این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره رمان تاریخی و نوشتن این نوع ادبی اظهار کرد: نمیتوان به نویسنده حقیقی و خودبنیاد سفارش کرد رمان تاریخی بنویسد، یعنی نوشتن رمان تاریخی به گرایش درونی نویسنده، نوع نگارش و دانش تاریخی او برمیگردد.
او با بیان اینکه در کشورمان رمان تاریخی با تعریف قابل قبول و امروزی رمان در جهان نداریم، گفت: این موضوع به این معنا نیست که رمان تاریخیِ خواندنی، قابل تأمل و باارزش نداشتیم. با رجوع به آرشیو مورد نظر در کتابخانهها و کارنامه کاری نویسندهها به راحتی میتوان پی برد چه رمانهای تاریخی قابل تأملی داریم.
شیرزادی سپس افزود: بسیاری از نویسندگان عامهپسند کشورمان در زمینه تاریخ حرکت کرده و داستان کوتاه و پاورقی عامهپسند نوشتند مانند سبکتکین سالور که بیشتر به نوشتن رمان تاریخی با مضمون ایران باستان گرایش داشت که به صورت پاورقی در مجلههای چند دهه قبل چاپ میشد یا داستان «زندگی پرماجرای نادر» در مجله سفید و سیاه چاپ میشد، که هیچکدام از اینها ارزشهای مورد نظر ما را به لحاظ مفهوم فلسفی و عمیق تاریخ ندارد.
او با اشاره به رمان «ماه نخشب» سعید نفیسی اظهار کرد: این رمان به لحاظ فرم و ساختار داستانی به خاطر پایبندی به واقعیتهای مورد نظر نویسنده، ضعیف است؛ یعنی به لحاظ فنی، خلاقیت، هنر، تکنیک و بازآفرینی واقعیت نمره قابل قبولی نمیگیرد اما خاطر پایبندی به واقعیت قابل تأمل است.
این نویسنده خاطرنشان کرد: نویسندگانی که تاریخ را به صورت عامهپسند مینوشتند در واقع تاریخ را بهانهای برای گریز قرار میدادند، گریز از امروز و واقعیت. محور معنایی و مفهومی رمان آنها حوادث هیجانانگیز، اکشن و عشق و عاشقی بود؛ درواقع داستانی برای جذب مخاطب و پروراندن گرایش رمانیستی خواننده بود. میتوان گفت برخی رمان تاریخی را به شیوه رمانتیک نوشتند. اما میتوانیم بگوییم رمانی مانند «شازده احتجابِ» هوشنگ گلشیری یک رمان تمامعیار، نو، مدرن و در عین حال تاریخی با ارجاع به واقعیتها است. گلشیری بخشی از واقعیتهای یک برش تاریخی را بسیار هنرمندانه بازآفرینی کرده است که جای چنین رمانهایی در ادبیات ما خالی است.
او در ادامه بیان کرد: با توجه به تکنولوژی دیگر شاهد رمانهایی مانند «جنگ و صلح» تولستوی نخواهیم بود چرا که دیگر جای اینگونه نوشتهها نیست. اما با رجوع به رمانی مانند «شازده احتجاب» به عنوان یک نمونه مطلوب میتوانیم کتابهای خوبی در عرصه ادبیات داشته باشیم که ما را قانع کند نویسنده حقیقی، توانمند، نوگرا و خلاق میتواند رمانی ارزشمند و درخشان بنویسد که بنیانهای محتواییاش ارجاع به واقعیتهای تاریخی باشد.
شیرزادی با تأکید بر اینکه نمیشود به نویسنده گفت که رمان تاریخی بنویسد و حتی نمی شود مطرح کرد چرا رمان تاریخی نوشته نشده است، اظهار کرد: پاسخ این پرسشها را باید در بیرون از ادبیات یافت. موانع و انسدادها در مسائل اجتماعی و سیاست است نه درون ادبیات. نوشتن حقایق مربوط به یک برش تاریخی کاری دشواری و نیازمند پژوهش نویسنده است. همچنین به لحاظ ممیزی هم قطعا دچار مشکلاتی خواهد شد که بیرون از ادبیات است. اگر کسی بخواهد به تاریخی دقیق، روشن و با تمام جوانب و جزئینگرانه یک دوره مثلا دوره صفوی (250 سال پیش) بپردازد با موانع زیادی برخورد میکند که تا اطلاع ثانوی برای آن وجود دارد.
او در پایان خاطرنشان کرد: نمیتوان داستانی را بیرون از زمان و مکان تصور کرد زیرا در این صورت یک داستان بیهوده و پرت است و مانند این است که آدم در خلا زندگی کند. همچنین میشود گفت همه داستانهای کوتاه و رمانهای ارزشمند که تاریخ مصرف ندارند به تعبیری میتوانند تاریخی باشند.