بیمار دارای اختلالات روانی، آن از خود بیخود شدهای نیست که هر آن امکان دارد فریاد بزند و روزگار را برهم زند. اختلال روانی میتواند از اضطراب شب امتحان یک کودک شروع شود و با غم نامعلوم و محو یک جوان ادامه یابد، میتواند در شبهای زن میانسالی وارد شود که هنوز نمیداند آینده چه شکلی است، برود برسد به پیرمردی که در خانه نشسته و نمیخواهد بازنشستگی را باور کند. اینطور است که به گفته مسئولان سلامت جامعه 24 درصد از افراد جامعه به نوعی از اختلالات روانی گرفتارند و از میان آنها تعداد محدودی نیاز به مراقبت بیشتر در بیمارستان دارند.
به گزارش به نقل از همشهری، آخرین آمارها حکایت از شیوع 24درصدی اختلالات روانپزشکی در جامعه دارد یعنی از هر 4 نفر یک نفر دچار این نوع اختلالات است. اختلالات خفیف شامل استرس، اضطراب و وسواس، شیوع فراوانی دارد و به گفته مریم رسولی روانپزشک، شناسایی بموقع آن میتواند از بروز اختلالات بزرگتر و پیچیدهتر در آینده جلوگیری کند. این اختلالات میتواند مناسبات افراد را در زندگی تغییر دهد و عملکرد روزانهشان را تضعیف کند. درصد کمی از این 24درصد یا دقیقتر 23.6درصد در کشور نیاز به بستریشدن بهمدت محدود در بیمارستانهای روانی دارند ولی تعداد تختهای بیمارستانی اگرچه با روندی بسیار کند رو به افزایش است، کفاف بیماران را نمیدهد.
طبق یک قرار نانوشته بین ایرانیها، دچار شدن به یک اختلال روانی هر چند خفیف بار روانی برای بیمار و اطرافیان وی دارد، به همین دلیل حتی کارشناسان این حوزه نیز با احتیاط در مورد آن صحبت میکنند. مهدی شادنوش، رئیس مرکز مدیریت پیوند و امور بیماریهای وزارت بهداشت، در این باره به همشهری گفت: مسئله روانپزشکی و نقش مشاوران روانشناسی، برای مردم به خوبی تبیین نشده است و هنوز خانوادهها بهصورت ترسناکی به آن نگاه میکنند. پرداختن به این موضوع نباید در خانوادهها باعث ایجاد نگرانی شود. اختلالات روانی طیف گستردهای دارد و آمار 24درصدی که بارها به آن اشاره شده، بهمعنای پیچیدگی شرایط سلامت روانی افراد نیست. اما از این 24درصد حدود یکدرصد نیاز به بستریشدن در بیمارستان دارند. اغلب آنها نیز اختلالات افسردگی و سوءمصرف موادمخدر و اختلالات هیجان شخصیتی دارند. بیماران سایکوتیک که در شرایط مزمن و حاد هستند نیاز به بستریشدن دارند.
او در مورد استاندارد تعداد تخت در کشور گفت: براساس استانداردهای جهانی به ازای هر 10هزار نفر یک تخت روانپزشکی وجود دارد. متوسط روز- بستری برای هر بیمار نیز بین 3 تا 8 هفته است. این تختها بسیار هزینهبر هستند و هزینه زیادی به بیمارستانها تحمیل میکنند. تختهایی که تا سال 94در کشور وجود داشت حدود 9هزار تخت بود که در پایان سال 96 به 10هزار و500 تخت افزایش یافته است. با توجه به محدودیتهای بودجهای، عقبماندگی در تأمین تعداد تختهای بیمارستانی در این بخش وجود دارد که درصورت تأمین اعتبار قابل افزایش است. استاندارد و چشمانداز مورد نظر وزارت بهداشت با توجه به جمعیت کشور حدود 16هزار عدد تخت است. او با اشاره به اینکه کمبود ارائه خدمات روانپزشکی در کشور وجود ندارد، گفت: حدود 1600روانپزشک در کشور وجود دارد ولی توزیع جغرافیایی آنها متعادل نیست. آنها بیشتر در شهرهای بزرگ اشتغال دارند. عموما روانپزشکان نیز پس از گذراندن دوره طرحشان خود محل کارشان را انتخاب میکنند. برای رسیدن به نقطه مطلوب باید برنامهریزی بیشتری صورت بگیرد.
مسئله فقط تخت نیست
مهجوری بیماران مبتلا به اختلالات روانی همگی خودخواسته نیست. قوانین حمایتی نیز آنها را در بخشهای بیمهای تنها گذاشته است. وحید شریعت روانپزشک و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و رئیس هیأتمدیره در گفتوگو با همشهری با اشاره به اختلالاتی که منجر به بستری شدن بیمار روانی میشود، گفت: عمدتا کسانی نیاز به بستری پیدا میکنند که همکاری خوبی با درمان ندارند و بیماری شدیدی دارند یا دچار وضعیت حاد و شدیدی شدند که ممکن است برای خود و دیگران خطرناک باشند. با توجه به اینکه مدت زمان بستری این بیماران کوتاه نیست و ممکن است از چند هفته تا چندماه طول بکشد، مسئله کمبود تخت بیشتر خود را نشان میدهد. قطعا در این شرایط وقتی کسی نیازمند دریافت خدمات بستری باشد و امکان نگهداری از او در خانه وجود نداشته باشد، هم بیمار و هم خانواده او در شرایط اضطرار و سختی قرار میگیرند.
وی گفت: استاندارد کشورها برای دسترسی به تختهای بیمارستانهای روانی متفاوت است. براساس استانداردهای مرکز حمایتیابی سلامت در آمریکا باید به ازای 100هزار نفر 40تا 60تخت وجود داشته باشد. اگر این استاندارد را درنظر بگیریم، ایران حدود 30هزار تخت کم دارد. اما اگر میانگینهای جهانی سازمان جهانی بهداشت را درنظر بگیریم، به ازای هر 100هزار نفر 17.5تخت وجود دارد.
رئیس هیأتمدیره انجمن ارتقای بهداشت روان، حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات روانی را پس از ترخیص عامل کاهش هزینهها دانست و گفت: اگر ما خدمات جامعنگر و یا خدمات پس از ترخیص داشته باشیم، نیاز به بستری در درازمدت کاهش مییابد. این خدمات عمدتا در کشورهای توسعهیافته از نظر درمان به کسانی که اختلالات شدید منجر به بستری شدن دارند ارائه میشود. این خدمات باعث میشود، درمان این افراد قطع نشود و بموقع به پزشک مراجعه کنند؛ در نتیجه میزان بستری و عود بیماری بهطور چشمگیری کمتر میشود. در مجموع هزینهها بسیار کاهش مییابد. اگرچه برنامههایی در اینزمینه در وزارت بهداشت شروع شده است، اما هنوز راه بسیاری در پیش داریم. بخش عمدهای از تعداد تختهایی که در کشور وجود دارد مربوط به بخش خصوصی است و با توجه به گران بودن خدمات و بد عمل کردن بیمههای تکمیلی در این زمینه مشکلات بیشتر شده است. محدودیتهای قانونی نیز در این زمینه مزید بر علت شده است.
در جایی از قانون بیمهها ذکر شده است که جنون شامل بیمه تکمیلی نمیشود و این باعث شده که خیلی از کسانی که گرفتار بیماریهای شدید روانی میشوند نتوانند از بیمه تکمیلی استفاده کنند. من نمیدانم که این مصوبه به چه دلیل تصویب شده است. کافی است در پرونده کسی در بیمارستان درج شود که بهعلت خودکشی بستری شده است و معمولا کسی دست به این کار میزند که در اوج درگیری با بیماری روانی است و اختلالی است که نیاز به درمان فوری دارد. متأسفانه این افراد نمیتوانند از بیمه تکمیلی استفاده کند. همچنین کسانی که بیماری اسکیزوفرنی یا بیماری دوقطبی دارند محروم از خدمات بیمه هستند و اگر به بیمارستان خصوصی مراجعه کنند باید هزینه سنگینی متحمل شوند. بیمههای پایه نیز اگر اختلال روانی ایجاد شده بهدلیل مصرف موادمخدر باشد با هزینههای آزاد بیمار را پذیرش میکنند.
عملکرد بیمهها به گفته دکتر علی اسدی، معاون دفتر سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت بهبود یافته ولی همچنان ضعیف است. او گفت: بیمههای تکمیلی متأسفانه خدمات روانپزشکی را حمایت نمیکنند و ما نیز چالش زیادی با آنها داشته و داریم. برخورد سایر بیمهها نیز در طرح تحول کمی بهتر شد و خدماتی مثل گروهدرمانی و خانوادهدرمانی را تحت پوشش قرار دادند. ضریب k روانپزشکی در بخش عمومی که ارتباط با ویزیت آنها دارد کمی نسبت به قبل افزایش پیدا کرد اما خلأ بیمهها در بخش خصوصی بسیار مشهود است.
کمبود متخصص روان
دکتر علی اسدی، معاون دفتر سلامت روانی اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت در مورد ضرورت دسترسی افراد جامعه به متخصصان روان به همشهری گفت: باتوجه به درصد قابل توجه شیوع اختلالات روانپزشکی در کشور طبیعتا به نیروهایی که در حوزه سلامت روان فعالیت میکنند، بیشتر نیاز داریم. 1600روانپزشک پاسخگو نیست و غالبا در شهرهای بزرگ در دسترس هستند. روانشناسانی که در حوزه سلامت روان در بخش دولتی کار میکنند نیز عمدتا در مراکز وابسته به بهزیستی یا وزارت بهداشت مشغول بهکار هستند. این تعداد نسبت به میزان مورد نیاز پاسخگو نیست. در حوزه وزارت بهداشت پس از سال 92حدود 1600 روانشناس به تیم بهداشت مناطق اضافه شدند. این رقم زمانی چشمگیر است که بدانید تا پیش از آن فقط 400 متخصص روانشناسی در دانشگاهها و مراکز بهداشت حضور داشتند.
وی با اشاره به اینکه این تعداد نسبت به نیازی که افراد جامعه به این متخصصان دارند کم است گفت: حضور این افراد فقط برای درمان اختلالات نیست، بخش عمده عملکرد آنها مربوط به پیشگیری از بروز اختلالات روانی میشود. کارشناسان سلامت روان به شکلی که وزارت بهداشت برنامهریزی کرده است، پراکندگی مناسبتری نسبت به روانپزشکان دارند. این افراد در دورافتادهترین نقاط کشور و شهرهایی که بالای 20هزار نفر جمعیت دارند، در مراکز خدمات جامع سلامت، مشغول به فعالیت هست. دسترسی به متخصص روانشناس بالینی که بیش از 95درصد آنها فوقلیسانس این رشته را دارند، راحتتر شده است. این افراد علاوه بر دورههای آموزشی 150ساعت آموزش متناسب با شرح وظایفشان دیدهاند. هماکنون به ازای هر 40 تا 50هزار نفر یک نیرو به کار گرفته شده است که با توجه به منابع و ساختارها در وزارت بهداشت در نوع خود حرکت بزرگی بهحساب میآید اما واقعیت این است که اگر بخواهیم این سیستم کامل شود باید نیروی انسانی حداقل دو برابر شود. این نیروها در این شهرها و مراکز عمدتا برای آموزش سلامت روان و پیشگیریهای اختلالات روانی در دسترس مردم هستند آنها براساس پروتکلهای درمانی مداخلات تخصصی برای بیماران روانپزشکی، مشاوره خانواده، کنترل خشونت خانگی، کودک آزاری، معتادان و... میکنند. بیماران پس از غربالگری اولیه در مسیر درمان و پیشگیری از بروز اختلالات قرار میگیرند. تعداد نیروهای تخصصی روان با توجه به بار مشکلات اعتیاد و اختلالات روان در کشور نسبت به وضعیت کشور کم است ولی شرایط رو به بهبود است.
او تأکید کرد که هماکنون نیاز به ساماندهی نیروهای روانپزشکی و پراکندگی متعادل آنها در کشور وجود دارد و گفت: روانپزشکان متخصص نیز مانند سایر پزشکان نیاز به فراهم بودن شرایط مالی و زندگی مناسب در مناطق دور افتاده دارند. در این صورت است که میتوان آنها را برای رفتن به این مناطق ترغیب کرد. روانپزشکان بیشتر در زمینه درمان کار میکنند و روانشناسان در حوزه بهداشت. بیمارانی که طی غربالگری با کمک پزشک عمومی و روانشناس بهبودیای در شرایط روانیشان ایجاد نشود، به روانپزشک ارجاع داده میشوند.
او با اشاره به اینکه رویکرد وزارت بهداشت عمدتا ایجاد مراکز روانپزشکی تکتخصصی نیست گفت: براساس سطحبندی بیمارستانها و تختهای بیمارستانی که سال 95انجام شده است، اعلام شد که برای وضعیت موجود به 16هزار تخت نیاز داریم. پس از اجرای طرح تحول حدود 1200تخت روانپزشکی به ظرفیت کشور اضافه شد. نکته اینجاست که عمده این تختها در بیمارستانهای عمومی و نه در بیمارستانهای تخصصی اضافه شد. دلیل آن نیز پیشگیری از انگ اجتماعی بیمارستان روانی بود. این تختها در مناطق محرومی به بیمارستانها اضافه شد که اصلا بخش و تخت روانپزشکی نداشت. همچنین این تختها از طریق تغییر کاربری به مجموعه بیمارستانها اضافه شد. آنها تختهای بلااستفادهای بودند. این تختها با هزینه کمی به تختهای روانپزشکی تغییر کاربری داده شد. هماکنون مجموعا حدود 10200تخت روانپزشکی در بخش دولتی و خصوصی و نیمه دولتی داریم ولی باز به حدود 6هزار تخت نیاز داریم. ساخت بیمارستان تک تخصصی هم بار مالی بالایی دارد و هم وزارت بهداشت میخواهد انگ بیمار روانی را از بین ببرد.