ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

حضرت-آیت-الله-خامنه-ای

ماموریتش یک ماهه بود و به ما گفته بود می رویم آشپزخانه. خب در آن یک ماه با بچه‌های فاطمیون و ابوحامد آشنا می شود. وقتی آمد ایران، یک ماه در اینجا ماند. این یک ماه خیلی سخت بود...
وقتی به آژانس زنگ می زنم یک ایرانی من را می برد بهشت زهرا سر قبر عزیزم. به قدری آرامش و امنیت دارم در ایران که من فکر نمی کنم افغانستانی‌هایی که به اروپا رفتند اینقدر آرامش داشته باشند.
وقتی به آژانس زنگ می زنم یک ایرانی من را می برد بهشت زهرا سر قبر عزیزم. به قدری آرامش و امنیت دارم در ایران که من فکر نمی کنم افغانستانی‌هایی که به اروپا رفتند اینقدر آرامش داشته باشند.
وقتی به آژانس زنگ می زنم یک ایرانی من را می برد بهشت زهرا سر قبر عزیزم. به قدری آرامش و امنیت دارم در ایران که من فکر نمی کنم افغانستانی‌هایی که به اروپا رفتند اینقدر آرامش داشته باشند.
وقتی به آژانس زنگ می زنم یک ایرانی من را می برد بهشت زهرا سر قبر عزیزم. به قدری آرامش و امنیت دارم در ایران که من فکر نمی کنم افغانستانی‌هایی که به اروپا رفتند اینقدر آرامش داشته باشند.
وقتی به آژانس زنگ می زنم یک ایرانی من را می برد بهشت زهرا سر قبر عزیزم. به قدری آرامش و امنیت دارم در ایران که من فکر نمی کنم افغانستانی‌هایی که به اروپا رفتند اینقدر آرامش داشته باشند.
وقتی به آژانس زنگ می زنم یک ایرانی من را می برد بهشت زهرا سر قبر عزیزم. به قدری آرامش و امنیت دارم در ایران که من فکر نمی کنم افغانستانی‌هایی که به اروپا رفتند اینقدر آرامش داشته باشند.
وقتی به آژانس زنگ می زنم یک ایرانی من را می برد بهشت زهرا سر قبر عزیزم. به قدری آرامش و امنیت دارم در ایران که من فکر نمی کنم افغانستانی‌هایی که به اروپا رفتند اینقدر آرامش داشته باشند.
وقتی به آژانس زنگ می زنم یک ایرانی من را می برد بهشت زهرا سر قبر عزیزم. به قدری آرامش و امنیت دارم در ایران که من فکر نمی کنم افغانستانی‌هایی که به اروپا رفتند اینقدر آرامش داشته باشند.
وقتی به آژانس زنگ می زنم یک ایرانی من را می برد بهشت زهرا سر قبر عزیزم. به قدری آرامش و امنیت دارم در ایران که من فکر نمی کنم افغانستانی‌هایی که به اروپا رفتند اینقدر آرامش داشته باشند.
پیشخوان