)و اگر گمراه بودند هرگزاقتدا به آنان و راه آنها جایز نبود و هر آن از قول "انعمت علیهم، و صراط المستقیم"بیرون بودند.(فخر رازی، همان:262)
سوال بنیادین
اساسی ترین پرسشی که در اینجا مطرح است، این است که هر انسان نمازگزار، روزانه حداقل با ده مرتبه تکرار این آیه شریفه، از خدای متعال درخواست هدایت به راه چه کسانی را دارد؟
احتمالات متعدد و پاسخ نهایی این پرسش عبارتند از:
1)شاید این گونه به ذهن بیاید که منظور، هدایت به اجماع مسلمین یعنی اتفاق آرای مسلمانان یا اتفاق آرای علمای مسلمین است.(یزدی، همان:16)
اما بطلان این احتمال واضح است زیرا:
اولاً)با توجه به توضیحات گذشته بیان شد که اسلام دین جهانی است و در اینجا صرفاً مسلمانان دعوت به این مهم نشده اند و این دعا خاص آنها نیست.بلکه تمام انسان ها مأمور به این امرند و از خداوند متعال این درخواست را دارند.
ثانیاً)اجماع مسلمین، بسیار بسیار اندک واقع می شود.درحالی که در این آیه از خداوند متعال می خواهیم که ما را در همه مسائل اعم از کلی، جزئی، فرعی، اصلی و...به آن راه هدایت نماید.(پیشین:16)
ثالثاً)اهل حل وعقد، علمای یک فرقه اند نه علمای تمام امت اسلامی و اگر واقعاً مراد آیه اجماع بود، می فرمود:"اهدنا صراط الاجماع یا الصراط الاجماعی")پیشین:17)
2)برخی بر این باورند که منظور از صراط در این آیه، راه پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحین است.این گروه به این آیه اشاره کرده اند:"و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقاً.هر کس خدا و رسول را اطاعت کند پس آنها کسانی اند که خدا به آنها نعمت داده از پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحین)و دوستان خوبی اند. (نساء،69)
درپاسخ باید متذکر شد که این آیه صرفاً می فرماید، افرادی که خداوند سبحان مورد نعمت خویش قرار داده، پیامبران، رهبران صادق، شهداء و افراد صالح می باشند.اما درآیه شریفه "اهدنا الصراط المستقیم"از پروردگار متعال می خواهیم که ما را به راه کسانی که نعمتشان دادی و معصوم هم می باشند، هدایت فرما.صرف نظر از این، صالحین واقعی فقط معصومیان اند زیرا صلاح، نقیض فساد و سیئه است.(یزدی، همان:20)و از آن جا که اجتماع دو امر متناقض محال است، امکان ندارد که از فرد صالح به معنای واقعی، فساد و سیئه سر بزند.
بنابراین صالح واقعی صرفاً معصوم است.کسی که درهمه حال ها، مبراء از گناه و خطاست.همچنین "شهید واقعی در فرهنگ قرآن فقط معصوم است."(پیشین:21)
زیرا شهید یعنی گواه ومنظور، شهدای میدان جنگ نیست.قرآن کریم می فرماید:"لیکون الرسول شهیداً علیکم"(حج،78)
پس گواهان واقعی هم صرفاً معصومین اند و غیر آنها تا حدودی دارای این ویژگی اند.یعنی میزان برخورداری آنها ازشهادت و حضور متفاوت است.درحالی که فرد معصوم درهمه زمان ها حاضر وگواه است.صدیق واقعی هم قطعاً معصوم می باشد.زیرا صدیق کسی است که درست کار و درست گفتار باشد.گناه کار در گناهش بر صدق و درستی نمی باشد.مفسرین در تفسیر آیه "کونوا مع الصادقین"( توبه، 119).همیشه با صادقین باشید، گفته اند:اطلاق این آیه شریفه، که هیچ قید و شرطی برای بودن با صادقین ذکر نمی کند، قرینه ای بر معصوم بودن صادقین است.لذا نفرموده:"کونوا مع الصادقین"از صادقین باشید.بنابراین صادقین از هر لحاظ در سطحی قرار دارند که مردم به آن نمی رسند و مصداق آن معصومین اند.(یزدی، همان:21)درکتب متعدد روایی، احادیث زیادی موجود است که دلالت می کند بر این که صادقین، حضرت محمد (ص)و اهل بیت معصوم ایشانند.(پیشین:21)درواقع درسوره حمد از خداوند متعال می خواهیم که ما را به راه صدیقین، شهدا،و صالحینی که معصومند هدایت نماید.
3)با توجه به توضیحات گذشته و این که سایرانبیاء در زمان خودشان صراط مستقیم بوده اند و با آورده شدن دین جامع و جهانی (اسلام)، این احتمال که مراد خداوند از صراط مستقیم، راه پیامبرانی از قبیل ابراهیم(ع)، موسی(ع)، عیسی(ع)و...باشد، منتفی می گردد.
4)شاید گفته شود که صرفاً پیامبر(ص)معصوم بوده اند، در پاسخ می گوئیم، قرآن کریم نفرموده:ما را به راه کسی هدایت کن که مغضوب و گمراه نیست بلکه فرموده است صراط الذین انعمت علیهم.و دراین جا اسم موصول (الذین)و ضمیر(هم)درعلیهم به صورت جمع آورده شده است و جمع عربی شامل حداقل سه نفر و بیشتراز آن می شود.پس صرفاً هدایت به راه نبوت، مد نظر نیست.بلکه ائمه اطهار(ع)را هم شامل می شود.
5)برخی ممکن است بگویند که این آیه شریفه دارای مصداق خارجی نیست و هیچ انسان معصومی وجود ندارد.(پیشین:24)اما بطلان این قول بسیار واضح تراست.زیرا در آن صورت معنای آیه این گونه می شود که:خدایا ما را به راه کسانی هدایت نما که وجود خارجی ندارند و نیستند.با استناد به مباحث فلسفی که عدم و نیستی، وجود خارجی ندارد، پوچ، باطل و نبود محض است، بیهوده است که دعا کنیم خداوندا ما را به پوچ و هیچ هدایت نما.و این یک جمله بی معنا است که بطلان آن واضح می باشد.
6)بنابراین هیچ راهی نمی ماند جز پذیرش عقیده شیعه اثنی عشری، و آن این است که مقصود خداوند متعال از صراط در آیه "اهدنا الصراط المستقیم"راه پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه (س)و فرزندان معصوم آن دو بزرگوار می باشد.
نتیجه گیری
ما دائماً از خداوند متعال می خواهیم که ما را به راه پیامبر(ص)و جانشینان بر حقش که همگی معصومند و به آنها نعمت داده است و هیچ گاه مورد غضب او واقع نشده و گمراه نشده اند، هدایت نماید.در واقع شبانه روز همه انسان ها مأمور به درخواست هدایت به راه نبوت و امامت شده اند، و راهی که مستقیم است و از هر گناه و انحرافی به دور می باشد.صراط مستقیم، راه چهارده نور الهی است که واسطه خیر و آفرینش می باشند.همان طورکه خداوند متعال عاری از خطا و عیب و نقص است، راه وی و هدایتش هم از هر عیب و نقصی مبراست و بنابراین پیامبر و جانشینان پیامبرش هم از هر عیب و خطایی به دورند و راه و هدایت پیامبر و جانشینان پیامبر(که ائمه معصومین (ع )اند)نیز از هر خطا و اشتباهی مبراست.
روایت زیادی درکتب تفسیری روایی، ذیل آیه شریفه "اهدنا الصراط المستقیم"موجود است که دال بر این معناست که صراط مستقیم الهی همان معصوم اند:
1)عن الصادق(ع)قال:والله نحن الصراط المستقیم"امام جعفر صادق(ع)فرموده اند به خدا سوگند صراط مستقیم ما هستیم.( الجویزی، بی تا، ج 1:10)
2)عن جعفر بن محمد قال:صراط الذین انعمت علیهم یعنی محمدا و ذریته صلوات الله علیهم امام صادق فرمودند:راه کسانی که نعمت شان دادی یعنی راه محمد و فرزندان معصومش.(پیشین:10)
3)عن ابی جعفر، نحن الطریق الواضح و الصراط المستقیم الی الله عزوجل امام باقر(ع)فرمود:ما راه روشن و صراط مستقیم به سوی خداوند عزوجل هستیم.(حسینی بحرانی، بی تا، ج1:12)
بنابراین ائمه اطهار(ع)نعمت داده شدگان الهی اند که در همه حالات و زمان ها از مغضوبیت و ضال بودن درامان بوده و راه شان صراط مستقیم الهی است.یگانه راهی که از کژی و اغراض به دور است.تمسک جستن به آن ها و قدم گذاشتن در مسیر و صراط آن ها رهنمون کننده به سوی خیرات است.تنها راهی است که اگر همه انسان ها در آن قدم نهند، سرآغاز دمیدن آخرین نور ولایت و امامت (حضرت مهدی"عج")و زمینه ساز شکل گیری حکومت عدل جهانی است.بنابراین نماز جلوه گاه و تجلی دعا و تضرع برای هدایت یافتن به صراط مستقیم نعمت داده شدگانی است که همان پیامبر اکرم (ص)و فرزندان معصومشان اند و راه آن ها صراط الله می باشد.
و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
پی نوشت ها :
1. عضو هیئت علمی گروه معارف دانشگاه پیام نور مرکز بافت و دانش آموخته کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسالمی دانشگاه تربیت معلم تهران.
منابع و مآخذ:
1-قرآن کریم
2-نهج البلاغه
3-حسینی بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بی جا، بی تا.
4-خزعلی، ابوالقاسم، تفسیر سوره فاتحه، بی جا، بی تا
5-سبحانی، جعفر، و دیگران، اندیشه اسلامی (1)، تهران، نشر دانشگاه پیام نور، چاپ هشتم، 1386
6-شایسته نژاد، علی اکبر، تفسیر موضوعی قرآن، نشر دانشگاه پیام نور، چاپ سوم، تهران، 1385
7-صافی، محمود، الحلول فی اعراب القرآن، دمشق، بیروت، دارالرشیدف بی تا
8-طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین، حوزه علمیه قم، 1363
9-عاملی، شرف الدین، المراجعاتف بی جا، بی تا
10-عبدالحلیم محمود، علی، الدعوه الاسلامیه دعو؟ عالمیه، بیروت، دارالکتب العربی، بی تا
11-العروسی الحویزی، عبدعلی بن الجمعه، تفسیر نورالثقلین، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، قم، موسسه اسماعیلیان، بی تا
12-فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر(،بیروت، داراحیاء التراث الغربی، بی تا
13-کلینی، محمد بن یعقوب، ترجمه و شرح اصول کافی، سید جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیمه اسلامیه
14-مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تحقیق سید ابراهیم میانجی و...موسسه الوفاء، چاپ دوم، بیروت، 1403 ه ق
15-مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1364
16-یزدی، محمد جواد، دریافتی نو از سوره مبارکه حمد، مشهد، انتشارات رستگار، چاپ اول، 1381
منبع: نشریه فکر و نظر شماره 6 و 7