گروه معارف - رجانیوز: یکبار آنجا در سال 61 هجری، در کربلا، زینب از آمدن دو پیرمرد خوشحال شد اما یکبار دیگر هم در قرن 15 هجری و در شام زینب از آمدن دو پیرمرد خوشحال شد!
زینب سیاهه لشگر دشمن را نظاره میکرد! لحظه به لحظه به لشگر دشمن افزوده میشد و او دلشوره داشت از اینکه حسین (علیه السلام) غریب و بی یاور در میان این همه دشمن چه کند؟!
از دور دو سیاهی را دید که به طرف اردوگاه حسین میآیند! از برادر پرسید: برادر جان اینها چه کسانی هستند که به سمت ما می آیند؟! سیدالشهدا (علیه السلام) فرمود: اینها هم سپاهیان من هستند! مسلم بن عوسجه و حبیب بن مظاهر!
خدا میداند از آمدن این دو پیرمرد چه شعفی در دل زینب (سلامالله علیها) افتاد! با خوشحالی به سید الشهدا عرضه داشت سلام مرا به حبیب برسان!
زینب آمد و با خوشحالی خبر را به اهل خیام رساند! سید الشهدا هم به استقبال حبیب و مسلم آمد و سلام زینب را به آنها رساند!
اما حبیب خاک بر سر میریخت از این همه غربت! میگفت وای بر من که زینب از آمدن دو پیرمرد اینقدر خوشحال شده است! اما نمیدانست که آنها تنها دو پیرمرد نیستند که برای حسین و زینب دو سپاهند!
یکبار آنجا در سال 61 هجری، در کربلا، زینب از آمدن دو پیرمرد خوشحال شد اما یکبار دیگر هم در قرن 15 هجری و در شام زینب از آمدن دو پیرمرد خوشحال شد!
آن روزها که حرم زینب دوباره در محاصره شیاطین قرار گرفت و از چهار طرف عزم حمله به حرم آل الله را داشتند. دو پیرمرد از فارس تاختند به سمت شام! و خدا میداند که زینب از آمدن این دو پیرمرد چقدر خوشحال شد!
حبیب حرم شام «همدانی» بود و مسلم حرم شام «سلیمانی». این دو پیرمرد مثل دو سپاه وارد شدند، ایستادند؛ هم خودشان و هم یارانشان و فریاد زدند «بدم الحسن بدم الحسین لن تسبی زینب مرتین» و پای آن ایستادند تا شیاطین را ریشهکن کردند و دل زینب را شاد.
حبیب حرم شام اما به حبیب حرم کربلا پیوست! و قلب ما را از فقدان خود سوزاند و فقط همنشینی او با حسین و یارانش است که داغ دل ما را تسلی میدهد.
کتاب «خداحافظ سالار» شرح زندگی و خاطرات سردار شهید مدافع حرم «حاج حسین همدانی» به روایت همسر بزرگوار ایشان است که به قلم «حمید حسام» نگارش شده است.
کتاب خداحافظ سالار به صورت داستانی است که شروع ماجرای آن از سال 1390 است که شهید همدانی خانواده خود را در اوج بحران سوریه که دمشق در آستانه سقوط بود، آگاهانه به دمشق میبرد.
بعد از بازگشت به ایران زمانی که سوریه امن و بحران سقوط دمشق کم میشود، خانم چراغنوروزی شروع به نوشتن خاطرات کودکی خود میکند و به این صورت است که این کتاب با تکنیک بازگشت به گذشته به دهه 40 برمیگردد.
زندگی شهید همدانی پراست از حادثه، مجروحیت، گمنامی و کارهای بزرگی که ناشناخته مانده است و بخشی از کتاب به خاطرات و نقش شهید همدانی در تاسیس 3 لشکر سپاه در سالهای دفاع مقدس و مأموریتهای متعددی از جمله حضور وی در آفریقا و نهایتا دفاع از حرم اهلبیت در سوریه میپردازد. همه اینها در کنار شنیدنیهای قصه حرم و مقابله با تفکیریها در این کتاب جمع شده است.
علاقمندان جهت تهیه و خرید با تخفیف کتاب «خداحافظ سالار» میتوانند به فروشگاه اینترنتی کتاب روزآهنگ مراجعه نمایند.