ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

ترکش

جانباز عباسعلی علیان‌نژاد به خاطره جانبازی خود اشاره کرد و گفت: با وجود تیر و ترکش‌هایی که به صورتم خورده بود وقتی مادرم مرا دید نشناخت.
سید اسماعیل 15 روز قبل از شهادت به خانه آمد و از همه حلالیت گرفت. گویی می‌دانست که شهادت نصیبش می‌شود. بسیار به پدر و مادرم احترام می‌گذاشت. اهل نماز اول وقت بود.
ساعت 11 صبح بود و از ترس کاتیوشاهای تنوری عراقی پشت یک خاکریز پناه گرفته بودم که یک باره 50 گلوله کاتیوشا روی سرمان ریخت. شدت آتش طوری بود که به صورت درازکش هم احساس می کردیم چند ترکش نصیبمان می شود.
نگاهی به بلوز انداختم سوراخی روی جیب چپ آن بود. دگمه جیب را باز کردم، دیدم کیف پولم سوراخ شده و تمام کارت شناسایی و گواهینامه و هر چه در داخل آن است سوراخ شده بود. بی اختیار دگمه بلوزم را باز کردم و نگاهی به سینه‌ام انداختم ...
بادنجان سیاه: کسی که با وجود شرکت در بسیاری عملیات ، کم ترین آسیبی ندیده است؛ دریغ از یک ترکش نخودی و زخم و جراحت سطحی. کنایه از این که مانند بادنجان سیاه(بمی) خودش بی آفت بود.
پیشخوان