اطاعت شخصی از شخص دیگر، صورتهای مختلفی دارد. گاهی شخصی نادان از نادانی همانند خود پیروی میکند، و گاهی شخص دانا از دانا و گاهی دانا از نادان اطاعت میکند که همه این موارد ناپسند و نامعقول است. اما طبق حکم عقل، پیروی و متابعت کسی که دانش و اطلاعات کم دارد یا کاملاً بیاطلاع از امور است، از کسی که عالم و آگاه و خبیر است، کاری پسندیده بلکه امری لازم و واجب است. خدایی که همه عالم از قدرت و علم او ناشی شده و به وجود آمده، بالطبع، به همه امور و جوانب و اسرار عالم آگاهی دارد. در مقابل، مخلوقات او که فقیر و محتاج به او هستند و در همه جوانب وجودی خود محتاج و مدیون او هستند، عموماً از اسرار و حقائق عالم بیخبر و ناآگاهند؛ از اینرو عقل حکم میکند که این مخلوق که حتی حقیقت خود و بسیاری از مصالح و مفاسد خود را نمیتواند به خوبی تشخیص دهد و بیخبر از حقائق عالم و عوالم غیب است، نسبت به خدایی که بهتر از هر کسی هم او را و هم خوب و بد او را میداند و نسبت به او بسیار مهربان و دلسوز است و جز خوبی چیز دیگری برایش نمیخواهد، به طور محض مطیع و فرمانبر باشد تا به سعادت حقیقی و کمال واقعی دست پیدا کند و از شقاوت و بدبختی رهایی یابد.