ماهان شبکه ایرانیان

گفت‌وگو با «برایان کرانستون» از شهرت و دردسرهایش

وقتی معروف شدم واقعأ دلم می‌خواست تنها باشم، چون یک‌مرتبه زندگی کاری و بخش زیادی از زندگی شخصی‌ام در معرض دید عموم قرار گرفت. راستش را بخواهید علی‌رغم این که بابت فیلم‌هایی که کار کرده‌ام شکرگزارم و دوست دارم برای‌شان تبلیغ کنم، از صحبت کردن درباره خودم خسته شدم. غیر از خودم، موضوعات بسیاری هستند که دوست دارم درباره‌شان بحث کنم.

دنیای تصویر آنلاین - آناهیتا منجزی: وب‌سایت The Talks به تازگی با برایان کرانستون، ستاره سریال پرطرفدار «بریکینگ بد» گفت‌و‌گوی کوتاهی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید.

شهرت و دردسرهایش…

آقای کرانستون، هیچ‌وقت نگران این مسئله نبودید که شهرت شما را تغییر بدهد و به انحراف بکشاند؟

تا زمانی که ثروت، شهرت یا هر چیز دیگری ندارید، با خودتان فکر می‌کنید: «اگر ثروتمند یا مشهور بشوم، تغییر نمی‌کنم! همان آدم سابق خواهم بود!» خب، نه. با توجه به تعریف کلمه شهرت، شما همان آدم سابق نیستید و باید رفتار متفاوتی داشته باشید.

از چه نظر؟

با غریبه‌هایی برخورد می‌کنم که من را می‌شناسند، اما من آنها را نمی‌شناسنم و اگر به‌شان اجازه بدهم، گاهی آدم‌هایی پیدا می‌شوند که درخواست‌های زیادی دارند. می‌گویند: «ایمیلت را بده. بیا با هم وقت بگذرانیم. شام مهمان من باش.» یاد گرفته‌ام که در این مواقع صریح باشم. می‌گویم: «نه. ما با هم صحبت کوتاهی داشتیم، اما شناختی نسبت به هم نداریم و چون من معروفم دوست دارید با هم شام بخوریم.»

این برخورد به این معنا نیست که شما با هم رفیق شده‌اید و علایق مشترک دارید …

دقیقاً، این یک رابطه یک‌طرفه است! بنابراین شما باید این مسئله را مدیریت کنید و با کشیدن یک دیوار نازک و ظریف که امکان دسترسی محدودی را به مردم می‌دهد، از خودتان محافظت کنید. در این صورت شهرت بسیار جذاب است.

شهرت و دردسرهایش…

آیا حالا می‌توانید درباره این که مردم به خودتان علاقه دارند یا به شهرت‌تان بهتر قضاوت کنید؟

شما همیشه در حال انجام این کار هستید! دائماً در حال قضاوت کردن هستید، چون شهرت این توجه ناخواسته و این رفتار تملق‌آمیز را با خودش می‌آورد؛ مردمی که بی‌دلیل چاپلوسی می‌کنند و سعی می‌کنند از شما بت بسازند و این رفتار همیشه تعجب‌آور است. این چیزی‌ست که هر روز با آن سر‌و‌کار دارید و من از این رفتار خوشم نمی‌آید.

سم راکول گفته است از آنجایی که شهرت بخش جدایی‌ناپذیری از بازیگری‌ست، فرار از آن به عنوان یک بازیگر کار احمقانه‌ای‌ست.

شهرت پیامد کاری‌ست که انجام می‌دهم! اما تفاوتش این است که اگر با طرفدارانِ واقعی برخورد کنید که می‌خواهند احساس‌شان را درباره یکی از کارهایی که انجام داده‌اید یا داستانی که نوشته‌اید بیان کنند و بگویند که این کارها چه‌طور آن‌ها را تحت تاثیر قرار داده است یا به‌شان انگیزه داده، دوست دارید به حرف‌های‌شان گوش کنید. وقتی پدری می‌گوید: «به خاطر برنامه شما رابطه دوستانه‌ای بین من و پسرم شکل گرفت.»

دوست دارید به حرف‌هایش گوش کنید. این که آنها اشتراکاتی پیدا کرده‌اند که نسل‌ها را به هم پیوند داده است باعث می‌شود احساس فوق‌العاده‌ای داشته باشم و این حس فقط در رابطه با پدر‌ها و پسر‌ها نیست، در مورد مادر‌ها و دختر‌ها هم همین‌طور است. بنابراین شنیدن این حرف‌ها برای من بسیار لذت‌بخش است. اما با این حال، بعضی‌ها چیزی از شما می‌خواهند یا می‌خواهند به آنها کمک کنید فیلمنامه‌شان را تکمیل کنند.

در این صورت شما واقعأ خوش‌شانس بودید که قبل از 40‌سالگی معروف نشدید.

دقیقاً. این به این معناست که من سال‌ها فرصت داشتم بیرون بروم و مردم را تماشا کنم. به مراکز خرید می‌رفتم و در حالی که شما با نامزدتان بحث می‌کردید تماشای‌تان می‌کردم و اگر یک لحظه نگاه‌تان به من می‌افتاد، سرم را پایین می‌انداختم تا احساس راحتی کنید، اما تمام حرکات‌تان را زیر نظر داشتم! (می‌خندد) من و همسرم همیشه این کار را انجام می‌دهیم. وقتی زوجی را می‌بینیم می‌توانیم بگوییم که چه‌قدر همدیگر را می‌شناسند و با هم صمیمی هستند. شما می‌توانید انرژیِ آدم‌ها را دریافت کنید.

توانایی دریافت انرژی آدم‌ها سر صحنه فیلمبرداری هم به شما کمک می‌کند؟

بله، شما این‌ها را وارد کارتان می‌کنید و می‌توانید از این اطلاعات به نفع خودتان استفاده کنید.

شهرت و دردسرهایش…

در زندگی شخصی‌تان خیلی منزوی هستید؟

وقتی معروف شدم واقعأ دلم می‌خواست تنها باشم، چون یک‌مرتبه زندگی کاری و بخش زیادی از زندگی شخصی‌ام در معرض دید عموم قرار گرفت. راستش را بخواهید علی‌رغم این که بابت فیلم‌هایی که کار کرده‌ام شکرگزارم و دوست دارم برای‌شان تبلیغ کنم، از صحبت کردن درباره خودم خسته شدم. غیر از خودم، موضوعات بسیاری هستند که دوست دارم درباره‌شان بحث کنم. عجیب است که کنجکاوی زیادی به ویژه در مورد «بریکینگ بد» وجود دارد، در حالی که این سریال سال 2013 به پایان رسید.

خیلی خوشحالم که در این مجموعه بازی کردم و خیلی به آن افتخار می‌کنم؛ در هر صورت شرایط فعلی را برای من به وجود آورده و مشکلی ندارم درباره‌اش صحبت کنم، چون همه‌چیز را در مسیر کاری‌ام تغییر داده است، اما … وقتی کار نمی‌کنم، دوست دارم فعالیت کمتر و آرامش بیشتری داشته باشم.

آیا از هیاهوی همیشگی هالیوود خسته شدید؟

البته که خسته شدم، اما این را هم می‌دانم که ویژگی اصلی شهرت، مقطعی و دوره‌ای بودن آن است؛ زمانی به پایان می‌رسد یا تا حدی کم‌رنگ می‌شود. موقعی که این اتفاق بیفتد من مشکلی ندارم. زمانش که برسد فرصت زیادی برای استراحت و تحقیق خواهم داشت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان