ماهان شبکه ایرانیان

غفلت از تخریب خلاق

غفلت از تخریب خلاق

آترینا اورعی* در سال‌های اخیر سرعت دگرگونی فناوری‌ها به‌گونه‌ای افزایش یافته که بسیاری از کالاها و خدماتی که زمانی محور اقتصاد و زندگی روزمره بودند، اکنون تنها در خاطره‌ها باقی مانده‌اند

در این چارچوب، نوآوری تنها به ایجاد فناوری‌های جدید محدود نمی‌شود، بلکه همراه با آن، بخش‌هایی از فناوری‌ها، صنایع و ساختارهای قبلی از میدان خارج می‌شوند. این مکانیسم به ظاهر ساده، ریشه در مدلی دارد که فیلیپ اَقیون و همکارانش در دو دهه گذشته توسعه داده‌اند. در این مدل، هر نوآوری، انحصاری موقت برای نوآور ایجاد می‌کند، اما همین انحصار، با نوآوری بعدی از بین می‌رود. اقتصاد در یک مسیر پویای دائمی حرکت می‌کند که در آن ارزش امروز هر فناوری وابسته به احتمال ظهور فناوری بهتر در فرداست. این فرآیند تصادفی نیست؛ رشد بلندمدت به‌طور میانگین تابع نرخ نوآوری است و میزان نوآوری به انگیزه‌های اقتصادی بنگاه‌ها بستگی دارد.نتیجه پژوهش‌های برندگان نوبل نشان می‌دهد که بازار آزاد، برخلاف تصور رایج، لزوما نوآوری بهینه تولید نمی‌کند.

در یک سو، «سرریز دانش» باعث می‌شود منفعت اجتماعی نوآوری بیشتر از منفعت خصوصی بنگاه باشد؛ بنابراین بنگاه‌ها کمتر از سطح مطلوبِ جامعه در تحقیق و توسعه سرمایه‌گذاری می‌کنند. در سوی دیگر، «رقابت برای گرفتن بازار» گاهی به نوآوری‌های سطحی و کم‌کیفیتی می‌انجامد که صرفا رقبا را کنار می‌زند، بدون آنکه به ارتقای بهره‌وری کمک کند. این دوگانگی موجب می‌شود بازار، به‌طور خودکار نقطه تعادل کارآمدی میان مقدار و کیفیت نوآوری پیدا نکند.بر همین اساس، سیاستگذاری عمومی جایگاهی کلیدی پیدا می‌کند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد حمایت هدفمند از تحقیق و توسعه، تعیین ساختار مناسب حقوق مالکیت فکری، اعمال سیاست رقابت برای جلوگیری از انحصارهای بلندمدت و ایجاد ثبات اقتصاد کلان، مجموعه اقداماتی هستند که می‌توانند انگیزه‌های بنگاه‌ها را به سطحی نزدیک به منفعت اجتماعی تنظیم کنند.

از سوی دیگر، مدیریت دوره‌های گذار و حمایت از نیروی کار آسیب‌پذیر، بخش جدایی‌ناپذیر این فرآیند است؛ زیرا تخریب خلاق گرچه موتور رشد است، اما همواره پیامدهای کوتاه‌مدت اجتماعی و اشتغالی به همراه دارد. این بحث برای اقتصاد ایران اهمیتی دوچندان دارد. ساختار اقتصادی کشور شامل تعداد قابل‌توجهی بنگاه‌های محافظت‌شده، بازارهای نسبتا بسته، محدودیت‌های ورود برای فعالان جدید و دشواری خروج بنگاه‌های ناکارآمد است. چنین ساختاری عملا چرخه تخریب خلاق را مسدود می‌کند، زیرا بنگاه‌هایی که باید جای خود را به کارآمدترها بدهند باقی می‌مانند و بنگاه‌هایی که می‌توانند نوآوری واقعی ایجاد کنند، امکان رشد و رقابت نمی‌یابند.

در نتیجه، رشد اقتصادی معمولا کوتاه‌مدت، نوسانی و فاقد عمق بهره‌وری است. تجربه کشورهای موفق نشان می‌دهد که کاهش موانع رقابتی، تسهیل ورود و خروج بنگاه‌ها، بهبود فضای کسب‌وکار، و جهت‌دهی سیاست‌ها به سمت تولید فناوری‌های جدید، پیش‌شرط فعال شدن موتور رشد مبتنی بر نوآوری است.در آستانه تحولاتی قرار داریم که هوش مصنوعی، انرژی‌های پاک و فناوری‌های مبتنی بر داده در جهان ایجاد می‌کنند. این روند نه‌تنها مشاغل و صنایع موجود را دگرگون خواهد کرد بلکه ساختار سرمایه‌گذاری، زنجیره ارزش و الگوهای رقابت جهانی را نیز تغییر می‌دهد.

کشورهایی که بتوانند این تخریب خلاق را مدیریت کنند، از مزیت‌های رشد آینده برخوردار خواهند شد و کشورهایی که ساختارهای ناکارآمد خود را حفظ کنند، از مسیر رقابت جهانی فاصله می‌گیرند.جمع‌بندی همه این مباحث در یک نکته روشن است: پیشرفت اقتصادی نه تنها نیازمند ساختن چیزهای جدید، بلکه نیازمند کنار گذاشتن ساختارهایی است که دیگر با بهره‌وری و رقابت‌پذیری سازگار نیستند. اقتصادهایی که از این تغییر می‌گریزند، در نهایت هزینه آن را با توقف رشد می‌پردازند؛ اما آن‌هایی که قواعد تخریب خلاق را بپذیرند و آن را مدیریت کنند، توانایی ساختن آینده‌ای پایدارتر و پویاتر را خواهند داشت.

* استاد دانشگاه LSE و پژوهشگر موسسه مطالعات پیشرفته پاریس

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان