استعداد، مهارت، توانایی، اسمش را هر چه میخواهید بگذارید، مطمئنا در زندگی خیلی کمکتان میکند، اما به تنهایی شما را به جایی نخواهد رساند. تحقیقات فراوان روانشناختی طی چند دههی گذشته به وضوح نشان دادهاند این ابزارهای روانشناسی هستند که آدمی را به مقصد خواهند رساند. شاید شما صاحب بهترین خودروی دنیا باشید، اما اگر زحمت راندن آن را به خود ندهید، به هیچ جا نخواهید رسید. آن چیزی که در زندگی نیز شما را به جلو میراند امید است. برای همین در این نوشته میخواهیم درباره نقش امید در زندگی بیشتر بدانیم.
روانشناسان طی سالها، ابزارهای متفاوت بسیاری ارائه دادهاند؛ ثبات قدم، وظیفهشناسی، خودکارآمدی، خوشبینی، اشتیاق، الهامبخشی و غیره. مطمئنا همهی اینها مهم هستند، اما ابزاری وجود دارد که در روانشناسی و همینطور در سطح جامعه، کمتر مورد توجه و احترام قرار گرفته؛ آن ابزار، امید است.
اغلب اوقات به مفهوم امید کملطفی میشود. برای برخی، تصویر آدم سرخوش و سادهلوحی را به ذهن میآورد که با لبخندی گشاد، سعی دارد دیوار بلندی را با هل دادن جابهجا کند. خجالتآور است! اما حقیقت این است که علم روز نشان میدهد امید، حداقل آنطور که روانشناسان تعریفش کردهاند، ارزش فراوانی دارد.
امید مفهوم جدیدی در روانشناسی نیست. در سال 1991، چارلز آر اسنایدر (Charles R. Snyder)، روانشناس مثبتگرای برجسته به همراه همکارانش به تئوری امید (Hope Theory) دست یافت. طبق تئوری آنها، امید از «واسطه» و «گذرگاهها» تشکیل شده است. کسی که امید داشته باشد، عزم و ارادهی رسیدن به اهداف را هم خواهد داشت، مجموعهای از استراتژیها برای رسیدن به اهداف را هم در اختیار دارد. بهعبارت سادهتر، امید، ارادهی رفتن و راههای مختلفی برای رسیدن است.
چرا امید در زندگی مهم است؟
خب، زندگی دشوار است. موانع زیادی در مسیر وجود دارند. داشتن هدف، کافی نیست. انسان در میان همهی فراز و نشیبهای زندگی، باید مدام به اهدافش نزدیکتر شود. امید به آدمها اجازه میدهد با طرز تفکر و استراتژیهای مناسب برای رسیدن به موفقیت، با مسائل و مشکلات زندگی مواجه شوند. در نتیجه با افزایش این فرصتها، واقعا به اهدافشان دست خواهند یافت.
امید فقط یک حس خوب نیست، بلکه سیستم انگیزش شناختی پویایی نیز هست. بر اساس این مفهوم، احساسات به دنبال شناخت حرکت میکنند و از این مسیر منحرف نمیشوند. شناختهای مربوط به امید مهم هستند. امید منجر به داشتن اهداف یادگیری میشود که برای رشد و توسعه مفید هستند. کسانی که اهداف یادگیری دارند، فعالانه درگیر یادگیریشان هستند، برای رسیدن به اهدافشان مدام استراتژیهایی طرحریزی و پیشرفت خود را کنترل میکنند تا مطمئن شوند در مسیر درست در حرکت هستند. تحقیقات فراوانی وجود دارد که نشان میدهند اهداف یادگیری بهطور مثبتی در گسترهای از زندگی انسان، از دستاوردهای علمی و ورزشی و هنری گرفته تا کسبوکار با موفقیت در ارتباط هستند.
از سوی دیگر، آنهایی که امید ندارند، تمایل به انتخاب اهداف عملکردی دارند. آدمهایی که اهداف عملکردی دارند، کارهایی را انتخاب میکنند که چالش یا فرصتی برای رشد ندارند. وقتی شکست میخورند، همه چیز را رها میکنند. این افراد، درمانده عمل میکنند و احساس کمبود کنترل بر محیطشان را دارند. آنها به ظرفیت خودشان برای دستیابی به آیندهای که دوست دارند، ایمان ندارند. آنها ناامیدند.
علم هم طرفدار امید است
اسنایدر و همکارانش به روشی برای اندازهگیری امید دست یافتند؛ امید هم بهعنوان ویژگی پایدار شخصی و هم بهعنوان وضعیتی که هر کسی میتواند هر لحظهای تجربه کند. مقیاس امید (The Hope Scale) که به بیش از 20 زبان مختلف ترجمه شده، شامل مواردی مربوط به واسطه (مثلا «من با انرژی اهدافم را دنبال میکنم.») و گذرگاهها (برای مثال، «دور و بر هر مشکلی، راههای فراوانی وجود دارند.») است.
امید چه بهعنوان ویژگی اندازهگیری شود و چه وضعیت، در هر صورت با نتایج مثبت ارتباط دارد. در مطالعهای، محققان به تأثیر امید بر موفقیتهای تحصیلی در دانشگاه طی دورهای 6 ساله پرداختند. امید ارتباط بیشتری با میانگین معدل در 6 سال آینده داشت. دانشجویانی که امید زیادی داشتند، نسبت به آنهایی که امید کمی داشتند، احتمال بیشتری داشت که فارغالتحصیل شوند و بعید بود که به خاطر نمرات بد از دانشگاه اخراج شوند.
در تحقیقات جدیدتری، لیز دِی (Liz Day) و همکارانش دریافتند امید به چیزهایی بالاتر و فراتر از IQ، تفکر واگرا (تواناییِ تولید ایدههای فراوان) و پیروی از خودآگاهی مربوط است. در این مطالعه، امید بهعنوان ویژگی رفتاری مورد ارزیابی قرار گرفت. جالب توجه اینکه ربکا گورس (Rebecca Görres) در دانشگاه اوترخت کالجِ هلند، متوجه شد امیدِ موقعیتی، و نه امیدِ جهتدار، به تفکر واگرا مربوط میشود. در این مطالعه، شرکتکنندگانی که به آنها گفته شده بود امیدوارانه فکر کنند، در ارتباط دادن عناصر همخوان عملکرد بهتری داشتند، ایدههای بیشتری تولید و جزئیات بیشتری به ایدههایشان اضافه کردند، در مقایسه با کسانی که امیدوارانه فکر نمیکردند. این ارتباط بین امید و تفکر واگرا معنا دارد، چراکه متفکران واگرا در رسیدن به ایدههای فراوان و متفاوت خوب هستند و امید، یعنی رسیدن به تعداد زیادی استراتژیهای متفاوت برای رسیدن به هدف از نظر پیامدهای عملی، گورس مینویسد:
«به نظر میرسد با یادآوری این نکته به آدمها که انگیزه و ابزار لازم برای دنبال کردن هدف را دارند، عملکرد میتواند در مدت کوتاهی بهبود یابد. این «امید موقعیتی» میتواند بهطور بالقوه در آینده بهعنوان ابزاری برای مداخلهی کوتاهمدت در افزایش عملکرد مفید باشد. با یادآوریِ اراده و ابزاری که آدمها برای انجام کار خوب در اختیار دارند، آن هم پیش از آزمونها و موقعیتهایی که به عملکرد و دستاورد نیاز دارند، پتانسیل ممکن میتواند بهتر مورد استفاده قرار بگیرد.»
در مطالعهی اخیر دیگری محققان به نقش امید در میان ورزشکاران پرداختند. ورزشکاران سطح بالاتری از امید را نسبت به آدمهای دیگر داشتند. در میان ورزشکاران زن هم بهطور خاص، فراتر از تمرین و عزت نفس و اعتمادبهنفس و خلقوخو، این وضعیت امید بود که نتایج ورزشی را رقم میزد.
امید را میتوان از دیگر ابزارهای روانشناسانه همچون خودکارآمدی و خوشبینی متمایز کرد. خودکارآمدی به باور شما مبنی بر توانایی تسلط بر فلان حوزه اشاره دارد. خوشبینی به انتظاری کلی برمیگردد که مثلا همه چیز خوب خواهد بود! امید، خودکارآمدی و خوشبینی، همگی انتظارات بسیار مهمی هستند و در دستیابی به اهداف کمک میکنند. حتی اگر همهی اینها انتظاراتی از آینده را در بر داشته باشند، باز هم بهطرز ظریف و مهمی با یکدیگر تفاوت دارند. آدمهای خودکارآمد، انتظار دارند به فلان زمینه تسلط پیدا کنند. خوشبینی انتظار مثبت از پیامدهای آینده را در بر دارد، آن هم بدون توجه به کنترل شخصیِ آدم بر نتایج.
پس امید چه تمایزی با سایر ابزارهای موفقیت دارد؟
فیلیپ مگالتا (Philip R. Magaletta) و جی اولیور (J.M. Oliver) امید و خودکارآمدی و خوشبینی را اندازهگیری کرده و دریافتند امید یک سر و گردن بالاتر از دو ابزار دیگر است. آنها تأثیرات خاصی را هم یافتند: عنصر اراده در امید، استقلال را از خودکارآمدی متمایز کرد و عنصر راههای امید، استقلال خوشبینی را رقم زد.
در مطالعهی دیگری که به تازگی در مطبوعات سروصدا به پا کرده، کرین رند (Kevin Rand) و همکارانش دریافتند بالاتر و فراتر از نمرات آخر ترم، این امید است که نمرات را در مدرسهی حقوق تعیین میکند، نه خوشبینی. جالب اینجاست که نمرات پایان ترم، حتی پیشبینی قابل توجهی از نمرهی کل مدرسهی حقوق هم نبودند. به نظر میرسد اگر بخواهید عملکرد مدرسهی حقوق را پیشبینی کنید، ارزیابی 12 ترم امید بهتر از نگاهی به نمرات پایان ترم دانشجوهاست! علاوه بر اینها، هم امید و هم خوشبینی به طور منحصربهفردی رضایت از زندگی بیشتری را در پایان ترم اول به همراه میآوردند.
ما ترجیح میدهیم فکر کنیم که توانایی فعلی، بهترین پیشبینیکنندهی موفقیت آینده است. اهمیت توانایی فعلی را به این خاطر بنا کردیم که آزمایش و منحصر کردنِ مکانیسمها خیلی خوب برای شکل دادن به این باور ایجاد شدهاند. مطالعات مهم روانشناسی نشان میدهند توانایی مهم است، اما این ابزارها هستند که واقعا آدمها را به جایی که میخواهند میرسانند. اغلب اوقات این ابزارها حتی به شما کمک میکنند آن توانایی را که هرگز فکر نمیکردید داشته باشید، بروز دهید. امید، با اراده و راههایش، یکی از مهمترین ابزارهاست.
برگرفته از: psychologytoday.com