همانطور که می دانید معلم های عزیز از دانش آموزان می خواهند تا در مورد موضوعات مختلف انشا بنویسند که یکی از موضوعات خاص و پرطرفدار پدر بزرگ است. بنابراین، اگر شما نیز از آن دسته دانش آموزانی هستید که به دنبال انشا درباره پدربزرگ هستید بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید.
انشا درباره پدربزرگ با مفاهیم دلنشین
یکی از نعمت های بزرگ خداوند داشتن پدر بزرگ است که یکی از شخصیت های صبور و با تجربه خانواده است و یکی از موضوعات ناب برای انشا نوشتن است، که در ادامه مطلب انشا درباره پدربزرگ را در اختیارتان گذاشته ایم تا بتوانید از بین آن ها انشای نابی را انتخاب کنید و به منظور انشا نوشتن از آن کمک بگیرید و معلم عزیزتان و دیگر دانش آموزان از مطالعه انشا شما لذت ببرند.
انشا ناب درباره پدر بزرگ
از موقعی که یادم میآید، محبت عمیقی نسبت به او در دلم احساس میکردم. او آرام و بامحبت بود. همیشه خوش لباس و مرتب بود و کت و شلوار و پیراهن با رنگهای روشن به تن میکرد. با آن که سن و سالی از او گذشته بود، هیچ وقت لباس چروک بر تن نمیکرد. این اواخر کمر درد او را اذیت میکرد و بنابراین عصای سبک در دست میگرفت و کمی خمیده راه میرفت. چند کلاه داشت که بنا بر رنگ کت و شلوارش آنها را انتخاب میکرد و بر سر میگذاشت و موهای سرش را که بیشتر آنها سفید شده بود، زیر آن پنهان میکرد
بینی گوشتی و سبیلهای سفیدی داشت و هر وقت لبخند میزد، گوشه چشمش چروک میشد. چشمهایش ضعیف شده بود؛ اما هرگز علاقه ای به عینک زدن نداشت. این اواخر وقتی مرا برای بازی به پارک میبرد، نور آفتاب چشمهایش را میزد. بنابراین دستمال تمیز سفید تا شده را از جیبش در میآورد و اشک چشمهایش را با آن تمیز میکرد. تجربه سالیان از او مردی قوی و باتجربه ساخته بود؛ اما برای ما که نوههایش بودیم، همان پدر بزرگ صمیمی و مهربان بود که با دیدن ما لبخند به لب میآورد. دستهای قوی اما لرزانی داشت و انگشتر یاقوت قدیمی با رکاب نقره ای آن را زینت میداد.
وقتی از حمام بیرون میآمد، پوستش از سفیدی برق میزد. حوله پالتویی خود را میپوشید و ساعتی زیر نور آفتاب مینشست و در این حالت موهای سفید سرش از همیشه درخشانتر بود و تازه متوجه میشدی در میان ابروهایش هم موی سفید کم ندارد. بدنش که خوب زیر آفتاب گرم میشد، آرام برمیخاست و همان طور خمیده به اتاق میرفت تا لباس بپوشد.
با آن که از بدندرد رنج میبرد، هیچگاه دردها و بیماریها فرصت پیدا نکردند تا او را به یک آدم غرغرو و ناراحت تبدیل کنند. آرامشی در چهره و حرکاتش بود که باعث میشد هر کسی بتواند با او احساس راحتی کند. زندگی او نظم ویژه ای داشت. هر روز هفته یکی از روزنامههای کثیر الانتشار را میخرید و عصازنان به پارک میرفت؛ ولی از جمع پیرمردها در پاک خوشش نمیآمد و تنها گوشه ای مینشست و مطالعه میکرد. گاهی هم یکی از ما نوهها به دنبال او میرفتیم تا در پارک بازی کنیم و آرامش پیرمرد را به هم میزدیم؛ اما او خم به ابرو نمیآورد و هر گاه او را از بالای وسیلههای بازی پارک نگاه میکردیم، لبخندی به ما تحویل میداد.
اکنون که سالها از آن روزگار میگذرد، میفهمم پدربزرگ چه نعمتی بود و چه راحت او را از دست دادم و حالا هر روز با خواندن فاتحه او را یاد میکنم و آرزو دارم روزی مثل او یک پدربزرگ خوش لباس و مهربان شوم.
*******
انشا در مورد جایگاه پدربزرگ
مقدمه:
یکی از ستونهای ارزشمند خانواده که او را به عنوان نمادی از قدرت و حکمرانی خانوادگی میشناسیم پدر بزرگ است. پدربزرگ نقشی بسیار مهم و حیاتی در تثبیت خانواده برعهده دارد زیرا تجربه زندگی خود را با ما به اشتراک میگذارد.
بدنه:
پدربزرگ با داشتن عشقی ویژه نسبت به اعضای خانواده خود، به معنای واقعی کلمه مرکز استحکام و یکپارچگی خانوادگی است و با حمایت، راهنمایی و عشقش دوام خانواده را تضمین میکند. او نقش عمدهای در همگام شدن خانواده و شکلگیری شخصیت اعضای خانواده دارد لذا، بدون شک پدربزرگ از ایثارگران مهم خانواده بوده و فرد ارزشمندی است که هر خانواده نیاز به داشتن آن را دارد.
یکی از مهمترین شکلهای اجتماعی و خانوادگی پدربزرگ است. پدربزرگ علاوه بر اینکه فرزندان و نوههایشان را با عشق و محبت فراوان نوازش و مراقبت می کند تجربیات خود را نیز با آنان به اشتراک میگذارد. جالب است بدانیم که پدربزرگ نافرمانی و اعتراض کودکانه را با نهایت صبوری و مهربانی تحمل می کند و در چشمان فرزندان و نوههای خود عامل ایجاد آرامش و صلح است.
پدربزرگ برای نسلهای آینده الگویی زنده از دلسوزی و تفاهم انسانی بینظیر است. اعتبار، استحکام و تسلط او بر نکات کلیدی زندگی، پنجرهای گشوده به عالم اجتماعی است که ما را به سوی منش مناسب در زندگی خود و محیط اطرافمان راهنمایی میکند؛ به همین دلیل، احترام به پدربزرگ خود را باید جدی بگیرید، زیرا مجموعه ای بی نظیر از اندیشهها و تجربه های ارزشمند را در زندگیتان از وی به ارث خواهید برد.
نتیجه:
وجود پدربزرگ برای والدین و نوه ها یک دلگرمی بسیار زیاد است و هر چند آنها به لحاظ عملی نمی توانند سهمی در رفاه اقتصادی خانواده داشته باشند اما آموزه ها و گفته های آنها می تواند باعث ایجاد فضای صلح و آرامش در خانه و خانواده شود.
******
انشا درباره شخصیت دوست داشتنی پدر بزرگ
مقدمه:
پدربزرگ، یکی از شخصیتهای مهم و موثر در زندگی ما است. او یکی از اعضای خانواده است که با عشق، مراقبت و تجربههایش، نقش بزرگی در شکلگیری هویت و شخصیت ما داشته است. در این انشا به برخی از ویژگیها و ارزشهایی که پدربزرگان به ما آموختهاند، میپردازیم.
بدنه:
یکی از ویژگیهای بارز پدربزرگان، تجربه زندگی است. آنها با سالها تجربه، دیدگاههایشان را پیرامون مسائل مختلف شکل دادهاند. پدربزرگان با داشتن تجربههای زندگی، به ما در مواجهه با مشکلات و تهدیدهای زندگی کمک میکنند و با درک و حکمت خود، راهنمایی میکنند. آنها با مشاورههایشان، ما را در راه رسیدن به موفقیت و خوشبختی هدایت می نمایند.
پدربزرگان همچنین برخورد اخلاقی خاص و متفاوتی نسبت به جوانان دارند. آنها به ما در قبال دیگران احترام و قدردانی را یاد میدهند. پدربزرگان با نشان دادن محبت و مهربانی به اطرافیانشان، ما را در قبال دیگران نیز مهربان و سپاسگزار میسازند و با تربیت اخلاقی خود، ما را در قبال دیگران مسئولیتپذیر و اهل کمک میکنند.
پدربزرگان همچنین با عشق و محبتی که به ما دارند، ما را در کنار همدیگر نگه میکنند. آنها همواره به ما احساس علاقه و توجه میدهند و با حضور و حمایتشان، ما را در تمام مسیر زندگی همراهی میکنند. پدربزرگان با داشتن یک سینه گشاده و یک گوش صبور، به ما گوش میدهند و در مواجهه با مشکلات و نگرانیهایمان، از ما حمایت میکنند.
در طول زمان، پدربزرگان به ما ارزش کار و تلاش را نیز آموختهاند. آنها با تجربه خود، به ما میآموزند که برای رسیدن به موفقیت و دستیابی به اهدافمان، باید تلاش کنیم و به کارمان ارزش بدهیم. آنها با نشان دادن تعهد و پشتکار خود، ما را تشویق به پیگیری رویاها و برآورده کردن اهدافمان میکنند.
نتیجه:
پدربزرگان با عشق، حکمت و تجربههایشان، نقش بزرگی در زندگی ما داشتهاند. آنها با ارزشهای اخلاقی، قدرشناسی و تلاش بیوقفهشان، ما را به افرادی با ارزش و موفق تربیت کردهاند. پدربزرگان همیشه در قلب و خاطرههایمان حضور خواهند داشت و ارزشمندترین هدیهای است که میتوانیم به آنها بدهیم همین گوش دادن و عمل کردن به پندها و نصیحت های آنان است.
******
انشا در مورد توصیف شخصیت پدر بزرگ
به اندازه ی تمام موهای سپیدی که در سر دارد روزهای بد و خوب را از سر گذرانده است ، تجربه های تلخ و شیرین کسب کرده و اشک ها و لبخند های زیادی را دیده است این را به راحتی در چین و چروک های روی دست و صورتش می توان دید.
پدر بزرگم در هنگام سختی ها و غم ها صبورتر از همه است و بقیه را به صبوری دعوت می کند و می گوید هیچ روز بدی ماندنی نیست و این روزها هم به زودی تمام می شود و روزهای بهتر از راه می رسند ، تمام کلمات و حرکاتش پر از آرامش است و با اطمینان می توان تمام حرف هایش را پذیرفت و از طنین کلام دلنشینش لذت برد.
هنگام شادی ها هم پدر بزرگ خیلی آرام و صبور است و بهتر از همه می داند که این شادی ها هم گذرا هستند او همیشه می گوید شادی و غم هیچ کدام ماندنی نیستند و زندگی پر از روزهای خوب و بد است.
خیلی وقت ها دیده ام که پدر بزرگم در مقابل حرف های ناپسند یا رفتار های بد اطرافیان سکوت کرده و فقط لبخند زده است لبخندش هم از سر بخشش است، زیرا او حرف های زیادی را که از سر عصبانیت و خشم گفته شده را بخشیده است، او دیر به دل می گیرد و زود می بخشد و با این کار گذشت و بزرگواری را به ما یاد می دهد.
تمام عمرش را صرف تلاش و کوشش برای داشتن زندگی خوب و ساختن آینده ی فرزندانش کرده است و وقت ناراحتی ها و مشکلات ، فقط سکوت کرده و در خلوت خود خدا را صدا زده و بار هیچ غمی را روی دوش فرزندانش نگذاشته است، از خود گذشتگی های او مرا بیش تر جذب شخصیتش می کند.
گل و درخت های حیاط خانه اش مثل من عاشق پدر بزرگ هستند، او آن ها را با دستان خودش کاشته و پرورش داده است و هیچ وقت از رسیدگی به آن ها غافل نمی شود، انگار مهر و محبت اش را به پای آن ها هم ریخته است که این قدر شاداب و سرزنده هستند.
امیدوارم سایه ی امن پدر بزرگ تا سال های سال روی سر ما استوار بماند و چراغ خانه اش همیشه روشن باشد و دعاهای خیرش همیشه و همه جا بدرقه ی راهمان ، که حتما روزی، جایی دستمان را می گیرد.
******
در پایان به شما دوستان عزیز پیشنهاد می کنیم در صورت تمایل به منظور مطالعه انشا درباره پدر و انشا درباره مادر می توانید روی لینک مورد نظرتان کلیک نمایید و همچنین می توانید به منظور انشا نوشتن از آن کمک بگیرید تا انشا زیبا با مفاهیم دلنشینی را بنویسید.