مقدمه
گسترش اسلام مدیون زحمات و تلاش های رسول خدا (ص) و زنان و مردان بزرگی است که با همت بلند و تلاش خـود اســـلام را در دنـیا گســترش دادند. از جمله عناصــر فـعالی کـه در تـحقق اهداف پیامبر کوشــید، حضـرت خدیجه (س) همسر گرامی ایشان بود. جایگاه اجتماعی حضرت خدیجه (س) در تاریخ اسلام و نقش موثر ایشــان در حمایت های مـادی و مـعنوی خـویش از پیامبر اکرم (ص) به عنوان عامل مهمی در تثبیت و گـسـترش اســلام بوده اسـت. سـوال این پژوهش این می باشد که حضرت خدیجه (س ) چه نقش اجتماعی در دوران زندگی مشــترک با پیامبر(ص) داشــت و چـه حـمایت هـای معنوی و مادی از پیامبر(ص) نمود و نقش ایشـان در پیشـبرد دعوت پیامبر گـرامی اسلام (ص ) چه بود؟ در پاسخ به این سوال باید ذکر کرد که حضرت خدیجه (س) از دیدگاه پیامبر (ص) برترین زن مســلمان اســت و از هیچ گونه فـداکاری در راه عـقیده خـویش دریغ نورزید و در آرامش بخشـی به حضرت محمد(ص ) نقش بسزایی داشته است و حـمایت هـای همه جانبه حضرت خدیجه (س) از پیامبر(ص ) و مسلمانان نقش موثری در گسترش اسلام داشته است.
خدیجه (س) نماد اصالت بـخشی اسـلام بـه زن
حضـرت خدیجه (س) به عنوان اولین بانوی مسلمان در ترویج فرهنگ اسلامی و الگوی یک زن مـسلمان نـقش والای خود را ایفا کرده اســت و بانوان بســیاری از تربیت عملی وی درس ها آموخته اند. اهمیت فـضــائل اخـلاقی و کـمالات انسـانی در وجود این بانوی بافضیلت، آن گاه به اوج خود می رسد که نگاهی به وضع زن در ایام جاهلیت و قـبل از بـعثت پیامبر اکرم (ص) بیندازیم.
در عصــر جاهلیت، مرد صــاحب اختیار زن و فرزندان بود، او پس از مرگ شــوهر، مـثل دیگـر امـوال و ثروت شــوهر، به پســر شــوهر از زن های دیگر منتقل می شــد (کلینی، ١٩١٥، ج ١: ٦٠١). در این فرهنگ پســران بر دخـتران تـرجیح داشتند(سالم، ١٩٣٠: ٩٣٢-٩٣٣ ). نفرت داشتن از دختران گاهی به زنده گور کردن آن ها منجر مـیشـد. البـته در مـیزان رواج این زشتی اختلاف است ؛ برخی آن را نادر (فروخ، ١٣٣٦: ١٢٣) و برخی در بیشتر قبایل رواج میدانند (ســالم، ١٩٣٠: ٩٣٣). خداوند در قرآن کـرین بـه این امر اشــاره نموده اســت (تکویر/٣-٣) گروهی بودند که با خریدن دختر از پدرش مـانع چـنین کـاری میشدند. «صعصعه بن ناجیه جد فرزدق » ٥٣٠ دختر را از مرگ نجات داد(نویری، ١٦٥٩ : ٩/ ١٥٣ ). تعدد زوجات در جاهلیت هیچ مـحدوده ای نـمیشناخت زیرا جـنگ های پی در پی از عمر پســران میکاســت و تعدادشــان را کم میکرد و بالطبع انواع ازدواج رواج یافته بود(فـروخ، ٤٨٩١: ٠٦ /٤ و البـســـتانی، ٤٨٩٨: ٤/ ٢٢ ). در میان عرب جاهلی، مرد حق طلاق داشـــت و زن از این حق محروم بود، مگر اینکه زن در ضـمن عقد ازدواج آن را شـرط کـند. وقـتی که شوهر از دنیا میرفت، زنش یک سـال عده نگه میداشـت و از خانه اش بیرون نـمیرفت، حـمام نمیکرد، ناخن نمیگرفت، صبر میکرد تا یک سـال تـمام بـگذرد، آن وقت بسیار کثیف و زشت بیرون می آمد. عـده نـگه داشتن برای زن انتظاری بود تا یقین حاصل کند که فرزند دارد یا نه (البـستانی، ٤٨٩٨: ٤/ ٢٢).
مـشـارکت اجتماعی زن در جاهلیت، شکل عام و فـراگیر نـبود و همه ی زنـان از چـنین حـقی برخوردار نبودند (فتنت مسـکه بر، ٤٨٨٠: ٤١٦ ). تـعاملات اجـتماعی و آداب و رسوم، شهر به شهر بلکه قبیله به قبیله و حتی در یک قبیله واحـد مـختلف و متنوع بود. بین زنان و مردان جـاهلیت، حجابی نبود و آنان بـه راحـتی با هم معاشرت و گفتگو مـیکردند و نـگاه کردن به یکدیگر عار و ننگ نبود (جاحظ، ٤١٤٤: ٢/ ٤١٩).
از محرومیت های اقتصـادی زنان زن در عصر جـاهلی مـحرومیت از ارث و مهریه بود، محروم شدن زنـ از ارث در بـیشـــتر مـنـاطق جزیره العرب شــــایع بـوده و در بعضـــی مناطق، برخی از زنـان از چـنین حقی بهره مند بودند (جواد، ١٣٣١: ٢/ ٢١٩) گزارش هایی از تجارت زنان در جاهلیت اســت که از مشــهورترین آنـان حـضــرت خدیجه (س ) اسـت (طبری،بی تا: ٥/ ٥٣٠). گـزارش هـایی از انواع مـشـاغل زنـان در زمـینه در عصر جاهلیت وجود دارد کـه مهم ترین آن تجارت ، قابلگی و پرستاری، اسلحه سازی، مدیحه سرایی، (کحاله، ٤١٦٢: ٤/ ٢٠٦) دایگی و شیردهی است (ابـن هـشام کلبی، بی تا: ٤/ ٤٩١). زنان در این عصر در امور سـیاسی مـشارکت قـابل تـوجه ای نـداشتند و گاهی در جنگ هـا جـهت بالابردن روحیه چنگاوران مورد اسـتفاده قرار می گرفتند، حضـور زنان کفار در نبرد احد نمونه ای از این امر اسـت (طـبری،بـی تا:. 146 /2)
نقش حمایتی خدیجه (س) به عنوان هـمسری بـی بـدیل
بـررسـی زنـدگانی عـاشـقانه و عارفانه پیامبر(ص ) با خدیجه (س ) کمتر مورد توجه واقع شده است. متأسفانه برخی محققـان بـه زنـدگی برخی بزرگان دین جنبه تقدســـی بخشـــیدند و به ابعاد اجتماعی و روانی آنان نپرداختنـد. پیـامـبر (ص ) و خدیجه (س ) جدای از بعد معنوی و الهی که الهام از وحی بود، به عنوان یک زوج مشـترک زندگانی عارفانه با هم داشتند و شدیدا مونس و انیس یک دیگر بودند. خدیجه (س ) پیامبر(ص ) را به خوبی درک کرده بـود و حـتی زمینه تحنث، عبادت، راز و نیاز همسرش را فراهم می آورد و او را با کوله باری آماده برای عبادت به غار حرا میفرستاد و پس از مدتی پیامبر(ص ) باز نزد خدیجه میآمد و برای چند روز دیگر توشـه فـراهم مـیکرد (مقدسـی،بی تا:٣٦٦/٥). حضـرت محمد (ص ) بعد از ازدواج با حضرت خدیجه و پس از بعثت، در دورانی که در مکه بود از اموال همسـرش استفاده میکرد و بیشتر در حال عبادت و تفکر و در انـدیشـه اصــلاح امت بود (میر شـریفی،١٩٣٢: ٥٠). آن حـضرت در سـال های نزدیک به بعثت از مردم کناره می گرفت و ســالی یک ماه را در این غار گوشــه عزلت میگزید و عبادت خدا میکرد. تنها کســی که در این خلوتگاه با ایشان بود، عـلی(ع) بـود که میفرماید: «پیامبر(ص ) چـند مـاه از سال را در غار حراء میگذارند، تنها من او را مشاهده میکردم، و کسی جز من او را نمیدید» (دشتی، بی تا: ٣٩٩).
بعثت حضــرت محمد (ص ) پس از رســیدن به ٦٠ ســالگی آن حضــرت رخ داد، اما پیش از آن، گاه گاه علائمیاز عالم غیب دریافـت مـیکرد. وقتی آن اخبار را با همسر خویش بازگو میکرد، خدیجه (س ) به ایشان میگفت: «تو که مردی امین و راســتگو و بردبار و دادرس مظلومان و طرفدار حق و عدالت هســتی و قلبت رئوف و خویی پسندیده داری و در مهمان نوازی و تحکیم پیوند خـویشاوندی سـعی بلیغ مـبذول میداری، اگر چنان مقامیعالی در انتظارت باشد، جای شگفتی نیست» (حلبی،١٦٠٠،ج ١: ٩٣٠ -٩٣١ )!
سـپس پیامبر اسـلام زمانی که به مـقام شامخ نبوت رسیدند و آنچه را که اتفاق افتاده بود برای خدیجه (س ) شــرح داد افـزود کـه جبرئیل به من گفت: «از این لحظه تو پیغمبر خدایی ». و خدیجه که از سـالها پیش هاله ایی از نور نبوت را در ســیمای همســر مـحبوب خـود میدید، گفت: «به خدا من دیر زمانی اســت که من در انتظار چنین روزی به ســـر بـرده ام و امـیدوار بودم که روزی رهبر خلق و پیغمبر این مردم شــوی» (ابن شــهر آشوب، ١٩٣١:: ١/ ٦٩١).سـیره نویسان اولین مسلمانان را «حـضرت خدیجه » همسر پیامبر و «حضرت علی» پسرعموی حضرت محمد (ص ) و زید بن حارثه، پسـرخوانده حضرت مـحمد (ص )، یاد میکنند (ابن هشام، بـی تـا:١/ ٥٦٠ تا ٥٦١). تا مدتی اسلام را فقط این سه نفر پذیرفتند (اربلی،١٩٣١: ٣٩/١). افرادی که پیامبر را تکذیب میکردند مانند؛ سران و طوایف قریش که به دلیل رقابت با بنی هاشم و احساس حقارت و حسادت نسبت به یتیم بـنی هاشم مانع از قبول از اسلام آن ها میشد (جعفریان، ١٩٣٥: ٩٥٣و ٩٩٠ ) و عده ای که مقاومت و ایسـتادگی میکردند و به هیچ وجه حاضر نبودند دست از آیین بت پرستی خود بردارند (سـبحانی،١٩٣٢: ٥١٦). که به نقل از ابن هشـام حتی یکـی از عـوامل پیشـرفت اسـلام، استقامت رسول خدا و یاران [خدیجه (س ) و حضرت علی] و هواداران آن حضرت بود (همان : ٥١٣)
زمانی که پیامبر با باری از غم و اندوه مشــکلات پا به منزل می گذاشــت، خدیجه (س ) نه تنها به عنوان یک همسـر بـلکه بـه عنوان تنها کسـی که میتوانسـت رسول خدا (ص ) را درک کند، همراه و همدل پیامبر بود و اسـتقامت مینمود، به راسـتی فقط او میتوانست پیامبر (ص ) را با آن روح بزرگ را دریابد و رسول الله در هیچ کجا آرام نمیگرفت مگر در کنار خـدیجه (مـجلســی،بی تا،ج ١١: ١١). و این آرامش نه جســمانی بود و نه زمینی که روحانی بود و آسمانی و روزی الهی(سبط ابن جوزی،١٦١٣: ٥٣٩). خدیجه (س ) بهترین پشـتیبان معنوی پیامبر(ص) بود و بهترین تعبیری که می توان کرد این اسـت کـه او دل آرام پیامـبر(ص ) بود و پیامبر با او آرام میگرفت (مـجلسی،بـی تـا:١١:/١١).حضرت خدیجه همسر پیامبر (ص )، اولین کسی بود که پیامبری ایشان را ــــ در میان زنان و مردان ــــ پذیرفت و ایشان را تصدیق کرد » (ابن حجرعسقلانی،١٦١٥،ج ٣: ٣٣، روایت ١١٠٣٥).
«من مـزایا خـدیجه انـها ما زالت تعظم للنبی صـلی الله علیه و سـلم، و تصـدق حـدیثه قـبل البعثه و بعدها؛ از امتیازات حضـرت خدیجه آن بود که او همیشـه پیامبر را گرامیمیداشت و سخن او را چه قبل و چه بعد از بعثت تصدیق میکرد(هـمان، (ص ) ١٠٥). یکـی از امـتیازات و ویژگی های برجسـته حضـرت خدیجه (س ) انتخاب شـایسته او و پیشتازیاش در گزینش اسـلام بـه پیام آسمانی است که تحسین برانگیز است. اسلام آوردن خدیجه (س ) بر آغاز دعوت عمومیپیامبر (ص ) مقدم بوده است (ابن سعد، ١٦١٠، ج ٣: ١٩).
امـیر مـؤمنان حـضرت علی (ع ) نیز بر پیشتازی اسلام حضرت خدیجه (س ) این گونه صحه گذاشته و فـرمودند:
«... و لقـد کان یجاور کل سـنۀ بحراء فاراه و لا یراه غیری و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی اسـلام غیر رسول الله صـلی اللهـ عـلیه و آله و خدیجۀ و انا ثالثهما؛. .. هرسال که حضرت محمد (ص ) در حرا خلوت میگزید من ایشـان را مـیدیدم و جـز من کسی ایشان را نمیدید و در آن روزها در اسلام هیچ خانه ای افرادی غیر از رسول الله (ص ) و خدیجه (س ) مـرا کـه سـومین آن ها بودم در خود جای نداده بود.» (ابن ابی الحدید،١٩٣٣،خطبه ١٣٥: 536)
حضـرت خدیجه در پیشـرفت هـدف حـضـرت محمد (ص ) همه گونه همکاری کرد، و اسـلام و ایمان حضرت خدیجه (س ) موجب تقویت روحی، قـلبی و رفـع غـم و اندوه آن حضــرت بود؛ زیرا هرگاه مشــرکین حضــرت محمد (ص ) را در خارج از خانه بســیار میآزردند و ســخنان زشــت و نـاروا بـر زبان میآوردند و پیامبریش را تکذیب میکردند ولی وقتی حضـرت محمد (ص ) به خانه میآمد، حضـرت خـدیجه ایشــان را تـسلی میداد و ناراحتیهای درونی ایشان را برطرف میکرد، و اندوه او را به شادی تبدیل میکرد.
ایمان قلبی و عمیق حـضـرت خـدیجه (س ) آثار عمیقی در بینش و گرایش و منطق ایشان بر جای گذاشت و قدرت تحمل ایشــان را بـالا بـرد و روح امید و فداکاری به آن حضـرت بخشـید و تشویش و نگرانی را از دل و جانش از بین برد. پیامبر (ص ) فرمودند: «خدیجه و أین مثل خـدیجۀ صــــدقتنی حـین کذبنی الناس وارزتنی علی دین الله واعانتی علیه بمالها؛ خدیجه و کجاســـت مثل خـدیجه؟ او مـرا تصـــدیق کرد آن گاه که مردم را تکذیب نمودند و با مال خود مرا بر دین خدا کمک و یاری کرد» (مـجلسی، بـی تا،ج ٦٩: ١٩١).
حمایت و نقش روحی و اجتماعی حضرت خدیجه (س)
حضـرت خدیجه (س ) در این زمینه در ابعاد مـختلفی نـقش داشتند که مهم ترین آنها عبارتند از: تـصدیق و تـأیید پیامـبر اکرم، حمایت های روحی و عاطفی از پیامبر اکـرم (ص ) و نـیز ارشاد و هدایت مردم به سوی خدا و پیامبر اکرم (ص ) گوشه هایی از این خدمات ارزشمند اسـت.
حـضــرت خدیجه (س ) چون از میزان علاقه پیامـبر (ص ) بـه عبادت آگـاه بـود، کـاری میکرد که پیامبر (ص ) به راحتی بـه عـبادت خدا مشـغول باشد و پیامبر اکرم (ص ) قبل از بعثت، و هر ماه چند بار و نـیز هـر ساله در ماه رمضـــان را در غار حرا بـه عبادت خدا میپرداخت (ابـن ابـی الحدید،٤٢١١: ٢٦٩/٤٢). او پیامبر(ص ) را از زحمت اداره اموال خـویش مـعاف داشـت تا او فرصـت کافی برای تفکر و تأمل داشـته باشـد (مجلسـی،بی تا:٤١/ ٢٦٨ و ٤٩ / ٢٦١ ). «عـزیز قـریش شب ها و روزها، پیش از آنکه بـه مـقام رسـالت برسد، در غار حـراء بـه سر میبرد و تمام مـاه رمـضان را در این نقطـه میگـذراند و در غیر این ماه هم برای دور بودن از غوغا و برای تفکر و عبادت به آن جا پنـاه مـیبرد حتی همســـر عزیز او میدانســـت کـه هـر مـوقع عزیز قـریش بـه خـانه نیاید، به طور قـطع در کوه حراء مشغول عبادت و تفکر است» (سبحانی،٤٢٩١: ٢٤٢).
از دیگر اقدام خدیجه (س ) کاسـتن نگرانیهای پیامبر اسـلام (ص )بـود. وقـتی که وحی بر حضرت محمد (ص ) نـاز ل شــد، نـگران بـرخورد مـردم و عدم پذیرش از جانب آن هـا بـود. خدیجه (س ) برای این روح بزرگ و نگران، چون فرشــته رحمت بود. نگاهی از روی احترام به او میکرد و میگفت: «فقالت: أبشــر یابـن عـم و اثـبت، فو الذی نفس خدیجه بیده انی لأرجو ان تـکون نـبی هـذه الامـۀ؛ شـــاد بـاش و پایدار به خدایی که جان خدیجه در دسـت اوست من امید دارم که تو پیغمبر این امت باشی. خدای متعال تو را خوار نخواهد کرد، تو با خویشان نیکی میکنی، راســـت مـیگویی، رنج میبری، از مهمان پذیرایی میکنی و از تحمل زحمت در راه حق باک ندار.» (ابن هشـام، بی تا: ٤/ ٢٢٩ ). محمد(ص ) با شنیدن سخنان خدیجه (س ) از روی حق شناسی به وی نگاه میکرد و آرامش مییافت (ابن شـهرآشـوب، ٤٢١٠،:١٢/٤). حضرت خدیجه (س ) تـا آخـرین لحظات حیاتشان دل آرام رسـول الله و تسـلی دهنده به ایشـان بودند، با برطرف کردن غم و اندوه ایشـان و تبدیل آن به نشاط و شــادی مقوم قلب مبارک رســول الله بودند و خداوند به وســیله ایشــان غـم و انـدوه آن حضــرت را از بین میبرد(مجلسی،بی تا: ٤٠/ ٤٦). اقدام دیگر خدیجه (س ) تسـکین دادن ناراحتیهای ناشـی از آزار دشـمنان اسلام به پیامبر(ص ) بود. حضرت محمد (ص ) بعد از آشـکار ســاختن اســلام ، از طرف مشـرکان که دشـمنان سـرسخت اسـلام بودند بسیار آزار میدیدند. تا جایی که فرمودند: «ما أوذی نبی مثل ما أوذیت»؛ هیچ پیامبری به اندازه من آزرده نشــد.» (مجلسی، بی تا: ٢٨/ ١٠، باب ١٢، روایت ٤١). حضرت رسول هـر وقـت از اذیت های قریش محزون و آزرده مـیشد هـیچ چیز آن حضرت را مسرور نمیکرد مگر خدیجه. هرگاه خدیجه را میدید مسرور می شد و خدیجه آن بزرگوار را در بر می گرفت و می بوســید و امر قریش را آســان می نمود و برای ســلامتی آن حضــرت صــدقه می داد» (محلاتی،٤٢٩١: ٢/ ٢٦١). زدودن غم و ناراحتی ناشـی از وفـات فـرزندان پیامبر قاسـم و عبدالله پسران پیامبر که در دوره کودکی وفات یافتند و پیامبر را در غم مرگ خویش غمگین سـاختند. هنگامی که قاسـم از دنیا رفت، نگاه حضـرت محمد (ص ) در کنار جنازه او به یکی از کوه های مکه افـتاد و رو بـه آن کرد و فـرمود: «ای کوه ! آنچه به من در مورد مرگ قاسم وارد شده اگر بر تو می آمد متلاشی می شدی.» (یعقوبی،بی تـا،ج ٢: ٢٢) حضرت خدیجه (س ) برای کم کردن این غم و ناراحتی پیشنهاد و اقدام به خـرید «زید بـن حـارثه» می نمایند (حاکم نیشابوری،بی تا،ج ٢:
٢٤٢) و سپس او را آزاد می نماید و با تمایل خود او و پدرش، رسول الله (ص ) او را به فرزندی میپذیرد تا جـای خـالی فرزندش را پر نماید و او را «زید بن محمد» می نامند. پس از بعثت هم بعد از علی(ع ) مردی که به آنـ حـضـرت ایمـان آورد یکی از بهترین یاران و پیروان ایشـان گشت «زید» بوده است. (ابن هشام کلبی،بی تا،ج ٤:
٢٠١) اینجا نقش خدیجه (س ) آشــکار می شود که با وجود غم و اندوهی که بر قلب خودش مستولی بود بـرای کاستن غم و اندوه هـمسرش بـر اساس شواهدی در تاریخ پیشنهاد خرید «زید بن حارثه» را مدهد و با امید دادن به محمد(ص ) در سـخت ترین شـرایط و دلداری دادن به او در برابر فشـارها و احسـاس دلتنگی ها و زدودن گرد و غبار و اندوه از دل او با ایمان به خدا گامیدیگر در راهـ حمایت از اسلام برداشتند.
حمایت اقتصادی حضرت خدیجه (س)
پیامبر (ص ) در مورد نقش اقتصـادی اموال همسـرش فرموده : ما نفعنی مال قط ما نفعنی مال خدیجۀ؛ هیچ مالی هرگز به من سود نرسانید آن گـونه کـه ثروت خدیجه برای من سود رسانید» (مجلسی، بی تا: ٤٨/ ٠٢ ).
حمایت اقتصــادی حضــرت خدیجه (س ) در یاری پیامبر(ص ) که مشــکلات فراوانی را از پیش پای ایشــان برداشت منجر به آرامش روحی ایشان گردید بسیار مشهود است. او در ابتدای شـروع زنـدگی، برای جلوگیری از بهانه تراشیهای مخالفان با ازدواج با پیامبر مهر وصداق را خود بر عهده گرفت (مجلسی،بی تا،ج ٤٠: ١٤).
پس از ازدواج برای جلوگیری از سـیل اتهامات و سـخنان ناروا که در مورد حضرت محمد (ص ) میزدند و از سـر کـینه و حسد او را تحقیر میکردند و یتیم و تهیدست می خواندند، پسر عمویش ورقه را خواست و اختیار تمام اموال و داراییهای خود را به او سپرد و دستور داد که تمام دارایی خدیجه را به محمد (ص ) هدیه نماید و یادآور شــد: این همه دارایی و اموال از این پس مـلک مـحمد (ص ) اســـت و به او تعلق دارد و هرطور که بـخواهد مـیتواند در آن تـصرف نماید و در ضمن فرمود: «از قول من به محمد (ص ) بگو همه ثروت و سرمایه ام و تمام عمال و کارگزارانی که امر تجارت را سامان می دادند و تمام آن چـیزهایی کـه بـه نام من ثبت شده است در دست من قـرار دارد و یا زیر نـظر من اداره میشود همه و همه را به او بخشیدم. از این پس، من و هر آنچه که از آن من بود، به محمد (ص) تعلق دارد» (مجلسی، بی تـا، ج ٤٠: ١٤).
اهـمیت این گـذشت مالی و حمایت اجتماعی و کرامت از خدیجه به حدی قابل توجه اسـت که بعضی از شرق شــناســان در تحلیل علل پیروزی و موفقیت حضــرت محمد (ص)، ثروت خدیجه را دخیل و تأثیرگذار دانســته اند. پیامبر (ص) از اموال خـدیجه، بـدهکاران را از قـید بدهکاری آزاد میکرد، بردگان را میخرید و به تهیدستان کمک میکرد، به یتیمان رسـیدگی مـی کرد.
هنگامی که پیامبر پانزده سـال قبل از بعثت با خدیجه (س ) ازدواج کرد و حلیمه سعدیه، مادر رضاعی پیامبر روزی به مـکه آمـد و از قـحطی و خشـکسـالی آن سـال شکایت کرد، پیامبر این موضوع را با خدیجه در میان گذاشـت و خدیجه چـهل شــتر و گـوسفند به حلیمه بخشید، او با شادمانی به سوی خاندانش بازگشت پس از طلوع اسلام حلیمه به هـمراه شـوهرش بـه مکه آمد و مسلمان شد (مجلسی، بی تا: ٤١/ ١٦٤).
از همه مهم تر در ماجرای محاصــره ی اقتصــادی قـریش کـه مدت ٢ یا ١ ســال به طول انجامید، همه اموال ابوطالب (ع ) و خدیجه (س ) صـرف حمایت از محاصـره شــدگان و رســول الله (ص ) شــد (طبرسی،٤١٤١: ١٦). در شرایطی که مسلمین و رسول اکرم (ص ) در نهایت سختی و تحت فشار بودند، حضرت خدیجه ثـروت خـویش را در اختیار پیامبر گذاشـت. .. اگر مال خدیجه (س) نبود فقر و تنگدسـتی شاید مسلمین را از پا درمیآورد، امـوال خـدیجه (س ) خـدمت به این معنا [کرد] که مسـلمانان گرسنه را نجات داد و آنان با پول خدیجه (س ) توانسـتند سد رمقی کنند(مـطهری،٤٢١٠: ٢١٩). حـضرت خدیجه توانست با بذل مال خویش یاران اسلام را که در آغاز راه خود قرار داشــتند در مـقابل دشــمنان حفظ کند و زمینه شکوفایی اسلام و مسلمین را فراهم نماید (ابن شهر آشوب، ٤٢١٠،ج ٤: ٢١١).
نتیجه گیری
حضـرت خـدیجه (س ) نـخستین ایمـان آورنده به پیامبر(ص) بوده و از هیچ گونه فداکاری و مجاهدت درراه عقیده خویش دریغ نورزیده اســت . او بـرترین و بافضـیلت ترین همسر پیامبر (ص) بوده مؤثرترین نقش را در پیشبرد دعوت پیامبر (ص ) ایفا نمود.
نقش و تأثیر در زندگی پیامـبر (ص) بـه عنوان شـریک زندگی به گونه ای است که پیامبر (ص برای ایشان بسـیار احـترام قـائل بوده اند، گاهی این امر موجبات رشـک و حـسـد بـعضـی از هـمسران آن حضرت را با اینکه ایشـــان را ندیده بودند، فـراهم مـی نمود. علت این امر حمایت تمام عیار خدیجه از همســـرش یود، زمانی که پیامبر(ص) با بـاری از غـم و اندوه مشـکلات پا به منزل مـیگذاشت، خـدیجه (س ) نه تـنها بـه عـنوان یک همسر بلکه به عنوان تنها کـسی کـه می توانست رسول خدا (ص ) را درک کند، همراه و همدل پیامبر بود و او توانست پیامبر (ص) را با آن روح بـزرگ را دریابـد و به او آرامش بخشــد. خدیجه (س) دل آرام پیامـبر(ص) بود و پیامبر با او آرام مـیگرفت. حـضرت خدیجه (س ) برای تقویت ایمان و اطـمینان قـلبیاش، تلاش های فراوانی در جهت معرفت و شــناخت کمالات و روحیات و صــفات پیامبر (ص) انجام دادند از جـمله آنـ تصــدیق و تأیید پیامبر اکرم (ص)، کـمک هـای روحـی و روانی به پیامـبر (ص)، مـعاف کردن پیامبر (ص) از فعالیت هـای اقـتصادی و کسـب درآمد، کاهش نگرانیهای پیامبر اسـلام (ص)، زدودن غم و ناراحتی ناشـی از وفات فرزندان پیامبر، زدودن غم و نـاراحتی نـاشی از وفات فرزندان پیامبر، حمایت اقتصادی از پیامـبر(ص ) بـا بخشیدن تـمامی امـوال خـود به او بود که این امـوال در راه ترویج اسلام هزینه شد و پیامبر(ص ) آن را سودآورترین اموال برشمرد.
منابع ومآخذ
ابن ابی الحدید، عزالدین ابـو حـامد (٤٢١١ه . ش )، شرح نهج البلاغه، مصحح مـحمد ابـراهیم، کـتابخانه عـمومیآیت الله مـرعشی نجفی، قم.
ابـن حـجر عسقلانی، شهاب الدین (٤١٤١/ ٤٨٨١)، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت: دارالکتب العلمیه.
ابن سعد(کاتب واقدی )، ابوعبدالله محمد (٤٨٨٦/٤١٤٦)، الطـبقات الکـبری، بـیروت: دارالکتب العلمیه.
ابن شهر آشوب، مشیر الدینـ ابـی عـبدالله (٤٢١٠/ ٤٨١٠)، مـناقب آل ابـی طـالب، نجف: المکتبه الحیدریه ابن هشام کلبی، ابو منذر (بی تا )، السیره النبویه، بیروت: دار المعرفه.
إربلی، علی بن عیسی (٤٢٩٤)، کشف الغمه فی معرفه الائمه، تبریز: بنی هاشمی.
البـستانی، پطرس (٤٨٩٨)، أدباء العرب، بیروت: دار نظیر عبود.
حاکم نیشابوری، عبدالله (بی تا)، المستدرک علی الصحیحین، بیروت - لبنان: دار المعرفه.
حلبی،علی بن ابراهیم (٤١٦٦)، السیره الحلبیه فی سیره الامین المأمون ، بیروت : دار المعرفه جـاحظ، عـمرو بن بحر (٤٨٠١)، البیان و التبین ، بی جا، دار احیاء التراث العربی.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ،(٤١٤٤)، رسائل، به تحقیق عبدالسلام هارون ، بیروت : دار الجمیل
جواد، علی (٤٨١٠ )، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت: دار العلم للملایین و بغداد مـکتبه النـهضه.
دشتی، محمد (بی تا)، ترجمه نهج البلاغه، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیر المومنین (ع )، قم.
سـالم، عبدالعزیز (٤٢٩٦)، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نـیا، چـاپ اول، تهران : انتشارات علمیو فرهنگی.
سـبحانی، جـعفر (٤٢٩١)، فروغ ابدیت، قم: بوستان کتاب.
سبط ابن جوزی، شمس الدین ابو المظفر یوسف (٤١٤٩ )، تذکره الخواص ، قم: منشورات الشریف الرضی.
طبری، محمد بن جریر (بی تـا)، تـاریخ الطبری، به تحقیق مـحمد ابـوالفضل ابراهیم، چ دوم، بیروت: دار التراث.
فتنت مسکه بر، آمنه (٤٨٨٠)، واقع المرأه الحضاری فی ظل الاسلام، بیروت ، الشرکه العالمیه للکتاب.
روایت تاریخ » بهار1396 - شماره 4 (صفحه 11)
فروخ، عمر(٤٨٩١ )، تاریخ الادب العربی، ج ٤، چاپ پنجم، بیروت: دار العلم للملایین، ٤٨٩١م.
کحاله، عمر رضا (٤١٦٢)، أعـلام النـساء فی عالمیالعرب و الاسلام، چ چهارم، بیروت: موسسه الرساله کلینی رازی، محمد بن یعقوب (٤٢٠٢ )، الکافی، تهران: اسلامیه.
مجلسی، محمد باقر( بی تا)، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار(ع )، بیروت -لبنان: موسسه الوفاء.
مطهری، مـرتضی (٤٢١٠)، سـیری در سیره نـبوی، تهران : صدرا.
مقدسی، مطهر بن طاهر (بی تا)، البدء و التاریخ، قاهره (بور سعید): مکتبه الثقافه الدینیه.
مـیر شریفی، سیدعلی (٤٢٩١) پیام آور رحمت، تهران: سمت، چاپ اول
نویری، شهاب الدین (٤١٢٢)، نهایه الأرب فـی فـنون الإدب، قـاهره: دار الکتب و الوثائق القومیه.