مصداق شناسی اسراف در جامعه کنونی ایران

مدعای نظام مقدس جمهوری اسلامی این بوده که تا ممکن است، مبانی اسلامی در عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیاده شود و جامعۀ ایران در پرتو نظام واره های دین اسلام به حیات خود ادامه دهد، و از دیگر سو، دشمن نیز این هدف را شناسایی کرده و به دنبال برنامه ریزی برای ایجاد مانع در رسیدن به این اهداف کلان است

مقدمه

مدعای نظام مقدس جمهوری اسلامی این بوده که تا ممکن است، مبانی اسلامی در عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیاده شود و جامعۀ ایران در پرتو نظام واره های دین اسلام به حیات خود ادامه دهد، و از دیگر سو، دشمن نیز این هدف را شناسایی کرده و به دنبال برنامه ریزی برای ایجاد مانع در رسیدن به این اهداف کلان است. اکنون نقطۀ مرکزی برنامۀ خصومت دشمن که در رأس آنها «استکبار جهانی» قرار دارد، «اختلال در زندگی معیشتی افراد جامعه» است، تا از این طریق مردم را نسبت به نظام بدبین کنند و ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی و به خصوص مبانی اسلامی را هدف خود قرار دهند. از این رو، می طلبد تا در گام نخست نظام معیشتی اسلامی، به ویژه محور اقتصادی آن، بر اساس مبانی دینی تبیین شود و سپس لبیک گویان به ندای امام امت، تلاش شود تا سبک اقتصاد دینی مورد توجه مسئولین و مردم قرار گیرد.[1]

از نظر اسلام، در نظام اقتصادی خانواده تجمل گرایی، اسراف، خسّت، چشم و هم چشمی و تنگ نظری مذموم شمرده شده است و به اعتدال، اقتصاد و قناعت در مصرف توصیه شده است. در شماره های گذشتۀ همین مجله به بحث پیرامون «تجمل گرایی و مدیریت رفتار اقتصادی» پرداختیم و پس از آن بحث و بررسی پیرامون «اسراف» را شروع کردیم و بر تحلیل معنای «اسراف» تکیه داشتیم و عنوان «مفهوم و شاخص اسراف از نگاه قرآن و روایات اسلامی» مورد بررسی قرار گرفت؛ اما اکنون در ادامۀ سلسله مقالات گذشته، تلاش می کنیم تا به انواع اسراف و مصداق شناسی آن در جامعۀ کنونی مان بپردازیم.

انواع اسراف

در گذشته بیان شد که «اسراف»، هرگونه خروج از اعتدال، و زیاده روی در کمیت و کیفیت، و بیهوده گرایی و اتلاف و مانند آن را می گویند که بر این اساس، اسراف دارای انواع و مصادیق متعددی خواهد بود.

1- اتلاف مال (تبذیر)؛

معنای واژۀ تبذیر: تبذیر که از مصادیق اسراف به شمار می رود، بر خلاف اسراف، تنها واژۀ اقتصادی است که در غیر آن کاربردی ندارد. قرآن مجید فقط در دو آیۀ متوالی از آن نام برده که یک مورد آن نیز اقتصادی و مالی است. می فرماید: «إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخوانَ الشیاطینِ وَ کانَ الشَّیطانُ لِرَبِّهِ کفُوراً»[2] ؛ «و تبذیر مکن؛ زیرا تبذیرکنندگان برادران شیاطین اند و شیطان به پروردگارش بسیار کفرورزنده است.»

مرحوم طبرسی(ره) می گوید: «تبذیر، پراکندن مال از روی اسراف است و ریشۀ آن، پاشیدن بذر است. با این فرق که تبذیر، پراکندن همراه با فاسد و ضایع کردن است؛ ولی اگر به گونۀ اصلاح باشد - هر چند زیاد هم باشد - تبذیر نیست.»[3]

اهل لغت نیز تبذیر را «پراکندن مال به صورت اسراف» معنا کرده اند.[4] مرحوم مقدس اردبیلی(ره) آن را به «مصرف مال در جایی که سزاوار نیست» تفسیر نموده است.[5]

از مجموع این نظریه ها چنین برمی آید که بین واژۀ اسراف به معنای اقتصادی آن، با واژۀ تبذیر فرق زیادی وجود ندارد و تنها ممکن است در جهت تمایز بین این دو واژه گفته شود که با توجّه به خصوصیات تعابیر لغت شناسان در معنای تبذیر، مقصود از این واژه، تلف و ضایع کردن مال است و زیاده روی در انفاقات شخصی و امور خیر را شامل نمی شود، در حالی که معنای اسراف فراگیرتر از آن بوده و در برگیرندۀ تمام موارد به هدر دادن و زیاده روی در مصارف شخصی، خانوادگی و انفاقهای مستحب می باشد. به عبارت دیگر، هر تبذیری اسراف است؛ ولی هر اسرافی تبذیر نیست.

از امام صادق(ع) جملۀ کوتاهی نقل شده است که ممکن است همین نکته را از آن استفاده کرد. آن حضرت فرمود: «إن التَّبْذِیرَ مِن الإِسْرافِ؛[6] تبذیر از اسراف است.» در این حدیث شریف، برای اسراف اقسامی فرض شده و تبذیر شعبه ای از آن معرفی گردیده است.

با توجه به این بحث، روشن می شود که یکی از مصادیق و موارد اسراف، نابود کردن و از بین بردن مال است و چنانچه مال تلف شده قابل اعتنا و به صورتی باشد که در عرف عام تضییع مال به حساب آید، قطعاً حرام بوده و از معاصی کبیره خواهد بود؛ زیرا اهل لغت اتفاق دارند که نابود کردن مال و فاسد نمودن آن «تبذیر» است و به بیان قرآن کریم «مبذّر» همگام و برادر شیطان است.

بین شهید ثانی(ره) و صاحب جواهر(ره) در این مسئله اختلاف نظر و فتواست که صاحب جواهر(ره) حرمت تبذیر را در آن مسئله اساس استدلال خود قرار داده و به خوبی نظر شهید ثانی(ره) را ردّ می نماید.

در آنجا که شخصی دارای گوسفند و سگی بی آزار و مقداری آذوقه است که آن آذوقه تنها برای یکی از آن دو - سگ و گوسفند - کفایت می کند، شهید می فرماید: باید غذا را به گوسفند بدهد؛ زیرا حفظ جان گوسفند مهم تر است؛ ولی صاحب جواهر در ردّ این نظریه می نویسد: این فتوا قابل قبول نیست؛ بلکه ممکن است گفته شود: خوراندن غذا به سگ اولویت دارد؛ زیرا گوسفند قابل ذبح است؛ ولی سگ چنین قابلیتی ندارد، و لذا اگر غذا را به گوسفند بدهند، موجب تلف شدن سگی شده است که ارزش مالی دارد و این همان اسراف است.[7]

بنابراین، معیار در این گونه مسائل اسراف و عدم اسراف است که تکلیف را روشن می سازد.

موارد اتلاف

از جمله موارد اتلاف عبارت است از:

الف) انفاق بی مورد در امور خیریه: آنگونه که می دانیم، انجام کارهای عامّ المنفعه مانند ساختن مسجد، تکایا، پل، جاده، حمام و نظایر آن، از بزرگ ترین مستحبات شرعی و دینی است؛ ولی باید توجه داشت که ارائۀ آنها به گونه ای باشد که بر طرف کنندۀ نیاز جامعه باشد، وگرنه ایجاد بناهای خیریه با صرف مبالغ زیاد - در صورتی که مورد احتیاج نباشد - نوعی تبذیر و اسراف به حساب می آید. از امام سجّاد(ع) روایت شده که فرمودند: «إِنَّ الرَّجُلَ لَینْفِقُ مَالَهُ فِی حَقٍّ وَ إِنَّهُ لَمُسْرِف؛[8] همانا شخصی مال خود را در راه خیری مصرف می کند (ولی) از مسرفان به شمار می آید.»

لذا همواره در احداث این گونه بناها، باید به ضرورت و مقدار احتیاج مردم به آن چیز توجه کرد و در نظر داشت که آنچه نزد خداوند ارزش و بها دارد، رفع نیازها و احتیاجات مادی و معنوی جامعه برای رضای خداست و هر عملی که بیش تر در این راستا قرار گرفته باشد، ارزش و اعتبار آن افزون تر است و این گونه نیست که تنها ساختن مسجد یا حسینیه انسان را به رضای الهی و ثواب آخرتی برساند؛ بلکه باید گفت که صرف پول و امکانات در این راه بیش از حدّ لزوم، در صورتی که موجب تفرقه و اختلاف شود و  یا کثرت بیش از اندازۀ لازم، زمینۀ وهن جامعه را فراهم سازد، این کار نه تنها رضایت خداوند را به همراه نخواهد داشت؛ بلکه در مواردی، از موجبات غضب او نیز خواهد بود. شاید گفته شود: تعمیر مساجد و اصلاح آن در آیۀ کریمۀ که می فرماید: «إِنَّما یعمُرُ مساجِدَ اللَّهِ منْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَ لَمْ یخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسی أُولئِک أَنْ یکونُوا مِنَ الْمُهْتَدین»[9] «مساجد خدا را تنها کسانی آباد می کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را بر پا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد؛ امید است چنین گروهی از هدایت یافتهگان باشند.» از اختصاصات مؤمنین شمرده شده است، پس چگونه می توان احداث یک مسجد را موجب خشم و غضب خدا دانست و آن را عملی نابجا تلقّی کرد؟

در جواب باید توجه داشت که:

1- طبق نظریۀ بسیاری از مفسرین، مقصود از عمران در آیۀ شریفه، عبادت و رفت و آمد در مساجد برای ذکر خداوند است تا مساجد متروک نمانند.

2- بالفرض که عمران به همان معنای کارهای ساختمانی باشد، واژۀ و عمارت غیر از احداث بناست؛ یعنی به فرمایش مرحوم طبرسی(ره) مفهوم آن مرمّت و بازسازی خرابیهاست و این کار در هر حال پسندیده است؛ زیرا مخروبه ماندن مسجد ممکن است توهین به مسجد شمرده شده یا باعث هتک حرمت آن شود؛ ولی احداث بنا - چنانچه ضرورت و لزوم آن در نظر گرفته نشود - معلوم نیست کار نیکی به حساب آید.

3- آیۀ کریمه، در مقام سلب صلاحیت کفّار از دخالت در امور مساجد و انحصار آن به مؤمنین است؛ یعنی تنها مؤمنین باید در این شئون آن وارد شوند و کفّار حق تصمیم گیری و دخالت را ندارند، نه اینکه صرفاً ساخت مسجد بدون در نظر گرفتن نیازِ بدان، مطلوب و از صفات اهل ایمان باشد. اگرچه مضمون روایات وارد شده این است که احداث مسجد مطلقاً موجب ثواب است؛[10] ولی اگر در آن احادیث دقت شود، معلوم می گردد که مضمون آنها با مسائل گذشته منافاتی ندارد و اضافه بر آن، در بسیاری از روایات، رفع ضرورت و نیازهای جامعۀ اسلامی از بسیاری مستحبات مؤکد و پرثواب مقدّم و مهم تر به شمار آمده است.[11]

ب) انفاق بی مورد به دیگران: از موارد تضییع مال، انفاق بی جا و دادن مال به انسانی است که اهلیت آن را ندارد و این عدم صلاحیت یا از آن رو است که فرد، گناهکار است و دادن مال موجب تقویت او در انجام گناه می شود، و یا بدین جهت است که وی در اصل متمکن بوده، بذل و بخشش دیگری تأثیری در بهبود وضع او ندارد. و از آن طرف، این عمل برای انفاق کننده نیز هیچ بهره و فایدۀ عقلایی به همراه ندارد.

«ابی مخنف ازدی» که گفته شده از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) بوده، از آن حضرت روایت می کند که: «فَقَالَ: مَنْ کانَ مِنکمْ لَهُ مَالٌ، فإِیاهُ وَ الْفسَادَ؛ فَإِنَّ إِعْطَاءَهُ فِی غَیرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرَافٌ، وَ هُوَ یرْفَعُ ذِکرَ صَاحِبِهِ فِی النَّاسِ، وَ یضَعُهُ عِنْدَ اللَّهِ، وَ لَمْ یضَعِ امْرُؤٌ مالَهُ فی غیرِ حَقِّهِ وَ عِنْدَ غَیرِ أَهْلِهِ إِلَّا حَرَمَهُ اللَّهُ شُکرَهُمْ، وَ کانَ لِغَیرِهِ وُدُّهمْ، فَإِنْ بَقِی مَعَهُ مِنْهُمْ بَقِیةٌ مِمَّنْ یظْهِرُ الشُّکرَ لَهُ وَ یرِیهِ النُّصْحَ؛[12] هر کس از شما مال و ثروتی دارد، باید از فاسد نمودن آن بپرهیزد؛ زیرا بخشش آن به کسی که سزاوار آن نباشد، تبذیر و اسراف است و تنها موجب بلندی نام انفاق کننده در بین مردم می شود؛ ولی مقام او را نزد خداوند پایین می آورد و هیچ شخصی ثروت خود را به افراد غیر مستحق نداد، مگر اینکه خداوند او را از سپاسگزاری آن نعمات محروم نمود و دلهای مردم را متوجّه غیر او ساخت و چنانچه در میان آنان کسی باشد که بخواهد به او خدمت و خیرخواهی نماید، همانا این عمل را همراه با چاپلوسی، دروغ و حیله همراه خواهد ساخت. اگر روزی پایش بلغزد و به کمک آنها نیاز پیدا کند، بدترین و پست ترین دوستانند. و هیچ کس مالش را به کسانی که اهلیت آن را ندارند، انفاق نکرد، مگر اینکه غیر از ستایش ظاهری انسانهای پست - آن هم تا وقتی از مال او بهره مند شوند - چیزی عایدش نگشت و ثناگویی انسانهای نادان، که «فلانی شخص بخشنده ای است» در حالی که او در پیشگاه پروردگارش بخیل به حساب آید، چه نتیجه ای دارد؟ و این عمل چه خسران آمیز و زیانبار است! وچه نصیبی از این کمتر! پس اهل ثروت باید مال خویش را در راه صله رحم و کمک به خویشاوندان، مهمان نوازی و پذیرایی از واردین، رهانیدن انسانهای دربند و اسیر، و کمک به افراد در راه مانده به کار بندند؛ زیرا رسیدن به این خصلتها کرامت دنیا و شرف آخرت است.»

2- اسراف در اموال عمومی:

ضروری ترین وظیفۀ هر اجتماع سالم که خواهان برخورداری از اقتصادی سالم و پررونق است، حفاظت و مراقبت جدّی از اموال عمومی و سرمایه های ملی می باشد. خداوند می فرماید: «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکمُ»[13]؛ (اختیار) اموال خویش را به کم خردان و افرادی که به آنها اعتماد ندارید، ندهید!» مقصود از ثروت عمومی، تمامی امکانات و سرمایه های مادّی یک جامعه است که خداوند آن را مایۀ حیات و قوام اجتماع قرار داده؛ از قبیل: دریاها، رودخانه ها و سایر منابع آبی و آبزیان، جنگلها و مراتع، پرندگان، معادن و سایر منابع ثروت ملّی و بیت المال مردم که در حقیقت سرمایه های اصلی و ضامن بقای یک ملّت به حساب می آیند و با تأثیر مستقیمی که بر حیات اقتصادی جامعه دارند، حفاظت و استفادۀ صحیح از آن، اجتماع را به سوی رفاه و غنای مادّی پیش می برد، در حالی که کاهش و فرسایش آن، بنیۀ اقتصادی کشور را سست کرده، آن را به طرف نابودی و اضمحلال خواهد کشاند.

موارد اسراف در اموال عمومی

الف) اسراف در منابع طبیعی: خداوند در دل زمین عظیم ترین منابع ثروت را به ودیعه گذاشته و به انسانها اجازه و قدرت بهره برداری و تسخیر آنها را عنایت فرموده است. قرآن کریم می فرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکم ما فِی الاَرْضِ جَمِیعاً»[14]؛ «اوست که تمامی آنچه در درون و روی زمین است، برای استفادۀ شما آفرید.»

ولی عالم طبیعت، جهان تقدیر و اندازه است و بی نهایت در آن راه ندارد. قرآن در این زمینه نیز می فرماید: «اِنّا کلَّ شَی ءٍ خَلَقْنِاهُ بِقَدَرٍ»[15]؛ «ما هر چیزی را به اندازه ای معین آفریدیم.» و باز می فرماید: «وَ إِن مِنْ شی ءٍ إلاّ عنْدَنِا خزائِنُهُ وَ مَا نُنَزِّلُهُ إلاّ بِقَدَرٍ معْلُومٍ»[16]؛ «چیزی از موجودات نیست، مگر اینکه خزینه های آن نزد ماست و آن را مگر به اندازۀ معین، نازل نمی کنیم.»

بر این اساس، منابع و ذخایر زمین نیز بی نهایت و پایان ناپذیر نیست و با مصرف بی رویه و اسراف گونۀ آنها به سرعت رو به نقصان خواهند رفت و به زودی به پایان خواهند رسید.

«ویلی برانت» می گوید: اکنون برخلاف چند سال پیش، به راحتی می توان استدلال کرد که منابع زمینی پایان ناپذیر نیستند. با این حال، هم اکنون نیز بسیاری از مردم باور ندارند که اگر هم چنان به بهره برداری بی رویه از این منابع، به ویژه زغال و نفت ادامه بدهیم، این منابع تنها تا حدود نیم قرن دیگر دوام خواهند آورد.[17]

آیا تاکنون فکر کرده اید که اگر این وضعیت زمانی جامۀ عمل بپوشد، بشر به چه روزی خواهد افتاد؟ انرژی خورشیدی تا چه اندازه خواهد توانست خلأ ناشی از نبود نفت و فراورده های نفتی را پر نماید؟ اگر ما اندکی به فکر نسلهای آتیه - که کسانی جز فرزندان مان نیستند – باشیم، غیر از رعایت اعتدال در مصرف و حفاظت از منابع و ذخایر طبیعی، راه دیگری خواهیم داشت؟ انواع منابع طبیعی عبارتند از:

1- جنگلها: از سرمایه های بسیار مهم طبیعی بر روی زمین، جنگلها و مراتع به شمار می روند که اضافه بر تأمین چوب مصرفی، در صنعت، ساختمانها و سوخت نیز تأثیر اساسی دارند و در تصفیه و پالایش هوا و تنظیم گازهای موجود در آن نقش مهمی را ایفا می کنند که در اینجا به برخی از آثار مثبت جنگلها اشاره می شود:

الف) جنگلها در میزان بارندگی اثر قاطع دارند؛

ب) هوای محیط را مرطوب و سالم نگه می دارند؛

ج) اکسیژن لازم برای تنفّس انسانها را تولید می کنند؛

د) گازهای سمّی هوا را جذب می کنند؛

ه. ) گرد و غبار هوا را می گیرند؛

و) محیط اطراف خود را ضدّ عفونی می کنند؛

ز) سیلها و حرکت آنها را کنترل می کنند؛

ح) آبها را در لایه های خاک و زمین نفوذ می دهند و ذخیره می کنند؛

ط) از تخریب و فرسودگی خاکها جلوگیری می کنند؛

ی) سرعت بادها را کنترل می کنند؛

ک) خاک را با ریشه های خود استوار نگه می دارند؛

ل) از زهدار شدن زمین جلوگیری می کنند؛

م) مانع لغزش پوسته زمین می شوند؛

ن) برفها و بهمنها را کنترل می کنند و....[18]

ولی امروزه در اثر کم توجهی بعضی از دولتها و بهره برداری بی رویۀ بعضی تجاوزپیشگان، این منبع مهمّ ثروت خدادادی صدمات فراوانی را متحمّل شده است.

«ویلی برانت» می گوید: بنابر برآورد فائو، از سال 1960م تاکنون، نیمی از جنگلهای جهان از بین رفته است و همه ساله چندین میلیون هکتار از جنگلهای جهان از بین می روند... پاره ای از دولتها و جوامع رو به رشد، خود پیش از دیگران متوجّه مشکل شده اند و (همچون دولتهای آفریقای غربی ) دست به دامان مردم زده اند که: به محیط زیست خود کمک کنید، تا محیط زیست به شما کمک کند.

اکنون به گزارشی از وضعیت جنگلهای شمال ایران توجه کنید:

به گزارش واحد مرکزی خبر از ساری، از یک میلیون و سیصد هزار هکتار از جنگلهای شمال کشور که در برنامه ریزیهای کلان به عنوان قطب تولید چوب محسوب می شود، سالانه به طور متوسّط یک میلیون و پانصد هزار متر مکعب چوب صنعتی و غیر صنعتی به صورت تراورس، الوار، کرده بینه، کاتین و هیزم به ارزش اقتصادی 25 میلیارد ریال استحصال می شود....

در همین گزارش آمده است: وسعت جنگلهای شمال کشور در بیست سال گذشته از سه میلیون و چهار صد هزار هکتار، به یک میلیون و نهصد هزار هکتار کاهش یافته است.... متأسفانه روند سریع استفاده و تخریب منابع جنگلی به نحوی بوده که اقدامات انجام شده در جهت احیا، در مقایسه با روند تخریب و برداشت جنگل بسیار ناچیز است.[19]

گفتیم که سالانه از جنگلهای شمال حدود 5/1 میلیون متر مکعب چوب برداشت می شود. «دکتر شامخی» در مجلّۀ دانشمند می نویسد: اما بهره برداری ثبت نشده و غیر رسمی از این جنگلها به مراتب بیش تر از این مقدار است. واقعیت این است که جنگلهای شمال معاش یک میلیون و شصت و پنج هزار انسان گرد آمده در 165 هزار خانوار را تأمین می کند. این عده 4/4 میلیون رأس دام متحرک و نیمه متحرک دارند و 4/1 میلیون دام خانگی؛ یعنی جمعاً پنج میلیون و 800 هزار واحد دامی دارند که از گیاهان و بیوماس جنگل تغذیه می کنند. افزون بر این، سوخت معمول جنگل نشینان و ساکنان حاشیۀ جنگلها نیز در چهار فصل سال، چوبی است که از همین جنگلها بی هیچ ترتیب و تدبیری بریده می شود. مجموع چوبی که اینان هر سال از جنگل ها می بُرند، پنج میلیون متر مکعب برآورد شده است... بهره برداری ما از جنگلهایمان استفادۀ مسالمت جویانه از مواهب طبیعت نیست؛ بلکه تاراج مغولان را یادآور است و غارت وحشیان را. در شرایط فعلی، جنگلهای شمال، سالانه برداشت یکی دو میلیون متر مکعب چوب را نمی توانند تحمل کنند، در حالی که ما تبر به دست گرفته ایم و هر سال دست کم 5/6 میلیون متر مکعب چوب را می بریم، می سوزانیم، یا حدّاقل به ثمن بخس می فروشیم... و این همان تبری است که هر سال 5 میلیون متر مکعب چوب را به طور غیرقانونی از درختان جنگلهای شمال می برد.[20]

آقای مهندس میرسلیم، مشاور تحقیقاتی رئیس جمهور، ضمن دیدار از جنگلهای مخروبۀ شمال کشور، به خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران گفت: اگر در بیست سال گذشته از جنگلهای چهار میلیون هکتاری شمال کشور بهره برداری صحیح انجام می گرفت، ما اکنون قادر بودیم از همین جنگلها سودی معادل درآمد نفت کشور داشته باشیم.[21]

اکنون آیا ادامه این حرکت و بی توجهی به عواقب زیانبار و خسارت آمیز آن در مورد مهم ترین منبع درآمد مادی و معنوی عموم ملّت، رفتاری خیانت آمیز نیست.

2- منابع آبی: آب، موهبتی الهی است که کم تر نعمتی با آن برابری و همسانی می کند. آب مایۀ حیات است و زندگی بدون آن ممکن نیست. در قرآن مجید می فرماید: «وَ جَعَلْنِا مِنَ الْمِاءِ کلَّ شَی ءٍ حَی»[22]؛ «تمام موجودات را زنده از آب قرار دادیم.»

نه تنها زندگی انسان مستقیماً به آب بستگی دارد؛ بلکه کلیۀ فراورده های گوشتی و نباتی که مأکولات او را تشکیل می دهند، بدان وابسته است. همچنین آفتها و مزاحمین سلامت انسان با آب از محیط زندگی او دور شده، حیات او از مخاطرۀ هجوم امراض ایمنی می یابد. امام صادق(ع) زمانی که نام مبارک پیامبر(ص) در حضورشان برده شد، فرمود: «اَللَّهُمَّ إِنَّک تَعْلَمُ أَنَّهُ أَحَبُّ إِلَینَا مِنَ الْآبَاءِ وَ الْأُمَّهَاتِ وَ ذَوِی الْقَرَابَاتِ وَ مِنَ الْماءِ الْبارِد؛[23] پروردگارا! تو می دانی که رسولت نزد ما از پدران و مادران و خویشاوندان و آب سرد و گوارا محبوب تر است.»

در این حدیث، حضرت صادق(ع) برای نشان دادن شدّت علاقۀ خود به نبی گرامی اسلام(ص) در بین نعمتهای مصرفی بی شمار الهی، نعمتی بالاتر از آب پیدا نمی کند تا عشق خویش و اهل بیت عصمت(ع) را بدان حضرت بالاتر از آن معرفی نماید و این انتخاب اصلح، متضمّن یک تناسب نیز هست؛ زیرا همان گونه که آب برای حیات جسمی و طبیعی انسان است، رسول اکرم(ص) نیز به بشر روح معنوی و حیات جاودانی می بخشد: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکمْ لِما یحْییکم»[24]؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می خواند که شما را حیات می بخشد.» با توجّه به اینکه منابع تأمین آب و به ویژه آب آشامیدنی، محدود بوده و همه ساله در خطر کاهش و کمبود است، زیاده روی در مصرف و به هدر دادن آن، نتایج زیانباری در سرنوشت بشر به جای خواهد گذاشت! «ویلی برانت» می نویسد:

در اواخر سال 1984م یکی از مؤسّسات پژوهشی خصوصی آمریکا هشدار داد که اگر هدر دادن منابع آب همچنان ادامه یابد، جهان دهۀ آینده با بحران آب شدیدی رو به رو خواهد شد... بنا به براوردهای سازمان ملل متّحد، هم اکنون نیمی از مردم جهان سوم به آب آشامیدنی تازه و گوارا دسترسی ندارند و همه ساله حدود بیست میلیون نفر بر شمار این افراد افزوده می شود.[25]

همگان شاهد بودیم که در اواخر پاییز سال 70 با توجه به کمبود بارانهای پاییزی، سازمان آب تهران به طور مکرّر اعلام کرد که اگر در مصرف آب صرفه جویی نشود، آب تهران جیره بندی خواهد شد، و حتّی در بعضی مناطق، قطع آب را به دنبال خواهد داشت.

گفته می شود که در انگلستان قیمت یک لیتر آب از همان مقدار نفت بیش تر است و این در حالی است که بنا به براورد کارشناسان، متوسّط مصرف سرانۀ آب تهران در سال 1369ش روزانه 225 لیتر و در سال 1350ش، 150 لیتر بوده است.

حال با توجه به براورد یاد شده، واقعاً این افزایش مصرف از چه مسائلی حکایت می کند و آیا این نشان دهندۀ رشد فرهنگ مصرف است یا تنزّل آن؟ برخی گفته اند: بالا رفتن میانگین مصرف آب نمایانگر ارتقای سطح بهداشت در جامعه و رعایت آن از سوی مردم است. در صورتی که همگان می دانیم، بهداشت کامل از زیاده روی در مصرف آب نیست؛ بلکه ناشی از استفادۀ به جای آن است. به اعتقاد ما، مصرف مفید آب، بسیار کم تر از کل مصرف آن است و اگر احتیاط و دقت کافی در مصرف این نعمت بی همتای الهی از سوی مردم به عمل آید و به جا از آن بهره برداری شود، پس از مدتی هم شاهد کاهش چشمگیر میزان سرانۀ مصرف خواهیم بود و هم بهداشت در بهترین سطح خود رعایت خواهد شد.

این در حالی است که در حالات امام خمینی(ره) نقل شده است که ایشان در فاصله های بین اعمال وضو، شیر آب را می بستند و نیز در روایات، حضرات معصومین(ع) اسراف آب در وضو و نیز دور ریختن اضافۀ آب آشامیدنی را تقبیح کرده و از انجام آن نکوهش به عمل آورده اند.

3- نفت و گاز: نفت، مهم ترین منبع تأمین انرژی در جهان معاصر است. گذشته از آن، به جهت فراورده های بی شمار حاصله از آن در زمینه های گوناگون زندگی و رفاه انسان نقش اساسی و بی همتایی دارد و به همین خاطر از آن به عنوان «طلای سیاه» یاد می شود.

در سطح دنیا و در نقاط مختلف زمین منابع نفتی پراکنده است و به لطف الهی کشورهای اسلامی از این نظر از غنا و بقای بیش تری برخوردارند و منابع دیگران به پایان خود نزدیک تر از آنهاست. مسلمین، با توجه به نیاز مبرم دنیای استکبار به این کالای ارزشمند و با در دست داشتن این سرمایۀ هنگفت، قادرند به اهداف سیاسی و اقتصادی عظیمی دست یابند و استقلال و رهایی از چنگال سلطه گران و عزّت اسلامی را برای خویش به ارمغان آورند.

مدتی است که محافل جهانی با حساسیت متوجه این موضوع اند که منابع و ذخایر نفتی رو به پایان است و اگر روند مصرف بی رویه ادامه پیدا کند، بشر در مدّت کوتاهی این سرمایۀ عظیم را از دست داده، به عواقب سخت آن دچار خواهد شد. اکنون که به شکر الهی، انقلاب اسلامی در ایران تحقق یافته و اسراف و تبذیرهای بی شمار و حاتم بخشیهای طاغوت به قدرتهای خارجی در نفت و گاز و غیر آن به پایان رسیده است، این سرمایۀ بزرگ ملّت ایران ده ها سال بر عمرش افزوده گشته و مرحلۀ پایانی آن سالهای متمادی به تأخیر افتاده است؛ ولی به خصوص در این زمان که به برکت انقلاب، گاز رسانی به نقاط مختلف کشور گسترش یافته، باید توجه داشت که این سرمایۀ بزرگ نفت و گاز، امانتی الهی در دست ماست که وظیفۀ نگهبانی و ردّ آن به نسلهای آینده بر عهدۀ دولت و ملّت است و حراست از آن، تکلیف الهی و فرمان خداوند. قرآن کریم می فرماید: «إنَّ اللّه یأْمُرُکمْ أنْ تُؤَدُّوا الاَمَانَاتَ إِلَی أهْلِها»[26]؛ «خداوند به شما فرمان می دهد تا امانتها را (سالم) به اهل آن بسپارید.»

حفاظت از آن جز با احتیاط و مراقبت کامل در مصرف، امکان پذیر نخواهد بود و در نتیجه همین صرفه جویی است که فرزندان و اعقاب این ملّت نیز، فرصت استفاده و برخورداری از آن را پیدا خواهند نمود.

4- سایر موارد: بحث در حراست از منابع طبیعی به آنچه گفته شد منحصر نیست؛ بلکه موارد بسیاری را در بر می گیرد، مانند: حفاظت از دریا، رودخانه ها، حیوانات آبزی، زمینهای مرغوب برای کشت، مراتع و مناظر سرسبز، پرندگان و حتّی هوا که ضروری ترین وسیلۀ حیات و بقای بشر است و از این قبیل موارد.

آیا به راستی آلوده کردن هوا با ماشینها، وسایل دودزا و غیر آن و از بین بردن گازهای مفید و حیاتی هوا و پرکردن آن از گازهای سمّی - که چه بسا جان عدّه ای را به مخاطره می اندازد - اسراف و تجاوز از حد در استفاده از این نعمت بزرگ الهی نیست! گفته می شود که شهر تهران اوّلین یا دومین شهر آلودۀ جهان است و بسیاری اوقات، وزارت بهداشت برای بیماران ریوی و قلبی اعلام خطر می کند. در این شرایط، آلوده کردن هوا از روی بی توجّهی، تجاوز و اضرار به دیگران است و با مبانی اسلامی و انسانی سازگار نیست.

ب) اسراف در بیت المال: از زشت ترین و معصیت بارترین جلوه های اسراف، زیاده روی و تضییع در بیت المال مسلمین است. قبل از هر چیز، شما را به مطالعۀ سخنان امیرالمؤمنین(ع) در نامه ای خطاب به یکی از کارگزاران خود دعوت می کنیم. حضرت می نویسند: «تو در مالیاتی که می گیری حقّ معینی داری و با فقرا و مستمندان شریک هستی. ما حقّ تو را خواهیم داد و تو نیز حقّ آنان را بپرداز و اگر چنین نکنی، از کسانی به شمار خواهی رفت که بیش ترین دشمن را در قیامت داراست و وای بر کسی که دشمن او نزد خداوند فقیران و نیازمندان و درخواست کننده ها و پس خوردگان از حقوق خویش و ضرر دیده ها و در راه مانده ها باشند و آن کس که امانت را کوچک شمرد و تن به خیانت دهد و جان و دین خود را از آن پاک نگه ندارد، خویش را در مذلّت و بیچارگی دنیا گرفتار ساخته و خواری شدیرتر و سخت تر آخرت در انتظار اوست. همانا بزرگ ترین خیانت، خیانت به امّت و زشت ترین ناخالصیها، ناخالصی پیشوایان و کارگزاران امور است.»[27]

حفاظت از اموال عمومی و بیت المال، نشانۀ فرهنگ بالا و تعهّد ملّت است، و برعکس، عدم رعایت و بی توجهی به مسائل حفاظتی و نگهداری اموال بیت المال و یا استفادۀ شخصی از آن، علامت عدم تعهّد و رشد لازم می باشد.

معمولاً جامعۀ رشید و پیشرو، در موضوع حفاظت از بیت المال - حتی بیش تر از اموال شخصی - خود حساسیت و دقت نشان می دهد و بدان پایبند است. به ویژه در جامعۀ انقلابی ما این یک وظیفه ای است که همگان در قبال آن مسئولیم. در گام نخست بر دولت اسلامی است که با وضع قوانین شدید و تعهّدات محکم و نظارت دقیق از فرسایش بیت المال جلوگیری کند و از تضییع و سوء استفاده از آن به دست عدّه ای ناآگاه و بی مسئولیت جلوگیری به عمل آورد. و این هیچ گاه به معنی سخت گیری و محدودیت در استفادۀ صحیح و به موقع از وسایل بیت المال نیست؛ بلکه تضمینی در راستای حفاظت و نگهداری حریم بیت المال از دستبرد خائنان و جاهلان محسوب می شود. پایه و اساس تمام طرحها و برنامه ها در این خصوص، آگاهی و توجه هر چه بیش تر عموم مردم، به ویژه کارمندان ادارات و نهادها به این مسئله است.

جامعه باید بپذیرد که بی توجّهی به اموال عمومی و بیت المال عملی ضدّ اسلامی و ملّی و مخالف با معیارهای حکومت علوی است و از این رو عملی ضدّ انقلابی است که با سازمانها و نهادهای انقلابی و دولتی تناسبی ندارد.

به طور مثال، وقتی وسیلۀ نقلیه ای به عنوان ملک شخصی در اختیار فردی قرار می گیرد، از آن حدّاکثر استفاده در طولانی ترین مدّت قابلیت کاری می شود و حتّی پس از سالهای دراز، باز هم با قیمتی مناسب در بازار به فروش می رسد؛ ولی چرا همین وسیلۀ نقلیه اگر در خدمت مؤسسۀ دولتی باشد، در مدّتی کوتاه فرسوده و از بهره برداری خارج می شود؟ و چرا باید وسایل و لوازم مورد نیاز این گونه مؤسّسه ها در کم ترین مدّت فرسوده شوند و مسئولان آن مرتّب تقاضای ابزار جدید نمایند؟ اسراف در بیت المال ممکن است از جهت اتلاف و تبذیر باشد، همچنان که ممکن است از نظر تجاوز در بهره برداری از آن، از حدّ عرفی و موقعیت اجتماعی باشد.

به عنوان مثال، رئیس یک اداره، برای دفتر کار خود وسایلی نیاز دارد که بنا بر موقعیت و حجم کار خود، حدّ خاصّی برای آن مقرّر شده است که خروج از این حدّ و فراهم کردن محیطی تشریفاتی و لوکس اضافه بر حدّ لازم از بیت المال، نوعی اسراف و خیانت در اموال عمومی محسوب می شود.

همچنین، مخارج تشریفات کنفرانسها و سمینارهایی که به مناسبتهای مختلف در گوشه و کنار کشور برگزار می شوند، حدّ معین و مقبولی دارد که چنانچه از آن بگذرد، این گونه محافل آلوده به اسراف و تبذیر می شوند. اضافه بر این، موجبات بدبینی مردم فراهم خواهد شد و غضب الهی را نیز در پی خواهد داشت و لذا این گونه نشستها از دستیابی کامل به اهداف خود دور خواهند ماند.

فاحش ترین نوع اسراف در اموال عمومی و بیت المال مسلمین، استفاده از آن در راه گناه، تفرقه، تهمت، سودجویی و افشاگریهای مخرّب است که باید از آن دوری گزید و به خدای بزرگ پناه برد.

5- تضییع اموال دیگران: ضایع کردن دارایی شخصی مردم، به دو طریق انجام می گیرد:

الف) از راه غصب و یا سرقت؛

ب) از راه بی توجّهی به حفاظت از اموال دیگران و رعایت نکردن تقوا و امانت در مورد سرمایه های ملّی.

پی نوشت ها

[1] برگرفته از مقاله «مفهوم و شاخص اسراف از نگاه قرآن و روایات اسلامی »، محمد اسماعیل عبداللهی، منتشر شده در شماره قبل همین مجله.

[2] اسراء/ 27.

[3] مجمع البیان، حسن بن فضل طبرسی، مکتبة آیت الله مرعشی نجفی، قم، 1403، بی تا، ج 6، ص410.

[4] صحاح اللغة، اسماعیل بن حماد جوهری، دارالعلم للملایین، بیروت، 1407ق؛ و قاموس اللغه، محمد بن یعقوب فیروز آبادی، تبریز، بی نا، 1304 ق؛ و المنجد، لوئیس معلوف، ترجمه محمد بندر ریگی، تهران، 1374ش، واژه بذر.

[5] زبدة البیان فی احکام القرآن، احمد بن محمد مقدس اردبیلی، کنگره بزرگداشت، قم، 1375ش، ص410.

[6] وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، مکتبة الاسلامیة، تهران، 1391ق، بی چا، ج 6، ص 27.

[7] مستدرک الوسائل، حسین بن محمدتقی نوری، مؤسسه آل البیت، قم، 1407 ق، ج 1، ص 39.

[8] وسائل الشیعه، ج 17، ص 65.

[9] توبه/ 18.

[10] وسائل الشیعه، ج 3، باب 8.

[11] همان، ج 11، باب 20 و 26.

[12] همان، ج 11، باب 5.

[13] نساء/ 5.

[14] بقره/ 29.

[15] قمر/ 49.

[16] حجر/ 21.

[17] به نقل از مجله دانشمند، شماره 10، ص 37 و 38.

[18] مجله دانشمند، شماره 10، ص 37 و 38.

[19] روزنامه رسالت، 21 دی ماه 1368، ص 11.

[20] مجله دانشمند، شماره 10، ص 38 - 40.

[21] دانشمند، شماره 10، ص 37.

[22] انبیاء/ 30.

[23] سفینة البحار، شیخ عباس قمی، آستان قدس رضوی، مشهد، 1416ق، ج 2، ص 559.

[24] انفال / 24.

[25] مجله دانشمند، ش 10، ص 37.

[26] نساء/ 58.

[27] نهج البلاغة، صبحی صالح، دارالاسوه، تهران، 1415، نامه 26.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان