قتل یک زن از سوی دو مرد افغانستانی موجب شد تا اصفهان و باقرشهر، چند روز برای افغانستانیها ناامن شود.
به گزارش به نقل از انصاف نیوز، بنا بر اظهارات شماری از مهاجران که در فضای مجازی منتشر شد، در این مدت، تعدادی از آنها مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. بطوریکه شماری با چاقو مجروح و حتی برخی مدعی شدند که دو دختر افغانستانی از سوی اراذل و اوباش ربوده شده یا اقدام به اینکار صورت گرفته است.
سه شنبه هفته گذشته جسد زنی که در داخل یک گونی پیچیده شده بود در یکی از خیابانهای باقرشهر، یکی از مناطق جنوبی تهران، پیدا شد. صبح روز بعد پلیس دو مردی که گویا از اتباع غیرمجاز افغانستان بودند را به اتهام قتل بازداشت کرد. با مطلع و فراگیر شدن این خبر در سطح شهر و شبکههای اجتماعی، برخی افراد اقدام به تحریک و نفرت پراکنی نسبت به مهاجران کردند. گویا جمعه هفتم اردیبهشتماه سرآغاز آزار و اذیت این افراد بود.
قتلی که موجب ناامنی یک شهر برای افغانستانیها شد
تصویری که در شبکه های اجتماعی از دستگیری قاتل منتشر شده است.
بسته شدن مغازههای مهاجران برای چند روز
یکی از مغارهداران سیمتری امامخمینی، همان محلی که در فضای مجازی نیز به آن اشاره شده بود، دربارهی بسته شدن و ضربوشتم مهاجران به خبرنگار انصاف نیوز گفت: این اخبار درست است، اما چون سالهای زیادی است که در اینجا زندگی میکنم و همهی اهالی باقرشهر مرا میشناسند، به همین دلیل کاری به من نداشتند، اما بالاتر از اینجا یعنی سر خیابان و نزدیک پلهوایی، شلوغ شد و از جمعه شروع کردند بچههای مهاجر را میزنند و به همین دلیل، چند روز مغازههای افغانستانیها بسته بود. یکی، دو روز است که مغازهها دوباره باز شده است.
اردوکشی خیابانی
یکی دیگر از مهاجران افغانستانی که مغازهدار است، گفت: «جمعه شب بود که پنج، شش تا ماشین سر سیمتری آمده و حدود 20 نفر پیاده شدند، شروع به عربدهکشی کردند و گفتند که افغانیها فلان هستند، افغانیها را فلان میکنیم و…
بعد از آن شروع کردند به زدن مهاجرین و تا جایی که میتوانستند با مشت و لگد بچهها را زدند و چندین نفر را هم درون جوی آب انداختند و کتک زدند، اما چون سن و سالی از من گذشته بود کاری به من نداشتند و بیشتر جوانها را میزدند».
جوان افغانستانی که در چهارراه عربها، مرکز باقرشهر چاقو خورده است. این تصویر در شبکههای دست به دست میچرخید.
چاقوکشی
از او پرسیدم برخی گفتند که با چاقو مجروح شدند و حتی دختران هم ضرب و شتم شدند!؟، پاسخ داد: «اگر هم باشد سمت «چهارراه عربها»، کوچه «پنجم»، «هشتم» و پارک عطرسیب است، اما به چشم خودم، ندیدم». یکی از افرادی که درون مغازه بود، گفت: چرا، یک دختر را با چوب در «چهارراه عربها» زدند!
رفتم به سمت چهارراه عربها که مرکز باقرشهر حساب میشود، یکی از کسبهی آنجا دربارهی چاقو خوردن افغانستانیها گفت: چند روز پیش مغازه شلوغ بود و به مشتریها میرسیدم که یک پسری آمد داخل، بهش چاقو زده بودند و اتفاقا عکسش را هم در اینستاگرام گذاشتند، اما دختری را ندیدم که بزنند.
جرم یک عمل شخصی است
«ابوطالب بقرایی»، عضو شواری شهر باقرشهر با ابراز تاسف از حوادثی که در چند روز گذشته اتفاق افتاده، گفت: اینکه اگر میبینیم تعدادی از افاغنه دچار جرمهای مختلفی میشوند دلیلی بر تعمیم آن به همهی اتباع افغانی نمیشود چرا که در همین بخش، تعداد مدافعان حرم تیپ فاطمیون که در مقابل داعش درحال جنگیدن هستند هم کم نیستند که به نوعی مرزبانی ایران اسلامی را انجام میدهند.
او در عین حال افزود: موضوعی که وجود دارد و شورا و تمام مسوولان امر هم باید آن را پیگیری کنند، ساماندهی اتباع خارجی غیرمجاز است. چون جایی ثبت نمیشوند، اگر تخلفی هم مرتکب شوند نمیتوان آنها را پیگیری کرد و یکی از عوامل اصلی رغبت جرم از سوی اتباع، غیرمجاز بودن آنهاست و اگر ساماندهی شوند، بطور طبیعی اینگونه اتفاقات کمتر رخ میدهد.
بقرایی با انتقاد از بیعدالتی در تخصیص سرانههای امنیتی نسبت به مردم جنوب شهر تهران اظهار کرد: متاسفانه با اینکه مردم این نواحی بیشترین شهید را در راستای آرمانهای انقلاب اسلامی فدا کردهاند بجای اینکه مسوولان انتظامی کشور با توجه به مهاجرپذیر بودن جنوب تهران، توجه ویژهای داشته باشند، اما میبینیم بیش از هفت سال است که ساختمان جدید نیروی انتظامی باقرشهر، به بهانهی نبود بودجه، بدون استفاده رها شده که اگر این ساختمان زودتر به بهرهبرداری میرسید در افزایش تعداد نیروهای انتظامی و به تبع بالا رفتن ضریب امنیتی باقرشهر نقش بسزایی داشت که متاسفانه این امر با پیگیریهای متعدد شورای شهر هنوز به نتیجه نرسیده است. امیدوارم رییس پلیس تهران بزرگ هر چه زودتر اقدامات مقتضی را در این خصوص اعمال کنند.
چوبش را همه میخورند
در پایان کار، سوار یکی از ماشینهای باقرشهر شدم تا به مترو بروم، وقتی از راننده دربارهی اتفاقاتی که در چند روز گذشته افتاده بود، پرسیدم، گفت: درسته که قاتلها را گفتند، اما چوبش را باید این جماعت بیچاره و مظلوم بخورند که اصلاً روحشان از ماجرا خبردار نبوده. یکسری جماعت عقدهای هم بعد از آن آمدند و تعدادی افغانی را با چاقو و چوب زدند.
وقتی از او پرسیدم اینکه دو دختر افغانستانی را دزدیدند، درست است؟، گفت: نه شایعه است. رییس پلیس امنیت، اینجا آمده بود، ماشینهای پلیس غروبها گشت میزنند و سرباز پیاده با باتوم میچرخد، آنقدر هم مملکت بیصاحب نیست. یکی، دو شب اول مردم یکجورهایی داغ بودند. بعدش اینجا جنوب شهر است. بعضی از مردم نمیدانند چی به چیست… فکر میکنند که همه مثل هم هستند. مگر یک ایرانی به یک دختر بچهی بدبخت افغانی تجاوز نکرد؟!، هم آن و هم اینهایی که اینکار را کردند حیوان هستند، ربطی به ملیت ندارد.