ماهان شبکه ایرانیان

توسط نشر افق؛

چاپ جدید «سفر به مرکز زمین» منتشر شد

چاپ جدید رمان «سفر به مرکز زمین» نوشته ژول ورن با ترجمه ثمین نبی پور توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

چاپ جدید «سفر به مرکز زمین» منتشر شد

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «سفر به مرکز زمین» نوشته ژول ورن به تازگی با ترجمه ثمین نبی پور توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب بیست و هفتمین عنوان از مجموعه «کلکسیون کلاسیک» است که این ناشر چاپ می کند.

این کتاب پیش تر با قطع جیبی و جلد سخت توسط افق چاپ شده بود که حالا با قطع رقعی منتشر شده است. نسخه جیبی این کتاب به عنوان یکی از عناوین مجموعه «رمان های جاویدان جهان» این ناشر به چاپ رسید.

سفر به مرکز زمین از جمله آثار شناخته شده ژول ورن نویسنده علمی تخیلی فرانسوی است. داستان این رمان درباره پروفسوری آلمانی به نام اوتو لیدانبراک است که باور دارد برخی از دالان‌های آتشفشانی، به مرکز زمین راه دارند. به این ترتیب پروفسور با همراهی برادرزاده اش اکسل و مردی به نام هانس که راهنمای راه آن هاست، به سمت مرکز زمین می‌رود.

این گروه 3 نفره از دهانه آتشفشانی در ایسلند پایین می‌روند و با حوادث و اتفاقات زیادی روبرو می‌شوند؛ از جمله مواجهه با حیوانات ماقبل تاریخ و... راوی اتفاقات رمان، اکسل برادرزاده پروفسور لیدانبراک است. این رمان 44 فصل دارد.

ژول ورن نویسنده، شاعر و نمایشنامه نویس فرانسوی است که بیشتر به خاطر کتاب های ماجراجویانه و علمی اش شناخته می شود. او متولد سال 1828 بود و در سال 1905 درگذشت. ژول ورن به عنوان پدر ادبیات علمی تخیلی شناخته می شود. «سفر به مرکز زمین» یکی از 3 کتاب ژول ورن است که موجب شهرت جهانی او شده اند. او همچنین یکی از 3 نویسنده ای است که آثارشان به بیشترین زبان های دنیا ترجمه شده است.

«سفر به مرکز زمین» در 44 فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این کتاب می خوانیم:

به خودم گفتم: «این نور مقدس روز است که از شکافی عظیم در سنگ ها به درون زمین نفوذ کرده. اما معنای زمزمه امواج، این ناله بی چون و چرای غرش های دریای شور چیست؟ به روشنی صدای زوزه باد را می شنوم. نکند عمویم در زمان بیهوشی من را روی پشتش تا سطح زمین حمل کرده؟ او به خاطر من کاوش بی مانندش را رها کرده؟ شاید هم به طرزی عجیب، سفر به پایان رسیده؟»

در ذهن خود درگیر چینش تکه های جورچین و البته پرسش های دیگر بودم که عمویم پیشم آمد.

شادمانه گفت: «روز به خیر، اکسل. فکر کنم حالت خوب است.»

در حالی که در رختخوابم می نشستم، گفتم: «واقعا خیلی بهترم.»

- از آنجا که تو عمیق و آرام خوابیده بودی، مطمئن بودم ضعف و خستگی ات تمام خواهد شد. من و هانس به نوبت از تو نگهداری کردیم و هر دو ساعت به ساعت بهبود را در تو می دیدیم.

- حتما حق با شماست عموجان، چرا که احساس می کنم از پسِ هر غذایی که جلویم بگذارید، بر خواهم آمد. من واقعا گرسنه ام.

چاپ جدید این کتاب با 336 صفحه، شمارگان 3 هزار نسخه و قیمت 23 هزار تومان منتشر شده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان